كلمات كليدي : پولس، رسولان، انحراف در مسیحیت، طرسوس، استیفان، الوهیت عیسی
نویسنده : هادی جهانگشای
با آنکه حضرت عیسی(ع) پطرس[1] را به جانشینی خود برگزیده بود، رسول دیگری به نام «پولس» عملاً موقعیت بهتری پیدا کرد و معمار مسیحیت کنونی شد. نام این شخص در آغاز «شائول»[2] بود که از نامهای عبری است و تلفظ یونانی آن «سولس» میشود. او پس از قبول مسیحیت، نام خود را به «پولس» تغییر داد.[3] معنای کلمه «شائول» مطلوب و «پولس» هم به معنای کوچک است.[4] وی اسرائیلی و از قبیله بنیامین، آرامی زبان، از نظر شریعت فریسی و متولد شهر طرسوس بوده است. در همان اوایل زندگیاش طرسوس را ترک گفت و به مدت هشت یا ده سال از زندگی خود را در سوریه و قیلیقیه گذراند. این اقامت وی را برای خدمت در بین امتها آماده ساخت. او از شهروندان رومی محسوب میگردید. این امتیاز را از پدر به ارث برده بود.[5] پدرش در عین یهودی بودن توانسته بود با پول و ثروتی که داشت تابعیت روم را کسب کند.[6]
پولس از اهمیت طرسوسی و رومی بودن خود به خوبی آگاهی داشت. شهروند رومی بودن برای وی دارای مزیتهایی بود:
1- حق دعوی به قیصر؛
2- مصون بودن از مصلوب شدن که بدترین شکل تنبیه در آن زمان بود؛[7]
3- مصونیت در قبال تازیانه به جهت تنبیه.[8]
این امتیازها کمک بزرگی به پولس کرد تا بعدها به عنوان یک رومی در بسیاری از موارد از آزار و اذیت مخالفان مسیحیت در امان بماند.[9] وی در جوانی چند سالی در بیتالمقدس سکنی گزید و به تحصیل کتاب مقدس و فراگیری اعتقادات یهودی در نزد «غمالاییل»[10] که برجستهترین عالم یهودی بود، پرداخت. بدین ترتیب در شهر طرسوس از فرهنگ یونانی بهره برد و در بیتالمقدس فرهنگ یهودی را کسب کرد و از این دو فرهنگ در شکل دادن به عقاید خود بسیار استفاده کرد. اولین بار کتاب مقدس نام وی را در داستان شهادت استیفان که برگزیده حواریون بود، مطرح کرده است.[11] پولس در زمره مخالفان وی و دستاندرکار شکنجه او بود. پس از شهادت استیفان. پولس با اخذ فرمانی از مجمع یهودیان اورشلیم، به سمت دمشق حرکت کرد تا مسیحیانی را که به آنجا فرار کرده بودند، به اورشلیم برگرداند؛ اما به گفته مسیحیان، در اثنای این سفر، به ناگاه رویایی عجیب، مسیر زندگیاش را دگرگون کرد. مسیح بر او ظاهر شد و نکوهش کرد که چرا مسیحیان را آزار میدهی؟ پولس در همان لحظه به مسیح ایمان آورد و انقلابی در شخصیت وی پدیدار شد و از مسیح(ع) ماموریت یافت که حامی دین جدید باشد.[12] ملاقات وی با مسیح را بعضی حمله صرع، توهم یا حمله روانی میدانند.[13]
تعالیم پولس
پولس با شور و نشاط فراوان به تبلیغ مسیحیت آغاز کرد و در این راه بسیار رنج کشید. او که مدعی رسالت از جانب حضرت مسیح بود، به مناطق مختلف سفر کرد و مسیحیت را به اطراف دریای مدیترانه گسترش داد. رسالههایی نیز به تازه مسیحیان آن مناطق نوشت و به آنان رهنمود داد. برخی از این رسالهها در کتاب عهد جدید گرد آمده است.[14]
تعالیم پولس از دو جهت با تعالیم حواریون فرق دارد:
1- وی در بعد عملی، انجام شریعت یهود را برای غیر یهودیان لازم نمیداند. که نخستین اختلاف درباره انجام شریعت و احکام فقهی است که در کتاب اعمال رسولان باب 15 اشاره شده است؛
2- در بعد عقیدتی الهیاتی خاص را تعلیم میدهد که در آن مسیح الوهیت مییابد.[15]
مهمترین اندیشهای که پولس وارد آیین عیسی (ع) کرد «الوهیت عیسی» بود. وی برای عیسی مقامی فوق مسیح بودن قائل میشد. البته وی، عیسی را همان، مسیح نجاتدهنده میدانست که آمده است تا ملکوت الهی را در زمین برقرار سازد و پس از قیام، بار دیگر سوار بر ابرهای آسمان، رجعت کند، تا در روز قیامت میان نیکان و بدان داوری فرماید؛ اما چون پولس در میان ملتهای غیر یهودی، برای دعوت مبعوث شده بود و فکر مسیحیت و بعثت و رجعت عیسی به کلی برای آنان فکری بیگانه و نامفهوم بود، از این رو از راه دیگری که متناسب با فکر و اندیشه آن اقوام بود، وارد قضیه نجات و رستگاری خود از گناهان و مرگ دنیوی که از صفات ویژه عیسی بود مطرح کرد و گفت «حیات ابد برای فرد، وقتی حاصل میشود که خود را از نظر روحی با عیسی متصل سازد».[16] وی مسئله مرگ و بعثت پس از مرگ و رجعت عیسی را به نحوی دیگری تفسیر کرد. و اظهار داشت: «عیسی مسیح، موجودی است آسمانی که طبیعت و ذاتیت الهی دارد؛ ولی خود تنازل فرموده، صورت و پیکر انسانی را قبول کرده و از آسمان به زمین فرود آمده است. از این مرحله باز تنازل کرده، رضایت داده که او را به صلیب بیاویزند.[17]
بنابراین پولس، برای اینکه مبدا اسرار خود را شرح و تفسیر کند قائل به ازلیت وجود عیسی و تنزیه او، از عالم صفات گردید. از دیگر عقاید مسیحیت که حامل اندیشه پولس است، قربانی شدن عیسی مسیح به خاطر گناهان بشر است؛ که به خاطر این قربانی شدن انسان از گناهان خود پاک میشود.[18]
اندیشههای تازه پولس میان رسولان تنش میآفرید و درگیریهای وی با رسولان حتی پطرس، در کتاب اعمال رسولان و رسالههای خود او منعکس شده است.[19] ویل دورانت وی را بیشتر دارای ذهنی نافذ و پرشور میداند تا مهربان و مؤدب. او بیشتر متمایل به هیجانپذیری و تخیل بود تا عینیت و بیطرفی. او مرد عمل بود؛ اما فکرش وسیع نبود و خود را الهام شده از جانب خدا و قادر به اعجاز میپنداشت[20]
به ارشاد ائمه طاهرین و علمای اسلام و به گفته محققان غربی مسلم شده است که اعتقادات کنونی مسیحیان محصول فعالیتهای پولس است.[21] در روایات اسلامی نیز در چند مورد از پولس نامبرده شده که وی را عامل کلیدی ایجاد انحراف و گمراهی در میان مسیحیان معرفی کرده است.[22]