كلمات كليدي : عهد قديم، عهد جديد، كاتوليك، ارتدوكس، پروتستان، نئو ارتدوكس، ليبرال، خطا ناپذيري
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
کتاب مقدس، عنوان مجموعهای از کتابهای بزرگ و کوچک است که مسیحیان آن را به عنوان کتاب آسمانی و الهی خود پذیرفتهاند.
عنوان این مجموعه در زبان انگلیسی "بایبل" است که از کلمه یونانی "Biblia" به معنی "نوشتهها" (و یا کتابها[1]) گرفته شده است.[2]
عهد قدیم و عهد جدید
کتاب مقدس مسیحیان از دو بخش تشکیل شده است: عهد قدیم و عهد جدید
1- عهد قدیم.این مجموعه بیش از سه چهارم کتاب مقدس را در برمیگیرد.تعداد کتابهای عهد قدیم هرگز مورد اتفاق مسیحیان نبوده و نیست. از این مجموعه 39 کتاب، مورد اتفاق تمام فرقههای مسیحی است. مسیحیان پروتستان تنها همین کتابها را معتبر میشمارند اما کاتولیکها و ارتدوکسها، کتابهای دیگری را بر این مجموعه میافزایند.تعداد کتابهای مقدس از نگاه کاتولیکها 46کتاب است.مسیحیان ارتدوکس نیز در مورد تعداد آن اختلاف نظر دارند.[3]
2- عهد جدید. این بخش متشکل از 27 کتاب است و تمام فرقههای مسیحی در مورد اعتبار آن، اتفاق نظر دارند.
کتاب مقدس، کتاب خدا یا انسان؟
دیدگاه رایج مسیحی آن است که خداوند، کتابهای مقدس را به وسیلهی مؤلفانی بشری نوشته است.بر این اساس، کتابهای مقدس، یک مؤلف الهی و یک مؤلف بشری دارند.[4]
به همین دلیل است که میبینیم بخشهای مختلف کتاب مقدس از لحاظ سبک و نوع نگارش کاملا با یکدیگر متفاوت هستند.بنابر این انسانها از آن جهت که بشر هستند دارای ذوقها و سلایق و ویژگیهای متفاوت هستند و این مسأله در نگارش کتابها نیز تأثیرگذار است زیرا نگارش کتاب مقدس تحت حمایت الهی آنها را از عقل و درک خودشان جدا نمیکند.[5]
نویسندگان کتاب مقدس
کتاب مقدس توسط یک فرد خاص و در یک زمان مشخص نوشته نشده است بلکه طی قرنها و به دست نویسندگان مختلف نگاشته شده است. تاریخ دقیقی از زمان نگارش این کتابها در دست نیست اما طبق دیدگاه سنتی آغاز نگارش این کتابها به حدود قرن 15 قبل از میلاد یعنی زمان حضرت موسی و پایان نگارش آن به اواخر قرن اول میلادی باز میگردد.
زبان نگارشی
کتاب مقدس، به زبانهای مختلفی نگاشته شده است.اکثر بخشهای عهد عتیق به زبان عبری و برخی از آنها به زبان کلدانی نگاشته شده است. عهد جدید نیز تماما به زبان یونانی نگاشته شده است، گرچه برخی شواهد، نشان از آن دارد که انجیل متی، در اصل به زبان آرامی نگاشته شده است.[6]
قانونیشدن عهد قدیم و عهد جدید
قانونیشدن کتابهای عهد عتیق، به مرور زمان توسط عالمان یهودی صورت پذیرفت و 39کتاب این مجموعه، طی قرنهای متمادی و پس از بحث و جدلهای فراوان که در مورد اعتبار بسیاری از کتابها وجود داشت نهایتا به عنوان کتابهای معتبر و الهی پذیرفته شدند.البته قانونیشدن نهایی عهد عتیق در شورای جامنیا[7] در سال 90 میلادی صورت پذیرفت.[8]
با این حال، برخی دانشمندان بر آنند که همه کتابهای عهد عتیق به وسیله عزرا در قرن پنجم قبل از میلاد، جمعآوری و به رسمیت شناخته شده است.[9]
قانونیشدن کتابهای عهد جدید نیز طی فرایند نسبتا طولانیای محقق گردید و اتفاق نظر در مورد تمام کتابهای عهد جدید را می توان به قرن چهارم میلادی باز گرداند.البته بسیاری از کتابهای عهد جدید، در همان قرنهای اول و دوم تقریبا مورد قبول همگان بودند اما با این وجود در مورد اعتبار برخی از کتابها تا قرن چهارم میلادی نیز همچنان اختلاف نظر وجود داشت و در این قرن بود که اجماع مسیحیان در مورد کتابهای عهد جدید، تحقق یافت.[10]
اعتبار کتاب مقدس و چگونگی اثبات آن
در مورد الهامیبودن کتاب مقدس، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در این میان، میتوان به سه نظریه مهم اشاره نمود.
الف: دیدگاه مسیحیت سنتی
تقریبا تمام فرقههای مهم مسیحیت سنتگرا، در مورد الهامیبودن و معتبربودن کتاب مقدس اتفاق نظر دارند.از نگاه این فرقهها، سخن اصلی تنها در مورد چگونگی اثبات حجیت و مرجعیت کتاب مقدس است.هر یک از شاخههای سهگانه مسیحی، با توجه به مبانی الهیاتی خویش، دیدگاهی را ارائه نمودهاند.
دلایل ذکر شده مبتنی بر این مسأله الهیاتی است که منابع اصلی ایمان مسیحی کدام است؟
مذهب پروتستان
مذهب پروتستان محافظه کار، بر آن است که کتاب مقدس، تنها قاعدهی ایمان است و نه اولین قاعدهی ایمان.بر همین مبنا، حقانیت کتاب مقدس را باید در خود این کتاب جست و نه از سوی منبعی دیگر.[11]
جان کالون اظهار میدارد که روحالقدس از طریق کتاب مقدس، عمل نمود و در نتیجه اعتبار کتاب مقدس، از طریق روحالقدس است و نیاز به هیچ حمایت بیرونی مانند کلیسا ندارد.[12]
از نگاه پروتستانها، علت اعتبار و حجیت کتاب مقدس آن است که این کتاب، ثبت مکاشفهی الهی است و به دلایل مختلفی میتوان این مسأله را اثبات نمود:
1. انسانها همگی گناهکار و محکوم به مرگ ابدی هستند و از مقاصد و اهداف الهی بیخبرند. بنابر این محبت خداوند اقتضا میکند که دست انسان را بگیرد و خود را بر انسان مکشوف سازد که این انکشاف، از طریق کتاب مقدس صورت میپذیرد.
2. میدانیم که انسانها، عقاید خود را به طرق مختلفی بروز میدهند.بنابر این میتوان به این نتیجه رسید که خداوند هم میتواند خود را از طریق کتاب مقدس مکشوف سازد.همچنین با تأمل در طبیعت در مییابیم که خداوند، خدایی است مهربان چرا که مسائلی از قبیل شفای انسانها و بهبود امراض را در طبیعت میبینیم.این دلیل نیز به ما کمک می کند تا دریابیم که خداوند حتما به مخلوقات خویش کمک خواهد نمود.(البته این دو دلیل نمیتواند ثابت کند که این کمکها حتما از طریق اعطاء کتاب مقدس خواهد بود اما اصل مهرورزی خداوند را ثابت میکند)
3. غالب کتابها مدتی کوتاه پس از انتشار خود، به دست فراموشی سپرده میشوند. این در حالی است که کتاب مقدس با وجود جفاهای فراوانی که از سوی سلاطین نسبت به آن صورت گرفته همچنان دوام یافته و این فناناپذیری کتاب مقدس خود نشانهای از آن است که این کتاب، ثبت مکاشفهی الهی است.
4. با وجود آنکه این کتاب در طول نزدیک به هزار و ششصد سال و توسط نزدیک به چهل نفر نگاشته شده است اما با این حال، دارای اتحاد عجیبی در تعالیم خود میباشد.افزون بر این، ملاحظه میکنیم که تعالیم آن همواره در مورد خداوند، تثلیث، قدوسیت و محبت خداست. بنابر این با توجه به محتوای کتاب مقدس از یک سو و اتحاد آن از دیگر سو، میتوانیم دریابیم که این کتاب، ثبت مکاشفه الهی است و هیچ انسانی نمیتواند چنین جهان بینی بینظیری را به وجود آورد.
5. تأثیرات شگرف کتاب مقدس در جوامع، از گذشته تا به امروز نشانگر آن است که این کتاب، کتابی الهی است.این در حالی است که با ملاحظهی کتابهای سایر ادیان در مییابیم که آنها هرگز نتوانستهاند چنین تأثیرات عظیمی را در پی داشته باشند.
6.در کتاب مقدس، پیشگوییهای فراوانی وجود دارد که به تحقق پیوستهاند.پیشگوییهای مربوط به قوم یهودی از یک سو و پیشگوییهای مربوط به سایر اقوام و ملل از سوی دیگر از جمله این پیشگوییها به شمار میآیند.پیشگوییهای از قبیل آنچه در مورد بابل، صور، مصر، موآب، ادوم و فلسطین ذکر شده است از این دستهاند. از آنجا که تنها خداوند میتواند آینده را مکشوف سازد، این نتیجهی منطقی به دست میآید که این کتاب الهام الهی است و نمیتواند حاصل اندیشهی آدمی باشد.
7. افزون بر آنچه ذکر شد، ادعاهای خود کتاب مقدس نیز حاکی از آن است که این کتاب، الهی و مرجعی معتبر برای ایمان است. کتاب مقدس پر است از نوشتههایی از این قبیل: خداوند موسی را خطاب کرده گفت...[13]، آنگاه خداوند به اشعیا گفت...[14]، خداوند چنین می گوید...[15] و.. .همچنانکه پولس ادعا میکند موضوعاتی را که نوشته احکام الهی میباشد[16]، از مردم میخواهد که موعظههای او را به عنوان کلام خدا بپذیرند[17] و یوحنا اعلام میدارد که شهادت او شهادتی الهی است.[18]
از نگاه مسیحیان پروتستان، هر یک از این دلایل شاید به تنهایی نتواند ادعای اعتبار کتاب مقدس را ثابت سازد اما مجموع این دلایل در کنار یکدیگر بسیار قوی است و مرجعیت و حجیت کتاب مقدس را اثبات مینماید.[19]
مذهب کاتولیک و ارتدوکس
کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس، کتاب مقدس را اولین قاعدهی ایمان میدانند.بنابر این حجیت کتاب مقدس را هم از درون این کتاب (چنانکه مسیحیان پروتستان اثبات مینمایند) و هم از طریق سایر منابع معتبر میتوان اثبات نمود.[20]
از نگاه آنان، اساس مرجعیت کتاب مقدس، پذیرش آن از سوی کلیسا به عنوان یک مرجع معتبر و مقتدر است.[21]
در کتکیزم[22] کاتولیک (1994.م) آمده است:
«خدا نویسندهی کتاب مقدس است. واقعیات وحیانی و الوهی که در متن کتاب مقدس مندرج و ارائه شده، با الهام روحالقدس نوشته شدهاند؛ زیرا کلیسای مادر مقدس، با ابتنا بر ایمان عصر رسولان، کتابهای عهد عتیق و عهد جدید را کلا و تماما و با همهی اجزایشان، کتابهایی مقدس و قانونی میداند».[23]
ب: دیدگاه مسیحیت آزاداندیش
در نگاه پیروان این مکتب، کتاب مقدس فاقد حجیت است و نمیتوان آن را کتابی الهامی تلقی نمود.از این منظر، کتاب مقدس کتابی انسانی و حاصل تجربهی مذهبی بشر است و نه مکاشفهی الهی.[24]
ج: دیدگاه مسیحیان نئو ارتدوکس
نئو ارتدوکسها نیز کتاب مقدس را کتابی انسانی میدانند. از نگاه آنان، خداوند مقدر فرموده تا خود را بر بشر مکشوف نماید و این کار را از طریق تاریخ مکشوف ساخته است و کتاب مقدس تنها شهادتی انسانی است بر این رویدادها.
به همین جهت کتاب مقدس، اصالتا دارای اعتبار نیست اما مجموعهی کتاب مقدس چون گزارشی از مکاشفهی خداوند در تاریخ است، میتواند مشتمل بر حقیقت باشد.[25]
اشکالاتی در مورد اعتبار کتاب مقدس
آیا براستی میتوان حجیت و اعتبار کتاب مقدس را ثابت نمود؟ این سؤالی است که غالبا از سوی اندیشمندان اسلامی و متفکران آزاد اندیش مسیحی مطرح میشود.
از نظر آنان، اثبات حجیت کتاب مقدس از طریق سنت کلیسایی، غیر قابل قبول است چرا که اعتبار سنت کلیسایی، خود ریشه در کتاب مقدس دارد و به روشنی نمیتوان از کتاب مقدس برای اثبات خودش استفاده نمود.
استدلال کلیسای پروتستان نیز فاقد معیاری روشن برای تشخیص کتابهای مقدس است.چگونه و از چه راهی می توان دریافت که چه کتابهایی با الهام روح القدس نگاشته شدهاند ؟
این اشکالات زمانی پر رنگتر می شود که با مراجعه به تاریخ در مییابیم تا مدتهای مدید، در مورد اعتبار بخشهای مختلف کتاب مقدس، اختلافات زیادی وجود داشته است؛ مثلا کلیسای غرب تا مدتها در مورد اعتبار رسالهی به عبرانیان مردد بود.کلیسای شرق نیز در مورد کتاب مکاشفه اظهار تردید مینمود. همچنین رسالهی دوم پطرس، رسالهی دوم و سوم یوحنا و رسالهی یهودا از عهد جدید حذف شده بود.[26]
عصمت کتاب مقدس از خطا
دیگر مسأله مهم و اساسی در مورد کتاب مقدس، خطاپذیری یا خطاناپذیری آن است.
برخی مسیحیان طرفدار خطاناپذیری کتاب مقدس میباشند.آنان معتقد به عصمت لفظی این کتاب هستند و آن را از هر گونه خطا و اشتباه (حتی در الفاظ) مبرا میشمارند.
برخی هم معتقدند که کتاب مقدس تنها از لحاظ محتوایی خطاناپذیر است.از نگاه آنان، کتاب مقدس چون به دست انسانها نگاشته شده است مشتمل بر خطایای انسانی نیز هست اما محتوای آن همواره از خطا مصون است زیرا محتوای این کتاب از جانب خداست.[27]
مسیحیان نئوارتودوکس و لیبرال به شدت منکر قصور ناپذیری کتاب مقدس هستند.کتاب مقدس در نظر آنان یک مجموعهی منسجم نیست بلکه مجموعهای است متناقض از نظامهای الهیاتی و عبارات اخلاقی.در این نظام الهیاتی، مصونبودن کتاب مقدس از خطا نیز انکار میشود.به اعتقاد الهیدانان این مکتب، کتاب مقدس در زمینههای علمی، انسانشناختی، تاریخی و زمینشناختی با دانش مدرن منافات دارد.[28]در زمینهی تناقضات و اشتباهات کتاب مقدس، تا کنون آثار زیادی از سوی دانشمندان مسیحی منتشر شده است.به عنوان مثال "مارکوس دادز"به شش مورد تناقض در اناجیل به عنوان دلیلی بر خطاپذیری آنها اشاره میکند."فردریک کنیون" نیز فهرست دیگری از این تناقضات ارائه میکند و از این راه ثابت مینماید که کتاب مقدس خطاپذیر است.[29]
وجود تناقضات و اشتباهات مختلف در کتاب مقدس، دانشمندی مسیحی را بر آن داشته تا اظهار نماید:
«از منظر منطقی و عقلانی میتوان تعداد زیادی از تناقضات و مطالب خلاف حقیقت را از کتاب مقدس استخراج نمود».[30]