13 مهر 1394, 13:51
میرزا جواد آقا چنان متواضع بود که از همه بندگان مؤمن خدا خود را کوچک تر مى دید و به همه ـ مخصوصاً طلبه ها و سادات ـ ارج و احترام مى نهاد. او هیچ گاه حاضر نبود امام جماعت شود ولى خود به هر طلبه اى اقتدا مى کرد و گاه بى خبر، پشت سر یکى از شاگردان به نماز مى ایستاد.
اگر درباره فرزندان و همسر خود، رهنمود و هدایتى داشت، هیچ گاه به صورت امر و نهى بیان نمى کرد. کارهاى منزل را بعضاً خود انجام مى داد.([16]) به نقل از یکى از فرزندان، ایشان با وجود کهولت سن، گاه در کنار حوض آب، لباس هاى خود را مى شست و یا با جارو، حیاط خانه را مى روبید.([17])
او براى اظهار ارادت به آستان حضرت سید الشهدا(علیه السلام)، در روز عاشورا مشک آب بر دوش مى انداخت و به سقایى عزاداران مى پرداخت.
هرگز اجازه نمى داد کسى دست او را ببوسد یا او را «آیت الله» خطاب کند.([18]) یکى از روحانیون مى گوید: روزى موفق به بوسیدن دست ایشان شدم و از اتاق بیرون رفتم و بازگشتم. آقا فرمود: «چون تو دست مرا بوسیدى، من هم کفش هاى تو را بوسیدم.»
یکى از شاگردان او مى گوید: نزد آقا بودم که فردى آمد و اصرار کرد که برایم دعا کنید، مرحوم میرزا جواد در پاسخ مى فرمود: «چون در روایات داریم که اگر یهودى در حق مسلمان دعا کند، دعایش مستجاب است، من هم براى شما دعا مى کنم.»([19])
تواضع و اخلاص این مرد بزرگ به حدى بود که نویسنده کتاب ارزشمند «گنجینه دانشمندان» مى نویسد: «کراراً به معظم له ]آیت الله میرزا جواد آقا[ مراجعه نمودم که بیوگرافى خود را مرحمت نمایند، ولى اجابت نفرمودند.»([20])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان