كلمات كليدي : آمارتيا سن، توسعه، توسعه و آزادي، اخلاق و اقتصاد، بهينه پارتو، رفتار عقلايي، فقر
نویسنده : فريد اسماعيليان
آمارتیا سن یکی از اقتصاددانان پیشرو در سه دهه گذشته در زمینههای اقتصاد رفاه، نظریه انتخاب اجتماعی، رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی بوده است. دامنه فعالیتهای علمی آمارتیا سن از رابطه میان اخلاق و اقتصاد، روششناسی علم اقتصاد و ماهیت رفاه تا عدم امکانپذیری بهینه پارتو، نظریه سرمایه و رشد، انتخاب تکنولوژی، گرسنگی و تبعیض را شامل میشود.[1]
اصلیترین نظریه سن این بود که اهمیت ظرفیت انسانی توسعه را نشان دهد. او بهخصوص بر نقش زنان در توسعه تأکید داشت و بخشی از علل عقبماندگی و فقر جوامع را ناشی از نقش زنان در جامعه میدانست. بههمین دلیل، او در بحث توسعه بهجای اینکه به تلاش برای تولید بیشتر در جهت حداکثر کردن مطلوبیت تأکید کند به قابلیتهای ذاتی افراد و نحوه نمود آنها تأکید داشت.[2]
سن در سال 1933 در روستای Santinikeran (یکی از روستاهای کشور هند) متولد شد. پدرش استاد شیمی در دانشگاه داکا بود. سن در دوران کودکی قحطی بزرگ سال 1943 را تجربه کرد. به ادعای او، وقوع این قحطی اثری بزرگ در زندگی او داشت و بارقه علاقه وی به توسعه را منجر شد. او در مقطع کارشناسی در دانشگاه ریاست جمهوری کلکته همزمان با تحصیل در رشته اقتصاد، به مطالعات اخلاقی و فلسفی نیز میپرداخت. در سال 1953 موفق به دریافت مدرک کارشناسی شد و سپس مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را از دانشگاه ترینیتی کمبریج دریافت کرد. وی در کمبریج اقتصاد را همراه با پیر سرافا (Piero Sraffa: 1898-1983) و جون رابینسون (Joan Robinson: 1903-1983) مطالعه کرد. او پس از فارغالتحصیلی از کمبریج در سال 1959 به تدریس در دانشگاه جاداپور (Jadaupur) در هند، دانشگاه کمبریج و سپس در دانشگاه دهلی نو پرداخت. سن در سال 1971 به انگلستان بازگشت و به تدریس در مدرسه اقتصادی لندن مبادرت ورزید. در سال 1977 به دانشگاه آکسفورد رفت و پس از سه سال به جایگاه استادی اقتصاد سیاسی (جایگاهی که قبل از او در اختیار اقتصاددانانی چون اجورث (Francis Edgeworth: 1845-1926) و هیکس (John Richard Hicks: 1804-1989) بود، نائل گردید. در سال 1987 به آمریکا رفت و به درجه استادی در اقتصاد و فلسفه در دانشگاه هاروارد رسید. سن یک بار دیگر به دانشگاه ترینیتی کمبریج بازگشت؛ اما این بار با عنوان ریاست آنجا به فعالیت مشغول شد.[3]
جوایز و افتخارات سن عبارتند از عضویت افتخاری آکادمی آمریکایی هنر و علوم، ریاست انجمن مطالعات توسعه (1982)، انجمن بینالمللی اقتصادی (1986-1989)، انجمن اقتصادی هند (1989) و انجمن اقتصادی آمریکا (1994). برنده جایزه Mahalanobis (1976)، جایزه یک عمر دستاورد از دولت هند، اولین رئیس افتخاری در Oxfam و سرانجام در سال 1998 آمارتیا سن بهدلیل کمک هایش به اقتصاد رفاه، برنده جایزه نوبل اقتصاد شد.[4]
اخلاق و اقتصاد
یکی از پدیدههای جدید در حوزه عقاید اقتصادی و سیر تحولات آن بهویژه در دهه 1990 و اوایل دهه اول قرن 21، ظهور گرایشهای اخلاق و اقتصاد، دین و اقتصاد و مانند آن است. آمارتیا سن یکی از اقتصاددانانی است که در مقوله اخلاق، نقش اساسی داشته است. سن ثابت میکند که فاصله ایجاد شده میان اقتصاد سنتی و اخلاق، باعث نارسایی در اقتصاد سنتی شده است. او ثابت میکند که رفتارهای واقعی انسانها تحت تأثیر ملاحظات اخلاقی است؛ بنابراین، به اعتقاد وی اقتصاد میتواند از پیوند با اخلاق سود ببرد. او یکی از موانع عدم درک پیوند اقتصاد و اخلاق را، قبول پیشفرض عقلانیت ابزاری میداند که براساس آن، رفتار انسان ناشی از جستجوی نفع شخصی است.[5] بهاعتقاد سن، اقتصاد دارای دو منشأ است؛ که هر دو نیز با سیاست هر چند به طرق نسبتا متفاوت ارتباط داشتهاند. یکی از دو منشأ، به اخلاق نظر داشته و دیگری را میتوان مرتبط با اقتصاد مهندسی نامید. از نظر آمارتیا سن، با در نظر گرفتن ماهیت اقتصاد، شگفتآور نیست که هم منشأ اخلاقی اقتصاد و هم منشأ مهندسیاش دارای اهمیت و ارزش باشدند. مسائل عمیقی که نگرشی اخلاقی به انگیزه و دستاورد اجتماعی مطرح میکند، بایستی جایگاه مهمی در اقتصاد مدرن داشته باشد، در عین حال، که رویکرد مهندسی نیز سهم بسزایی در اقتصاد دارد. بهاعتقاد سن اقتصاد مدرن بهخاطر فاصلهای که میان آن و اخلاق بهوجود آمده، تضعیف شده است.[6]
از نظر سن، هر دو اینها باید مورد توجه باشد؛ ولی در طول زمان بعد اخلاق به فراموشی سپرده شده است. بهنظر او، حداقل دو موضوع محوری در توجه به پیوند اخلاق با اقتصاد وجود دارد: یکی پیوند اخلاق با انگیزه است؛ چراکه اصولا الزامات اخلاقی نمیتوانند در رفتار واقعی انسانها، پیامد و اثری بههمراه نداشته باشند. دوم، مسئله دیدگاه مطلوب و سعادت نهایی در اقتصاد. بهنظر او سعادت نهایی و مطلوب نمیتواند صرفا مبتنی بر کارآیی باشد و حتما بعد اخلاقی را نیز دربر دارد.[7]
توسعه و آزادی
یکی از مهمترین آثار آمارتیا سن کتاب "توسعه بهمثابه آزادی" (توسعه و آزادی) است. آمارتیا سن در این کتاب، توسعه را بهمنزله گسترش آزادیهای واقعی که مردم از آن بهره میبرند، در نظر گرفته است. توسعه مستلزم حذف منابع اصلی مخالف آزادی است. این منابع عبارتند از: فقر و استبداد، فرصتهای اقتصادی اندک و محرومیت اجتماعی نظامیافته، غفلت از ایجاد تسهیلات عمومی و عدم تسامح یا مداخله بیش از حد دولتهای سرکوبگر.[8] در این کتاب، آزادی بهعنوان "هدف" و "ابزار اصلی" توسعه در نظر گرفته میشود. این دو را بهترتیب میتوان "نقش قوامبخش" و "نقش ابزاری" آزادی در فرآیند توسعه نامید. نقش قوامبخش آزادی به اهمیت آزادیهای اساسی در غنا بخشیدن به صیانت انسان مرتبط میشود. آزادیهای اساسی شامل قابلیتهای اولیه است. همچنین توانایی در اجتناب از محرومیتهایی مثل گرسنگی، امراض گریزپذیر، مرگ زودرس، باسواد بودن، مشارکت سیاسی و ...؛ اما نقش ابزاری آزادی بهطور کلی بهروشی میپردازد، که انواع مختلف حقوق، فرصتها و استحقاقها به توانایی انسان کمک میکنند؛ بنابراین موجب ارتقای توسعه میشوند.[9]
رفاه، بهینه پارتو
از نظر آمارتیا سن در اقتصاد رفاه با توجه به شرایط موجود علم اقتصاد تنها ضابطهای که وجود دارد همان ضابطه بهینه پارتو است. وضعیتی اجتماعی را بهینه بهمعنای پارتو میگویند؛ اگر و تنها اگر فایده هیچ فردی نتواند زیاد شود مگر آنکه به نقصان فایده دیگری منجر گردد. رسیدن به یک چنین وضع بهینهای موفقیتی بسیار محدود بهشمار میرود و به خودی خود ضامن نتایج شاهکاری نیست. یک وضعیت میتواند بهینه پاتو باشد در حالیکه در آن، برخی انسانها در فقر کامل بهسر میبرند و بعضی دیگر غرق در تجمّلات باشند و نتوان وضع فقرا را بهبود بخشید مگر آنکه بهتحمّل اغنیا دست زده شود. اما بهینه پارتو که گاهی آنرا "کارآیی اقتصادی" نامیدهاند در فضای فایدهها سر و کار دارد و هیچ توجهی به ملاحظات مربوط به توزیع ندارد؛ چراکه این تحلیل تمرکز اصلیش همچنان بر فایده است و این میراثی است که از اصالت فایده بهجای مانده است.[10] در واقع شأن عظیمی که بهینه پارتو در اقتصاد رفاه از آن برخوردار است، بهمیزان زیادی به این علت است که اصالت فایده موقعیّت مناسبی در اقتصاد رفاه سنتی دارد.[11]
آمارتیا سن در نقد مطلوبیتگرایی و رفاه مبتنی بر آن، به طراحی قضیه "عدم امکان لیبرلایسم پارتویی" پرداخت. او نیز، ابتدا برای تحقق لیبرالیسم مشروط پارتویی، آزادی فردی و نامحدود بودن دامنه انتخاب را مطرح ساخت و بعد نشان داد که تحقق آنها در جامعه از نظر منطقی ممکن نیست. او نشان داد که در صورت وجود بیش از دو گزینه، ممکن است وضع پارتویی حفظ شود؛ اما ارزشهای لیبرالیسم مانند آزادی فردی، با آن سازگار نخواهد بود.[12]
آمارتیا سن در نقد وضع بهینه پارتو تصریح میکند که حالت پارتویی در همه احوال وضعیت رضایتبخشی نیست؛ چون در قالب آن ممکن است، حتی بروز قحطی در یک جامعه، حالت بهینه داشته باشد؛ اما انجام توزیع مجدد برای خروج از آن، بهینه پارتویی نباشد.[13]
نقد رفتار عقلایی (Rational)[14]
سن اعتقاد دارد که فرض رفتار عقلایی نقش مهمی در علم اقتصاد مدرن ایفا میکند. رفتار انسانها عقلانی فرض میشوند و در این فرض توصیف رفتار عقلانی نهایتا با توصیف رفتار واقعی تفاوت چندانی ندارد. حتی اگر توصیف رفتار عقلانی در اقتصاد سنتی را نیز کاملا صحیح بدانیم، بازهم لزوما بهمعنای پذیرش این فرض نیست که انسانها مطابق با توصیف عقلانیای که از آنان میشود، رفتار کنند؛ مشکلات آشکار فراوانی در این راه وجود دارد: ما جایزالخطا هستیم، گیج و سردرگم میشویم و .... در اقتصاد کلاسیک دو تعریف اصلی از عقلانیت رفتار ارائه میشود. برای یکی، عقلانیت همانا سازگاری درونی گزینشهاست و برای دیگری عقلانیت، حداکثر کردن نفع شخصی است. روش اول و دوم هر دو تعبیر کاملا نامناسی با رفتار عقلانی را ارائه میدهند. بهطور مثال چه دلیلی وجود دارد که عقلانی بودن منحصرا تعقیب منافع شخصی بهمعنای حذف تمامی دیگر اهداف باشد. این استدلال که هر چیز جز حداکثر کردن نفع شخصی بایستی غیرعقلانی فرض شود، کاملا شگفتانگیز است.
عدالت
آمارتیا سن، نگرش متفاوتی از عدالت را مطرح ساخت. او عدالت را بهمفهوم "قابلیتهای اساسی" پیوند داد. بهنظر سن، عدالت، زمانی محقق میشود که افراد علاوهبر در اختیار داشتن یک سری کالاهای اساسی، آن مجموعه کالاها آنها را قادر سازند که نیازهای خود را تأمین کنند.[15]
آثار آمارتیا سن[16]
1. انتخاب فنون: یک مفهوم نظریه توسعه اقتصادی برنامهریزیشده؛ این کتاب موضوع رساله دکتری سن است که در سال 1960 منتشر شد.
2. عدم امکان لیبرال بودن پارتو؛ این مقاله (1970) یکی از نخستین مقالاتی بود که تخم تردید را درباره مفهوم مطلوبیت پارتویی کاشت.
3. در باب نابرابری اقتصاد؛ در این کتاب کوچک (1973)، که بهزبان ریاضی تدوین شده، سن به بررسی و ارزیابی همه معیارهای اندازهگیری توزیع درآمد میپردازد و نشان میدهد که تمامی این معیارها با کمال تعجب مشمول قضاوتهای ارزشی هستند.
4. فریب رفتار عقلایی؛ این مقاله (1976) یک مقاله انتقادی در باب پایههای رفتاری افراد در تحلیلهای اقتصاد بود.
5. فقر و قحطی: گفتارهایی در باب حق استفاده و محرومیت؛ سن در این کتاب (1981) به این نظریه که قحطی در جهان سوم نوعا ناشی از خشکسالی و قحطی است حمله کرد و نشان داد که در بسیاری از قحطیها، در واقع غذای کافی وجود دارد ولی عدهای از گرسنگی میمیرند؛ چراکه "حق استفاده" از غذا و یا بهعبارت دیگر قدرت خرید غذا را ندارند.
6. اخلاق و اقتصاد؛ سن در این کتاب (1987) ثابت میکند که فاصله ایجادشده میان اقتصاد سنتی و اخلاق، باعث نارسایی در اقتصاد سنتی شده است. او ثابت میکند که رفتارهای واقعی انسانها تحت تأثیر ملاحظات اخلاقی است. بنابراین، به اعتقاد وی، اقتصاد میتواند از پیوند با اخلاق سود ببرد.
7. توسعه و آزادی؛ وی در این کتاب (1999) آزادی را هم بهعنوان هدف و هم بهعنوان وسیلهای برای نیل به آزادی مطرح میسازد.
آثار دیگر آمارتیا سن عبارتند از:
کتاب "منابع، ارزشها و توسعه" (1984)
کتاب "کالاها و ظرفیتها" (1985)
کتاب "گرسنگی و کنش عمومی" (1989)
مقاله "بیش از صد میلیون زن نادیده گرفته شده" (1990)
کتاب "اقتصاد سیاسی گرسنگی: پیشگیری از قحطی" (1991)
کتاب "آزمونی مجدد از نابرابری" (1992)
مقاله "اقتصاد مرگ و زندگی" (1993)
کتاب "اقتصاد سیاسی گرسنگی: مقالات برگزیده" (1995)
کتاب "هند: توسعه اقتصادی و فرصتهای اجتماعی" (1996)
کتاب "رفتار عقلایی و آزادی" (2002).