دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اصول سياست خارجي نظام اسلامي از نگاه قرآن

نظام اسلامي، نظام ولايي است. به اين معنا که حاکم اسلامي همان خليفةً ‌الله به معناي خاص است که داراي ولايت کلي و ماذون به تصرف در تکوين است.
اصول سياست خارجي نظام اسلامي از نگاه قرآن
اصول سياست خارجي نظام اسلامي از نگاه قرآن

حاکم اسلامي، خليفةً الله و ولي‌الله

نظام اسلامي، نظام ولايي است. به اين معنا که حاکم اسلامي همان خليفةً ‌الله به معناي خاص است که داراي ولايت کلي و ماذون به تصرف در تکوين است. خداوند در آيات 30 تا 34 سوره بقره، انسان را خليفةً ‌الهي بر زمين دانسته است که بر کائنات و ما سوي‌الله و حتي فرشتگان حامل عرش به عنوان متأله و دارندگان همه صفات و اسماي الهي حکومت مي‌کند.

البته خلافت انسان‌ها خلافت عمومي است؛ زيرا همه انسان‌ها ظرفيت طبيعي خلافت را دارا هستند و هر کسي به هر ميزان که صفات و اسماي الهي را در خود با عبوديت و حرکت در صراط مستقيم فطرت و شريعت‌(روم، آيه 30؛ ذاريات، آيه 56) تحقق ببخشد، از آن بهره‌مند خواهد شد. به سخن ديگر، خلافت انساني بر تکوين، از مصاديق تشکيک همانند نور است که داراي مراتب و درجات متعدد است؛ يعني نور خورشيد، نور چراغ و نور کرمک شتاب، همه بيانگر حقيقت مفهومي نور هستند، اما تفاوت درجات و مراتب آن کاملاً محسوس است. بنابراين، هر کسي در درجات و مراتب عالي‌تر قرار گيرد، از وسعت و شدت بيشتري در تصرفات برخوردار خواهد شد. از همين رو خليفه خاص الهي، کسي است که تمام صفات را در کمال خودش دارا بوده و ظهور بخشيده باشد. چنين فردي را در اصطلاح عرفاني، انسان کامل و در فرهنگ قرآني، خليفةً ‌الله، ولي‌الله و مانند آن مي‌گويند. اين افراد نه تنها بر جهان و جان حاکميت مي‌يابند، بلکه جامعه انساني نيز حاکميت پيدا کرده و امور جامعه به دست ايشان سپرده مي‌شود و ايشان از سوي خداوند ماذون به تشريع هستند. البته تشريع حقيقي در دست خداوند است و اگر به اين افراد شارع گفته مي‌شود، به همان اعتبار مظهريت در ربوبيت و بقا به فناي الهي است؛ يعني همان طوري که افعال عادي آنان چون تير انداختن و قتل، فعل خداوندي تلقي مي‌شود(انفال، آيه 17)؛ زيرا آنان يد‌الله هستند، همچنين حکمي را که صادر مي‌کنند، حکم‌الله است(حشر، آيه 7)‌؛ زيرا آنان لسان‌الله نيز هستند و نطق آنان همان وحي الهي است.(نجم، آيات 3 و 4)

خداوند از اين افراد گاه به عنوان مؤمناني ياد مي‌کند که همه اعمال را به علم حضوري و شهودي مي‌بينند و به ظاهر و باطن اعمال هر کسي آگاه هستند(توبه، آيه 105)؛ و گاه ديگر به عنوان ولي‌الله و اولوا الامر يعني صاحبان امور از آنان ياد مي‌شود.(نساء، آيه 59)

اين افراد از سوي خداوند انتخاب و نصب مي‌شوند؛ چنانکه پيامبران داراي ولايت همانند رسول‌الله‌(ص) از سوي خداوند انتخاب شده‌اند. خداوند در آياتي از جمله آيات 59 سوره نساء، آيات 3 و 55 سوره مائده، از انتخاب مولي امام علي(ع) سخن به ميان آورده و ايشان را به عنوان ولي‌الله معرفي مي‌کند که از سوي خداوند به اين مقام ولايت الهي انتخاب شده است. آن حضرت(ع) که جان پيامبر(ص) است(آل عمران، آيه 61) ) همراه ديگر فرزندان معصوم خود داراي عصمت الهي هستند.(احزاب، آيه 33)

ولايت فقيه نيز استمرار ولايت اولياي معصوم است. البته فقها از عصمت الهي خاص برخوردار نيستند، ولي چون بايد داراي شرايط سخت و خاصي باشند، تالي تلو معصوم(ع) هستند و از همين سبب است که از ولايت برخوردار مي‌شوند که بيان و اثبات آن بايد در جاي خود بحث شود.

اصول سياست خارجي نظام ولايي

حاکم نظام ولايي خود را در جاي خدا قرار نمي‌دهد؛ بلکه چون خليفةً ‌الله است، سخن مستخلف عنه يعني خداوند را مي‌زند. بنابراين در تصرف و تشريع هرگز پا را فراتر از محدوده خلافت الهي نمي‌گذارد و جز به رضاي خداوند نمي‌انديشد. بنابراين، خليفةً ‌الهي و ولي‌الله، سخن خود را به نام خدا بر زبان نمي‌راند چنانکه اومانيسم در تکوين و تشريع اين گونه عمل مي‌کند.

بنابراين، خليفةً ‌الله و ولي‌الله هرگز نمي‌تواند بيرون از دايره حدود‌الله عمل کند و اگر چنين کند به شدت عذاب مي‌شود.(بقره، آيه 113؛ مائده، آيات 48 و 49؛ ص، آيه 26؛ شوري، آيه 15‌)

چنين نظام ولايي اصول سياست‌هاي داخلي و خارجي خود را از وحي و تشريع الهي برگرفته و نمي‌تواند جز در اين چارچوب، سياست گذاري و برنامه ريزي داشته باشد. در حقيقت اين اصول همان خطوط قرمزي است که عبور از آن مشروعيت ديني و حتي مشروعيت سياسي نظام ولايي را با بحران بلکه خطر مواجه مي‌کند و از مشروعيت ساقط مي‌نمايد.(نساء، آيات 13 و 14؛ طلاق، آيه 1‌)

در ادامه به برخي اصول سياست خارجي در نظام اسلامي اشاره مي‌کنيم.

مهم‌ترين اصول سياست خارجي که در قرآن براي نظام اسلامي تعريف و تعيين شده است عبارتند از:

1- دعوت به اجراي عدالت جهاني: يکي از اصول سياست خارجي نظام ولايي، دعوت همه بشريت به اجراي عدالت ملموس و عيني است. خداوند در آيه 25 سوره حديد مي‌فرمايد که پيامبران به اين منظور مبعوث شده‌اند تا با تبيين درست هستي‌شناسي و بيان حقوق افراد و تکاليف متقابل، مردم را به حقوق خودشان آگاه سازند و آنان را ترغيب کنند تا براي اجراي عدالت قيام کنند. اين دعوت جهاني است و در آن ملاحظه جغرافيا، نژاد، فرهنگ، جنسيت، رنگ و مانند آنها نمي‌شود، بلکه عنصر اساسي در اين دعوت، بشريت و توده‌هاي مردم است تا همگي حقوق خود را بشناسند و براي کسب آن قيام کنند. با نگاهي به تاريخ بشريت مي‌توان دريافت که همه بشريت اين مقدار از دانشي که درباره حقوق به دست آورده، همه از آموزه‌هاي وحياني اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) بوده است و اگر دين اسلام به اين مفهوم نبود، هرگز مردم به حقوق طبيعي و الهي خود آگاه و واقف نمي‌شدند و براي کسب آن قيام نمي‌کردند. امروز نيز وظيفه دولت و جامعه اسلامي است تا در فضاي جهاني با همه ابزارها و وسايل، اين هدف و فلسفه بعثت پيامبران و ارسال رسل و انزال کتب را مد نظر قرار داده و به تبليغ آن بپردازد تا زمينه براي قيام توده‌هاي مردم جهت احقاق حقوق و اجراي عدالت فراهم آيد.

2- دعوت به اتحاد ميان اهل توحيد: سياست خارجي نظام اسلامي مي‌بايست همواره در انديشه اتحاد ميان اهل توحيد از همه شرايع اسلامي از يهود و مسيحيت باشد و آنان را به مشترکات الهي دعوت کند. هماهنگي ميان اهل توحيد از وظايف دولت اسلامي است که خداوند به پيامبر(ص) به عنوان ولي‌الله دستور مي‌دهد تا به عنوان يک حکم و تکليف الهي به اين امر اقدام کند و اهل توحيد را به اتحاد دعوت کند.(آل عمران، آيه 64) البته معلوم است که اتحاد غير از وحدت است؛ زيرا دراين واژه اين معنا تضمين شده که غير مشترکاتي در ميان دو سوي اتحاد وجود دارد که نمي‌توان آن را ناديده گرفت، اما براي مقابله با کافران غير توحيدي و غير اهل کتاب مي‌بايست به مشترکات رو آورده و از متفرقات پرهيز کرد. به سخن ديگر، وظيفه و تکليف دولت و جامعه اسلامي است تا اهل توحيد را به مشترکات دعوت کرده  و بر آن تاکيد کند.

3- دعوت به صلح‌: از ديگر اصول سياست خارجي نظام اسلامي دعوت مردمان به صلح است. اسلام دين صلح و دوستي است و خداوند همه انسان‌ها را به اين امر دعوت مي‌کند و مي‌خواهد تا از جنگ و ظلم به يکديگر دست بردارند و تجاوزگري را کنار بگذارند.(مائده، آيه 2‌)

4- استقلال سياسي: نظام ولايي بايد به گونه‌اي عمل کند که استقلال سياسي نظام در برابر دشمنان و بيگانگان حفظ و تثبيت شود. اين استقلال در اشکال مختلف بايد خودنمايي کند و هويت مستقل نظام سياسي حفظ گردد. در آيات بسياري از قرآن به مسئله استقلال کامل نظام اسلامي اشاره شده است.(بقره، آيه 102؛ هود، آيه 113؛ آل عمران، آيه 28 و 118؛ نساء، آيات 141 و 144‌)

5- استقلال نظامي: خداوند به صراحت در آيه 60 سوره انفال بر عنصر استقلال نظامي نظام ولايي تأکيد کرده و خواهان خوداتکايي در تجهيزات و نفرات يعني عُدّه و عِدّه شده است.

6- استقلال اقتصادي و خوداتکايي: استقلال اقتصادي به عنوان قوام جامعه و نظام اسلامي در دستور کار قرار گرفته و از همگان خواسته شده تا به گونه‌اي عمل کنند که نيازي به بيرون از جامعه اسلامي وجود نداشته باشد. اصولاً از نظر اسلام رشد و پيشرفت اقتصادي ملاک استقلال افراد است.(نساء، آيات 5 و 6) پس وقتي نظام اسلامي مي‌خواهد از نظر سياسي و نظامي، مستقل و خوداتکا باشد بايد اقتصادي خوداتکا داشته باشد تا تحت تأثير تحريم‌هاي دشمنان قرار نگيرد.

7- دفاع از مظلوم: از جمله مهم‌ترين اصول سياست خارجي نظام اسلامي، سياست دفاع از مظلوم است. در اين سياست توجهي به دين و مذهب و جغرافيا و جنسيت و مانند آن نمي‌شود، بلکه هر کسي مظلوم واقع شد مي‌بايست مورد حمايت قرار گرفته و از او دفاع شود. از نظر اسلام هر گونه ظلم مردود است. خداوند ظلم به هر شکل و نوعي را از مصاديق گناهان کبيره مي‌داند. اميرمؤمنان علي(ع) در آخرين وصيت خود به فرزندانش مي‌فرمايد: وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً؛ شما همواره دشمن ظالم و ياور مظلوم باشيد. خداوند در آيه 79 سوره نساء مي‌فرمايد که دفاع و حمايت از مظلوم عليه ظالم واجب و تکليف عمومي است.

8- دفاع از مستضعف: از ديگر اصول سياست خارجي نظام ولايي، دفاع از مستضعف است. اين مطلب را به سادگي مي‌توان از آيات گوناگون از جمله آيه 79 سوره نساء به دست آورد.

9- جنگ عليه ظالم: خداوند در آيه 79 سوره نساء واجب کرده که بدون توجه به دين و مذهب و رنگ و جنسيت و مانند آنها عليه هر ظالم در هر جايي قيام کنيد و اسلحه بر داريد و عليه آنان وارد کارزار و جنگ شويد. بنابراين جنگ عليه ظالم از اصول سياست‌هاي خارجي نظام ولايي است.

10- جنگ عليه مستکبر: همچنين از آيه 79 سوره نساء به دست مي‌آيد که جنگ عليه مستکبران از واجبات و تکاليف اسلامي است و جامعه و نظام اسلامي بي‌توجه به اينکه مستضعف چه کسي است بايد وارد کارزار عليه مستکبران شود.

11- اجراي رزمايش‌هاي اقتداري: از اصول سياست‌هاي خارجي نظام اسلامي اجراي رزمايش‌ها و برنامه‌هايي است که اقتدار نظام ولايي را به نمايش گذارد. گاه اين کار چنان مهم تلقي شده که غفلت از برخي امور حتي نماز نيز عيب دانسته نشده است؛ زيرا گاه اين رزمايش‌هاي اقتداري براي حفظ اصل نظام ولايي لازم و ضروري است. در قرآن آمده که حضرت سليمان‌(ع) همواره به نمايش قوت و اقتدار مي‌پرداخته است و از لشکر و نفرات و تجهيزات خويش سان مي‌ديد و آن را به نمايش مي‌گذاشت.(نمل، آيه 17؛ سبا، آيه 12 و آيات ديگر) همچنين از آيه 60 سوره انفال به دست مي‌آيد که تهيه نفرات و تجهيزات به گونه‌اي که موجب ترساندن دشمن شود، لازم و ضروري است:(ترهبون به عدوالله) به طوري که به عنوان يک عامل بازدارنده عمل کرده و اجازه ندهد تا دشمن به فکر حمله و تهاجم به مرزهاي جغرافيايي نظام اسلامي بيفتد.

12- مقابله با جاسوسي نظامي: مقابله با جاسوسي و جاسوسان که به عنوان «سماعون» از بيرون مرزها يا در درون مرزها عمل مي‌کنند از اصول سياست خارجي نظام ولايي است. (مائده، آيه 41؛ توبه، آيه 47 )

13- ممنوعيت ارتباط با دشمنان: هر گونه ارتباط با دشمن که موجب افشاي قدرت و قوت نظام اسلامي و خبرگيري آنان شود ممنوع است. بنابراين سياست خارجي بايد به گونه‌اي تنظيم شود که ارتباط تنها در محدوده تحکيم استقلال و قوت و شوکت نظام ولايي باشد نه آنکه اسرار و ضعف‌ها و نقاط آن به گوش دشمنان رسانيده شود. از همين رو در سياست خارجي خطوط قرمز بسياري براي ارتباط، تعريف و تعيين شده که در جاي خود بايد بررسي و تبيين شود.(آل عمران، آيه 118، ممتحنه، آيه 1 )

14- ممنوعيت تولّي و ولايت: خداوند به صراحت در آيه 1 سوره ممتحنه به مؤمنان و جامعه اسلامي هشدار مي‌دهد که هر گونه تولي و ولايت دشمنان بر جامعه اسلامي به هر شکلي و عنواني ممنوع است. بنابراين سياست خارجي نظام اسلامي مي‌بايست به گونه‌اي باشد که استقلال مردم و دولت حفظ شود و سلطه‌اي براي بيگانگان در هيچ عرصه و حوزه‌اي ايجاد نشود. اين مطلب در آيات ديگري چون 23 سوره توبه و آيه 51 سوره مائده و آيات 89 و 144 سوره نساء بيان شده است.

15- مقابله با طرح‌هاي حاکميتي دشمن: خداوند در آيه 141 سوره نساء مي‌فرمايد: وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ و هرگز خداوند براي کافران عليه مؤمنان راهي را قرار نداده است تا سلطه يابند. نويسندگان تفسير نمونه در ذيل آيه نوشته‌اند: آيا هدف از اين جمله تنها عدم پيروزى كفار از نظر منطق بر افراد با ايمان است و يا پيروزي‌هاى نظامى و مانند آن را شامل مى‌شود؟ از آنجا كه كلمه سبيل به اصطلاح از قبيل نكره در سياق نفى است و معنى عموم را مى‌رساند از آيه استفاده مى‌شود كه كافران نه تنها از نظر منطق بلكه از نظر نظامى و سياسى و فرهنگى و اقتصادى و خلاصه از هيچ نظر بر افراد با ايمان، چيره نخواهند شد و اگر پيروزى آنها را بر مسلمانان در ميدان‌هاى مختلف با چشم خود مى‌بينيم به خاطر آن است كه بسيارى از مسلمانان، مؤمنان واقعى نيستند و راه و رسم ايمان و وظائف و مسئوليت‌ها و رسالت‌هاى خويش را به كلى فراموش كرده‌اند، نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در ميان آنان است و نه جهاد به معنى واقعى كلمه انجام مى‌دهند و نه علم و آگاهى لازم را كه اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعاً چنينند! جمعى از فقهاء در مسائل مختلف به اين آيه براى عدم تسلط كفار بر مؤمنان از نظر حقوقى و حكمى استدلال كرده‌اند و با توجه به عموميتى كه در آيه ديده مى‌شود اين توسعه زياد بعيد به نظر نمى‌رسد.(تفسير نمونه، ذيل آيه) بنابراين، حکم فقهي در سياست خارجي نظام ولايي آن است که بايد با طرح حاکميتي و سلطه جويي دشمنان و کافران و مشرکان بر مؤمنان و جامعه اسلامي مقابله شود و هرگز اجازه سلطه به آنان داده نشود.

16- اصل مقابله به مثل: از اصول ديگر سياست خارجي نظام اسلامي، اصل مقابله به مثل است که در آياتي از جمله آيه 194 سوره بقره و 126 سوره نحل و آيه 60 سوره حج و مانند آن بيان شده است.

سلطه‌ستيزي نظام اسلامي عليه سلطه‌گر

سلطه به معناي قدرت و قوت، رابطه آميخته به قدرت بين دو فرد، دو گروه، يا دو دولت را گويند كه به موجب آن يك طرف بر طرف ديگر مسلّط گردد.( فرهنگ علوم سياسى، ص 126) در آيات قرآن سلطه به مفهوم حقوقى و سياسى آن، از الفاظى چون «غلب»، «جبّار»، «سلّط»، «قهر»، «مصيطر»، «ولىّ» و مانند آنها استفاده شده است.

از نظر قرآن نظام اسلامي مي‌بايست به گونه‌اي عمل کند که سلطه بيگانگان و تسلط آنان فراهم نشود. تقابل با سلطه‌گري دشمنان از اصول اساسي سياست خارجي نظام اسلامي است؛ زيرا سلطه بيگانگان که شامل پادشاهان(نمل، آيه 34)، عصيانگران و مستکبران و جباران و مانند آنهاست، موجب تباهي جوامع و مانع اجراي حق و عدالت مي‌شود و جوامع را گرفتار ذلت و خواري و مانند آن مي‌کند.(نمل، آيه 64 )

براساس ديدگاه قرآن زمينه‌ساز سلطه بيگانگان و دشمنان اموري چون افسادگرايي افراد و دولتمردان جامعه(اسراء، آيات 4 تا 6)، تمرد و عصيان آنان(اعراف، آيات 162 تا 167) و مانند آن‌هاست. بنابراين، جامعه و رهبران آن بايد از چنين رويکرد و سياستي اجتناب کنند تا سلطه بدان و ناصالحان فراهم نيايد.

اختلاف و شقاق داخلي از جمله عوامل سلطه بيگانگان است؛ چنان که فرعون به سبب اختلاف ميان يهوديان و تفرقه و فرقه فرقه شدن آنها بر آنان مسلط شد.

خداوند در آياتي از قرآن بر لزوم اجتناب از سلطه‌گري افراد زورگو و جبار و عصيان تاکيد کرده است(مريم، آيات 14 و 32) و سلطه‌طلبي را عاملي براي تيره‌بختي‌(همان)، گردن‌فرازي(همان) و مانع پذيرش حق(مؤمنون، آيات 43 و 46) دانسته است.

همچنين در آيات 246 و 251 سوره بقره و آيه 75 سوره نساء و 20 تا 22 سوره مائده و آيه 8 سوره توبه و 39 و 40 سوره حج بر ضرورت جهاد و مبارزه با جبّاران سلطه‌گر، براى ممانعت از سلطه آنان تاکيد مي‌کند. بنابراين از اصول سياست خارجي نظام و دولت اسلامي اين است که در برابر سلطه‌گران قيام کند و اجازه سلطه‌گري به آنان ندهد.

آثار سلطه بيگانگان

در آيات قرآن به آثار زيانبار سلطه بيگانگان و دشمنان بر مسلمانان و جامعه اسلامي اشاره شده است. از جمله اين آثار مي‌توان به موارد زير اشاره کرد:

1- پيمان‌شکني: سلطه كافران بر مسلمانان، عامل نقض پيمان و پيوندهاى دوستى از سوى آنان است. به سخن ديگر، وقتي دشمنان مسلمانان احساس کردند بر مسلمان سلطه دارند، پيمان‌ها را ناديده گرفته و زير قراردادها زده و آن را نقض مي‌کنند.(توبه، آيه 8)

2- تهاجم فرهنگي: سعى و تلاش كافران بر كفرورزى مسلمانان، در صورت تسلّط بر آنان از جمله آثار چنين سلطه‌اي بر جامعه اسلامي و نظام آن است.(ممتحنه، آيه 2)

3- کينه‌توزي: اقدام دشمنان جامعه اسلامي از جمله کافران و مشركان به آزار و كينه‌توزى مسلمانان، در صورت سلطه يافتن بر جامعه اسلامي از ديگر آثاري است که در آيه 2 سوره ممتحنه به عنوان پيامد سلطه دشمنان بيان شده است.

به سبب اين آثار زيانباراست که خداوند در آيات قرآن به صراحت مشروع نبودن هيچ گونه سلطه كافران بر مسلمانان را بيان مي‌کند(آل عمران، آيات 28 و 118؛ 149 و 150؛ نساء، آيات 90 و 141 و 144 ) 

همچنين در آيات 141 و 144 سوره نساء بر حرمت انعقاد هرگونه پيمان سلطه آميز براى كافران از ناحيه مسلمانان به عنوان يک حکم فقهي و خط قرمز تأکيد دارد. بنابراين نظام ولايي و اسلامي حق ندارد چنين قراردادها و پيمان‌هايي را با دشمنان سلطه‌گرا و سلطه‌طلب انعقاد کند؛ بلکه خداوند از مؤمنان و جامعه و نظام اسلامي و ولايي خواسته است تا عليه سلطه‌گران قيام کرده و در صورت تحقق سلطه آنان براي رهايي آن تلاش کنند.

راه‌هايي که براي رهايي از سلطه موجود سلطه‌گران کافر و دشمن بيان شده عبارتند از:

1- جهاد: جهاد و مبارزه، راهى براى رهايى از سلطه بيگانگان و كافران است که در آيات قرآني از جمله 20 تا 22 سوره مائده و 7 و 8 سوره توبه و 39 و 40 سوره حج بيان شده است.

2- هجرت: هجرت از منطقه جبّاران سلطه گر، راهى براى نجات و رهايى از سلطه ظالمانه آنان است.(نساء، آيات 97 تا 99؛ کهف، آيات 9 و 10 و 20)

3- دعا و نيايش به درگاه خدا: دعا و التجا به درگاه الهى، راهى براى مصونيّت و رهايى از سلطه بيگانگان است.(ممحتنه، آيه 1 و روايات تفسيري)

البته خداوند در آيه 91 سوره نساء برخوردارى مسلمانان از سلطه الهى، براى تعقيب دشمنان جنگ طلب را بيان کرده است؛ به اين معنا که حکم فقهي در زمان تهديد آن است که دشمن را پيش از عمل تعقيب کرده و اجازه ندهند تا به مواضع مسلمانان حمله کنند. پس حمله پيشگيرانه نسبت به دشمن جنگ‌طلب مجاز است. چنان که براساس آيه 60 سوره انفال مسلمانان، موظّف به فراهم كردن هرگونه امكانات لازم، براى حفظ سلطه و غلبه خود بر بيگانگان و دشمنان هستند، مجاز هستند که فراتر از ارهاب و ترساندن به عمليات پيشگيرانه نيز اقدام کنند.

البته سخن در اين مسئله بسيار است و تنها به همين مقدار در اين مقال بسنده مي‌شود.

محمد رضا فراهاني

روزنامه کيهان

تاريخ انتشار: چهارشنبه 22 آذر ماه

مقاله

نویسنده محمد رضا فراهاني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

انسان‌های بی‌چشم و رو

انسان‌های بی‌چشم و رو

گربه تا زمانی که گرسنه است، دور و بر صاحبش می‌گردد‌، به چشم و دست او می‌نگرد و میومیوکنان خواهان لقمه‌ای است؛
No image

ویژگی های انسان های پاک سیرت

متن سخنرانی ویژگی های انسان های پاک سیرت در موضوع ویژگی های ایمان و مؤمن در این بخش قرار دارد.
No image

خصوصیات و ویژگی های انبیا در قرآن

متن سخنرانی خصوصیات و ویژگی های انبیا در قرآن در موضوع مباحث تفسیری در این بخش قرار دارد.
جهل چيست؟ جاهل کيست؟

جهل چيست؟ جاهل کيست؟

جهل و ناداني در مقام نظر و عمل بزرگ‌ترين مصيبت بشر است؛ چرا که همه بدبختي‌هاي بشر در دنيا و آخرت ريشه در جهالت انسان دارد.
Powered by TayaCMS