دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

استغاثه

"استغاثه" مصدر باب "استفعال" از ماده "غوث" و در لغت به معنای یاری طلبیدن و کمک خواستن است. در اصطلاح نحو "استغاثه" عبارت است از ندایی که متوجه شخصی است که از دشواری و سختی واقع شده نجات میدهد و یا بر دفع آن قبل از وقوع، کمک و یاری میکند
No image
استغاثه

نویسنده: هاجر جعفري

كلمات كليدي : مستغاث‏له، مستغاث‏به، ادات استغاثه، مستنصرعليه، مستنصرله، نداي متعجب‏منه

"استغاثه" مصدر باب "استفعال" از ماده "غوث" و در لغت به معنای یاری طلبیدن و کمک خواستن است. [1]در اصطلاح نحو "استغاثه" عبارت است از ندایی که متوجه شخصی است که از دشواری و سختی واقع شده نجات میدهد و یا بر دفع آن قبل از وقوع، کمک و یاری میکند؛[2] مانند جایی که متکلم برای نجات شخص در حال غرق شدن فریاد میزند: "یا لَلناسِ لِلغَریقِ"؛ در این مثال متکلم با ندای خود برای نجات غریق، از دیگران طلب کمک و یاری میکند.

 وجه نامگذاری

معنای لغوی استغاثه (طلب یاری و کمک خواستن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده است، به این بیان که متکلم در استغاثه با استفاده از ساختار ندا، از شخصی طلب کمک و یاری میکند و در واقع این ندای خاص، نوعی ساختار لفظی برای طلب یاری و کمک خواستن است، اگر چه تحقق این معنا (استغاثه) با ساختار و الفاظ دیگری نیز ممکن است؛[3] از این رو استغاثه در معنای لغوی اعمّ از استغاثه در اصطلاح نحو است.

 جایگاه استغاثه

ساختار استغاثه همان ساختار ندا است[4] و همانطور که از تعریف اصطلاحی آن معلوم میشود استغاثه نوعی ندای خاص است، از این رو به صورت جداگانه بحث شده و از ملحقات باب " ندا" به حساب میآید. در تبیین مباحث ندا و به تبع آن بحث استغاثه، دو رویکرد در میان عالمان نحو دیده میشود؛ بعضی[5] در ادامه مبحث وجوب حذف عامل مفعولبه از باب "ندا" بحث کرده و در مقابل گروهی[6] "ندا" را به طور مستقل بعد از باب "توابع" مورد بررسی قرار دادهاند.

 ارکان استغاثه

استغاثه از سه رکن تشکیل شده است:

1. ادات استغاثه

در میان حروف ندا فقط حرف "یا" برای استغاثه به کار میرود.[7] از آنجا که استغاثه با نوعی کشیدگی صوت همراه است و با حذف "یا" این غرض، حاصل نمیشود، از این رو حذف "یا" جایز نمیباشد.[8]

2. مستغاثبه

مستغاثبه که از آن به "مستغاث" نیز تعبیر شده[9] منادایی است که از آن طلب یاری و کمک شده است؛ مانند: "الطبیب" در مثال «یا لَلطبیب لِلمریض» که متکلم از مستغاثبه (الطبیب) یاری و کمک میطلبد.

3. مستغاثله

مستغاثله بعد از "مستغاثبه" واقع شده و متکلم به جهت و سبب او طلب یاری کرده است.

مستغاثله با توجه به قصد متکلم از استغاثه و جهت طلب یاری او، بر دو گونه است:[10]

الف). مستنصرله[11]

مستغاثله در صورتی که قصد متکلم از استغاثه یاری رساندن به او باشد، مستنصرله واقع میشود؛ مانند: «یا لَلناس لِلغریق»؛ در این مثال "الغریق" مستنصرله واقع شده و جهت کمک خواستن متکلم، یاری رساندن به او است.

ب). مستنصرعلیه

مستغاثله در صورتی که قصد متکلم از استغاثه غلبه بر او یا دفع ضرر ناشی از او باشد، مستنصرعلیه واقع میشود؛ مانند: «یا لَلحراس لِلأعداء»؛ در این مثال "الأعداء" مستنصرعلیه واقع شده و جهت و سبب کمک طلبیدن متکلم، غلبه یافتن بر آن و دفع ضرر ناشی از آن است.

 اشکال "مستغاثبه"

مستغاثبه در کلام به سه شکل به کار میرود که در ضمن بیان هر شکل به اعراب آن نیز اشاره میشود:

1. مجرور به حرف "لام" مفتوح[12]؛ مانند: "یا لَزید لِلمریض"؛ دراین کاربرد مستغاثبه (زید) منادای منصوب به فتحهی مقدر و در لفظ مجرور به لام، واقع شده است. از آنجا که حرف ندا (یا) نائب فعلی همچون "أدعو" شده است، جار و مجرور (لزیدٍ) متعلق به "یا" است.[13]

2. حذف "لام" و الحاق "الف" به آخر مستغاثبه، به جای "لام"[14]؛ مانند: "یا زیدا للمریض"؛ دراین کاربرد مستغاث به (زید) مبنی برضمهی مقدر و به جهت ندا در محل نصب واقع شده است.[15]

3. حذف "لام" و عدم الحاق "الف" به جای آن؛ مانند: "یا زیدُ لِلمریض"، دراین کاربرد حکم اعراب منادا در مستغاثبه، جاری میشود.[16]

 نکاتی پیرامون "مستغاثبه"

1. "لام" در مستغاثبه مفتوح بوده و در صورتی که مستغاثبه "یای" متکلم باشد، مکسور میشود؛ مانند: "یا لِی لِلملهوف"؛[17] در این مثال لام در مستغاثبه (ضمیر یای متکلم) مکسور شده است.

2. اگر مستغاثبه، غیر اصیل (معطوف بر مستغاثبه دیگر) باشد "لام" آن مکسور میشود؛ مانند: "یا لَلوالد و لِلأخ" .[18] در این مثال مستغاثبه غیر اصیل (أخ) بر مستغاثبه اصیل (الوالد) عطف شده و لام آن مکسور شده است.

3. بعضی[19] لام در مستغاثبه را متعلق به حرف "یا" میدانند و معتقدند که در "یا" نوعی معنای فعلی وجود دارد. در مقابل بعضی دیگر لام را زائده میدانند.[20]

4. میتوان مستغاثله و مستغاثبه هر دو را ضمیر آورد؛ مانند جایی که فرد خود را مخاطب قرار داده و میگوید: "یا لک لی".[21]

5. "لام" در مستغاثبه مفتوح است، چرا که مستغاثبه در واقع منادایی است که به جای ضمیر به کار رفته است و لامی که همراه با ضمیر به کار میرود همواره مفتوح است؛ مانند: "لَک، لَه".[22]

 اشکال "مستغاثله"

مستغاثله در کلام به دو گونه به کار میرود:

1. مجرور به "لام"

اصل در کاربرد مستغاثله این است که مجرور به "لام" واقع شود؛ مانند: "الغریق" در مثال «یا لَلناس لِلغریقِ». این کاربرد در هر دو نوع مستغاثله (مستنصرله و مستنصرعلیه) واقع میشود.

 2. مجرور به "مِنْ" به جای "لام"[23]

در صورتی که مستغاثله، مستنصرعلیه باشد با وجود قرینه جایز است مجرور به "مِنْ" تعلیلی به جای "لام" واقع شود؛ مانند "الخادعین" در مثال «یا لَلأحرار مِن الخادعین المنافقین» که مستنصرعلیه و مجرور به "مِنْ" واقع شده است.

 نکاتی پیرامون "مستغاثله"

1. مستغاثله مجرور به حرف جر بوده و این جار و مجرور متعلق به حرف ندا (یا) است.[24]

2. مستغاثله بعد از مستغاثبه واقع شده و مقدم شدن آن جایز نیست.[25]

3. "لام" در مستغاثله همواره مجرور بوده اما اگر مستغاثله ضمیری به جز یای متکلم باشد، "لام" مفتوح میشود؛ مانند: "لَنا" در مثال "یا لَلناصح لَنا" که لام مفتوح است. [26]

4. حذف مستغاثله جایز است.[27]

 کاربرد ساختار "استغاثه" در "تعجب" (ندای متعجبمنه)

عالمان نحو در ادامه مباحث "استغاثه" به ندای "متعجبمنه" اشاره میکنند. در بیان علت ذکر آن در مباحث "استغاثه" میتوان گفت که در ندای "متعجبمنه" که قصد و هدف متکلم بیان تعجب است، از ساختاری که در استغاثه بیان شد استفاده شده است؛[28] از این رو ندای متعجبمنه در صورت شکلی با استغاثه مشابهت دارد اگرچه در معنا و مراد با آن متفاوت است.[29]

تعجب ممکن است از ذات شیء، شدت، کثرت و یا امر غریبی در آن و یا غرض دیگری باشد؛ مانند جایی که متکلم در تعجب از فراوانی آب میگوید: «یا لَلماءِ»؛ در این مثال "الماء" متعجبمنه و مجرور به "لام" تعجب واقع شده است.

نکات ذیل پیرامون ندای "متعجبمنه" قابل توجه است:

 1. بعضی این احتمال را مطرح کردهاند که در ندای "متعجبمنه"، معنای استغاثه با لحاظ معنای تعجب در لفظ، باقی است؛ اما از آنجا که منادا، منادای حقیقی نیست، استغاثه نیز حقیقی نمیباشد.[30]

2. احکام مربوط به "مستغاثبه" در منادای "متعجبمنه" نیز به کار میروند.[31]

 "استغاثه" در قرآن و حدیث

1. آیه "إذ تَستغیثون ربّکم فاستجاب لکم"،[32] (به خاطر آورید زمانی را که از شدت ناراحتی در میدان بدر، از پروردگارتان کمک خواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت)؛ در این آیه شریفه، استغاثه به معنای لغوی آن با ساختار فعل مضارع (تستغیثون) بیان شده است، اما از آنجا که در تبیین معنای استغاثه از ساختار ندا استفاده نشده، استغاثهی اصطلاحی به حساب نمیآید.

2. حدیث "و یتَمنَّون أن یُقْتَلوا فی سبیلِ الله شعارهم یا لَثاراتِ الحسین"،[33] (یاوران حضرت مهدی(عج) در دل آرزوی کشته شدن در راه خدا را دارند و شعارشان "یا لثارات الحسین" [ای خونخواهان حسین] است)؛ در این حدیث شریف "ثارات" مستغاث و مجرور واقع شده و مستغاثله محذوف است.

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

اسم فعل

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "فعل" است. "اسم فعل" در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که دلالت بر فعل معین داشته و بدون قبول علامت آن فعل و تأثیر از عوامل، متضمن معنا، زمان و عمل آن است
No image

فاعل

کلمه‌‌ی "فاعل"، اسم فاعل از ماده‌ی "فعل" و در لغت به معنای عامل و انجام دهنده است. فاعل در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که عامل مقدّم به نحوی به آن اسناد داده شده که یا فعلی توسط آن ایجاد شده و یا فعلی قائم به آن است؛
No image

عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول"

این نوشتار ابتدا به تعریف "مصدر صریح" و "مصدر مؤول" اشاره داشته و در ادامه به بررسی عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول" می‌پردازد و در پایان برخی فرقهای میان مصدر صریح و مؤول بیان می‌شود.
No image

اصل در مفعول‌به

این نوشتار چند اصل در مفعول‌به را بیان کرده و در ضمن هر اصل به تبیین موارد مخالفت با آن اصل خواهد پرداخت.
Powered by TayaCMS