عدالت
ابراهيم شفيعي سروستاني
با بررسى اجمالى روایاتى که شیعه و اهل سنت در زمینه بشارت به ظهور مهدى(ع) نقل کردهاند، روشن مىشود که در این روایات آنچه بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گرفته، برپا داشتن قسط و عدل و نابود کردن ظلم و جور به دست آن حضرت است. براساس بررسى مؤلف کتاب «منتخبالاثر»، در منابع و مصادر شیعه و اهل سنت، نزدیک به 130 حدیث، دلالت بر این دارد که امام مهدى(ع) زمین را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده است، از عدل و داد آکنده مىسازد.[1] که از آن جمله مىتوان به این روایات اشاره کرد: پیامبر گرامى اسلام(ص) مىفرمایند:
«شما را به مهدى بشارت مىدهم . او در زمانى که مردم گرفتار اختلاف، درگیرى و آشوبها هستند، در امت من برانگیخته مىشود و جهان را از عدالت و برابرى پر مىسازد، همچنان که از ظلم و ستم پر شده بود.»[2]
از امام محمدباقر(ع) نیز نقل شده است:
«پدرم از پدرش و او از پدرانش براى من نقل کردند که رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، فرمودند: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقباى بنىاسرائیل، نُه نفر از آنها از نسل حسین هستند و نهمین آنها قائم ایشان است. او در آخرالزمان به پا مىخیزد و زمین را از عدل پر مىسازد، بعد از آنکه از ستم و بىعدالتى پر شده بود.»[3]
توجه خاص روایات به موضوع عدالت گسترى امام مهدى(ع) و فراوانى روایاتى که در این زمینه وارد شدهاند، همه بر نقش محورى این موضوع در قیام و انقلاب جهانى آن حضرت و جایگاه خاص آن در حکومت مهدوى دلالت دارند. از این رو، لازم است در پژوهشها و بررسیهایى که در زمینه انقلاب و حکومت امام مهدى(ع) صورت مىگیرد، به این موضوع بیش از پیش توجه شود و ابعاد مختلف عدالتگسترى و ظلمستیزى آن حضرت تبیین گردد.
عدالت مهدوى را از چند زاویه مىتوان مورد بررسى قرار داد: یکى از نظر ارکان و پایههاى این عدالت و دیگرى از نظر دامنه و گستره و عمق و اهداف این عدالت.
1. ارکان و پایههاى عدالت مهدوى
برپایى عدالت در هر جامعهاى نیازمند ارکان و پایههاى متعددى است و نبود هر یک از این ارکان موجب ناپایدارى عدالت در آن جامعه مىشود. مهمترین ارکان عدالت عبارتند از: حاکم عادل، کارگزاران عادل، قوانین عادلانه، و نظام عادلانه
1ـ1. حاکم عادل: بدون شک آنگاه مىتوان از جامعه و حکومتى انتظار حرکت به سوى عدالت داشت که امام و حاکم آن جامعه خود در مسیر عدالت باشد و در زندگى فردى و اجتماعى عدالت را پیشه خود سازد. از این روست که مىبینیم در نظام حکومتى که شیعه ترسیم مىکند، وجود امام عادل از مهمترین شرایط است و بدون وجود این امام، حکومت از مشروعیت برخوردار نیست.
از نظر شیعه برقرارى نظام حکومتى که همه روابط حاکم بر آن مبتنى بر عدالت کامل باشد، جز به دست آخرین امام معصوم و خاتم حجتهاى الهى، حضرت مهدى(ع) امکانپذیر نیست و از همین روست که در روایات از دولت آن حضرت به عنوان آخرین دولت یاد شده؛ یعنى دولتى که پس از پشت سر گذاشتن همه تجربههاى بشرى و نومیدى از همه الگوهاى حکومتى خودساخته، مستقر مىشود. امام باقر(ع) در این زمینه مىفرماید: «دولت ما آخرین دولتهاست. هیچ خاندان صاحبدولتى نمىماند، مگر اینکه پیش از[دولت] ما به حاکمیت مىرسند، تا زمانى که سیره[حکومتى] ما را مىبینند، نگویند: «اگر ما هم به حاکمیت مىرسیدیم، به همین گونه رفتار مىکردیم» و این سخن خداوند است که: سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.»[4]و[5]
البته این سخن به این معنا نیست که هرگونه تلاش براى برقرارى عدالت در دوران غیبت بىفایده است، یا اساسا نباید در این دوران حرکتى را براى استقرار نظام عادلانه، حتى در سطحى محدود انجام داد، بلکه معناى این سخن این است که تا پیش از ظهور امام مهدى(ع) هیچ حکومتى نمىتواند ادعا کند که توان برقرارى نظام عادلانه کامل را دارد؛ چنان که امام راحل قدس سره فرمود: «البته پر کردن دنیا از عدالت را ما نمىتوانیم بکنیم؛ اگر مىتوانستیم، مىکردیم. اما چون نمىتوانیم بکنیم، ایشان باید بیایند... اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت.»[6]
بنابر آنچه گفته شد، نخستین شرط برقرارى یک نظام عادلانه کامل، وجود امام معصوم عادل است. پیشوا و رهبر مسلمانان باید در بالاترین مرتبه تقوا و پرهیزگارى و از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد؛ چنان که امام على(ع) مىفرماید: «خداوند بر پیشوایان دادگر واجب فرموده که خود را در معیشت با مردم تنگدست برابر دارند تا بینوا را رنج بینوایى به ستوه نیاورد.»[7]
امام مهدى(ع) به عنوان رهبر معصومى که تحققبخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، در بالاترین درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او کاملا بر عدالت منطبق است. توجه به مفاد بیعتى که امام در آغاز قیام خود از یارانش مىگیرد، ما را به عمق سیره و روش مبتنى بر عدالت آن حضرت رهنمون مىسازد: «با او بیعت مىکنند که هرگز دزدى نکنند، زنا نکنند، مسلمانى را دشنام ندهند، خون کسى را به ناحق نریزند، به آبروى کسى لطمه نزنند، به خانه کسى هجوم نبرند، کسى را به ناحق نزنند؛ طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند، مال یتیم را نخورند؛ در مورد چیزى که یقین ندارند، گواهى ندهند، مسجدى را خراب نکنند، شراب نخورند، حریر و خز نپوشند، در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند، راه را بر کسى نبندند، راه را ناامن نکنند، گرد همجنسگرایى نگردند، خوراکى را از گندم و جو انبار نکنند، به کم قناعت کنند، طرفدار پاکى و گریزان از پلیدى باشند، به نیکى فرمان دهند، از زشتىها باز دارند، جامههاى خشن بپوشند، خاک را متکاى خود سازند، در راه خدا حق جهاد را ادا کنند و ...
او نیز در حق خود تعهد مىکند که: از راه آنها برود، جامهاى مثل آنها بپوشد، مرکبى همانند مرکب آنها سوار شود، آنچنان که آنها مىخواهند باشد، به کم راضى و قانع شود، زمین را به یارى خدا پر از عدالت کند، خدا را آنچنان که شایسته است بپرستد، براى خود دربان و نگهبان اختیار نکند و...»[8]
چنان که ملاحظه مىشود، امام مهدى(ع) در این پیماننامه نه تنها از یارانش مىخواهد که از هر گونه آلودگى و پلیدى به دور باشند، بلکه خود نیز متعهد مىشود از همه آنچه یارانش را از آنها منع کرده، دورى گزیند و در زندگى خود همان راه و روشى را در پیش گیرد که یارانش را بدان دعوت کرده است.
علاوه بر پیماننامه یاد شده، امام در نخستین سخنرانى خود پس از ظهور نکاتى را یادآور مىشوند که آنها نیز به خوبى راه و روش مبتنى بر عدالت و پرهیزگارى آن حضرت را روشن مىسازد. متن این سخنان به نقل از امام باقر(ع) چنین است:
«مهدى هنگام نماز عشا در مکه ظهور مىکند، در حالى که پرچم رسول خدا(ص) و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و داراى نشانهها و نور و بیان است. وقتى نماز عشا را به جا آورد، با صداى رسا و بلند مىگوید: اى مردم! خدا را به یاد شما مىآورم. او حجت خود را برگزید و پیامبران را برانگیخت و کتاب [آسمانى] فروفرستاد و شما را امر کرد که چیزى را شریکش قرار ندهید و از او و فرستادهاش فرمانبردارى کنید و زنده نگه دارید آنچه را که قرآن زنده کرده است و بمیرانید آنچه را که او میرانده است. هوادار راستى و هدایت و پشتیبان تقوا و پرهیزگارى باشید؛ زیرا نابودى دنیا نزدیک شده و اعلام وداع نموده است. من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیاى سنت او دعوت مىکنم.
سپس او بدون قرار قبلى، به همراه 313 مرد ـ به شمار یاران بدرـ که همچون ابر پاییزى پراکندهاند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور مىکند و خداوند سرزمین حجاز را براى مهدى مىگشاید و او هر کس از بنىهاشم را که در زندان به سر مىبرد، آزاد مىسازد. آنگاه درفشهاى سیاه در کوفه فرود مىآید و گروهى را به جهت بیعت به سوى مهدى روانه مىسازند و آن حضرت لشکریان خود را به سراسر جهان گسیل میکند و ستم و ستمپیشگان را از میان برمىدارد و همه سرزمینها به دست او به راستى و درستکارى درمىآیند.»[9]
در مورد سیره و روش زندگانى حضرت روایات فراوانى نقل شده که در اینجا به برخى از آنها اشاره مىکنیم: امام صادق(ع) خطاب به یاران خود که نسبت به ظهور قائم بىتابى مىکردند، فرمود:
«چرا در مورد ظهور قائم این همه شتاب مىکنید؟! به خدا سوگند که او لباس خشن مىپوشد، طعام خشن (بىخورشت) مىخورد و ... از سیره جدش رسول خدا(ص) پیروى مىکند و زندگانى او مانند زندگى امیر مؤمنان(ع) است.»[10]
توجه به روایت زیر ما را در درک سیره شخصى امام مهدى(ع) به عنوان حاکم اسلامى یارى مىکند. مفضلبن عمر، یکى از یاران امام صادق(ع) چنین نقل مىکند: در خدمت ابوعبدالله [امام صادق] مشغول طواف بودم. در همین هنگام امام نگاهى به من کرد و فرمود: چرا این گونه اندوهگینى و چرا رنگت تغییر کرده است؟ گفتم: فدایتشوم! بنىعباس و حکومتشان را مىبینم و این مال و سلطنت و قدرتى که در دست آنهاست. اگر در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهیم بودیم. امام(ع) فرمود:
«اى مفضل! بدان، اگر قدرت در دست ما بود، شبها به تدبیر امور و روزها به تلاش و کوشش مىپرداختیم، جامهاى خشن بر تن داشتیم و غذاى بىخورشت مىخوریم، درست مانند شیوه امیر مؤمنان(ع)؛ زیرا اگر جز این عمل شود، کیفرش دوزخ خواهد بود.»[11]
1ـ2. کارگزاران دادگر
یکى از موانع اساسى که در برقرارى عدالت در جامعه همواره فرا روى مصلحان اجتماعى قرار داشته، نبود مجریان و کارگزاران عادل است. وجود این مانع بسیارى از حرکتهاى عدالتخواهانه را با شکست مواجه و بسیارى از حکومتهایى را که در پى گسترش عدالت در جامعه بودهاند، ناکام ساخته است. یکى از تفاوتهاى اساسى حکومت امام مهدى(ع) با دیگر حکومتهایى که در طول تاریخ داعیه برقرارى عدالت داشتهاند، این است که پیش از اقدام براى تشکیل حکومت به تعداد مورد نیاز افراد زبده و برگزیدهاى که در نهایت تقوا و پرهیزگارى هستند، تربیت نموده و با برقرارى حکومت جهانى خود، آنها را به سراسر جهان گسیل مىدارد.
در مورد ویژگى یاران قائم(ع) در روایاتى از امام صادق(ع) چنین مىخوانیم: «... نشان سجده بر پیشانى آنها نقش بسته است. آنها شیران روز و زاهدان شباند. دلشان مانند پارههاى آهن[محکم و استوار] است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارند.»[12]
امام على(ع) نیز درباره ویژگى یاران آن حضرت مىفرماید:
«خداوند تعالى مردمى را براى [یارى] او گرد مىآورد، همچنان که پارههاى ابر گرد آمده و به هم مىپیوندند. خداوند دل آنان را به هم نزدیک مىکند. آنها از هیچ کس ترسان نمىشوند و از اینکه کسى بدانها بپیوندد، شادمان نمىگردند. تعدادشان همان تعداد اصحاب بدر است. هیچ کس از پیشینیان از آنها سبقت نمىگیرد و هیچ کس از آیندگان به آنها نمىرسد.»[13]
آرى، امام مهدى(ع) چنین مردمى را براى اداره حکومت خود برمىگزیند و هر یک از آنها را بر منطقهاى حاکم مىسازد. امام صادق(ع) مىفرماید:
«حضرت مهدى یارانش را در همه شهرها پراکنده مىسازد و به آنها دستور مىدهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنها را فرمانروایان کشورهاى جهان گرداند و به آنها فرمان مىدهد که شهرها را آباد سازند.»[14]
1ـ3. قوانین عادلانه
وجود قوانین عادلانه یکى از شروط اساسى تحقق عدالت اجتماعى است و بدون وجود آن، حکمرانان عادل به تنهایى نخواهند توانست چنان که باید و شاید، عدالت را در جامعه حکمفرما سازند. بدون تردید کتاب الهى و سنت رسول خدا(ص) بیان کنندة عادلانهترین قوانین هستند و در صورت حاکم شدن بىکم و کاست آنها، جامعه طعم عدالت را خواهد چشید؛ چنان که امام على(ع) در برخى از بیانات خود قرآن را آینه تمام عدالت معرفى کرده است. از جمله مىفرماید:
«قرآن، معدن ایمان و چشمهسار آن، چشمههاى علم و دریاهاى آن، باغهاى عدل و آبگیرهاى آن است.»[15]
و در جاى دیگر در وصف قرآن مىفرماید:
«آن فضل است و هزل نیست، آن گویا به طریقه عدل و امر کننده به فضل است.»[16]
از این رو یکى اقدامات مهمى که امام مهدى(ع) براى تحقق عدالت اجتماعى انجام مىدهند، احیاى احکام کتاب و سنت رسول خداست، که در طول زمان به فراموشى سپرده شده و جز پوستهاى از آنها باقى نمانده است. پیامبر گرامى(ص) در این زمینه مىفرماید:
«دوازدهمین فرزندم از دیدهها پنهان مىگردد، تا اینکه زمانى براى امت من فرا رسد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نمىماند. در این هنگام خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قیام مىدهد و اسلام را با او آشکار و تجدید مىکند.»[17]
امیر مؤمنان(ع) در بیان بسیار زیبایى اقدام امام مهدى(ع) در زمینه حاکم کردن احکام قرآن بر هواجس و امیال نفسانى انسانها را، به عنوان مقدمه برپایى عدالت، چنین توصیف مىکنند:
«هواهاى نفسانى را به متابعت هدایت الهى بازمىگرداند، آن زمان که مردم هدایت الهى را به متابعت هواهاى نفسانى درآورده باشند. آرا و اندیشهها را تابع قرآن گرداند، وقتى که قرآن را تابع آرا و اندیشههاى خود ساخته باشند... و او به شما نشان خواهد داد که دادگرى چگونه است و کتاب خدا و سنت را که متروک شده، زنده گرداند.»[18]
به دلیل همین پیوند ناگسستنى احیاى احکام کتاب و سنت و برقرارى عدالت است که در دعاى عهد طلب مىکنیم: «خداوندا! او را پناهگاه بندگان ستمدیدهات و یارىدهندة کسى که جز تو یاورى ندارد، قرار ده و به وسیله او احکام قرآن را که تعطیل گردیده، برقرار ساز و او را برپا دارندة آنچه از نشانههاى دینت و سنتهاى پیامبرت وارد شده، قرار ده.»[19]
1ـ4. نظام عادلانه
تحقق عدالت اجتماعى گذشته از همه شروط بالا، به امر دیگرى نیز نیازمند است و آن وجود یک نظام حکومتى مبتنى بر عدالت است. نظامى که جایگاه هر کس به درستى در آن تعیین شده باشد، همه مسئولان وظایف خود را به درستى بشناسند و بدان عمل کنند و بالاخره همه احساس کنند که بر کارشان نظارت وجود دارد و در صورت خطا و لغزش، از آنها بازخواست مىشود.
در نظامهاى بشرى بسیار دیدهایم که حتى با وجود حاکمان عادل و قوانین عادلانه، چنان که باید و شاید، عدالت بر جامعه حاکم نشده و ظلم و ستم در اشکال گوناگون بر مردم جارى شده است و این همه نبوده است مگر به یکى از دلایل زیر:
1 . قرار نگرفتن درست اجزاى مختلف حکومت در جاى خود
2 . ناآشنایى کارگزاران با وظایف و مسئولیتهایشان
3 . ضعف نظام بازرسى و نظارت
در حکومت امام مهدى(ع) نظام حکومتى به شیوهاى شکل گرفته که امکان ظلم و بىعدالتى به صفر مىرسد. در این حکومت، اولا پارساترین و توانمندترین انسانها به عنوان حکمران و کارگزار برگزیده مىشوند، ثانیا وظایف تکتک آنها بىهیچ کم و کاست تعیین مىگردد و حتى به آنها گفته مىشود که در هنگام حیرت و سرگردانى چه کنند و ثالثا نظارت و بازرسى دقیق و سختگیرانه بر همه کارگزاران اعمال مىشود. امام صادق(ع) در مورد شیوه گزینش کارگزاران حکومتى در عصر ظهور و نحوه ابلاغ وظایف آنها مىفرماید:
«هنگامى که قائم قیام کند، براى [اداره] هر یک از مناطق جهان فردى را برمیگزیند و ارسال مىدارد و به وى مىگوید: پیمان تو به دست توست و اگر با مطلبى مواجه شدى که آن را نفهمیدى و نحوه قضاوت در موردش را ندانستى، به دست خود نگاه کن و به آنچه در آن است، عمل نما.»[20]
در مورد قاطعیت و سختگیرى امام مهدى(ع) نسبت به کارگزاران و مجریان متخلف، در روایتى از امام على(ع) چنین مىخوانیم:
«[قائم ما] قاضیان زشتکار را کنار مىگذارد و دست سازشکاران را از سرتان کوتاه مىکند و حکمرانان ستمپیشه را عزل مىنماید و زمین را از هر نادرست و خائنى پاک مىسازد و به عدل رفتار مىکند....»[21] ،
در روایت دیگرى قاطعیت و سازش ناپذیرى امام عصر(ع) در برابر کارگزاران ناشایست چنین توصیف شده است:
«مهدى بخشنده است، او درباره کارگزاران و ماموران [دولتش] بسیار سختگیر است و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان.»[22]