13 مهر 1394, 13:51
بارقه اى از نور
آیت الله موسوى اردبیلى در خاطره اى شیرین مى گوید:
«در کودکى بسیار مشتاق زیارت امام زمان(عج) بودم و از این رو تمامى اعمالى را که در کتاب ها، جهت ملاقات ولى عصر (عج) ذکر شده بود، انجام مى دادم و سعى مى کردم که حتى مستحبات را نیز ترک نکنم تا اینکه شبى آن حضرت را در خواب دیدم و مانند کودکى که خود را به پدرش مى چسباند، دامن ایشان را گرفتم و خود را به پاهاى مبارک آن حضرت انداختم و از آن بزرگوار خواستم چیزى به من عطا فرماید. آن حضرت نیز انگشترى فیروزه اى را از انگشت مبارکشان خارج فرموده و در انگشت من کردند. وقتى این خواب را براى پدرم تعریف کردم به من گفتند که از این پس براى تو هیچ نگرانى ندارم چون زیر سایه الطاف امام زمان (عج) خواهى بود.»[1]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان