در ابتدای نشست علیالله سلیمی گفت: بخشی از ادبیات آئینی کشور را زندگی نامههای داستانی تشکیل میدهد که اکثر آنها هم جزو ادبیات زندگینامههای داستانی ائمه و به نوعی افراد مرتبط با شخصیتهای تاریخی هستند.
وی افزود: بخش وسیعی از آثاری که در ادبیات آئینی و دینی خلق شده را زندگینامههای داستانی به خود اختصاص داده، ولی سخن آنجاست که این ادبیات نقاط ضعف و قدرتی دارد؛ یعنی هنگامی که نویسندگان به سراغ زندگینامه داستانی میروند به ندرت آثار خلاقه خلق میشود و به نوعی کپیبرداری از کار دیگری است و بنابراین اکثر کارهایی که انجام میشود، به نوعی شبیه هم هستند و خیلی سخت میتوان تمایزی بین آنها قائل شد.
سلیمی ادامه داد: در این میان نویسندگانی بودند که با خلاقیت و ابتکاری که داشتند توانستند آثاری را ارایه کنند که هم در جذب مخاطب موفق بوده و هم آن پیام اصلی متن و مضمون را به مخاطب منتقل کرده است.
سلیمی تاکید کرد: موضوع زندگینامه داستانی پس از انقلاب از موضوعاتی است که فراوان کار شده و بنابراین تعدادی از ادبیات داستانی ما را زندگینامهها تشکیل میدهد؛ به ویژه در حیطه ادبیات دفاع مقدس. چرا که اکثر زندگینامه سرداران و شهدا را نویسندگان در قالب زندگینامههای داستان چاپ کردهاند؛ منتها ریشه این مسئله به پیش از این بر میگردد؛ یعنی زمانی که در ادبیات آئینی خود زندگی ائمه را داشتیم که نویسندگان در قالب داستان ارایه کردهاند.
والایی: سخنان و مطالب در مورد معصومین (ع) باید سندیت داشته باشد
در ادامه علیاکبر والایی نویسنده و منتقد ادبیات داستانی گفت: ادبیات دینی برخلاف نظر برخی که آن را سهل و آسان میپندارند، این چنین نیست و اگر این زندگینامه نویسی درست، فنی و ادبی کار شود، بسیار کار دشواری است.
وی گفت: در مرحله اول باید این حوزه را شناخت و دانست تا چه حد میتوان و آیا نویسنده توانایی دارد یا خیر. تا چه حد موانع بر سر راه وی وجود دارد که مانع از بروز کار خلاقانه مورد پذیرش جامعه میشود؟
والایی تصریح کرد: نگارش زندگینامه در ادبیات دینی به سه شاخه تقسیم میشود که شاخه اول نگارش در موضوع زندگی ائمه و امامان معصوم، شاخه دوم پیامبران الهی و شاخه سوم رهبران و بزرگان دینی است.
این نویسنده ادبیات داستانی تاکید کرد: زندگی ائمه، واجد تعاریف و ویژگیهای نوشتاری خاص خود است و در مقابل محدودیتهایی که باید به آنها توجه کرد.
وی با ارایه این پرسش که چرا ما زندگینامه موفقی در زمینه ادبیات دینی به خصوص ائمه نداریم، اضافه کرد: در زندگی و نگارش زندگینامه ائمه برای اینکه بتوانیم قدرتبخشی اثر را زیاد کنیم، محدودیت اول آن است که چیزی نمیتوانیم از خود اضافه کنیم.
والایی بیان کرد: حتما باید سخنان و مطالب سندیت داشته و استنادهای بسیار قوی پشت کار باشد و جدای از آن قداست این موضوع که میخواهیم به ائمه نزدیک شویم و در مورد آنها بنویسیم مقدار زیادی مانع میشود که به شکل دقیق نمیتوان به آن پرداخت.
این منتقد اظهار داشت: وقتی نویسنده نتواند به شخصیت نزدیک شود و آن را روانکاوی کند و نتواند از منویات قلبی آن شخصیت سخن بگوید، خواهی نخواهی این موضوع سبب میشود شخصیت اصلی کامل پرداخت نشود.
این نویسنده در ادامه افزود: ما تا به حال نمونهای از زندگینامه از ائمه نداشتهایم که همه شرایط زندگینامه ادبی را داشته باشد.
والایی گفت: در مورد پیامبران حساسیتهایی وجود دارد که در این زمینه هم باید از مستندات تاریخی، قرآن و منابع دیگر و تفسیرهای قرآن میتوانیم به آن استناد کنیم.
این نویسنده در مورد بخش سوم که مربوط به بزرگان و رهبران دینی است افزود: به نوعی میان نویسندگان در این زمینه مشکل وجود دارد؛ آنجا که مسئله قداست نیست و مخاطب اثر ائمه نیستند، مشکل عمده آن است که نویسنده به سبب فضا و اتمسفری که در جامعه دینی وجود دارد و مسئله دینی را قدسی میپندارد و نویسنده با پیشزمینه ذهنی به موضوع نزدیک میشود و در روایت شخصیتهای داستان و رهبر دینی که نویسنده میخواهد به آن نزدیک شود، تحت تاثیر پیش زمینه ذهنی قرار گرفته و متاسفانه دچار اغراقگویی میشود.
والایی خاطرنشان کرد: خیلی از آثار موجود در این حوزه را میتوانیم برشمریم و مصادیقی بیاوریم که موضوع و نویسنده دچار اغراق و بزرگنمایی مسئله شده است.
این منتقد ادبی اضافه کرد: در این تقسیمبندی کلی این مشکلات که جزو آفات کار نویسندگی است، باید مورد توجه قرار گیرد.
والایی ادامه داد: بخش سوم که مربوط به رهبران و بزرگان دینی است، همه رهبران طول تاریخ را شامل میشود؛ چرا که صحابه هم جزء بزرگان دینی بودند. مقتضای نوشتن برای بخش سوم مشترک است و نویسنده دستش باز بوده و میتواند اعمال تخیل کند.
این منتقد تاکید کرد: نویسندگان باید به حدی توانایی داشته باشند که در نوشته به امام (ع) نزدیک شوند. گفتن در حاشیه از امام همواره وجود داشته، اما جوان امروز باید امام را لمس کند و تا آنجا که مقدور است امام را ملموس کنیم.
والایی تصریح کرد: امام حسین (ع) در کربلا بسیار رنج و مشقت کشید که این رنجها را یک انسان طبیعی تحمل کرد و اگر ماوراء طبیعی بود، مظلومیت و رنج شمرده نمیشد.
وی ادامه داد: باید در این موضوعات به شکلی وارد شویم که به معصومیت امام لطمه زنیم و نه تا حدی بزرگنمایی کنیم که امام را نادیده گرفته و موضوعی مافوق بشر در ذهن مخاطب شکل دهیم.
والایی اضافه کرد: باید امام حسین (ع) و زندگی ایشان را ملموستر برای مخاطب ارایه دهیم البته یافتن مستندات دشوار است و در کنار این مبحث، کار تحقیقی مداومی نیاز دارد.
به گفته وی باید امام حسین (ع) را با قلم روان و ساده به نسل جوان بشناسانیم؛ این قدرتی بزرگ است که نویسنده بتواند به آن برسد، ولی متاسفانه قداستپذیری و موانعی در جامعه وجود دارد که باید جامعه را آماده پذیرش کرد، تا امام حسین (ع) را ساده، واقعیتر، پذیرفتنیتر از همیشه تصویر کرد.
وی معتقد است: وظیفه نویسنده است که امام حسین (ع) را آنگونه که هست و سزاوار است به نسل امروز و فردا بنمایاند؛ البته نه تنها امام حسین (ع) بلکه امامان ما همه مصائبی را متحمل شدهاند.
والایی افزود: اگر نویسندهها نتوانند امام حسین (ع) و ائمه معصومین را به خواننده بشناسانند، مخاطب دچار دینزدگی میشود.
این نویسنده خاطرنشان کرد: آمادگی پذیرش جامعه مهم است، چرا که باید انعکاس بازتاب مباحث موجود در جامعه مطرح شود.
والایی گفت: اگر این مباحث مطرح نشود، واقعه کربلا و عاشورا دچار تحریف میشود و این تحریفات اشاعه یافته و نسل آینده از آنها به عنوان واقعه کربلا یاد میکنند.
محمدی محمدی: زندگینامهنویسی در ایران پس از انقلاب رونق گرفت
حمید محمدی محمدی، نویسنده و روزنامهنگار درباره ادبیات آئینی و زندگینامه نویسی گفت: زندگینامهنویسی در ایران پس از انقلاب رونق گرفت و آثار بیشتری در این حوزه در حال تولید شدن است.
وی تاکید کرد: البته به سه دلیل که مردم به دنبال نشانههای یک رخداد تاریخی به نام انقلاب میگشتند. با وقوع انقلاب شاید در ذهن کمتر کسی میگنجید که چنین اتفاقی رخ دهد و مردم بتوانند پیروز شده و حکومت را در دست گرفته و حکومت مردمی تشکیل دهند.
وی افزود: آنها در طول تاریخ به دنبال نشانههای این رخداد میگشتند و طبیعی است که نویسندگان نیز برای یافتن رگههای این انقلاب در اعماق تاریخ به زندگینامهنویسی روی آورده و بیشتر نوشتند.
محمدی محمدی اضافه کرد: مستندسازی شخصیتهای سیاسی ـ مذهبی پس از انقلاب در دستور کار نهادها قرار گرفت؛ چرا که وقتی از انقلاب سخن میگوئیم طبیعی است که بنیادها، نهادها و سازمانها درصدد هستند و به این فکر میافتند که به سراغ شخصیتهای سیاسی مذهبی که از عوامل و دستاندرکاران این انقلاب بودهاند، رفته و در مورد آنها مستندسازیهای صورت گیرد که فرم عمده زندگینامه است.
این نویسنده تاکید کرد: سومین دلیلی که این امر را با رونق مواجه کرد؛ کمبود اطلاعات تاریخی و تشنگی برای آشنایی با شخصیتهایی است که در رژیم گذشته امکان معرفی آنها نبوده است.
وی اضافه کرد: پس از انقلاب به دلیل رفع تشنگی، نویسندگان دست به قلم شده و زندگینامه تولید شد.
محمدی محمدی با اشاره به ویژگی زندگینامهها گفت: نویسندگان در ارایه چهره واقعی ناتوان هستند و آن به دلیل احتیاطهایی بود که نویسندگان داشتند. شرایط انقلاب ایجاب میکرد که خیلی جسورانه وارد موضوع نشده و نویسندهها به لایههای پنهانی و غیرآشکار شخصیتها نزدیک نشوند و دوم اینکه انگشت شمار بودند و دلیل حجم کم سفارش در سالهای اولیه بر این اساس بود.
محمدی محمدی بیان کرد: همواره پیامبر گرامی اسلام را در کنار معصومین (ع) میبینیم؛ تصور بنده آن است که زندگینامه نویسی برای پیامبر (ص) از ائمه معصومین (ع) به دلایلی باید جدا شود. اول آنکه منابع متعددی در مذاهب گوناگون وجود دارد که باهم همپوشانی دارد.
وی افزود: منابعی از اهل سنت وجود دارد که با تشیع همپوشانی دارد و این منابع، تصویر روشنی از زندگی حضرت رسول (ص) به ما ارایه میکند.
محمدی محمدی گفت: بنابر این کار نویسندگان به دلیل منابع متواتر آسان است، در حالی که برای ائمه معصومین اختلافاتی وجود دارد و در این راستا کمتر تاریخ نگاری شده است.
وی به دسته دیگر که ائمه طاهرین و فرزندان آنها هستند، اشاره کرد و افزود: از جمله این حضرات، رجال کربلا هستند که تعدادی از آنها را در گروه فرزندان اهل بیت (ع) مثل حضرت زینب (س)، حضرت علی اکبر (ع) و فرزندان دیگر امام حسین (ع) که در عاشورا حضور داشتند، تشکیل میدهند.
وی گفت: در واقع درباره ائمه طاهرین و افرادی که شاخصتر بوده و درباره آنان بیشتر گفته شده، دست زندگینامهنویسان بازتر بوده است. فردی میخواهد درباره سیدالشهدا بنگارد به سبب وجود حواشی و حضور افراد فراوان در کنار وی میتوان زندگینامه را از زبان و زاویه دید آنها منتشر کرد که این امر خیلی منطقی و سهلتر است.
محمدی محمدی افزود: گروه سوم صحابه و یاران پیامبر هستند که دست نویسنده در این نقطه بازتر است، به این دلیل که عنصر تخیل که همواره به عنوان مشکل عمده نوشتن زندگینامه مطرح بوده، به کمک نویسنده آمده و دست او را فراختر کرده و اجازه هنرنمایی به او میدهد.
این نویسنده گفت: گروه بعد شخصیتها و رهبران مذهبی هستند که هم نزدیکترند و هم نویسنده احساس انس و الفتی با آنها داشته و حتی خیلی از رجال سیاسی را دیده و امکان بهرهبرداری از منابع تاریخی برای نگارش زندگینامه داستانی اینها بیشتر فراهم است.
محمدی محمدی اضافه کرد: ما باید به اصل زندگینامه ائمه بپردازیم؛ باید به زندگینامه کسانی بپردازیم که به عنوان رهبران دینی میشناسیم، نه اینکه آنها را از زاویه دید افرادی دیگر ببینیم.
وی گفت: اینکه اثری بسازیم و تولید کنیم که از امام (ع) یا پیامبر یا شخصیت دینی مذهبی، نسیمی به اثر وزیده و نوری به آن تابیده باشد، نمیتوان گفت این زندگینامه نوشتن است.
محمدی محمدی تاکید کرد: این مسئله از ناتوانی نویسندگان ما ناشی میشود؛ چون وقتی میخواهیم زندگینامه داستانی در حوزه ادبیات دینی بنویسیم، نویسنده حتما باید اشرافی به علم رجال و علم درایه داشته باشد و علم حدیث را بشناسد.
این نویسنده ابراز داشت: نویسندگان باید زوایای پنهان تاریخ را آشکار و پیدا کنند و اگر این زوایا متواتر بود از آنها استفاده داستانی کند؛ اما تصور بنده آن است که نویسندگان ما کار سهلالوصول را بر میگزینند؛ یعنی مثلا یکی از آثار حجتالاسلام جعفر سبحانی را گشوده و سعی میکنند آن را ساده کنند که در این کار هم معمولاً توفیق ویژهای ندارند.
محمدی محمدی اظهار داشت: اگر نویسندگان بخواهند اثر خود را در حوزه ادبیات دینی ارایه دهند، باید صاحب معلومات کافی در حوزه علم رجال، درایه و حدیثشناسی باشند؛ اما معمولا نویسندگان معلوماتشان کافی نیست یا بیبهره هستند.
وی با طرح این سوال که چرا وقتی از ضعفهای آشکار و نهان سخن گفته میشود با این حال این آثار پرفروش هستند و عامهگرایی در این کارها دیده میشود؟ گفت: نهادهای دولتی از این قبیل کارها حمایت میکنند؛ آموزش و پرورش از اینگونه آثار نویسندگان و ناشران مختلف اثر خریداری کرده و میان محصلان توزیع میکند و یا گفته میشود که ارشاد هم از آنها حمایت کرده و حمایت ویژهای برای آنها تدارک دیده است.
محمدی محمدی گفت: مطالبه بازار، یکی از موضوعاتی است که ناشر به آن توجه میکند و در واقع به تبع آن نویسنده هم آن را دنبال میکند.
این نویسنده اظهار داشت: بازگشت سرمایه در حوزه نشر، یکی از دلایلی است که ناشر و نویسنده به دنبال آن هستند.
وی ادامه داد: مهمتر از همه آنکه تمام این آثار در تربیت نسل نو دخالت دارند و والدین در پی آن هستند که بلافلاصله فرزندان را با معارف اهل بیت (ع) آشنا کنند، بنابراین هر کتابی را با هر کیفیتی خریداری کرده و در اختیار فرزندان خود قرار میدهند.
محمدی محمدی در این راستا افزود: ضعفهایی وجود دارد و آن کیفیت پائین نشر در این کارها است و دکهای شدن یکی از معضلات آن است. فقدان نوآوری و ابتکار در داستانپردازی و نبود جاذبههای روایی در این دسته از کارها و استفاده از قلم ضعیف برخی نویسندگان، بازنشر و سادهنویسی تاریخ، سفارشی شدن که اوج این امر پس از انقلاب مربوط به همین حوزه است و تلاش برای برآوردن انتظارات سفارش دهنده، نگرش تعارفآمیز به زندگی بزرگان دینی و شخصیتهای مذهبی از مهمترین ضعفها است.
این داستاننویس بیان کرد: آخرین ضعف اینکه ما در بسیاری از این کارها به ورطه نثر ادبی میافتیم، نگاههای شاعرانه و احساسات درونی را منتقل میکنیم، به جای اینکه زندگینامه داستانی ارایه دهیم.
وی در خاتمه چنین عنوان کرد که نویسنده باید از یک سرچشمه عقلی و معرفتی نسبت به موضوعش بهرهمند باشد
منبع: