از سپيده فجر تا مقام شهود و مشهود
علی باقرزاده
عظمت فجر و سپیده دم
فجر در لغت به معنای شکافتن است. این سه حرف به هر شکلی جابه جا شود، این معنا و مفهوم از آن فهمیده میشود.
این واژه در کاربرد اصطلاحی به زمانی از زمان های شبانه روز گفته میشود که در فارسی از آن به بامداد تعبیر میشود. فجر یا همان بامداد، هنگامی است که خورشید با نخستین انوارش، تاریکی شب را میشکافد و نوری سپید و سرخ در فضای آسمان میپراکند. وقتی آسمان گرگ و میش میشود، از آغاز روز و بامدادان آگاه میشویم.
البته برای فجر یا همان شکاف وسیع در تاریکی شب (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 625) دو حالت است؛ زیرا در یک زمان که از آن به فجر کاذب یاد میشود، سپیدی مستطیل شکل همراه با سیاهی و تاریکی است؛ و در زمانی متاخرتر از آن، سپیدی گسترده و فراگیری همه افق را در بر میگیرد که همان فجر صادق است. در حقیقت فجر واقعی در همین زمان دوم اتفاق میافتد و فجر کاذب و دروغین، تنها مقدمه و پیشقراول فجر صادق است. (المصباح المنیر، فیومی، ص 462، ذیل واژه فجر)
به هر حال، فجر در فرهنگ قرآنی، در همان معنای سپیده دم پیش از طلوع خورشید به کار رفته است که همان بامداد و آغاز روز میباشد.
این زمان، هرچند که به نظر یک گردش طبیعی خورشید به دور زمین میآید، یا همان گردش بیست و چهارساعته زمین دور خودش است که گردش خورشید به دور زمین محسوب میشود، ولی باید توجه داشت که یکی از آیات عظیم و بزرگ الهی است؛ زیرا تفکر در این گونه آیات طبیعی الهی میتواند درهای عظیم درک فلسفه آفرینش را بر روی متفکر باز کند و او را با خداوند و معارف بلند دیگر آشنا نماید.
خداوند در تبیین عظمت این آیت از آیات بزرگ خود، به سپیده دم و فجر به عنوان لحظات شکوهمند و باعظمت سوگند خورده (فجر، آیه 1) و چنین سوگندی را امری شایسته از نظر خردمندان دانسته است. (فجر، آیه 2) خداوند در این آیه اخیر به این نکته توجه میدهد که خردمندی که پا بر هواهای نفسانی نهاده و اجازه نداده است تا مدیریت انسان را نفس اماره به دست گیرد بلکه با بهره گیری از عقل و خرد، مانع از چنین تسلطی شده، با نگاهی به این آیت عظیم الهی در مییابد که فجر و سپیده دم در نظام طبیعت تا چه اندازه مهم و تاثیرگذار است؛ بنابراین چنین خردمندی، به سادگی درمی یابد که چرا سوگند به فجر شایسته و سزاوار است.
ناگفته نماند که بر پایه آموزههای قرآنی، دست یابی به علوم واقعی تنها از طریق دست یابی به تقوا، ممکن و شدنی است که آن تقوا هم چیزی جز مخالفت با هواهای نفسانی و عمل بر پایه احکام عقلانی و عقلایی و شرعی نیست. (بقره، آیه 282 و آیات دیگر) بنابراین کسی که مانع تسلط نفس بر خود میشود در حقیقت توانسته است عقل خویش را بر خود مسلط کند (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 220 ذیل واژه حجر و نیز تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 8، ص 382) چنین شخصی به علومی دسترسی پیدا میکند که از آن به بهره مندی از آیات آفاقی و انفسی یاد میشود. بنابراین معرفت و علم از درون و بیرون چون چشمهها میجوشد و چون مه وی را دربرمی گیرد و حقایق را از راه بصیرت درک میکند و عظمت هرچیزی را میشناسد.
به هر حال، از نظر خداوند، عظمت و شکوه فجر و سپیده دم از اموری است که خردمندان خاصی آن را درک میکنند و میتوانند به شایستگی و جایگاه پی ببرند و سوگند را سزاوار چنین زمانی باشکوه و عظیم بدانند. همچنین از آیات نخست سوره فجر به دست میآید که تفکر و تدبر در مسئله فجر به عنوان آیتی عظیم، امری شایسته بلکه بایسته برای خردمندانی است که بر نفس خویش تسلط یافته و مدیریت آن را به عقل سپردهاند؛ زیرا با تفکر و تدبر در این آیت عظیم میتوانند به حقایق بزرگ و عظیم دیگری پی برند که شایسته ایشان است.
از سپیده فجر تا مقام شهود و مشهود
از آیات وحیانی قرآن به دست میآید که زمان فجر از چنین شایستگی برخوردار است که خداوند در حق آن سوگند خورد و آن را این چنین عظیم و بزرگ بشمارد و بر بهره گیری از آن این گونه تاکید نماید؛ زیرا زمانی با ویژگیها و خصوصیات انحصاری و خاصی است که زمینه بهره مندی و رشد انسان در مسیر تعالی و کمال را فراهم میآورد.
همان طور که این زمان برای خردمندانی که بر نفس خویش مسلط شدهاند زمان علم و دانش بصیرتی و رشدی است، همچنین زمانی است که همه چیز مشهود میشود؛ زیرا در این زمان است که فرشتگان میتوانند عظمت انسان را دریابند و حق خلافت الهی او را تایید و امضا کنند و اعتراض برخلافت وی را نادرست بشمارند و به صراحت اعلان کنند که خداوندا تو به اموری آگاه هستی که ما از آن علم و دانشی نداریم. از این رو این زمان را زمان مشهود نیز گفتهاند؛ زیرا حقیقت انسانیت در این زمان، مشهود فرشتگان میشود.
خداوند در آیه 78 سوره اسراء درباره زمان فجر میفرماید که قرآن فجر، مشهود است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که این زمان مشهود فرشتگان است. (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 201، حدیث 373) میتوان از این آیه و روایت به دست آورد که فرشتگان از اموری که پیش از این بر ایشان غیب بوده و از آن آگاهی نداشتند، آگاه میشوند و برای ایشان امر غیب به شهود تبدیل میشود.
نکتهای که در آیه بر آن تاکید شده مشهود شدن قرآن الفجر است. قرآن، همان حقیقت عظمت محمدی(ص) است و میدانیم که حقیقت محمدی(ص) همان حقیقت مثلیت خداوندی است که تمامی صفات کمالی الهی را در خود فعلیت داده است و در مقام ظهور اول، تعین اول، صادر نخست و مانند آن نشسته است و کسی را نرسد که به مقام «تدلی و قاب قوسین او ادنی» پیامبر(ص) برسد. از این رو خداوند در آیه 11 سوره شوری میفرماید: لیس کمثله شی؛ برای مثل خداوند یعنی حقیقت محمدی همانندی نیست؛ زیرا تنها او در مقام مثلیت و ظهور اول نشسته است. بنابراین، همان گونه که آن حضرت(ص) ظهور اول است، فجری که قرآن الفجر میباشد، مشهود فرشتگان خواهد شد؛ زیرا فرشتگان نخستین موجوداتی هستند که از حقیقت محمدی(ص) ظهور یافته اند که از آن به ارواح و عقول مجرد یاد میشود. اینان، دراین زمان است که حقیقت محمدی را شهود میکنند و در مییابند که چرا خلافت به انسان رسید یعنی به عیان و شهود درمی یابند که خلافت برای مثل خداوندی است که همان روح الهی نفخ شده در کالبد انسانی است در ظاهر، و حقیقت محمدی است در باطن.
فرشتگان در سپیده دم هستی، در مییابند که مثل و همانند خداوند، همان حقیقت جامع و قرآنی محمدی(ص) است و این که برای این حقیقت که مثل خداوند است، مثل و همانندی نیست. پس این حقیقت قرآنی و جمعی محمدی(ص) برای ایشان مشهود میشود.
البته انسان های خردمندی که به این درجه از عقل رسیده اند که همه موانع و حجب ظلمانی و نورانی را کنار زده و پرده های نفسانی را برداشته اند، اینان نیز میتوانند به این حقیقتی که مشهود فرشتگان میشود، دست یابند و آگاه شوند. بنابراین، آیه 78 سوره اسراء شهود این حقیقت برای فرشتگان را اثبات میکند و آیات نخست سوره فجر، این معنا را گوشزد مینماید که برخی از انسان های خردمند که همه موانع را برداشته اند، میتوانند این عظمت را درک کنند و حقیقت ظهور اول را در ظهور سپیده فجر دریابند.
میدانیم که هنگامی که خورشید به تمام کمال ظهور کند و آفتاب شود، دیگر قابل شهود و رویت نیست، بنابراین بهترین زمان شهود خورشید و حقیقت آن، زمان فجر است. از این رو خداوند از صاحبان عقل میخواهد تا برای شناخت حقیقت محمدی که مثل خداوند است و برای این حقیقت، مثلی نیست، از زمان فجر و ظهور اول بهره گیرند؛ زیرا در شناخت کسی که مثل و همانندی ندارد نمیتوان از چیزی جز خودش بهره گرفت. از این رو، لازم است تا به این ظهور اول توجه کرد و موانع را از پیش رو برداشت تا حقیقت محمدی را در ظهور نخست پیش از آن که به شکل آفتاب برهمه موجودات بتابد و در تکثرات عالم مخفی شود، دیده و مشهود شود؛ زیرا همه آفریدهها براساس روایات معتبر، صنعت و سازه آن حقیقت محمدی است و تنها آن حقیقت محمدی است که صنعت الهی به طور مستقیم میباشد. بنابراین، پیش از این که خورشید در ظهورات و تجلیات خویش به شکل آفتاب نهان شود، میبایست آن را دید؛ زیرا این تنها زمانی است که حقیقت محمدی و خورشید شمس هستی قابل رویت است و پس از آن که تجلیات وی در شکل آفریدهها بتابد دیگر در پس تابش خود مخفی و نهان خواهد شد و قابلیت شهود و مشهود شدن را از دست میدهد و انسان تنها میتواند تجلیات و ظهوراتش را ببیند.
فرشتگان، به سبب این که خود نخستین ظهور و تجلی آن حقیقت محمدی(ص) هستند، میتوانند با نگاهی به قرآن الفجر که زمان جامع برای نخستین ظهورات است، حقیقت محمدی را ببینند و مشاهده کرده و بدان علم یابند. انسانهایی که میخواهند به چنین قابلیتی برسند نیز میبایست در مقام ذی الحجر در آیند و از آن مقام، به حقیقت محمدی متصل شوند. برای چنین اتصالی یکی از راهها اتصال به امامان معصوم(ع) است. با شناخت و اتصال به هریک از امامان معصوم(ع) میتوان حقیقت محمدی را مشهود خود قرار داد. اینکه در برخی از روایات آمده است که سوره فجر درباره حقیقت امام حسین(ع) است خود گویای این حقیقت است که هر معصومی، فجری است که میتوان از طریق آن به حقیقت محمدی متصل شد و آن حقیقت را در مقام جمعی پیش از آنکه در تجلیات و ظهورات خویش از خورشید بودن درآید و آفتاب شود، شهود نمود. اکنون امام زمان(عج) برای دوره ما همان حکم حضرت امام حسین(ع) را دارد. البته ناگفته نماند که حقیقت حسینی(ع) از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است که میتواند این اتصال را به شکل آسان تر و بهتری برقرار کند و حقیقت محمدی را در مقام فجر و ظهور اول شهود نماید.
هرکسی که بتواند تا مقام ذی حجری و شهود مقام قرآن الفجری شمس حقیقت محمدی بالارود و در آن مقام، شاهد حقیقت شمس محمدی در ظهور اولش باشد و مثل خداوند را ببیند که جامع یعنی قرآن است، خود نیز مشهود خداوندی و فرشتگان مقرب او خواهد بود، از این رو صاحبان حجر و خردی چنین، خود مشهود خواهند بود چنان که شاهد نیز هستند.
فجر زمانی و فجر رتبی
باید توجه داشت که در این آیات، از دو فجر سخن به میان آمده است. یکی همان فجر رتبی است که به حقیقت محمدی(ص) و قرآن الفجر ایشان باز میگردد و دیگر درباره فجر زمانی است که سایه ای از همان حقیقت فجر شمس محمدی(ص) است؛ زیرا همه جهان مادی و طبیعی، سایه و نمایی از حقیقت عالی در عوالم برتر و بالاتر است.
به قول شاعر:
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی/
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی.
بنابراین، ارزش فجر زمانی در این است که انسان را به فجر رتبی و ظهوری، آگاه و مرتبط میسازد. این که در آیات قرآنی از فجر زمانی نیز به عنوان زمانی پربرکت و با قداست یاد شده و در روایاتی مورد تاکید قرار گرفته و برای آن ارزش بسیاری قایل شدهاند، به سبب این ارزشی است که برای آن به سبب همانندی با فجر رتبی و ظهوری است.
از آثار این همانندی و ارتباط و اتصال میتوان به مسئله نماز صبح اشاره کرد. خداوند نماز صبح را دو رکعت قرار داده، زیرا انسان در هنگام فجر، گرفتار تجلیات و ظهورات بی شمار و کثرات وجودی موجودات نیست تا حقیقت بر او نهان و پنهان گردد. بنابراین با دو رکعت، اتصال با حقیقت برقرار میشود، اما زمانی که شمس حقیقت محمدی و خورشیدش در پس تجلیات و ظهورات خود نهان میشود و آفتاب چیره میشود، لازم است تا رکعات نماز اتصالی برای معراج و عروج افزایش یابد تا حقیقت، دست یافتنی گردد. در هنگام غروب خورشید نیز به سبب اینکه نوعی همانندی با فجر وجود دارد، نماز سه رکعتی میتواند این اتصال و ارتباط را فراهم آورد ولی به هرحال، غروب، آلوده به ظهورات و تجلیات و کثراتی است که شخص از روز با خود داشته است. اینکه در هنگام عشا لازم است چهار رکعت به جا آورد تا اتصال به حقیقت، شدنی شود، از آن روست که هیچ نور حقیقتی نیست مگر آنچه شخص از خود همراه داشته است و همچون ستارگانی پراکنده در آسمان جانش جلوه گری میکند. از این رو در شب سیاه و دیجوری که حقیقت محمدی هیچ ظهوری جز درخشش ماه و ستارگانی پراکنده ندارد، لازم است تا با تلاش دو چندان، اتصال را برقرار کرد. از همین جا میتوان ارزش نماز شب را نیز به دست آورد که یازده رکعت است؛ زیرا شخص در جست وجوی حقیقت وتر میبایست از شفع و همراهی آیات نورانی آفاق و انفس بهره گیرد و با نگاهی به آسمان و ستارگان و ماه که نشانههایی از حقیقت وجود شمس محمدی است و نگاهی به نورانیت نفس خود که بازتابی از آن شمس حقیقت است، خود را برای دیدار مجدد شمس وجود حقیقت محمدی در طلوع فجر آماده کند و از تاریکی و گمراهی شب دیجور برهد. البته شب، همان پیش از ظهور است که در غیب محض است، ولی چون هیچ تجلی و ظهوری نیست، عامل گمراهی بسیاری میشود؛ زیرا هیچ حقیقتی را نمی یابد و گمان میکند که هستی هیچ و تهی از حقیقت است. خداوند با ستارگان و ماه خواسته است تا انسانها با نگاه به آن، در شبی مخوف با هیچ ظهور و بروزی مواجه نشوند تا گمراه شوند و تهی و خالی گردند. از این رو زینت ستارگان برای آرامش انسان خلق شد تا نور امید در شب تاریک، همچنان در دل مردمان فروزان باشد.
به هر حال، نماز صبح (مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 667) و قرآن آن زمان که عوامل اتصال با فجر رتبی و ظهوری است، مشهود فرشتگان نیز میباشد، زیرا فرشتگان در این زمان میتوانند حقیقت وجود انسانی را دریابند و از نادانی و عدم علم بیرون آیند و درک کنند که چرا و چگونه انسان به خلافت الهی نایل آمد و همه هستی باید مطیع و ساجد انسان باشند.
اهمیت بین الطلوعین
در روایات بر بیداری بین الطلوعین تاکید شده است. در برخی روایات آمده که یکی از امامان(ع) فرزندانش را بیدار میکرد و از هر فرزندی در هر سنی که بود، براساس توان میخواست تا به ذکر و نماز و قرآن خواندن مشغول باشد تا خورشید طلوع کند. این همه اهمیت در مورد زمان فجر از آن روست که زمان شناخت حقایقی بسیار بلند چون آنچه گفته شد میباشد.
یکی از لحظات مهم شبانه روز، مدت زمان بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است که به آن بین الطلوعین میگویند و از جانب ائمه هدی علیهم السلام، احادیث زیادی در فضیلت بیداری در آن و یاد خدا رسیده است. خوابیدن در این ساعت، به شدت مکروه است و بنابر روایات متعدد، روزی های مادی و معنوی در این ساعت از شبانه روز تقسیم میشود.
البته ابوجعفر ثانی امام جواد(ع) در اینباره به حسین بن مسلم در تبیین این معنا توضیحی میدهد که بیان آن مفید است. حسین بن مسلم میفرماید: به امام جواد(ع) عرض کردم: فدایت شوم! مردم میگویند خواب بعد از طلوع فجر مکروه است چون روزی انسانها در آن وقت تقسیم میشود (و خواب در آن موقع، سبب محرومیت از روزی میگردد)، (آیا چنین است)؟ فرمود: روزی انسانها تعیین شده و تقسیم شده است ولی خداوند دارای فضلی (و زیادی) است که (در قرآن) فرمود: از خدا درخواست کنید فضلش را. سپس فرمود: ذکر خدا (و سوال از فضلش) بعد از طلوع فجر، تاثیرش بیش از دویدن در پی طلب رزق است. (تفسیر عیاشی: ج 1، ص 240، ح 119)
حضرت امام سجاد(ع) نیز به بیداری در بین الطلوعین اهتمام داشت و آن را تنها به یاد خدا میگذراند و هرگز با دیگران مشغول صحبت نمیشد.
علی(ع) فرمود: خواب پیش از طلوع آفتاب و پیش از نماز عشا باعث بروز فقر و پراکندگی کارها میشود (مستدرک الوسائل/5/110)