13 مهر 1394, 13:51
عشق به اهل بیت(علیهم السلام)
آیت الله صالحى مازندرانى مى گوید:
«از آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینى (اعلى الله مقامه) که از اولیا و اوتاد بود و کرامات زیادى داشت، نقل شده است که فرمودند: «بین خواب و بیدارى، دیدم قیامت برپا شده و مردم فوج فوج بر سمت جایگاهشان مى روند و بهشتیان نیز به سوى بهشت مى روند. من هم راه افتادم. فهمیدم که بهشتى هستم و به سمت بهشت مى روم امّا دو تا درب پیدا شد از یک درب، مردم دسته دسته مى رفتند و از دربى دیگر تک تک به طرف دربى رفتم که مردم فوج فوج داخل آن مى شدند دیدم کسى جلوى من را گرفت ]و گفت:[ کجا مى روى؟
گفتم: بهشتى هستم و به طرف بهشت مى روم. گفت: شما حق ندارى از این درب بروى، گفتم: چرا؟ گفت: بالاى سرت را نگاه کن. وقتى بالاى سرم را نگاه کردم، دیدم که نوشته: باب الحسین(علیه السلام). آن شخص گفت: این درب مخصوص ابى عبدالله(علیه السلام)است و چون تو روضه حسین(علیه السلام) نخواندى، حق ندارى از این درب وارد شوى خیلى ناراحت و مکدّر و دل شکسته شدم. همان جا نشستم و گفتم: خدایا چه باید بکنم؟ شخصى جلو آمد و پرسید: چرا ناراحتى؟ وقتى قضیّه را براى او تعریف کردم، گفت: من همین جا مى نشینم و تو یک روضه اى بخوان.
هر چه فکر کردم که چه بخوانم، چیزى یادم نیامد. فقط گفتم: یا حسین مظلوم بعد از این گفته، دیدم تمام محشر غوغا شد و از در و دیوار، صداى یا حسین بلند شد. این را گفتم و بعد رفتم».
آیت الله صالحى مازندرانى بعد از نقل این ماجرا فرمودند:
«آیت الله شیخ هاشم قزوینى تا آخر عمر، ایّام رمضان و عاشورا منبر مى رفت و روضه ابى عبدالله (علیه السلام) مى خواند».
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان