كلمات كليدي : فريسيان، پروشي، حسيديم، اشكنازي، سفاردي، رياكار، يهوديت حاخامي
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
فریسیان[1] که در زبان عبری از آنها به پروشیم (פרּושִים)[2]یاد میشود، یک فرقه و یا حزب سیاسی بودند که اندکی پس از قیام حشمونیان (که ما آنها را بیشتر به نام مکابیان میشناسیم) در حدود سالهای 165 – 160 قم پدید آمدند.
این گروه احتمالا از جانیشنان حسیدیان (پارسایان)بوده اند.فرقه ی حسیدیم، جنبشی دینی بود که سه یا چهار قرن قبل از میلاد برای زدودن آثار بت پرستی و انحراف میان یهودیان پدید آمد.آنان در جنگهای مکابیان شرکت داشتند و در راه دین جانبازی کردند و شهید شدند. [3]
علت این نام گذاری
آنگونه که از شواهد تاریخی بر می آید، این نام برای اولین بار در زمان یوحانان هیرکانوس[4](قرن دوم قبل از میلاد)در مورد پروشیان به کار برده شد.
علت نام گذاری آن بود که اینان خود را از سنهدرین تحت سلطهی صدوقیان جدا کرده و از مشارکت در تأملات و صلاح سنجیهای آنان سر باز می زدند.البته ممکن است این نام گذاری به آن دلیل بوده باشد که فریسیان خود را از اشیائی که به لحاظ شرعی ناپاک بودند جدا نگه میداشتند.[5]
جایگاه فریسیان در جامعهی یهودی
بیتردید، فریسیان سهم بزرگی را در شکل دهی به یهودیت حاخامی[6] پس از خرابی معبد در سال 70 میلادی داشتهاند.[7]
امور داخلی یهود در فاصله ی بازگشت از بابل تا خرابی دوم شهر قدس عمدتا در دست حاخام های فریسی بود گرچه در مواردی نیز صدوقیان عهده دار این مسأله بودند.[8]
فریسیان بر خلاف صدوقیان توانستند پس از خرابی معبد نیز دوام بیاورند و از این طریق توانستند سهم مهمی را در نگاهداری سنت یهودی داشته باشند.
علت دوام آنان را در دو مسأله می توان دانست:اول آنکه آنان در تفاسیر خود از کتاب مقدس انعطاف پذیر بودند و دوم آنکه آنان مناسک قربانی را که متوقف بر وجود معبد بود به عنوان یک اصل مهم نپذیرفته بودند.[9]
فریسیان در مسائل مربوط به دیانت یهودی، خود را از پیروان سنت عزرائی میدانستند.عزرا از نگاه آنان دومین بنیانگذار یهودیت پس از موسی و شخصیتی بسیار محبوب شمرده میشد. [10]
آمار و ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
گروه پروشی یکی از مهمترین اقلیتهای فلسطین به شمار میآمد. یوسفوس شمار آنان را در زمان حکومت هرود کبیر، حدود شش هزار نفر تخمین میزند اما او احتمالا فقط آنهایی را به حساب آورده است که اعضای "حوورا"مجمع مخصوص پروشیان بودهاند.یک عضو یا اصطلاحا "حاور"می بایست متعهد می شد که از احکام خاصی در مورد طهارت شرعی پیروی کند و در مورد تشریفات پرداخت عشریه نیز بسیار منضبط باشد. [11]
یکی از مهمترین ویژگیهای فریسیان آن بود که آنان با کاهنان رابطهی زیادی نداشتند بلکه بیشتر با مردم عادی، محققان و معلمان، انس و الفت داشتند. آنان مشارکت سیاسی با رومیان را نمیپسندیدند و جدایی طلب بودند.[12]
این ویژگی و اعتقاد راسخ آنان به جدایی مقام عالی روحانیت از قدرت دنیوی سبب می گردید تا حاکمان با آنان سر ناسازگاری داشته باشند.[13]
آنان همچنین در دوره یونانی که جانشینان اسکندر با تمام تلاش، سعی در یونانی کردن جامعه داشتند به شدت با این نوع تفکر به مبارزه میپرداختند و ازدواج با یونانیان که یکی از سیاستهای رایج حاکمان، برای نفوذ فرهنگ خویش بود، را مجاز نمیشمردند.
از لحاظ ظاهری، فریسیان مردمانی ساده زیست بودند و همین مسأله سبب شده بود تا بتوانند روابط مناسبی را با یهودیان عامی برقرار نمایند.
یوسیفوس در این باره مینگارد:
«فریسیان، معیار زندگی خویش را ساده می گیرند و با تجملات میانه ای ندارند.ایشان از رهنمودی که عقیده شان معین کرده و به عنوان چیزی خوب به ایشان رسیده است، پیروی می کنند و برای مراعات فرمان هایی که اعتقادشان الزام آنها را مناسب دانسته است، اهمیت قائلند. آنان به مشایخ خود احترام و کرنش میکنند و برای مخالفت با دستورهای ایشان، جرأت و گستاخی ندارند». (تاریخ باستانی 18. 11-13).[14]
با این حال نباید از این مسأله غافل گردید که در برهه هایی از تاریخ آنان دچار افت شدید اخلاقی گردیده اند.در کتاب تلمود به گناهان آزار دهندهی پروشیها اعتراف شده و در این میان، تظاهر به دینداری، فروتنی دروغین و پرهیزکاری بیش از اندازه، مورد تأکید قرار گرفته است.[15]
اعتقادات اصلی فریسیان
خصیصههای اصلی اعتقادات پروشیان را میتوان در سه عقیده ذیل خلاصه نمود:
1.یگانگی خدا
2. نزدیکی او با قوم اسرائیل که برگزیده شدهاند تا تورای خدا را دریافت دارند.
3.اعتقاد و امید به نجاتی مسیحیایی که به وسیلهی انسان خاصی به نام ماشیح آغاز میشود و با زنده شدن مردگان همراه است.[16]
تضادهای اعتقادی میان فریسیان و صدوقیان همواره به عنوان موضوعی مهم تلقی گردیده است.
این فرقه خدا را از جسم و صفات جسمانی منزه می دانست.همچنین در مسائل مربوط به اراده ی آدمی راه میانه ای را پذیرفته بود و نیز رستاخیز مردگان و دادگاه عدل الهی را می پذیرفت و برای عباداتی از قبیل نماز و اهمین و جایگاه ویژه ای قائل بود.فریسیان در جامعهی یهود موقعیت خوبی به دست آوردند و عموم مردم، تابع آنان شدند.
آنان در مورد کتاب مقدس، نگاهی کاملا متفاوت از صدوقیان را دارا بودند.آنان کتب انبیا و سایر رساله های کتاب مقدس را که صدوقیان نمیپذیرفتند، معتبر میدانستند.[17]
گذشته از این، برای شریعت شفاهی ارزشی همسنگ تورات قائل بودند و آن را منبعی مهم برای دین خود میدانستند.[18]
فریسیان اعتقاد خاصی به تورات داشتند و در همین راستا دارالعلمهای مختلفی تشکیل داده، اوقات خود را صرف مطالعه در دقایق تورات نمودند و نکتههای تازهای به دست آوردند. به عقیدهی آنان در تورات حتی یک حرف کم یا زیاد یا بیمورد و فاقد معنی و مقصود نیست بلکه در درون هر حرف و کلمهای اسراری نهفته و رموزی خفته است.[19]
جهان بینی
جهان بینی فریسیان نیز در تضادی آشکار با صدوقیان قرار داشته است.آنان از نظر جهان بینی از اعتقاد به خدای قومی دوری میجستند و خدا را خدای همهی ابنای آدم میشمردند و به همین دلیل به رابطهی فرد و مسئولیت او نسبت به خدا تمسک جسته و در نتیجه به بقای روح فردی و کیفر گناه در سرای آخرت ایمان داشتند و این در مقابل دیدگاه صدوقیان بود که خدا را خدای قومی می دانستند و فرجام شناسی را توهم فریسیان تلقی میکردند.[20]
گزارش یوسیفوس که خود از فریسیان بوده است میتواند راهنمایی مناسب برای آشنایی هرچه بیشتر با جهان بینی و سایر معتقدات این فرقه باشد. وی در کتاب تاریخ باستانی[21] در مورد این فرقه مینویسد:
«آنان چنین فرض می کنند که هر چیزی زاییده ی سرنوشت است، اراده ی آدمی را از دنیال کردن آنچه در توان وی است محروم نمیسازند زیرا رضای خدا را در ترکیب این دو میدانند و ارادهی آدمی را همراه فضیلت و رذیلت وی به مشورت خانهی سرنوشت راه میدهند. آنان معتقدند که جان میتواند از مرگ مصون بماند و برای کسانی که زندگی خویش را با فضیلت یا رذیلت گزراندهاند، پاداشها و کیفرهایی در زیر زمین وجود دارد:زندانی شدن ابدی نصیب جانهای شریر است ولی جان های خوب به آسانی به زندگی تازه ای راه مییابند. حقیقت این است که آنان به سبب این دیدگاهها بر شهر نشینان بسیار تأثیر گذاشتهاند و همهی نمازها و آیینهای مقدس عبادت الهی طبق رهنمود ایشان انجام میگیرد. و این خود ستایشی از ساکنان شهرهاست در مورد فریسیان که والاترین آرمانها را در شیوهی زندگی و گفتار خویش معمول میدارند».[22]
فریسیان در انجیلها
در انجیلها، سیمایی منفیاز فریسیان ترسیم شده است. حضرت مسیح بارها آنان را به خاطر ریاکاریشان مورد توبیخ و بازخواست قرار میدهد.نمونهای از این توبیخها را در باب 23انجیل متی میتوان یافت که آن حضرت بارها این گروه را ریاکار و فریبکار میخواند:
«وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که در ملکوت آسمان را به روی مردم میبندید، زیرا خود داخل نمیشوید و داخل شوندگان را از دخول مانع میشوید. وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار ... وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار ...».[23]
باید توجه داشت که اگر چه حضرت مسیح، فریسیان را همواره متظاهر و ریاکار می خواند اما با این حال این مسأله سبب نشده است که حضرت عیسی، آنان را در نگهداری و آموزش تعالیم شریعت نیز خیانتکار بداند.درست به همین علت است که حضرت عیسی، پیروان خویش را به فراگیری تعالیم شریعت از فریسیان، دعوت مینماید.[24]
فریسیان در جهان امروز
فریسیان در قرون اخیر نیز همچنان به حیات خود ادامه می دهند.آنان از نظر شیوه ی عبادت و برخی مسائل دینی و فرهنگی به دو دسته تقسیم میشوند: اشکنازی[25] و سفاردی[26].
گروه نخست (شامل 80درصد کل یهودیان جهان)بر یهودیان اروپا و به ویژه آلمان و گروه دوم بر اعقاب یهودیان اسپانیا که از این کشور رانده شده و به کشورهای مختلف رفتهاند اطلاق میشود.[27]