13 مهر 1394, 13:51
اخلاق و کرامات شیخ محمّد بهارى
اسرار الهى در دل تابناک بهارى موج مى زد. آن بزرگوار از حیث اخلاق، متواضع، مؤدب و در حفظ آداب معاشرت و سعه صدر، سعیى بلیغ مى نمود.
بهارى در اخلاق، حسن رفتار، حلم، بردبارى و خوش خُلقى از بین شاگردان مرحوم آخوند، زبانزد و نمونه و بارز بود. او در نجف، شیوه تربیتى استادش را ادامه داد. بسیارى از عالمان و تاجران ایرانى، عرب و هندى شیوه سلوک و خود سازى را از او طلب مى کردند وى نیز با کمال گشاده رویى و مهر و محبّت، شفاهى یا کتبى آنان را هدایت و ارشاد مى نمود و بدین ترتیب مکتب آخوند را استمرار و تداوم مى بخشید.
میرزا جواد آقا ملکى تبریزى که از بزرگان اهل معرفت زمان خویش بود، درباره استاد خویش، آخوند همدانى مى نویسد:
در یک برخورد اعجاب آنگیز، مرحوم آخوند یک فرد منحرف را دگرگون مى ساخت. گویند: آقایى آمد نزد مرحوم آخوند و ایشان او را توبه دادند. در عرض 48 ساعت بعد، وقتى که آن مرد آمد به گونه اى متحوّل شده بود که باورمان نمى شد که این همان آدم چند ساعت پیش باشد.([5])
آیت الله شیخ محمّد بهارى همانند استاد گرانقدرش بود. او در همان برخورد اول، طرف مقابل را مجذوب و شیفته خود مى ساخت. او روزى در نجف اشرف، با جمعى از طلاب در محوطه حیاط مدرسه ایستاده بود. رهگذرى جسارتى به طلاب مى نماید. طلبه ها در صدد پاسخ به توهین او بر مى آیند، امّا بهارى مى گوید: او را به من واگذارید. بهارى به رهگذر مى گوید: آیا نخواهى مُرد؟ آیا وقت آن نرسیده است که از خواب غفلت بیدار شوى؟ آن مرد نگاهى به پشت سرخود مى کند و خطاب به بهارى مى گوید: چرا، چرا؟ اتفاقاً موقعش فرا رسیده است! او در حضور بهارى توبه مى کند و تحوّل و انقلابى درونى در او پیدا مى شود و از زهّاد و عبّاد و از اوتاد زمان خود مى شود.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان