دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عجب

No image
عجب

كلمات كليدي : قرآن، عُجب، خودپسندي، كفار، اهل كتاب، درمان عجب

نویسنده : محبوبه محجوب , محمد مؤذني

"عُجب" در لغت به انتها و مؤخر هر چیز گفته می‌شود، به همین دلیل عرب، به دم حیوان "عجب" نیز می‌گویند.[1] برخی عجب را به دو اصل دانسته که یک اصل آن به معنای تکبر و اصل دیگر به معنای عضوی از حیوان است.[2] برخی دیگر از آن به انکار کردن یک واقعه به دلیل نادر و غیرعادی بودن وقوع آن تعبیر نموده‌اند.[3] در اصطلاح مفسرین عبارت است از حالتی که از مشاهده‌ی چیزی که خارج از جریان طبیعی آن، درخود فرد یا صفات و رفتار او واقع شده باشد.[4]

عُجب از منظر قرآن

"عجب" یکی از آفاتی است که انسان را از دیدن واقعیت‌ها محروم می‌گرداند و در او حالتی را ایجاد می‌نماید که گمان کند همه‌ی شرایط و عوامل در اختیار او و به نفع اوست و خود را تنها مؤثر اعمال خویش می‌داند به همین خاطر اعمالش در نظرش زیبا جلوه کرده، از خود راضی شده و خدا را فراموش می‌کند. بر بندگان خدا منت می‌نهد و بزرگی می‌کند که نتیجه‌ای جز سطحی‌نگری در تدبیر امور و ناکامی در مراحل زندگی در پی ندارد. قرآن کریم برای نجات انسان از این آفت بزرگ، در آیات متفاوت به این صفت پرداخته و با اشاره به چگونگی آفرینش انسان و امثال آن او را از عجب برحذر می‌دارد:[5]

«أَوَ لَمْ‌‌یرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ مُبینٌ‌»[6]

«آیا انسان نمى‌داند که ما او را از نطفه‌اى بى‌ارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست!»

در این آیه و آیات بعد به این نکته اشاره دارد، انسانی که به عجب آلوده شده، بزرگترین واقعیت زندگی خویش را که همان نحوه‌ی آفرینش اوست، فراموش نموده و با استدلالی پست، خود را در مقام بازجویی از خداوند قرار می‌دهد، که خداوند نیز با استدلالی قوی‌تر، ریشه‌ی عجب را در وجود انسانها می‌خشکاند.[7]

اقسام عُجب در قرآن

از دیدگاه قرآنی "عجب" دارای اقسامی است که به اهم آن اشاره می‌شود:

1. عجب نفسی

خودستایی که از آن به عجب نفسی نیز تعبیر می‌شود از اقسام عجب است:

«ألَمْ تَرَ اِلی الَّذینَ یزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللهِ یزکّی مَنْ یشاءْ»[8]

«آیا ندیدى کسانى را که خودستایى مى‌کنند؟! (این خودستایی‌ها، بى‌ارزش است) بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستایش مى‌کند.»

تزکیه به معنی برچیدن زوائد برای پاک و سالم سازی یک چیز است که اگر به صورت عملی صورت گیرد کاری پسندیده بوده، اما اگر صِرف قول و ادعا باشد بسیار قبیح است[9] که قرآن کریم به صراحت از آن نهی کرده است:

«...فَلَاتُزَکُّواْ أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى‌»[10]

«...پس خودستایى نکنید، او پرهیزگاران را بهتر مى‌شناسد!»

2. عجب عملی

یکی از اقسام عجب این است که اعمال بد شخص، آنچنان در نظرش جلوه می‌کند که آن را به عنوان عملی نیک می‌پندارد و هیچ‌گونه نقد و نظری را نمی‌پذیرد؛ بلکه ناقدان را دشمن خود می‌داند.[11] قرآن می‌فرماید:

«أفَمَنْ زُینَ لَهُ سُوء عَمَلِهِ فَرَآهُ حُسْنا»[12]

آیا کسى که عمل بدش براى او آراسته شده و آن را خوب و زیبا مى‌بیند (همانند کسى است که واقع را آنچنان‌که هست مى‌یابد)؟!

3. عجب علمی

تکیه‌ی افراطی بر توانایی علمی نیز از مواردی است که آفت عجب در آن راه پیدا کرده و سبب می‌شود انسان از دیدن و درک واقعیت‌ها محروم گردد:

«قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدی»‌[13]

«(قارون) گفت: این ثروت را بوسیله‌ی دانشى که نزد من است به دست آورده‌ام!»

قارون که در ابتدا یکی از یاران نزدیک حضرت موسی(ع) بود و علوم بسیاری را از او آموخته بود و از این طریق به ثروت کلانی دست یافته بود، به علم خود مغرور شده و با آن به مردم فخر می‌فروخت و عجب می‌ورزید و علم خود را تنها مؤثر در کسب ثروت فراوان و مقام قلمداد می‌نمود و به همین دلیل حتی حاضر به پرداخت زکات واجب خود نیز نشد.[14]

همچنین عُجب علمی کفار به حدّی بود که حتی مقابل انبیاء الهی ایستاده و آنها را تحقیر و مسخره می‌کردند که قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:[15]

«فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم‌ وَ حَاقَ بِهِم مَّا کاَنُواْ بِهِ یسْتهِزءُون‌»[16]

«هنگامى که رسولانشان دلایل روشنى براى آنان آوردند، به دانشى که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ مى‌شمردند) ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر مى‌گرفتند آنان را فراگرفت!»

4. عجب در مال و فرزندان

عجب بر فزونی مال و اولاد نیز یکی از اقسام عجب است؛ چرا که فرد با وجود مال و اولاد زیاد، خود را قوی و آسیب‌ناپذیر می‌انگارد و چون در آن حال، مانعی بر سر راه پیشرفت خود نمی‌بیند، پا را از محدوه‌ی خود فراتر نهاده، خود و اموالش را جاودان می‌پندارد و منکر خدا و روز رستاخیز می‌گردد، تا جایی که خود را مالک مردم نیز می‌داند:[17]

«...وَ کانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا...»[18]

«...صاحب این باغ، درآمد فراوانى داشت به همین جهت، به دوستش- درحالى‌که با او گفتگو مى‌کرد چنین گفت: من از نظر ثروت از تو برتر و از نظر نفرات نیرومندترم! و درحالى‌که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد و گفت: من گمان نمى‌کنم هرگز این باغ نابود شود!...»

قرآن کریم در این آیه مثالی از عجب و غرور در مال و اولاد را در قالب گفتگوی دو شخص که یکی مؤمن و دیگری کافر است، به زیبایی بیان نموده است. شخص کافر به مال، اولاد و خدم و حشم خود می‌بالد و آنها را همیشگی دانسته و منکر خالقیت و مالکیت خدا و برپایی روز جزا می‌شود.[19]

5. عجب در برتری نفرات رزمی

یکی از مهمترین عوامل پیروزی در نبرد، بهره بردن از برتری نیروهای رزمی است؛ ولی در عین حال گرفتار شدن به عجب در این زمینه نیز یکی از عوامل شکست است:

«...وَ یوْمَ حُنَینٍ إذْ أعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ‌تُغْنِ عَنکُمْ شَیئاً وَ ضَاقَتْ عَلَیکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثمُ‌َّ وَلَّیتُم مُّدْبِرِین‌»[20]

«...و در روز حنین (نیز یارى نمود) در آن هنگام که فزونى جمعیتتان شما را مغرور ساخت، ولى (این فزونى جمعیت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه‌ی وسعتش بر شما تنگ شده، سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید!»

آیه‌ی مبارکه در رابطه با جنگ حنین است. در آن جنگ تعداد لشگر اسلام به قدری زیاد بود که در هیچ یک از جنگهای اسلامی تا آن روز این عدد سابقه نداشت؛ آنچنان‌که بعضی از مسلمانان دچار عُجب و غرور شده و خود را شکست ناپذیر انگاشتند. ولی علی‌رغم این انبوه جمعیت، بسیاری از نیروهای رزمی به دشمن پشت نموده و فرار کردند و متحمّل شکست ابتدایی شدند. این به خاطر مغرور شدن آنها به انبوهی جمعیتشان و غافل شدن از لطف خدا بود.[21]

کفار و عُجب

کفار یکی از گروههایی به شمار می‌رود که در قرآن کریم مثالهایی را در مورد عُجب آنها آورده است که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌گردد:

«فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ ما نَریکَ اتَّبَعَکَ الَّا الَّذینَ هُمْ اراذِلُنا بِادِىَ الرَّأْىِ»[22]

«اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى‌بینیم! و کسانى را که از تو پیروى کرده‌اند، جز گروهى اراذل ساده‌لوح، مشاهده نمى‌کنیم و براى شما فضیلتى نسبت به خود نمى‌بینیم؛ بلکه شما را دروغگو تصور مى‌کنیم!»

حضرت نوح وقتی قوم خود را به ایمان به خدا دعوت کرد، به جز عده‌ای از افراد فقیر کسی به او ایمان نیاورد؛ اما کفاری که از قدرت و ثروت بهره‌مند بودند با این استدلال که "پیروان تو کسی جز افراد پست و فقیر و زیردست نیستند" به او ایمان نیاوردند. این سخنان کفار کنایه از این است که ما صاحب شأن و قدرت و ثروت هستیم و تو لایق این نیستی که ما نیز همانند آن افراد پست از تو اطاعت کنیم.[23]

اهل‌کتاب و عُجب

یکی از مشخصه‌های بارز اهل‌کتاب امتیازات ویژه‌ای است که در مقابل پیروان ادیان دیگر، برای خود قائل بودند و با این اعتقادات از موجودیت خود دفاع می‌کردند که قرآن نیز به اهم آنها اشاره نموده است. این توهم‌ برتر و ممتاز بودن نزد خدا در میان اهل کتاب، سبب ایجاد شدن صفت عُجب در آنها شده و دیدگان آنها را از دیدن حقایق و واقعیت‌ها کور کرده است؛ به همین خاطر خود را تافته‌ای جدا بافته از دیگران می‌دانند.[24] لذا خود را فرزندان و دوستان خدا دانسته و بهشت را به خود اختصاص داده‌اند:

«وَ قالَتِ الْیهُودُ وَالنَّصارى‌ نَحْنُ ابْناءُ اللَّهِ وَ احِبَّاؤُهُ...»[25]

«یهود و نصارى گفتند: ما، فرزندان خدا و دوستان (خاصّ) او هستیم...»

«قالُوا لَنْ‌یدْخُلَ الْجَنَّةَ الَّا مَنْ کانَ هُوداً اوْ نَصارى...»[26]

«آنها گفتند: هیچ کس، جز یهود یا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد...»

راههای درمان عجب

با توجه به مطالبی که در قبح عُجب و غرور آورده شد، باید برای دفع و رفع آن چاره‌‌اندیشی نمود. قرآن کریم در آیات مختلفی که سخن از این آفت به میان آورده، راه‌های درمان و پیشگیری از این صفت قبیح را اشاره نموده است که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌گردد:

1. عبرت‌آموزی از سرنوشت گذشتگان

تفکر در سرنوشت مردمان دوران‌های گذشته که دچار این بلای اخلاقی شده و آثار آن را لمس نموده و عواقب سوء آن، دامن‌گیر اجتماعشان شده است، عبرت‌گیری از سرنوشت آنان یکی از بهترین روش‌های پیشگیری و درمان غرور است که قرآن به آن سفارش نموده است:[27]

«أَوَ لَمْ‌یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما کانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ»[28]

«آیا آنها روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهمّ در زمین از اینها برتر بودند ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند!»

قرآن کریم عاقبت کسانی را که راه غرور را طی نموده‌اند و از نظر امکانات و قدرت در سطح بالاتری قرار داشتند، به انسانها یادآوری نموده تا با تفکر و عبرت‌آموزی از سرنوشت آنان درسی بگیرند. همچنین قرآن، انسانها را به این نکته رهنمون ساخته که آنچه موجب عجب و تکبر برخی افراد بود، نتوانست آنها را از عذاب خدا جلوگیری کند.[29] چنان‌که در احتجاج با قارون نیز که دچار غرور علمی و به دنبال آن عجب در ثروت و نفرات شده بود، این‌گونه استدلال می‌کند:

«...أَوَ لَمْ‌یعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً و لایسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُا الْمُجْرِمُون»[30]

«...آیا او نمى‌دانست که خداوند اقوامى را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى که عذاب الهى فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‌شوند.»

2. آگاهی بر نقص‌ها و ضعف‌ها

بدون شک اگر انسان نیم‌نگاهی به خود بیاندازد و به چگونگی آفرینش و مراحل رشد خود توجه داشته باشد، هیچ‌گونه توجیهی برای تکبر ورزیدن به مال، اولاد، قدرت و علم ندارد؛ چراکه خود را موجودی حقیر و ضعیف خواهد یافت:

«قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَ هُوَ یحُاوِرُهُ أَ کَفَرْتَ بِالَّذِى خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثمُ‌َّ مِن نُّطْفَةٍ ثمُ‌َّ سَوَّئکَ رَجُلاً»[31]

«دوست (با ایمان) وى- در حالى که با او گفتگو مى‌کرد- گفت: آیا به خدایى که تو را از خاک و سپس از نطفه آفرید و پس از آن تو را مرد کاملى قرار داد، کافر شدى؟!»

این آیه ادامه‌ی صحبت‌های آن فرد مؤمن با کافری است که گرفتار عُجب شده بود. در اینجا شخص مؤمن برای اصلاح عجب آن فرد کافر، به او یادآوری می‌کند که خداوند او را از خاکی بی‌ارزش و نطفه‌ای ناچیز خلق کرده است؛ لذا دلیلی برای غرور و خودخواهی و کفر وجود ندارد.[32]

3. توجه به عظمت آفریده‌های الهی

قرآن کریم به جهت پیشگیری و درمان بیماری غرور در وجود انسانها، آنها را به عظمت خلقت آفرینش توجه داده است، تا با تفکر در آن و مقایسه‌ی آن عظمت با خلقت خود، به ضعف‌ها، نقص‌ها و ناچیز بودن خود در برابر این همه عظمت پی برده و دست از خودپسندی و عجب و امثال اینها بردارند:[33]

«أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا وَ أَغْطَشَ لَیلَهَا وَ أَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَالِکَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنهْا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا وَالجِبالَ أَرْسَاهَا»[34]

«آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشکل‌تر است یا آفرینش آسمان که خداوند آن را بنا نهاد؟! سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود! و زمین را بعد از آن گسترش داد، و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد، و کوه‌ها را ثابت و محکم نمود!»

4. فراگیری جهان‌بینی صحیح

توجه به ماهیت و هدف آفرینش و تفکر در آن، به انسان کمک می‌کند تا نعمتهای الهی را در مسیر صحیح دنیوی و اخروی استفاده نماید و آنها را در جهت عجب ورزیدن و برتری‌جویی به کار نگیرد:[35]

«الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ الْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرْ أَمَلاً»[36]

«مال و فرزند، زینت زندگى دنیاست و باقیات صالحات [ارزشهاى پایدار و شایسته‌] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش‌تر است!»

در مقابل به کفار هشدار می‌دهد که آنچه را بدان غرور دارند و مایه‌ی ‌افتخار و برتری خود می‌دانند، در برابر قدرت مطلق الهی هیچ‌گونه کارایی برای آنها نخواهد داشت؛ بلکه موجب عذاب مضاعف در آخرت برای آنها خواهد بود:[37]

«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ‌تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیئاً وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ»[38]

«ثروتها و فرزندانِ کسانى که کافر شدند، نمى‌تواند آنان را از (عذابِ) خداوند باز دارد (و از کیفر، رهایى بخشد.) و آنان خود، آتشگیره دوزخند.»

مقاله

نویسنده محبوبه محجوب , محمد مؤذني
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن‌پژوهی - اخلاق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

نمایش فیلم تگزاس در روزهای اخیر نشان می دهد که مسعود اطیابی تغییر بزرگی در رویه فیلمسازی خود داده است. او که پیش از این با فیلمی درباره حوادث هشتاد و هشت نشان داده بود که در فکر پرداختن به مسائل جدی و حرکت در راستای سینمای اجتماعی است، حالا با تگزاس به جریان فیلم های پرفروشی پیوسته که اتفاقا بر خلاف فیلم قبلی اش دچار موانع ممیزی و عدم مجوز اکران نشده و با توجه به فضای سینمای ایران، سود قابل توجه‌ی را به جیب تهیه کننده واریز می کند.
مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

هنوز و بعد از گذشت حدود سه ماه از جشنواره فیلم فجر(سی و ششم) و دیدن فیلم سینمایی مصادره ، طعم تلخ تماشای آن هم زمان با اکران های نوروزی و فروش بالای این فیلم ذایقه ام را می آزارد. مصادره را شاید بتوان اروتیک ترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب برشمرد. این فیلم به شدت بیمار است و گویا به جز شوخی های سخیف جنسی حتی با دستمایه کردن یک کودک یا نوجوان راهی برای خندان و شادکردن مخاطبانش ندارد.
گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

خجالت نکش، یک فیلم مفرح است. فرحبخشی این فیلم نه از شوخی ها و تکه کلام ها، بلکه به جهت دنیای درونی فیلم است. دنیایی که در آن کودکی متولد می شود و پیری و گذر سن، مانعی برای زایش نیست. در روستای کوچک و کم جمعیت مهمت اباد، 231 نفر زندگی می کنند و این فیلم به ما می گوید که این جمعیت چگونه به اندازه یک نفر بیشتر می شود.
خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

اگر تلاش فیلم خوک در این است که یک کمدی متفاوت در سینمای ایران باشد، باید گفت که در این کار موفق شده است. این فیلم توجهی به شوخی ها کلامی و متدوال در سینمای طنز ندارد. تا حد زیادی می کوشد که از مزیت های واقعیت استفاده کند و در مناسبات انسانی و روابط فردی آدم ها دخل و تصرفی نکند و همزمان از سوی دیگر پیروزمندانه از میدان واقعیت بیرون بیاید بدون آنکه هیچ باج و امتیازی به آنچه که ما واقعیت صدایش می کنیم داده باشد؛ خوک خود را در واقعیت محدود نمی کند.
فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

صحبت از انیمیشنی سینمایی است که در فرم، تکنیک و ارائه مفاهیم به استاندارهای جهانی نزدیک شده و سعی دارد به‌دور از شعار و کلیشه به یک مقطع تاریخی با رگه‌های دینی بپردازد و آغازکننده راهی جریان‌ساز برای صنعت سینمایی انیمیشن در ایران باشد.

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʅ) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (5) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
کتاب تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان در فتوحات اسلامی

کتاب تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان در فتوحات اسلامی

پاسخ به برخي از شبهات تاريخي در زمينه روابط ايران و اعراب در طول تاريخ و كيفيت تعامل اعراب مسلمان و ايرانيان در فتوحات اسلامي و بعد از آن است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʉ) دست‌آورد ایرانیان از حمله اعراب

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (9) دست‌آورد ایرانیان از حمله اعراب

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS