دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مشکل بزرگ فیصل

No image
مشکل بزرگ فیصل

مشکل بزرگ فیصل

آیت الله خالصى با فیصل و ملک حسین و عبدالله و همه اعضاى این تبار آشنا بود و مى دانست آنان نوکر سرسپرده انگلستان هستند. از آن سو فیصل مى دانست که اگر نظر خالصى را به خود جلب کند برگ برنده را در دست خواهد داشت. از این رو وقتى به عراق آمد نهایت تلاش خود را براى برقرارى رابطه اى صمیمانه با خالصى به کار گرفت. سرانجام آیت الله خالصى به سبب در نظر گرفتن مصالحى با وى ستیزى را آغاز نکرد. شیخ محمد خالصى - فرزند آیت الله محمد مهدى خالصى - در این باره مى گوید: فیصل مى دانست که اگر پدرم با وى بیعت نکند حاکمیت وى بر عراق با مشکل مواجه خواهد شد. هر کسى فیصل را مى شناخت. مى دانست او مجسمه خدعه و نیرنگ است. فیصل ادعا مى کرد براى اسلام و مسلمانان خلوص نیت دارد و قصدى جز آزاد سازى سرزمینهاى اسلامى در سر نمى پروراند. وى به طور مکرر با پدرم در مدرسه کاظمیه ملاقات کرد. در یکى از ملاقاتهایش به پدرم گفت: من براى آزاد سازى عراق از سلطه انگلستان به اینجا آمده ام. و این مهم جز با موافقت و بیعت شما حاصل نمى شود. پدرم در پاسخش گفت: به شرط اینکه به استقلال عراق صدمه اى وارد نشود و از سلطه بیگانه به هر نحو ممکن به دور باشد با تو دست بیعت مى دهم و تو مى توانى به حکمرانى در عراق بپردازى. والاّ باید از این کار منصرف شوى و مردم عراق و انگلستان را به هم واگذارى تا آنان حق خود را از متجاوزان بگیرند. فیصل بى درنگ گفت: من با تو با شرطى که گفتى، بیعت مى کنم. و آنگاه با یکدیگر دست دادند. فیصل آنگاه براى رسمى شدن آن پیمان به قرآن قسم خورد. و بر این اساس قرار شد که چنانچه بر خلاف پیمانش عمل کند، با کوچکترین اشاره پدرم، عراق را ترک کند.

محمد خالصى در ادامه مى گوید: پس از اینکه فیصل از مدرسه کاظمیه رفت به نزد پدرم بازگشتم و به او گفتم: این مرد نخستین کسى است که وحدت مسلمانان را از بین برد و علیه آنان به دشمنانشان کمک کرد. با این حال چگونه مى توان سخنانش را پذیرفت و با او در حاکمیت پیمان بست؟ چه چیزى باعث اطمینان خاطر از این مرد با آن پیشینه هاى سوئى که دارد، مى شودگرچه هزار بار هم شرط کند و سوگند بخورد؟ اگر او بر عراق مسلط شد و از پیمانش تخلف ورزید با چه وسیله اى مى توانیم او را به وفاى به شروطش ملزم کنیم؟

وقتى پدرم این سخنان را شنید، گفت: «فَاتّخَذُوا آلَ فِرْعَونَ لِیَکُونَ لَهُمْ عدُوّاً وَ حَزَناً» و در توضیح افزود: ممکن است انگلستان آل شریف را براى مصالح خود برگزیده باشند ولى خداوند آنان را یارى کننده مسلمانان و دشمن انگلیس قرار دهد.

ایشان در ادامه مى گوید: وقتى مردم از اطراف پدرم پراکنده شدند او مرا به خانه فرا خواند و گفت: گمان مى کنى آنچه را که تو مى دانى من نمى دانم؟! فیصل پست تر از آن است که تو گفتى، لیکن مى ترسم مردم با وى پیمانى سربسته ببندند و ما یاراى طرد او را نداشته باشیم. مى ترسم مردم سند بندگى خود را - گرچه به نام فیصل - امضا کنند و حق آنان پایمال شود. روى این نظر خواستم به مردم اعلام کنم که چگونه با او بیعت نمایند تا حقشان محفوظ بماند.([35])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS