دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی بر مقاله نکاح اسلامی همان زنای قانونی (1)

No image
نقدی بر مقاله نکاح اسلامی همان زنای قانونی (1)
نویسنده : مهدی جنّتی
(بررسی عدم تضاد عشق با شیوه چند همسری)
 
  در یکی از پایگاه‌های اینترنتی مقاله‌ای تحت عنوان «نکاح اسلامی همان زنای قانونی» درج شده و نویسنده مقاله مذکور مغالطه‌های فراوانی را در قالب الفاظی جذّاب و چینشی به ظاهر منطقی مرتکب شده است. سعی داریم در طی چند نوشتار به بررسی این مقاله بپردازیم.
 
اشکالات نویسنده:
  نویسنده مقاله مذکور، در طی چند محور هدف خود را دنبال می‌کند:
1. عنوان مقاله طوری انتخاب شده است که یکی بودن نکاح اسلامی با زنا را در ذهن مخاطب القا کند.
2. در ادامه برای اثبات مدعای خود مقدمه‌ای در تعریف عشق بیان می‌کند که عین عبارت او را می‌آوریم:
«ازدواج رابطه‌ای است بین زن و مرد، که باید تنها نقطه‌ی اتصال و حلقه‌ی رابط  بین آنها مفهومی به نام عشق باشد؛ یعنی در روابط زناشویی تنها نیازی که باید زن و مرد به یکدیگر داشته باشند نیاز عشقی یا همان نیازهای معنوی است. به عبارت دیگر نیازهای مادی در روابط زناشویی وابستگی ایجاد می‌کند. برای مثال اگر مردی نسبت به زن خود از آن جهت احساس نیاز کند که امور خانه را مدیریت کند این یک نوع وابستگی است که این نیاز را یک خدمتکار هم می‌تواند تامین کند، اما نوع ارضای نیازهای معنوی به تعداد انسان‌ها متفاوت است و امری به نام جای گزینی محال است... آن زمان می‌توان رابطه انسان‌ها را عاشقانه نامید که همه انسان‌ها از نظر مادی استقلال داشته باشند و هیچ‌گونه احساس وابستگی مادی نسبت به یکدیگر نداشته باشند - حتی از نظر ارضای نیاز جنسی - آنگاه اگر باز برای با هم بودن تمنا و نیازی احساس کردند آن نیاز نامش عشق است و آن رابطه را می‌توان عاشقانه نامید»!؟
  در این مقدمه، نویسنده در پی اثبات دو مطلب است:
اولا: عشق رابطه و نیازی معنوی است که خالی از هرگونه احساس وابستگی مادی است.
 ثانیا: این عشق جایگزین ندارد؛ یعنی خصوصیات عشق پدری و پسری را نمی‌توان از عشق زن و همسر انتظار داشت و برعکس خصوصیات عشق زن و همسری را  نمی‌توان از عشق پدر و پسری انتظار داشت.
3. در ادامه با ذکر سه حکم از احکام الهی و تفسیر غیر منصفانه آیات مرتبط با آن احکام، پیامبر بزرگوار اسلام را متهم به این می‌کند که کمترین درکی از مفهومی بنام عشق ندارد! و حکم اسلام مبنی بر تجویز سیستم چند همسری قابل توجیه نیست. اولین آیه‌ای که به عنوان دلیل خود ذکر می‌کند آیه سه سوره نساء است در این آیه شریفه چنین آمده است: «و اگر می‌ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید (از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید. دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آنهایید استفاده نمایید. این کار از ظلم و ستم، بهتر جلوگیری می‌کند».
  نویسنده مذکور عدالت تصریح شده در آیه را منحصر در عدالت مادی می‌داند و ادعا می‌کند که عدالت در محبت و عشق غیر ممکن است، چرا که قابل اندازه‌گیری نیست، پس پیامبر درکی از عشق نداشته، چرا که در این آیه فقط نگاه مادی به روابط زناشویی داشته است و شاهد ادعای خود را هم عشق ناعادلانه پیامبر نسبت به سوگلی حرم خود یعنی عایشه می‌داند!.
 
پاسخ به اشکالات:
  ما نیز طی چند مرحله به بی اساس  بودن این اتهامات و مخدوش بودن ادله نویسنده آن می‌پردازیم:
  الف) طبق این تعریف، عشق رابطه‌ای معنوی، بدون هرگونه احساس وابستگی مادی است، پس می‌توان نتیجه گرفت که عشق منحصر در عشق بین زن و شوهر نیست؛ چرا که بین فرزندان و والدین هم  می‌توان عشق وجود داشته باشد - همانطور که خود نویسنده نیز اشاره کرده است - یا حتی این عشق بین دو دوست یا بین استاد و شاگرد نیز می‌تواند برقرار باشد.
  دو احتمال در مراد نویسنده از این تعریف وجود دارد:
احتمال اول: هر جا وابستگی مادی بین دو نفر بود، قطعا بین آن دو نفر هیچ عشقی محقق نخواهد شد – چه اساس وابستگی مادی باشد و چه نباشد - یعنی کسی که از لحاظ مادی نیازی از نیازهایش به وسیله دیگری تامین شود، ممکن است احساس وابستگی هم به او داشته باشد و در این صورت امکان تحقق رابطه عاشقانه غیر ممکن است!.
  اگر مراد نویسنده از تعریف عشق این احتمال باشد، قطعا درست نیست، چرا که امکان دارد بین دو نفر وابستگی باشد؛ یعنی نیازی از نیازهای مادیِ آن دو، به وسیله این ارتباط تامین شود، ولی احساس وابستگی نباشد؛ یعنی مستقلا موجب ادامه ارتباط نباشد. چه بسا بین دو نفر عشق حاکم باشد و تنها انگیزه ارتباط و دوام آن عشق باشد، در عین حال بعضی نیازهای مادی همدیگر را نیز برطرف نمایند، اما احساس وابستگی مادی وجود نداشته باشد؛ یعنی فقط رابطه عاشقانه است که باعث دوام ارتباط شده است.
احتمال دوم: هرجا امکان وابستگی بود، امکان تحقق رابطه عاشقانه غیر ممکن است؛ یعنی اگر کسی احساس کرد که بخاطر رفع نیازی مادی باید با کسی ارتباط داشته باشد، امکان ندارد دلیل ادامه رابطه آن دو، عشق نیز باشد و این دو با هم جمع نمی‌شوند.
  اگر مراد نویسنده این احتمال هم باشد، باز هم کلام ناصحیحی است، چرا که ممکن است دو نفر عاشق همدیگر باشند ولی در عین حال انگیزه‌های مادی هم به تنهایی بتواند ضامن بقای ارتباط آن دو باشد، ولی با وجود رنگ عشق، جایی برای خود نمایی انگیزه‌های دیگر نباشد؛ یعنی  با وجود خورشید عشق، چراغ کمسوی انگیزه‌های مادی فراموش شده باشند.
  پس تعریف ایشان از عشق، دارای اشکالات متعدد است. تعریف درست عشق اینچنین است: عشق رابطه‌های معنوی و غیر مادی است که بر تمام انگیزه‌های مادی غالب است؛ یعنی هر جا عشق و محبت باشد انگیزه‌های مادی به حساب نمی‌آیند و یا در حاشیه قرار می‌گیرند، حتی اگر ضرر مادی هم کنارش باشد، باز هم انسانِ عاشق حاضر است بخاطر عشق متحمل آن ضرر بشود و هر جا منافع مادی در کار باشد، با وجود عشق جایی برای خود نمایی مادیات پیدا نمی‌شود؛ پس می‌توانیم نتیجه بگیریم وجود عشق با انگیزه‌های مادی قابل جمع است. 
ب) یکی از نعمت‌هائی که خدای مهربان بر انسان ارزانی داشته، عشق و محبّت به همسر و فرزند است، مهر و محبّتی که گرمابخش زندگی مشترک هر خانواده‌ای است، عشقی که فقط در پرتوی آن می‌توان ثمرات شیرین این نعمت را چشید و از آفات در امان ماند و این مهمّ، از چشم هیچ انسانی پوشیده نیست، تا چه برسد به خاتم پیامبران (ص) که عصاره انسانیت است.[1] خداوند در قرآن فرموده است:
و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این، نشانه‌هائی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند.[2]
 
  در این آیه نگاه ویژه قرآن کریم به عنصر مهر، محبت و عشق، در ایجاد آرامش روحی و جسمی به وضوح آشکار است. همچنین روایات فراوانی درباره عشق و محبت بین زن و شوهر و لزوم اظهار آن از پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نیز به ما رسیده است، که با توجه به لزوم اختصار از ذکر آن خودداری می‌کنیم.[3] آنچه که از دید بعضی کوته فکران، مخفی است این است که در قاموس خلقت، عشق به همسر، هدف نیست، بلکه این هدیه‌ای است الهی، تا علاوه بر لذّتی که در این معاشقه نصیب مرد و زن می‌شود، زمینه‌ای باشد برای تربیت فرزندانی اشباع شده از محبت، نه فرزندانی عقده‌ای که از فرط بی‌توجهی و بی‌مهریِ محیط خانواده، خریدار محبت هر بی سرو پائی باشند.
  اگر نویسندۀ مقاله، عشق بین زن و مرد را دیده است و بر طبل تخریب پیامبر خدا می‌کوبد، خدای عشق آفرین هزاران نکتۀ باریکتر از مو را می‌بیند، که می‌تواند ضامن بقای این عشق پاک و هدف آن  باشد. اگر هدف از محبت بین زن و شوهر، استحکام بیشتر خانواده است، پس چاشنی تمایل جنسی و تکامل روحی دو طرف، نه تنها منافاتی با آن عشق ندارد، بلکه حکیمانه‌ترین تدبیر پروردگار در جامعه بشری است.
  واقعیتی که نمی‌توان در بین بسیاری از خانواده‌ها آن را انکار کرد، افول مهر و محبت بعد از سپری شدن مدتی کوتاه است که چه بسا سبب آن هم، بی تدبیری خود آنها در حفظ محبت باشد و اگر قرار باشد به مجرّد کم سو شدن محبت، کار به طلاق کشیده شود، هدف مقدس ازدواج و تشکیل خانواده محقّق نخواهد شد؛ لذا برای چنین خانواده‌های قدرناشناس، باید عاملی قرار داد تا همچنان انگیزه کافی برای هم زیستی و تعامل مسالمت آمیز وجود داشته باشند و آن عامل  همان نیاز جنسی و  مادی و تکامل روحی است. قرآن کریم می‌فرماید:
آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت و سبب حفظ یکدیگرند[4].
 
  پس همانطور که از بند الف نیز روشن شد، ضمیمه شدن این عامل هیچ منافاتی با وجود رابطه‌ای عاشقانه ندارد و حتی در زمان افول عشق، مانع از بین رفتن بنیان خانواده می‌باشد تا دوباره بتواند زمینه ساز بوجود آمدن مجدد عشق بین آن دو بشود و بیان بعضی ضوابط و احکام خاص نسبت به حد و حدود این عامل مادی، دلیلی بر نادیده انگاشتن عنصر عشق نیست، بلکه دلیل جامعیت دین مبین اسلام و بیانگر نگاه ژرف اندیشانه پیامبر اکرم (ص) نسبت به نهاد مقدس خانواده است تا بتوان این کانون انسان ساز را در تمامی زمان‌ها و با انگیزه‌های مختلف حفظ کرد و تکامل بخشید.
ج) با توضیحات بالا تفاوت بین نکاح اسلامی و زنا نیز روشن می‌گردد. اگر مرد یا زنِ زیاده‌خواهی، از این عامل جنسی مثبت - که ضامن بقای خانواده است - در غیر مجرای خودش استفاده کند و باعث فساد خود و دیگران بشود، انسانی ناسپاس است - همچون استفادۀ نابجا از چاقو برای کشتن بیگناه - و در واقع این همان فرق بین زنا و نکاح اسلامی است.
د) اما دربارۀ جواز انتخاب چند همسر، لازم است این نکته را بدانیم که اسلام نه چند همسری را اختراع کرد و نه نسخ کرد، بلکه آن را اصلاح کرد، یعنی محدویّت‌هائی برای آن قرار داد، تا تبدیل به شهوترانی و حرمسراسازی نشود.[5]
  اگر در جامعه‌ای تعداد زنان از مردان بیشتر شد و انبوهی از زنان بیوه یا دوشیزگان بدون شوهر وجود داشته باشد، بنای مستحکم خانواده‌های تک‌همسر در معرض خطر بزرگی قرار خواهد گرفت، چرا که این زنان هم محتاج تأمین نیاز جنسی، روحی و عاطفی خود هستند و چنانچه مردان زن‌داری که شرائط لازم جهت برآورده کردن این نیاز را دارند، اقدام صحیحی نکنند، دیر یا زود، این زنان با روسپی‌گری و معاشقه‌های پنهانی، قلب تمامی مردان تک همسر را تسخیر کرده و نه تنها اساس خانواده‌ها را تهدید می‌کند، بلکه زمینه‌ساز بسیاری از مفاسد اخلاقی و ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود[6]. پس تجویز چند همسری، خود عامل نجات دهندۀ تک همسری است و لذا در جوامع اسلامی با اینکه چند همسری تجویز شده است، ولی باز هم تا قبل از رواج آداب و رسوم غربی،90درصد خانواده‌ها، در طول دوران تک همسر بوده‌اند[7] و بر عکس در جوامعی که چند همسری را به بهانه وفاداری به همسر حرام کرده‌اند، زنا و رابطه‌های پنهان جای وفاداری به همسر را گرفته است.
  پس اسلام، بر عکس برخی جوامع - همچون ساسانیان که زن سوگلی را «پادشاه زن» می‌نامیدند و دیگر همسران را به نام «چاگر زن» می‌خواندند و از حقوق همسری محروم می‌کردند[8]- این چند همسری را با ایجاد محدودیت‌هایی اصلاح کرد و برای زمانی که ضرورت اجتماعی اقتضا کند، ذخیره نمود.
  اما این مطلب که نمی‌توان در مهر و محبت عدالت داشت، چرا که قابل اندازه گیری نیست و تحت اختیار انسان هم نمی‌باشد، کلام صحیحی است و درست به همین علت است که مراد از عدالت در آیه 3 سوره نساء عدالت مادی است، چرا که خداوند حکیم امر به تکلیف خارج از حیطه قدرت بشر نمی‌کند و بعضی روایات نیز مؤید همین برداشت از آیه است[9].
  ولی این برداشت به معنی نگاه مادی اسلام به روابط زناشوئی نیست، همچنانکه اگر کسی بگوید: «اگر نمی‌توانی بین فرزندانت عادلانه رفتار کنی، فقط یک فرزند داشته باش»، به این معنی نیست که نسبت به مهر و محبت بین پدر و فرزند هیچ درکی ندارد، بلکه بیان این واقعیت است که اگر چه عدالت در محبت غیر ممکن است، ولی این تفاوت در عشق، موجب این نمی‌شود که (اگر در جایی مصلحت در داشتن چند همسر یا فرزند بود و به همگی نیز عشق وجود داشت) در عمل  و اظهار محبت هم ناعادلانه برخورد کرد. 
  پس اصرار پیغمبر اکرم (ص) بر روابط عادلانه، نه تنها دلیل  بر بی توجهی به مساله  محبت نیست، بلکه خود مبتنی بر مهر اسلامی و لزوم عدالت در رفتار و کردار است تا باعث ایجاد عقده‌های روحی و روانی در بین همسران و فرزندان نشود چرا که تا وقتی با رفتار عارلانه، این تفاوت در محبت اظهار و عیان نشود، باعث هیچ  ناهنجاری و ظلمی نمی‌گردد.
ه) اما راجع به شاهدی که نویسنده مذبور درباره زندگی پیغمبر اسلام و عشق بی‌رویه به عایشه ذکر کرده است، بیان همین روایت کفایت می‌کند؛ عایشه می‌گوید: با آنکه من تنها دوشیزه، در بین زنان پیغمبر بودم، ولی رسم پیغمبر این بود که هیچ یک از ما را بر دیگری ترجیح نمی‌داد...و کمتر روزی اتفاق می‌افتاد که به همه زنان خود سر نزدند و احوال پرسی و تفقّد نکند، ولی نسبت به دیگران به احوال‌ پرسی قناعت می‌کرد و شب را در خانۀ کسی به سر می‌برد که نوبت او بود...[10].
  همچنین روایتی نقل شده است که نهایت دقت پیغمبر اکرم (ص) به رفتار عادلانه بین همسرانشان را نشان می‌دهد. ابی قلابه می‌گوید: پیغمبر اکرم (ص) بین زنان خود تقسیم عادلانه داشت و می‌فرمود:
خداوندا این تقسیم بندی در محدوده وسع وقدرت من است پس مرا نسبت به آنچه در اختیار توست و نه در توان من سرزنش مفرما[11]
 
یعنی نسبت به رفتار عادلانه ملتزم هستم، اما نسبت به محبت قلبی که در احتیار من نیست مرا سرزنش مفرما.
 
نتیجه گیری
  عشق‌‌‌، رابطه‌ای است معنوی که غالب بر دیگر وابستگی‌هاست، نه اینکه الزاما عاری از هر گونه وابستگی باشد و هدیه‌ای است الهی، که در کنار انگیزه‌های مادی دیگر، برای حفظ نهاد مقدس خانواده به انسان ارزانی شده است و جامعیت دین مبین اسلام اقتضا می کند، همه این عوامل را در نکاح لحاظ کرده باشد. بنابراین با زنا که صرفا استفاده نابجا از این عامل جنسی است بطور کلی فرق می‌کند.
  از سوی دیگر، سیستم چند همسری، خود ضامن بقای سیستم تک همسری است و به عنوان راه چاره‌ای برای شرائط خاص اجتماعی - که تعداد زنان بیوه زیاد شده است و یا اینکه تعداد مطلق زنان بیشتر شده است - می‌باشد و منافاتی با مفهوم عشق ندارد‌، چرا که معنی عشق،  انحصاری بودن آن نیست و می‌تواند نسبت به چند همسر نیز عشق وجود داشته باشد همانگونه که عشق پدر به فرزندان با وجود اینکه  ممکن است متفاوت باشد، ولی در عین حال به همگی عشق دارد  و تا وقتی که این تفاوت، در عمل تبدیل به رفتار ناعادلانه نشود، نمی‌توان به بهانه اینکه تفاوت در محبت، امری غیر اختیاری است، پدران را مجبور کنیم که فقط یک فرزند داشته  باشند، پس مردان را هم به بهانه این تفاوت نمی‌توان مجبور کرد که فقط یک همسر داشته باشند و لذا آیه 3 سوره نساء ناظر به عدالت مادی است، نه عدالت در مهر و محبت که از تحت اختیار بشر خارج است و این به معنی غفلت اسلام از عنصر عشق نیست، چرا که در جاهای دیگر قرآن مثل آیه187 سوره بقره  و همچنین در روایات فراوانی نسبت به اهمیت این عامل تاکید شده است.
 
 
 
کتابنامه
1)    طبرسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی. 
2)    مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، آذر 1379، چاپ دوم.
3)    مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1374ه.ش، چاپ اول.
4)  مکنون، ثریا و صانع پور، مریم؛ بررسی تاریخی منزلت زن از دیدگاه اسلام، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، پائیز 1374، چاپ چهارم.
5)    عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت، 1409 ه.ق.
 
 
 


[1]. بررسی تاریخی منزلت زن از دیدگاه اسلام، ص 176.
[2]. سوره روم، آیه 21.
[3]. مراجعه شود به: وسائل الشیعه، ج 20، ص21، باب استحباب حب النساء و المحللات
 
[4]. سوره بقره، آیه 187.
[5]. مجموعه آثار، ج19، ص 357.
[6].  تفسیر نمونه، ج 3، ص 261.
[7]. مجموعه آثار، ج19، ص342-341
[8]. مجموعه آثار، ج 19،ص358
[9]. وسائل الشیعه، ج21، ص 345.
[10]. مجموعه آثار، ج19، ص360.
[11]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص 349.

 

 

Powered by TayaCMS

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» ʂ) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» (2) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نوشته‌ی حاضر بخش دوم از نقد بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» است .
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʂ) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (2) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʁ) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (1) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» ʁ) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» (1) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نوشتار پیش‌ رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «دفاع از مقاله‌ نگاهی به سوره‌ی زنان».

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʂ) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (2) نقش رأفت و منطق اسلام در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʄ) علی(ع) و رابطه او با خلفا

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (4) علی(ع) و رابطه او با خلفا

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS