كلمات كليدي : ستلر، آناباپتيست، تعميد، سوزانده شدن، كليسا
نویسنده : محمد صادق احمدي
نهضت اصلاح دینی سبب ایجاد تغییرات کلی در نظام دینی و اجتماعی در هر جایی شد که تا پیش از این مسیحیت و کلیسای آن بدان راه یافته بود. اما این تغییرات همیشه مثبت و در جهت پیشبُرد اهداف دینی اعمال نمی شد و در مواردی مصلحت سنجیهای سیاسی نیز در این تغییرات نقشی اساسی ایفا میکرد.
این مساله و ایمان نداشتن به برخی از تعالیم رهبران نهضت اصلاح، سبب شد تا برخی از هواداران اصلاحات از رهبران سازش کار خود جدا شده و برای خود مکتب جدیدی برگزینند.
در نتیجه گروههای بسیاری از رهبران خود جدا شدند و علت این امر را پایبند نماندن رهبران جنبش به اصول خود عنوان کردند. مثلا از طرفداران مارتین لوتر تعداد زیادی به دو علت پراکنده شدند؛ یک گروه به این علت که او همواره طرفدار قشر مرفه جامعه بود و در پی تقویت نظام فئودال بود و گروه دیگر از این روی که میدیدند با اینکه لوتر شعارش را بازگشت به کتاب مقدس قرار داده اما با این حال قسمتهایی از آن را قبول ندارد. [1]
در مورد دیگر رهبران نیز چنین وضعی صادق بود. یکی از این مخالفتها که سرانجام به تشکیل گروهی مستقل از رهبر خود انجامید مخالفت با تسوینگلی بود.
تسوینگلی گرچه شعار فقط کتاب مقدس را برای خود برگزیده بود اما به اصولی مانند تعمید کودکان که در کتاب مقدس نیامده بود پایبند بود و همین امر سبب شد که او با چالشی جدی در برابر هواداران سابقش که اکنون آناباپتیست خوانده میشدند مواجه شود.
جنبش آناباپتیست در مقایسه با دیگر نهضتها متکلمان کمتری پرورش داد که از مهمترین ایشان میتوان به مایکل ستلر اشاره کرد. [2]
کشیش معترض به کلیسا و اصلاحات!
مایکل ستلر در حدود سال 1490 در آلمان متولد شد و پس از گذر از کودکی به دنبال علاقه به الهیات به کلیساهای کاتولیک روی آورد و سرانجام در یک صومعه کشیش شد و بعدها سرپرستی آن را به عهده گرفت.
اما با پا گرفتن نهضت آناباپتیست و اعتراضاتی که پیروان آن علیه تسوینگلی داشتند، ستلر نیز به ایشان پیوست و از تئوریسینهای پر حرارت ایشان گشت.
در همین زمان تسوینگلی که به زعم آناباپتیستها (به رهبری ستلر) از اعتقادات پیشین خود رجوع کرده بود و به عنوان مثال از نظر خود در مورد مالکیت اشتراکی برگشته بود به ایشان به خاطر دیدگاه هایشان در مورد دولت مدنی و نافرمانی اجتماعی معروفشان[3] حمله کرد.
اما ستلر و پیروانش بیصدا نماندند و پس از گرد آمدن در محلی به نام اشلیتهیم اصولی را تدوین کردند که در واقع واکنش سختی به حمله تسوینگلی بود.
اعترافنامه اشلاتهایم[4]
در پاسخ به حمله تند تسوینگلی، ستلر به سرکردگی آناباپتیستها اعترافنامهای نوشت که نام رسمی آن "اعتراف نامه اتحاد برادرانه تعدادی از فرزندان خدا پیرامون هفت ماده" بود.
این اعترافنامه شامل تمام دیدگاههای همه اشکال مسیحیت آناباپتیست نبود بلکه بیشتر حاوی نکاتی بود که با دیدگاه طرفداران اصلاح رسمی مخالف بود. متنی که در نهایت تدوین شد از این قرار بود:
«برادران و خواهران عزیز ما که به نام خداوند در اشلاتهایم مرزی گرد آمدهایم نکات و عناوینی را به اطلاع همه کسانی که خدا را دوست دارند میرسانیم...
اول- تعمید به همه کسانی که توبه و اصلاح زندگی را آموختهاند و کسانی که حقیقتا باور دارند مسیح گناهان آنها را زدوده است و به همه آنان که در رستاخیز عیسی مسیح گام بر میدارند و آرزو دارند در مرگ با او دفن شوند داده خواهد شد تا همه بتوانند با او برخیزند و نیز به همه کسانی که با این مفهوم، آن (تعمید) را از ما درخواست میکنند و آن را برای خود میطلبند داده خواهد شد. این موضوع تعمید همه کودکان را خارج میکند که آن بالاترین و اصلیترین کار زشت پاپ است. در این موضوع تصدیق و تایید رسولان با شماست. متی 28، مرقس 16 و...
دوم- همه کسانی که خود را به خداوند سپردهاند تا در راه اجرای فرمانهای او گام بردارند و همه کسانی که در بدن یگانه مسیح تعمید یافته اند و آنان که برادرانه یا خواهران خوانده میشوند و با وجود این، گاهی میلغزند و در خطا و گناه میافتند در حالیکه سهوا غافلگیر شدهاند، تکفیر خواهند شد. آنان دو بار در نهان سرزنش و بار سوم آشکارا تنبیه یا طبق فرمان مسیح تکفیر خواهند شد. متی18...
سوم- همه کسانی که میخواهند نانی را به یادبود بدن شکسته مسیح بشکنند و همه کسانی که میخواهند شرابی را به یاد خون ریخته شده مسیح بنوشند قبلا با تعمید در بدن یگانه مسیح که کلیسای خداست و در رأس آن مسیح قرار دارد متحد شدهاند؛ زیرا همانگونه که پولس اظهار میدارد ما نمیتوانیم همزمان در سفره خداوند و در سفره شیاطین شریک باشیم... رساله اول به قرنتیان21:10
چهارم- از شر و شرارتی که شیطان در جهان نشاند یک جدایی به این شیوه ساخته خواهد شد: به همان سادگی ما با آنان (شریران) دوستی نخواهیم داشت و با آنان در آلودگیهای فراوانشان همراه نخواهیم شد... ما باید از همه اینها بیاموزیم هر چیزی که با خدای ما و مسیح متحد نباشد نمیتواند چیزی جز پلیدی باشد که ما باید از آن بپرهیزیم و از آن بگریزیم.
مقصود ما از آنچه گفته شد همه کارهای پاپی و ضد پاپی[5] و خدمات کلیسا، اجتماعات حاضران در کلیسا، قهوه خانهها، امور شهر، تعهدات مبتنی بر بیاعتقادی و چیزهای دیگر از این نوع است که جهان به طور گسترده آن را مشاهده میکند ولی در تضاد وسیع با فرمان خدا و مطابق با همه بیعدالتیهایی است که در جهان وجود دارد...
پنجم- شبان در کلیسای خدا کسی خواهد بود که بطور کامل گزارش خوبی از کسانی دارد که از دایره ایمان بیرونند. این مقام برای قرائت، پند و تعلیم، هشدار، تنبیه و... بلند کردن نان هنگامی که باید شکسته شود و در همه چیزهایی که برای مراقبت از جسم مسیح باید پیش بینی شود، خواهد بود تا کلیسای خدا بنا شود و گسترش یابد و دهان بدگویان بسته شود...
ششم- خدا شمشیر را فراتر از کمال مسیح وضع کرده است. شمشیر شریران را مجازات میکند و به مرگ میسپارد و نیکان را نگهبانی و محافظت میکند. شمشیر در شریعت برای مجازات شریران و مرگ آنان وضع شده است و همین شمشیر وضع شده است تا حاکمان دنیوی آن را بکار گیرند... سرانجام، باید ملاحظه شود که برای یک مسیحی مناسب نیست به عنوان حاکم خدمت کند...
هفتم- سوگند تاکیدی است میان کسانی که نزاع میکنند یا عهد میبندند. شریعت فرمان میدهد که سوگند باید به نام خدا باشد اما تنها سوگند راست و نه دروغ. مسیح که کمال شریعت را تعلیم میدهد پیروان خویش را از هرگونه سوگند راست یا دروغ منع میکند.»[6]
تکه تکه شدن و سوزانده شدن ستلر!!!
