24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : رساله به كولُسيان، پولس، عهد جديد، كتاب مقدس
نویسنده : هادی جهانگشای
رساله پولس به کولسیان دوازدهمین کتاب از سری کتب عهد جدید به شمار میرود این کتاب از جمله رسالههایی میباشد که در کتاب مقدس به پولس منسوب است. و کلیسا هم عموماً این انتساب را تأیید کرده،[1] و معتقد است این رساله بین سالهای 61 تا 63 میلادی هنگامی که پولس در زندان روم بود نوشته شده است. البته برخی هم عقیده دارند که جناب پولس، رساله کولسیان را از افسس و یا قیصریه نوشته است. اما دانشمندان کتاب مقدس انتساب این نامه به پولوس را تائید نمیکنند و معتقدند: بدعتی که در باب دوم این کتاب آمده همان عقیده ناستیکی قرن دوم بوده است[2] آنها به این دلیل میگویند که پولس نمیتواند نویسنده این نامه باشد چرا که وی در حدود سال 69 کشته شده است،[3]
صدها سال قبل از میلاد مسیح کولس یک شهر مهم در آسیای صغیر (ترکیه امروزی) بوده است. این شهر در فریجیه در حدود 12 مایلی لادوکیه در جنوب غربی آسیای صغیر که راه اصلی تجاری ما بین اُفسس، طرسوس و سوریه بوده است.
این شهر در کنار رودخانه لیکوس (Lycus) در کنار راهی که از دریای اژه تا رودخانه فرات کشیده میشد، واقع بود. در قرن اول میلادی کولس که سالها پیش در قدرت و اهمیت از شهرهای همسایه و مجاورش لادوکیه و هیراپولس پیش گرفته بود و به یک شهر تجاری درجه دوم تنزل کرد. به هر حال آن چه که به کولسی اهمیت عهد جدیدی داد، این حقیقت بود که در طول ماموریت سه ساله پولس در افسس، اپفراس مسیحی گردیده بود و این دین را در آن دیار انتشار میداد.[4] همانطوریکه از نام این کتاب پیداست این نامهای است که به اهل کولسی نوشته شده است. مستر هاکس اعتقاد دارد که پولس به آن شهر مسافرت نکرده بود وی در ادامه مینویسد ظاهراً مسیحیت توسط فیلسوفی یهودی که دین مسیح را قبول کرده بود به این شهر رفته است.[5]
درباره علت نگارش این نامه نویسندگان مسیحی این گونه نوشتهاند: در کلیسایی که در این شهر بود سئوالی در مورد شخصیت واقعی عیسی پیش آمده بود به این معنی که آیا او تنها یک انسان بود و یا ذات خداوندی داشت؟ پس اعضای کلیسا، اپرافراس را به نمایندگی پیش پولس میفرستند تا او را در زندان ملاقات کرده و نظر او را جویا شود.[6]
این نامه با بیان مخاطب خود و بیان سلامها در ابتدا آغاز میگردد و با سپاسگذاری و قدردانی از الطاف خدا ادامه مییابد در اواسط باب اول پولس دیدگاههای خود را درباره مسیح(ع) بیان میکند. در آیات میخوانیم: او صورت خدای نادیده است نخست زاده تمامی آفریدگان،[7] در ادامه بیان دیدگاههای خود به کولسیان مسئله خدا را تفهیم مینماید (شما را که سابقاً از نیت دل در اعمال بد خود اجنبی و دشمن بودید مصالحه داد در بدن بشریِ خود به وسیله مرگ تا شما را در حضور خود مقدس و بیعیب و بیملامت حاضر سازد[8] در این نامه نیز پولس شکل خود را با شریعت مطرح میکند و ایمان را یگانه عامل سعادت بر میشمارد.
در اواخر این باب پولس زحماتی که در راه کلیسا کشیده بازگو میکند؛ پولس میگوید: (به خاطر زحمات من) آن سرّی که از دهرها و قرنها مخفی داده شده بود، لیکن الحال به مقدسان او منکشف گردید که خدا اراده نموده تا بشناساند... و ما او را اعلان مینماییم[9]
در باب سوم نیز پولس انکار شریعت مینماید و میگوید کسانیکه شما را به شریعت (ختنه کردن و تعمید...) دعوت مینماید شما را به اعمال ظاهری دعوت مینماید وی در این باب از عمل به شریعت چنین تعبیر میآورد: و شما را که در خطایا و نامختونی جسم خود مرده بودید با او زنده گردانید چونکه همه خطایای شما را آمرزید،[10] در ادامه وی از مردم تقاضا میکند کسانی که به شریعت دعوت میکنند آنها را طرد کنند. پولس در باب سوم قوانین و فرامینی را جهت زندگی بیان می کند در اواخر این باب قوانینی را جهت روابط خانوادگی بیان میدارد. در این قسمتها مطالبی برای زنان، شوهران و فرزندان بیان میکند. پولس در این قسمت به غلامان مینویسد: ای غلامان آقایان جسمانی خود را در هر چیز اطاعت کنید[11] و در ابتدای باب چهارم برای آقایان مینویسد: که با غلامان خود با عدل و انصاف رفتار نمایید.
در این باب نیز در مورد دعا و مواظبت و مراقبت از نفس نصایحی میکند و در آخر، با سلام و تحیات به این نامه را در 4 باب به اتمام میرساند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان