13 مهر 1394, 13:51
همدرى با مردم
ملاعلى قزوینى همدرد و همگام مردم بود و پیوندى عاطفى و قلبى بین او و مردم برقرار شده بود،[23] یکى از نوادگان ایشان به نام محمدعلى میرزاى باقرى نقل کرده است:
«از عادات و رسوم آن مرحوم این بود که همراه با نمازگزاران مسجد چهل ستون براى گره گشایى از مشکلات مردم یک نوع بسیج عمومى و در واقع جهاد سازندگى تشکیل مى داد. به عنوان نمونه یک روز پس از اقامه جماعت ظهر و عصر خطاب به حاضران گفت: فردى در محله اى تنها مشغول تعمیر خانه خویش است و نیروى کمکى ندارد. اکنون که بازار و محل کسب و کار هم بسته است، بیایید با هم به منزلش برویم و یکى دو ساعتى به امداد او بپردازیم. آنگاه پس از صرف غذا، به اتفاق نمازگزاران به خانه شخص مزبور رفتند و کار چند روزه وى را با کمک افراد محل در مدتى کوتاه به پایان رسانیدند.»
وى خودکامگى خان و زورگویان محلى را مخالف شرع مى دانست. او در کتاب «معدن الاسرار» به رسوم وقت، رفتار کارگزاران با مردم و بهره سالیانه اى که اربابان از کشاورزى و دامداران مى گرفتند و منطبق بر قانون شرعى مزارعه نبود، انتقاداتى جدّى دارد و این نشان مى دهد که در طرح مسایل از اربابان زر و زور پروایى نداشت.[24] یادآور مى شود در روزگار مصادف با حیات علمى و فرهنگى ایشان بر اساس نظام فئودالیسم و ارباب و رعیتى در ایران، هریک از اربابان مالکیت مناطق وسیعى را به خود اختصاص داده بودند و در مزارع از روستاییان و رعایاى مظلوم بهره کشى مى کردند. آخوند که برخاسته از این قشر زحمت کش بود و طعم ستمگرى و اجحاف آنان را چشیده بود و نیز به عنوان فقیهى بزرگ، در محافل مذهبى و با خطابه ها با شهامت اعلام مى داشت نظام ارباب و رعیتى با قوانین شرعى تضاد دارد. از این روى همیشه از آنان گریزان بود و مى کوشید با چنین افرادى مراوده نداشته باشد. آنها نیز اگر مى خواستند با وى مخالفت کنند، با احتیاط اشخاصى را که نفوذ اجتماعى داشتند تحریک مى کردند و آتش نفاق و خصومت را برمى افروختند، زیرا جرئت نداشتند به طور علنى با وى رو به رو شوند.[25]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان