كلمات كليدي : اقتصادسنجي، آمار و رياضي، روش شناسي اقتصادسنجي، اهداف اقتصادسنجي
نویسنده : احسان شریعتی نجفآبادی
اقتصادسنجی بیان مقداری صحت و سقم نظریات در اقتصاد است. این رشته به دلیل سنجش مقداری نظریات اقتصادی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا در علوم اجتماعی من جمله اقتصاد، آنچه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد مسائل کیفی است؛ اگر بتوان مسائل کیفی را به مسائل کمی تغییر داد، به این مسائل، قابلیت بحث و بررسی داده و صحت و سقم آن مشخص میشود. این همان کاری است که اقتصادسنجی آنرا انجام میدهد. این علم نوپا که با استفاده از روشهای آماری، قوانین کمی و عینی موجود در زندگی اقتصادی را تعیین میکند. در واقع اقتصادسنجی به دنبال تصویر آماری از نظریات اقتصادی است. اگر نظریه ای در علم اقتصاد اثر تغییرات درآمد ملی یا تغییرات قیمت کالاهای خاصی را بر تقاضا بررسی می کند و سپس نتیجه گیری می کند که با افزایش درآمد ملی تقاضا برای کالاها افزایش مییابد و یا برعکس، در اقتصادسنجی تلاش میشود که روابط کیفی علم اقتصاد به صورت کمی و عینی درآیند. اگر نظریهای بخواهد به طور مثال تأثیر مولفه A(مثلا درآمد ملی) بر مولفه B(مثلا تقاضا) را بیان کند؛ توانایی این را ندارد که صحت و سقم نظریه و مقدار واقعیت این نظریه را مشخص کند. این اقتصادسنجی است که اولا صحت وسقم نظریه و ثانیا مقدار تأثیر مؤلفه بر همدیگر را بیان میدارد.
پیدایش این علم به قبل از دهه سوم قرن 19 بازمیگردد؛ یعنی زمانی که تکنوکراتها یک تابلوی اقتصادی بنا نهادند که چارچوبی مقداری از فرایند اقتصادی ارائه میکرد. واژه اقتصادسنجی نیز اولین بار توسط Ranges Frisch در سال 1926 ارائه شد.[1] این واژه که از دو کلمه اقتصاد و سنجش اخذ شده از نظر لغوی به معنای سنجش اقتصادیEconomic Measurement است[2] و در اصطلاح به روشهایی اطلاق میگردد که با بهرهگیری از تئوری اقتصادی، دادههای موجود، و روشهای آماری، روابط خاصی را بین متغیرهای اقتصادی اندازهگیری کرده، آزمون میکنند و از این طریق به نظریات اقتصادی محتوای تجربی میبخشند.
اقتصادسنجی به صورت مشخص برای منظورهای «اندازهگیری رابطه بین متغیرهای اقتصادی، پیشبینی مقادیر آینده یک متغیر اقتصادی و ارزیابی صحت و سقم نظریات جدید»، به کار گرفته میشود؛[3] البته برای یافتن ارتباط بین متغیرهای اقتصادی از مدلهای ریاضی و آمار استفاده میشود. لازم به ذکر است که اقتصادسنجی تمرینی در علم اقتصاد است نه ریاضیات و آمار. حتی وقتی که متخصص اقتصادسنجی تجزیه و تحلیل ریاضی و آماری را [از یک تئوری اقتصادی] به اتمام میرساند، بینشی قوی و فهمی روشن از واقعیات اقتصادی در استفاده از نتایج به دست آمده ضروری است.[4]
متدولوژی و اهداف اقتصادسنجی
اقتصادسنجی را میتوان به چهار بخش اصلی تقسیم نمود:
أ) تشخیص؛ که عبارت است از فرایند ساختن یک الگوی ریاضی برای یک نظریه اقتصادی؛ یا بیان ریاضی نظریه اقتصادی؛
ب) برآورد؛ که پارامترهای معادله اقتصادی تعیین میشوند؛
ت) آزمایش؛ در آزمایش از برخی معیارها برای رد یا قبول نظریه اقتصادی استفاده میشود؛
ث) پیش بینی؛ که باعث بازسازی الگو میگردد.[5]
از طرف دیگر اقتصادسنجی میتواند، یکی از اهداف زیر را در بر بگیرد:
1. اتخاذ تصمیم بر مبنای فرضهایی مربوط به آینده؛ آیندهنگری یا پیشبینی، در حقیقت، به عنوان کمک عمده اقتصادسنجی مطرح است.
2. ارائه مدل اقتصادی؛ یک مدل اقتصادسنجی میتواند در ملاحظه شقوق مختلف، در فرایند تصمیمگیری مورد استفاده قرار گیرد(فن شبیهسازی Simulation). [6]
انواع اقتصادسنجی:
اقتصادسنجی را میتوان به دو شاخه نظری و کاربردی تقسیم نمود؛ اقتصادسنجی نظری به توسعه روشهای مناسب برای اندازهگیری روابط اقتصادی که توسط مدلهای اقتصادسنجی مشخص شدهاند، میپردازد که به طور گستردهای به آمار ریاضی تکیه دارد. اقتصادسنجی کابردی، ابزار اقتصاد نظری را برای مطالعه زمینه خاصی از اقتصاد مورد استفاده قرار میدهد.[7]
مراحل مختلف تحقیق اقتصادسنجی[8]
نظریههای اقتصادی
مرحله اول مدل ریاضی
مدل اقتصادسنجی تصادفی
مرحله دوم: تخمین پارامترهای مدل
مرحله سوم: ارزیابی مدل بر اساس معیارهای اقتصادی، آماری و اقتصادسنجی
تجدیدنظر در مورد نظریه رد نظریه قبول نظریه
(اگر با دادههای آماری وفق نمیدهد) (اگر با دادههای آماری وفق ندهد) (در صورت تطابق با دادههای آماری)
مقابله نظریه تجدیدنظرشده با دادههای آماری جدید پیشبینی