متوفاى 1306 ق.
عنوان مقاله: پاسدار ولایت
نویسنده: ابراهیم اسلامى
یکى از بزرگترین پاسداران حریم فرهنگ و ولایت آل محمد(صلى الله علیه وآله)، علاّمه مجاهد میرحامد حسین هندى است که در نیمه دوّم قرن سیزدهم هجرى مى زیست او حقّ عظیمى بر گردن شیعیان دارد و کتاب جاودانش «عبقات الانوار» از آثار درخشان شیعه در یکى - دو قرن اخیر است.
خاندان فضیلت
علاّمه میر حامد حسین، از خاندانهاى اصیل سادات موسوى است و با 27 واسطه، نسبش به امام هفتم امام موسى کاظم(علیه السلام)مى رسد. نیاکان او در طول قرون گذشته، همه از سادات اهل علم و زهد و فضیلت بوده اند.([1]) شایان ذکر است که این خاندان در اصل ایرانى بودند و در نیشابور زندگى مى کردند و در قرن هفتم، «سید اوحد الدین» - جدّ پانزدهم میرحامد حسین - در پى حمله مغول، به هندوستان هجرت کرد و در شهر «کنتور» رحل اقامت افکند.([2])
سیّد محمد حسین (متوفى 1288ق)، پدربزرگ میرحامد حسین، فقیهى ارجمند و در زهد و عبادت سرآمد روزگار بود. گفته اند: از زمانى که به سنّ بلوغ رسید، هرگز نمازهاى مستحبّى اش ترک نشد. کراماتى را هم به وى نسبت داده اند. در هنر خوشنویسى هم دستى داشت، نسخه اى از قرآن، و سه کتاب «حق الیقین» (علامه مجلسى)، «تحفة الزائر» (علامه مجلسى) و «جامع عباسى» (شیخ بهائى)، به خط زیباى وى در کتابخانه ناصریه لکنهو، موجود است.([3])
علاّمه سید محمد قلى (متوفى 1260 ق.) پدر میرحامد حسین، از علماى بزرگ قرن سیزدهم هجرى و از صاحب نظران در علم کلام بود. مدّتى نیز در شهر «میرتهه» بر کرسى قضاوت و فتوا نشست. رساله اى هم بنام «عدالت علویه» در موضوع احکام قضاوت و افتاء و شرائط قاضى و مفتى نوشته است.
او کتابهاى زیادى را از خود به یادگار گذاشت.([4])
ولادت و رشد
علاّمه میرحامد حسین هندى، در سال 1246 ق. در شهر «میرتهه» هند، در خانه سیدمحمد قلى به دنیا آمد. نام اصلى او را «مهدى» نهادند. سبب شهرتش به «میرحامد حسین» آن است که پدرش پیش از آنکه خبر توّلد فرزندش را بشنود، در رؤیا جدّ خود «سید حامد حسین» را دیده بود، از این رو، فرزند نوزادش را به این نام مشهور کرد.
میرحامد حسین وقتى به هفت سالگى رسید، پدرش او را به مکتب گذاشت. او مقدمات و دروس ابتدائى را خواند، آنگاه وارد مراحل بالاترى رسید.
«مقامات حریرى» و «دیوان متنّبى» را نزد مولوى «سیّد برکت على صاحب»، و نهج البلاغه را در محضر مفتى «سید عباس شوشترى» آموخت و سپس به فراگیرى علوم عقلى در نزد «سید مرتضى خلاصة العلماء» و علوم شرعى در محضر «سید محمد سلطان العلماء» و برادر او «سید حسین سیّدالعلماء» پرداخت و پس از سالها تلاش و همّت، تحصیلات خود را با موفقیت به اتمام رساند.
تلاش علمى و خلق آثار
جوامع اسلامى بویژه هندوستان، در دوران زندگى میرحامد حسین، بیش از پیش دچار آشوب و تفرقه شده بود. استعمارگران و دشمنان اسلام، همواره براى دست یافتن به اهداف شوم و غارتگرانه خود، دوست مى داشتند که مسلمانان با هم اتّحاد نداشته باشند و مدام با خصومت زندگى کنند. بدین خاطر گاه دانشمندانى را در میان خود مسلمانان تحریک مى کردند تا با نوشتن و یا گفتن حرفهایى تفرقه افکن و اختلاف آفرین، صفوف آنان را بر هم زنند و محیط زندگى برادرانه را تبدیل به بلوا و آشوب و سوءظنّ و دشمنى سازند.
علامه سیّد محمد قلى پدر میرحامد حسین، سالها عمر خود را صرف جواب دادن شبهات و تهمتهائى کرد که دشمنان اسلام، به دست برخى از دانشمندان مسلمان، علیه شیعه و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شایع مى کردند اکنون بعد از پدر نوبت به پسر صالح و خلف او یعنى علامه میرحامد حسین هندى رسیده بود. او مشاهده مى کرد که چه افتراها و تهمتهایى بر شیعه مى بندند که روح شیعه از آنها خبر ندارد... این بود که تصمیم گرفت کمر همّت ببندد و همچون پدرش، در عرصه قلم و تحقیق و تتبّع و بیان حقائق اسلام و وقایع تاریخ اسلام، به دفاع از حق برخیزد و به تهمتهاى مغرضانه و جاهلانه و خصومت آمیز دشمنان تشیّع، پاسخ دهد «تا سیه روى شود هرکه در او غش باشد!»
نخستین کارش، نقد، بررسى، تصحیح و تهذیب بعضى از کتابهاى ارزشمند پدرش علاّمه سید محمد قلى، بود.([5]) چرا که بسیارى از آثار پدرش، در دفاع از مکتب شیعه و پاسخ به ایرادهاى مخالفان تشیّع بود و شایسته بود که پسر دانشمند و فرزانه، آنها را تصحیح و چاپ و منتشر کند. میرحامد حسین سالهایى از عمر گرانمایه خود را در این راه صرف کرد و از این رهگذر، خدمات شایانى به عالم تشیع ارزانى داشت. آنگاه خود اقدام به نوشتن کتاب نمود. اینک به ذکر آنها مى پردازیم:
1. استقصاء الافحام، ده جلد و به فارسى است. مؤلف در این کتاب مطالبى را پیرامون قرآن کریم، حضرت مهدى(عج) شرح حال بسیارى از دانشمندان اهل سنّت و اصول و فروع دین، مطرح کرده است و پاسخى است به کتاب «منتهى الکلام» تألیف حیدرعلى فیض آبادى حنفى، که مطالبى شبهه آمیز و بى اساس درباره شیعه داشت.([6])
2. شوارق النصوص، پنج جلد در علم کلام.
3. افحام اهل المین، ردّى است بر کتاب «ازالة الغین» تألیف حیدر على فیض آبادى حنفى.
4. اسفار الانوار، سفرنامه حج و کربلا.
5. کشف المعضلات فى حلّ المشکلات.
6.العضب البتار فى مبحث آیة الغار.
7.النجم الثاقب فى مسألة الحاجب، کتاب فقهى در موضوع ارث.
8.الدررالسنیّه فى المکاتیب والمنشآت العربیه.
9. زین الوسائل الى تحقیق المسائل، مسائل فقهى و گوناگون.
10.الدّرایع، در شرح شرایع محقق حلّى.([7])
11. عبقات الانوار فى مناقب الائمة الاطهار.
این اثر بزرگترین و ارجمندترین کتاب اوست و از شاهکارهاى علمى و اعتقادى شیعه بشمار مى رود. مؤلف بزرگوار این کتاب عظیم و شگفت انگیز را در مناقب ائمه اطهار (علیهم السلام) و در جواب کتاب ضدّ شیعى «تحفه اثنا عشریه» نوشته است.
کتاب خصومت برانگیز «تحفه اثنى عشریه» (هدیه اى براى شیعیان دوازده امامى) را مولوى عبدالعزیز دهلوى (م1239 ق.) معروف به «سراج الهند» (چراغ هند) نوشته بود. امّا چه تحفه اى و چه هدیه اى؟! او که از عالمان برجسته و فاضل شبه قارّه هند و از اهل سنت بود، بدون توجّه به آیات وحدت بخش قرآن و سفارشهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)در این کتابش، عقاید و آراء شیعه را بطور عموم و فرقه اثنا عشریه را بالخصوص در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامى معتقدات و اعمالشان به عباراتى خارج از نزاکت و کلماتى بیرون از آداب و سنن مناظره و به کتب نوآموزان - که به خطابه نزدیکتر است تا به برهان یا دست کم نقل صحیح مطالب - مورد حمله و اعتراض قرار داده... کتاب را مملو از افتراآت و تهمتهاى شنیعه ساخته است... و باعث تشتّت جبهه اسلامى هند شد. این کتاب در دل برادران مسلمان نسبت به یکدیگر کینه و نفرت پدید آورد و صفاى مسجد و محراب، شکوه رمضان و عاشورا را کدر ساخت.([8]) ...
عبقات الانوار([9])، داراى دو منهج و هر منهج نیز مشتمل بر مجلّداتى چند است. منهج اوّل درباره اثبات دلالت آیاتى چند از قرآن مجید بر امامت است، از جمله آیه:
«انّما ولیکم الله و رسوله والذین آمنواالذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون» مائده/ 55.
و آیه:
«الیوم اکملت لکم دینکم... .» مائده/ 3
و آیات فراوان دیگرى که بر امامت شرعى و الهى ائمه اهل بیت عصمت و طهارت (امام على و فرزندان معصومش (علیهم السلام)) دلالت مى کند. همه را مورد بحث عالمانه و محققانه و گسترده قرار داده است. گفته اند این مجلد هنوز به چاپ نرسیده است و در کتابخانه عظیم مؤلف دانشمندش، در شهر لکهنو نگهدارى مى شود.
منهج دوّم کتاب، درباره احادیث دوازده گانه اى است که مولوى عبدالعزیز دهلوى در کتاب تحفه اثناعشریه،مغرضانه اصل یا تواتر آنها را انکار و اشکالاتى بر این احادیث شیعى وارد کرده بود. این منهج از کتاب شگفت آور و عظیم عبقات الانوار، 30 جلد است که حدود دوازده جلد آن در هندوستان و ایران به چاپ رسیده است. هریک از احادیث دوازده گانه، خود یک مجلّد و برخى از این مجلّدات هم در چندین جلد به سبک قدیم و سنگى چاپ شده است بدین شرح:
مجلد اوّل از منهج دوّم، در مورد حدیث غدیر.
مجلد دوّم، در موضوع حدیث منزلت.
مجلد سوّم، درباره حدیث ولایت.
مجلد چهارم، درباره حدیث طیر.
مجلد پنجم، به شرح و بیان حدیث «انا مدینة العلم و علىّ بابها...».
مجلد ششم، درباره حدیث تشبیه.
مجلد هفتم، درباره حدیث «من ناصب علیاً لخلافه فهو کافر».
مجلد هشتم، دربیان حدیث نور «کنت انا و على نوراً...»
مجلد نهم، درباره حدیث «رایت».
مجلد دهم، در موضوع حدیث «انّک تقاتل على تأویل القرآن...».
مجلد یازدهم، در مورد حدیث «الحقّ مع علىّ...».
مجلد دوازدهم، درباره حدیث ثقلین.
عبقات الانوار از نگاه بزرگان
بزرگان علم و تحقیق، بر عظمت کتاب عبقات الانوار اقرار کرده اند و آن را به دیگران نیز شناسانده اند:
1. علاّمه بزرگ شیعى، شیخ عبدالحسین امینى صاحب کتاب الغدیر، درباره عبقات مى گوید:
بوى دلپذیرش در تمامى جهان پیچیده و آوازه اش از خاور تا باختر را فراگرفته است، هرکس آن را دیده، دانسته که کتاب اعجاز آمیز روشنگرى است که هیچ باطلى در آن راه ندارد، و من در نوشتن الغدیر از دانشهاى باارزش نهفته در آن بهره فراوان بردیم.([10])
2. علاّمه شیخ آقا بزرگ تهرانى درباره آثار میرحامد حسین بویژه عبقات، مى نویسد:
کتابهاى باعظمت و مفید میرحامد حسین، دریاى ژرف نگرى و باریک بینى را پرموج گردانده است... مهمترین و پرآوازه ترین اثر او «عبقات الانوار» در مناقب ائمّه اطهار (علیهم السلام)است...
و میرحامد حسین تمام حقایقى را که «دهلوى» در باب امامت منکر شده با بهره گیرى از احادیث و اخبارى که از طریق اهل سنّت نقل شده، ثابت کرده است.([11])
,,,,,
3. امام خمینى در سال 1320 شمسى/ 1363 قمرى که هنوز تمام مجلّدات عبقات چاپ نشده بود، پس از بحث در موضوع حدیث غدیر، مى نویسد:
«... هرکس بخواهد اطلاع از چگونگى حدیث غدیر پیدا کند، باید رجوع کند به کتاب عبقات الانوار سید بزرگوار میرحامد حسین هندى، که چهار جلد بزرگ در حدیث غدیر تصنیف کرده و چنین کتابى تاکنون نوشته نشده و عبقات الانوار در امامت از قرارى که شنیده شده، سى جلد است و آنچه که ما دیدیم، هفت - هشت جلد است و در ایران شاید تا پانزده جلد آن پیدا شود و اهلِ سنّت در صدد جمع این کتاب و تضییع آن هستند و ما ملّت شیعه در خواب هستیم تا آن وقت که یک چنین گنج پرقیمت و گوهر گرانبهائى ازدست برود! اکنون قریب دو سال است (دو سال قبل از1363 ق) که به ملت شیعه به تجدید طبع این کتاب پیشنهاد شده و به خونسردى تلقى شده است. با این وصف با خواست خدا جلد غدیر در تحت طبع است.([12]) لکن بر علماء شیعه بالخصوص و دیگر طبقات لازم است که این کتاب بزرگ را که بزرگترین حجّت مذهب است نگذارند از بین برود و به طبع آن اقدام کنند.»([13])
4. استاد محمد رضا حکیمى درباره عبقات الانوار مى نویسد:
«و به راستى کتاب عبقات، عظیم است. آن اقیانوس بى کران و آن دریاى ژرف، این کتاب است. این چنین کتابى در دیگر آفاق بشرى و فرهنگ ملتها نیز همانند ندارد... کتاب «عبقات» با مجلدات بسیارش، یکى از والاترین نمونه هاى کار خود انسانى و پشتکار و مسئوولیت بشرى است، و یکى از ارجمندترین سندهاى ...»([14])
رنجها
علاّمه میرحامد حسین، کتاب عبقات را به سادگى و آسانى و رفاه و خدمه و گروه تحقیق ننوشت، او در راه تألیف چنین کتاب عظیمى، خود به تنهایى سخت ترین سفرها و پرزحمت ترین کارها را عاشقانه پذیرفت. زیرا همه اسناد و منابع تتبّع و تحقیق را در اختیار نداشت، بویژه کتابها و منابع اهل سنت را.
گاهى به عنوان خادم و کارگر در یکى از روستاهاى دورافتاده شهر مکّه به خانه عالمى سنّى وارد شد تا در کتابخانه او به کتابى که دنبالش مى گشت، دست یابد و موفق هم شد.([15])وقتى هم فرزند جوانش از دنیا رفت، مراسم کفن و دفن و تشییع و مجلس سوگوارى را به دیگران واگذارد تا یک ساعت هم که شده وقتش را جز در تألیف عبقات الانوار صرف نکند.([16]) و یک وقت هم، به مصر رفت و کتابى را که مى خواست پیدا کرد و با کشتى برگشت، در کشتى مشغول مطالعه کتاب بود که باد تندى کتاب را از دستش گرفت و به دریا افکند و سید به دنبال کتاب خود را به دریا زد و کتاب را گرفت!... وقتى همسفران او را گرفتند و در کشتى نشاندند و سؤال کردند که چرا خودت را به دریا پرت کردى؟ کتاب را نشان داد و جواب داد: به خاطر این کتاب! این کتاب هنوز هم در کتابخانه ناصرى نگهدارى مى شود.([17])
وفات
سرانجام، فرزانه بزرگ شیعه و مدافع مجاهد اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) سیّد بزرگوار میرحامد حسین موسوى هندى، در هیجدهم صفر سال 1306، در لکهنو چشم از جهان فرو بست و در حسینیه خود دفن شد.([18])
درود خدا بر او و اجداد طاهرینش باد.
[1] - نجوم السّماء، ج1، ص25.
[2] - همان.
[3] - عبقات الانوار، میرحامد حسین هندى، ج1، ص19 نجوم السّماء، ج1، ص22 - 23.
[4] - عبقات الانوار، ج1، ص21 - 25 فوائدالرّضویه، شیخ عباس قمى، ص595 - 596.
[5] - نجوم السّماء، ج1، ص24 - 28 نقباءالبشر، آقا بزرگ تهرانى، ج1، ص347.
[6] - نجوم السّماء، ج1، ص28 - 29 نقباءالبشر، ج1، ص349 الذریعه، آقا بزرگ تهرانى، ج2، ص31.
[7] - نجوم السّماء، ج2، ص31 و مجلّدات مختلف الذریعه بر اساس نام کتابها.
[8] - میرحامد حسین، محمد رضا حکیمى، ص86 - 88.
[9] - عبقات الانوار، به معنى «گلها و شکوفه هاى خوشبو» است.
[10] - الغدیر، علامه امینى، ج1، ص157.
[11] - نقباءالبشر، ج1، ص348.
[12] - که بعدها در ده جلد وزیرى چاپ و منتشر شد.
[13] - کشف الاسرار، امام خمینى، ص178.
[14] - میرحامد حسین، ص95 - 96.
[15] - کیهان فرهنگى، شماره 50، ص39.
[16] - مجله پیام انقلاب، شماره 15، ص9.
[17] - مجله عشّاق اهل بیت(ع)، محرم و صفر 1415، ص36.
[18] - علماء معاصرین، ملاعلى واعظ خیابانى تبریزى، ص31 اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملى، ج4، ص381.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه