13 مهر 1394, 13:51
آیةاللَّه سید محمّد مهدى دُرچهاى:
«شبى پس از نماز و مشاغل درسى به مدرسه آمدم و داخل حجره شدم. دیدم هیچ چیزى حتى وسیله روشنایى و خوراکى در حجره نیست و اتفاقاً شب عید بود. بیرون آمدم و استخاره کردم یک سوره «اذا وقعة الواقعه» [را ]قدم زنان اطراف صحن مدرسه بخوانم، خوب آمد. خواندم. استخاره کردم تکرار کنم، خوب آمد و این عمل چند مرتبه تکرار شد. سپس استخاره کردم بروم داخل حجره. بنشینم خوب آمد، همان کردم. دیدم کسى آمد پشت درب و آن را کوبید و صدا زد؛ درب را باز کردم. دیدم یکى از شخصیتهاى نجف است، مرا دعوت کرد براى مهمانى [که] آن شب به خانهاش بروم. قبول کردم و رفتم. براى خواب هم مرا نگه داشت. فردا مرا به حمام برد؛ پس از بیرون شدن از حمام؛ دیدم وسائل حمام تازه و لباس نو و بسیار خوب از قبیل عبا، عمامه، قبا و پیراهن و غیره را تماماً گذارده تا بپوشم. بعداً که به مدرسه آمدم؛ دیدم مقدارى پول طلا هم در جیب قبا براى مخارج بعدى گذارده بود.»
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان