كلمات كليدي : اضطراب، ترس، آرامش، اختلالات اضطرابي، ايمان به خدا
نویسنده : محمد سودي
اضطراب در لغت به معنای زیاد این طرف و آن طرف در زمین راه رفتن است و از "الضّرب فی الأرض" گرفته شده است[1] که در حقیقت نشان از عدم ثبات و آرامش است[2] و در مقابل آن کلمهی "سکینة" و "اطمینان" قرار دارد. این دو کلمه در مورد سکون و آرامش قلب استعمال مىشود و معنایش قرار گرفتن دل و نداشتن اضطراب باطنى در تصمیم و اراده است.[3] در اصطلاح روانشناسی اضطراب عبارت است از حالتی نامطبوع همراه با انتظاری نامطمئن از بروز حادثهای زیانآور.[4]
اضطراب بهنجار و نابهنجار
اضطراب در برخی مواقع، سازندگی و خلّاقیت را در فرد ایجاد میکند، امکان تجسّم موقعیتها و سلطه بر آنها را فراهم میآورد و یا آنکه وی را برمیانگیزد تا به طور جدّی با مسؤولیت مهمی مانند آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرفتن یک وظیفهی اجتماعی مواجه شود.
اما اگر اضطراب از این حد فراتر رود و از حالت سازندگی خارج شده، جنبه مزمن و مداوم پیدا کند، نه تنها نمیتوان این صورت را پاسخی سازش یافته دانست، بلکه باید آن را به منزله منبع شکست، سازش نایافتگی و استیصال گستردهای تلقّی کرد که فرد را از بخش عمدهای از امکاناتش محروم میکند، آزادی و انعطاف او کاهش مییابد و طیف گسترده اختلالهای اضطرابی را به وجود میآورد. از این رو ضروری است که علائم، عوامل و راهکارهای درمان اضطراب نابهنجار شناخته شود.
علائم و نشانههای اضطراب
وجود مجموعهای از علائم بدنی، فکری و احساسی نشانه وجود اضطراب است:
علائم بدنی: تپش قلب، تنگینفس، از دست دادن اشتها، تهوع، بیخوابی، تکرار ادرار، چهره برافروخته، تعرق، اختلال گفتار و بیقراری. [5]
علائم فکری-احساسی: سردرگمی، عصبی بودن، بیطاقتی، حواسپرتی، نگرانی، وحشتزدگی، افسردگی، دلواپسی، کمرویی، گوشبهزنگی و حالت ترسناک یا هیجانزده به خود گرفتن. [6]
زمینه و عوامل
عواملی که سبب ایجاد حالت اضطراب در شخص میشوند را به طور کلی میتوان به دو گروه تقسیم نمود:
گروه اول، آن دسته عواملی هستند که با اثرگذاری بر ساختمان بدن و جسم موجب اضطراب میشوند؛ که به طور مثال میتوان از برخی بیماریها و ضعفهای جسمی همچون بیماریهای قلبی و عصبی و تنفسی نام برد.
گروه دوم، آن دسته عواملی هستند که از روان و افکار شخص مضطرب نشأت گرفته و موجب بروز مشکل میگردند.
این گونه افکار و حالات روحی عبارتند از:
1. شکستههایی که در گذشته فرد با آنها روبرو شده است.
2. گناهان گذشته.
3. انجام ندادن بسیاری از وظایفی که بردوشش بوده و به عنوان زیربنای اعمال آیندهاش محسوب میشدهاند.
4. بر وفق مراد نبودن امور.
5. توقع بیش از حدّ انسان از خود.
6. توجه به انتظارات بیش از حدّ دیگران نسبت به خود.
7. توقع نابجای فرد از دیگران.
و ....
روشهای درمان اضطراب
پزشکان و روانپزشکان راههای گوناگونی را برای درمان این بیماری به بیماران پیشنهاد میکنند که از جملهی این روشها میتوان به دارو درمانی، روان درمانی و رفتار درمانی و تلفیقی از روشهای مختلفِ روان درمانی و دارودرمانی و یا دارونمایی و... اشاره نمود.[7]
مشکلاتی روانی ناشی از بیمارهای جسمی، مربوط به حوزهی پزشکی میشود و آنچه که مدّ نظر حوزهی اخلاق است، شیوههای درمان اضطراب ناشی از عوامل روحی و روانی است. روش عالمان اخلاق در درمان اضطراب برگرفته از آیات و روایات، و در جهت پرورش بُعد روحی و معنوی افراد است. در این روش دیگر نیازی به درمانهای داروئی نخواهد بود. اما راهکارهایی که دین اسلام ارائه میکند، چیست:
1- مشورت با دیگران
همواره ترس از نتیجهی بسیاری از کارها که انسان آگاهی کامل به تمام جوانب آن ندارد، موجب دلهره و اضطراب در برخورد با آن کار و عمل میشود. در این گونه موارد مشورت کردن با اهل فنّ، بسیاری از موانع را برای انسان آشکار نموده و روشهای آسان دست یابی به آن را مینمایاند.
خداوند متعال نظرخواهی از دیگران را، ویژگی مومنان برشمرده[8] و به پیامبر خویش نیز سفارش به مشورت با دیگران نموده است.[9]
2- راز و نیاز با خدا
یکی از شیوههای درمان اضطراب دعا کردن است. هنگامی که شخصی دعا میکند، خویشتن را به قوهی محرکهی پایان ناپذیری که آفرینش و تمامی کائنات در تحت اختیار اوست، متصل میکند. ایجاد ارتباط با چنین موجودی آرامش وصف ناپذیری به انسان میدهد.
از سوی دیگر یادآوری مشکلات و بازگونمودن آنها در هنگام دعا نه تنها در حالات عاطفی مؤثر بوده؛ بلکه در کیفیات بدنی نیز تأثیر داشته و سبب بهبودی میشود. احساس اینکه انسان میتواند با نیایش، خواست ها، کاستیها و نا آرامیهای خویش را به درگاه معبودی که قادر متعال است اظهار کند، سبب آرامش میگردد.[10]
«نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیتهاى مغزى انسان یک نوع شکفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مىکند. نیایش خصایص خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مىدهد؛ صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، و نیز استقبال از حوادث. اینهاست که از وجود یک گنجینهی پنهان در عمق روح ما حکایت مىکند و تحت این قدرت حتى مردم عقب مانده و کم استعداد نیز مىتوانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به کار بندند و از آن بیشتر بهره گیرند.»[11]
3- ایمان به خدا
ترس از چیزهای واهی و نامعلوم جزو دستآویزهای شیطان برای ناامید کردن انسانها از زندگی هدفدار در این دنیاست.[12] در تعالیم اسلامی بهترین روش برای درمان اضطراب "ایمان به خدا" معرفی گشته است. به تعبیر قرآن انسان آرامش واقعى را که دیگر هرگونه اضطراب و تزلزل از او گرفته شود، تنها وقتى پیدا مىکند که به ذکر اللَّه -یاد خدا- برسد. یاد خدا از روى ایمان و معرفت کامل است که آرامش کامل به انسان مىدهد.[13] با مراجعه به آیات و روایات، چگونگی تأثیر ایمان بر آرامش روانی انسان، به شیوههای گوناگون بیان شده است. انسان برای رسیدن به آرامش و رها ساختن خویش از دست عوامل اضطراب، تکیهگاهی لازم دارد که جاویدان و فناناپذیر، عالم و دانا، قادر و توانا باشد و یک چنین تکیهگاهی تنها در سایهی ایمان به خدا فراهم میگردد.
«قلبی که در آن نور توحید و معرفت کمال مطلق تابیده باشد، دارای طمأنینه و ثبات و تأنی و قرار است. دلی که نورانی به معرفت حق –جلّ و اعلی- شده باشد، مجاری امور را به قدرت او میداند و خود و جدّیت و حرکت و سکون خود و همهی موجودات را از او میداند و زمام امر موجودات را به دست خود آنها نمیداند. چنین قلبی اضطراب و شتابزدگی و بیقراری ندارد. و بهعکس، دلی که از معرفت محتجب و در حجابهای خود بینی و شهوات و لذات حیوانی اندر است، از فوت لذّات حیوانی خوفناک است. چنین شخصی طمأنینه قلب را از دست داده و در کارها با عجله و شتابزدگی اقدام میکند.»[14]
«(آرى،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست و آنها هدایتیافتگانند!»[15]
در مقابلِ انسانهایی که از گذشته تاریک خود نگرانند، انسانی که خدای خویش را شناخته و به او ایمان دارد، اعتقادش این است که خداوند ستارالعیوب است؛ زشتیهای او را میپوشاند و زیباییها را آشکار میکند[16]و فرصت جبران به او را خواهد داد. امیرمومنان علی(ع) میفرماید: «گناهى که پس از آن مهلت دو رکعت نمازگزاردن داشته باشم مرا اندوهگین نمىدارد»[17]
4- عمل به وظیفه نه نتیجه
طبق معارف اسلامی، در صورتی که انسان به واسطه قدرت نداشتن یا تقدیر الهی در کاری موفق نشد، میگوید من به وظیفه خود عمل نمودم، پیروزی و شکست و عزّت و ذلّت، همه دست خداست. درست است که انسان در مقابل اعمالش مسئول است و بر اساس عملکردش مجازات میشود و به اندازه سعی و کوشش خود بهره میگیرد و آنچه بکارد میدرود، ولی مسئولیّت او به اندازهی توان عملی و قدرت اوست، پس انسان مأمور به وظیفه است، نه نتیجه. مطابق این دیدگاه و با تقویت آن در درون، اکثر فشارهای روانی و اضطرابها کاهش مییابد.[18]
5- آینده روشن پرهیزکاران
بسیاری از انسانها به دلیل ترس از آینده، احتمال از بین رفتن داشتهها و نعمتها و به وجود آمدن گرفتاریها، مضطرب و نگرانند؛ ولی ایمان به خداوند قادر متعال خدایی که همواره کفالت بندگان خویش را برعهده دارد، میتواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به انسان آرامش دهد.[19] خداوند متعال در کتاب آسمانی قرآن بارها و بارها این وعده را به کسانی که به خداوند ایمان آورده و کارهای نیک انجام میدهند داده است که، آنها دچار هیچگونه ترس و اندوهی نخواهند شد[20] و آینده از آن پرهیزکاران است.[21]
6- شناخت مرگ
گروهی از انسانها نیز به دلیل ترس و وحشت از مرگ نگران و مضطربند؛ ولی آنکه ایمان به خدا دارد، مرگ را ملاقات با خدا میداند و چون معتقد است «در حالى که آخرت بهتر و پایدارتر است!»[22] راهش را بسیار روشن و آیندهاش را بهتر از گذشته میداند. توجّه به این مقوله انسان را هر چه بهتر و بیشتر به لازمهی جهانبینی الهی آگاه و آشنا مینماید و آن عبارت از هدفدار بودن جهان آفرینش است که با حکمت الهی نیز سازگاری اصیل دارد؛ یعنی «ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست به بازیچه نیافریدیم»[23]. پس هر موجودی بر اساس برنامهای سنجیده و حسابشده به این جهان گام مینهد و خود را به سوی هدف حکیمانهای که رسیدن به لقاءاللّه و سفر به سرای ابدی یا جنّت رضوان الهی است، رهنمون میشود.