سرانجام و در نتیجه همه اعتراضاتی که ستلر نه تنها به کلیسای کاتولیک بلکه به اصلاح طلبانی چون لوتر و تسوینگلی روا داشت همه این گروهها به مخالفت با او و پیروانش پرداختند و او را به شدیدترین وضعی از بین بردند.
یک آناباپتیست که در سال 1660 در مورد کشتههای این فرقه مینوشته است جریان محاکمه و مرگ ستلر و پیروانش را اینگونه روایت میکند:
«پس از مذاکرات قانونی درباره روز رفتن وی از این جهان، مطالب بسیاری بر ضد او نوشته شد... مایکل ستلر خواهش کرد که اگر ممکن است یک بار دیگر برای وی خوانده شوند تا دوباره آنها را بشنود...
در نتیجه مایکل ستلر اجازه خواست تا با برادران و خاهرانش مشورت کند... و او بیپروا شروع به پاسخ کرد:
درباره مطالبی که به من و برادران و خواهرانم مربوط میشود این پاسخ کوتاه را بشنوید:
اول اینکه ما بر خلاف حکم امپراتور عمل کرده باشیم تصدیق نمیکنیم. زیرا همانجا میگوید که به خیال باطل و عقیده لوتری نباید پیوست؛ بلکه تنها انجیل و کلمه باید حفظ شود. این را ما حفظ کردهایم. زیرا این که بر ضد انجیل و کلمه خدا عمل کرده باشیم آگاه نیستیم. من به کلمات مسیح استناد میکنم...
پس ستلر از هفت موردی که در بالا ذکر شد، دفاع کرد و پس از آن شروع به موعظه حضار کرد...
داوران و حاکمان بر این موعظه خندیدند و سرهایشان را به یکدیگر نزدیک کردند و دبیر شهر انسیسهایم Ensisheim گفت: «آری ای راهب رسوای مایوس پست، آیا باید با شما بحث کنیم؟ من به شما اطمینان میدهم جلاد با شما بحث خواهد کرد!» مایکل گفت: اراده خدا محقق شود...
آن گاه داوران برخاستند و به اتاق دیگری رفتند. یک ساعت و نیم در آنجا ماندند و درباره حکم تصمیم گرفتند. دراین فاصله برخی از سربازان در اتاق در حالی که مایکل ستلر را سرزنش میکردند بیرحمانهترین رفتار را با او داشتند...
هنگامی که داوران به اتاق بازگشتندحکم خوانده شد؛
«حکم شد که مایکل ستلر به جلاد سپرده شود تا او را به محل اعدام ببرد و زبانش را ببرد. آنگاه او را به گاری ببندد و با انبر تفتیده دو بار بخشهایی از بدنش را بکند. پس از اینکه او به بیرون از دروازه برده شد پنج بار دیگر به همین شیوه بدنش دریده شود... »[7]
اما کلیسای مسیح به این تنبیه ها بسنده نکرد و پس از اجرای کامل این دستورات، او را به عنوان یک بدعت گذار در آتش سوزاندند تا خاکستر شد.!!
پیروانِ مردِ او را با شمشیر کشتند و پس از آن با اندکی لطف زنان را در دریا غرق کردند. همچنین همسر او پس از این که در معرض لطف، وسوسه و تهدیدهای بسیاری قرار گرفت و ثابت قدم باقی ماند پس از چند روز غرق شد. این کار در روز 21 ماه مه سال 1527 میلادی انجام شد. [8]
پیروان ستلر و کلیسا
در دوره اصلاحات با توجه به اعتراضهای تندی که ستلر و پیروانش از یک سو به کلیسای کاتولیک و از سویی به اصلاحگران داشتند سبب شد که تمام گروههای غیر باپتیستی با ایشان دشمنی ورزند اما در دوره پس از اصلاحات و از عصر روشنگری تا به امروز همواره بر شمار پیروان این فرقه افزوده شده تا جایی که شمار تابعین این گروه اکنون به بیش از بیست میلیون نفر در سراسر جهان میرسد که البته همه آنها دارای یک ایده نیستند و به شاخههای گوناگون تقسیم میشوند. [9]