13 مهر 1394, 13:51
با شهید نواب صفوى
سید نورالدین در برابر ترورهایى که گروه فدائیان اسلام و پیروان شهید نواب صفوى انجام مى دادند، واکنش منفى نداشت و ایرادى بر آنها نمى گرفت. در ماجراى ترور حسین علا که گلوله یاران شهید نواب به وى اصابت نکرد، سراج، از یاران نواب، به شیراز رفت و سید نورالدین از وى استقبال کرد. دولت هم در آن جا متعرض وى نشد. شهید نواب نیز در حالى که تحت تعقیب بود، به شیراز و دفتر کار سید نورالدین رفت و تا زمانى که در شیراز بود، دولت جرأت نکرد به وى تعرض کند. سید نورالدین احترام خاصى براى شهید نواب قائل بود و وى را در کنار خود مى نشاند، با اینکه کمتر کسى را در کنار خود مى نشاند. او به شهید گفته بود هر وقت که دوست داشته باشد مى تواند در شیراز و در منزل ایشان بماند و کسى حق تعرض به او را ندارد و بعد از اینکه نواب از شیراز رفت، در تهران دستگیر و به اعدام محکوم شد.
واکنش به اعدام شهید نواب
سید نورالدین از شنیدن خبر اعدام شهید نواب چنان متأثر و عصبانى شد که اعضاى حزب برادران را فراخواند و در مجلس ختمى که براى نواب گرفت، به سخنرانى پرداخت و در آن به دولت حمله شدید اللحنى کرد و خطاب به آزموده -دادستان ارتش- گفت:
«آقاى آزموده نیامرزیده! آیا کارت به جایى رسیده که اولاد پیغمبر را به بهانه واهى به قتل مى رسانى؟»
بعد از مجلس ختم باشکوه در مسجد وکیل، دو سناتور از طرف شاه به منزل وى آمدند و به صورت محترمانه تهدیدش کردند و گفتند: «چرا در ماجراى نواب، دولت را زیر سؤال برده اید؟ فداییان اسلام، در مسایل داخلى و خارجى، دخالت غیر قانونى مى کردند، درحالى که شما در مرامنامه خود مخالف هرج و مرج هستید!» آن دو نفر اصرار داشتند در همان جلسه پاسخ خود را بگیرند، ولى سید نورالدین جواب را به مسجد محول کرد و در مسجد خطاب به شاه فریاد زد:
«آهاى مردک! من از شیر نترسیدم از اردشیر بترسم! من همان کسى هستم که در دو سالگى لولو را شکستم. آیا مرا از مرگ مى ترسانى؟ در نظر نورالدین هیچ چیز بهتر از مرگ نیست. من آرزوى مرگ در راه دین جدم را دارم. ...در دفاع از یک سید گفته مى شود که نظم را رعایت نمى کند. نظمى که از نظر دین ارزشى نداشته باشد، براى ما محترم نیست. قیام! قیام! قیام! من قیام را بر شما واجب مى دانم.»[23]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان