13 مهر 1394, 13:51
دوران کودکى
اوان کودکى سید رضا همراه با نشانه هایى چون حافظه فوق العاده، استعداد بسیار و درک جهان اطراف بود به طورى که خود درباره آن دوران اینچنین مى فرماید :
یک ساله که بودم افراد پاک طینت و نیکو سرشت را دوست داشتم و علاقه اى قلبى به آنان پیدا مى کردم خیر و شر را مى فهمیدم و بین انسانهاى خیر و نیکوکار و افراد شرور و طغیانگر فرق مى گذاشتم»
سید رضا چون به دو سالگى رسید به مکتب خانه پاى گذاشت حمد و سوره، اذان و اقامه و سپس قرائت قرآن را یاد گرفت و آنگاه خواندن و نوشتن را آغاز کرد
در شش سالگى دوره مکتب تمام شد و براى آموختن درسهاى دیگر به مکتب دیگرى رفت تا در این محل نصاب الصبیان - که معانى لغات را به صورت شعر بیان مى کند - و دیگر کتابها را بیاموزد
روزهاى تابناک این ایام همراه با طلوع آفتاب بهروزى و شادکامى سید رضا بود زیرا خبر موفقیت هاى او به گوش آیت الله سید ابوالقاسم قمى رسید و ایشان که فردى فروتن و دانشمندى پارسا و مردى پر اخلاص بود، شیرین ترین لحظات شوق و شادمانى را با تشویقهاى پى در پى و فراگیر براى سید رضا فراهم ساخت
رؤیایى ملکوتى
گوش جان به سخنان این فقیه فرزانه مى دهیم تا از رؤیاى ربّانى و استخاره آسمانى وى آگاه شویم :
«در کنار رفتن به مکتب، با بچه ها الک دو لک (چوب بازى) مى کردیم در همان ایام و در هنگامى که هفت سال بیشتر نداشتم، شبى در خواب دیدم مشغول بازى هستم سید بزرگوارى جلو آمد و به تمامى بچه ها پول و شکلات داد، همه خوشحال شدند اما چیزى به من نداد و گفت : نه، به این نمى دهم! چون بچه است و اهل بازى از شدت ناراحتى از خواب پریدم مدتى فکر کردم ناگاه احساس نمودم که قرار است خیرى به بنده برسد اما بازى در کوچه مانع آن است از همان زمان تصمیم گرفتم در کوچه بازى نکنم و چنین هم کردم با تمام جدیت مشغول درس شدم چندى بعد حالتى در من ایجاد شد که حس مى کردم با پول سیاه و چیزهایى از این قبیل که بچه ها را شاد مى کند شاد نمى شدم و تحت تأثیر آنها قرار نمى گیرم!»
« شبى پدرم مرا صدا زد و از آنجا که اختیار و انتخاب زندگى را به مى سپرد، پرسش نمود که به چه کارى علاقه دارى؟ چون در آن ایام بهترین حرفه کار ظریف روى چوب بود و من علاقه اى درونى به کارهاى هنرى داشتم این شغل را بیان کردم
پدر، نگاهى به من کرد و گفت : درس خواندن هم خوب است حاضرى براى درس خواندن استخاره کنم؟ قبول کردم وضو گرفت، رو به قبله کرد و با چند صلوات و توجه به پروردگار، قرآن را باز کرد و با خوشحالى بسیارى فرمود : خوب آمدبراى درس خواندن خوب آمد
خوب آمدن استخاره، آرامش بر تمام وجودم افکند،از آن لحظه به این راه مطمئن شدم و به دنبال آن شوق و علاقه اى بسیار وجودم را فرا گرفت به طورى که سر از پا نمى شناختم در این میان تشویقهاى گذشته عالم بزرگوار مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمى(ره) نیز بسیار کار ساز بود»
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان