كلمات كليدي : امام محمد غزالي، تصوف، احياء علوم الدين، كيمياي سعادت، سطوح مصرف، فلسفه اقتصاد، وظايف پول
نویسنده : حسين كفشگر جلودار
ابیحامد محمدبن محمد الغزالی الشافعی، ملقب به حجةالاسلام زینالدین الطوسی، در سال 450 هجری قمری (1058م) در روستای طابران طوس متولد شد.[1] وی در سن کودکی پدرش را که مردی درستکار و ریسنده بود، از دست داد.[2] طبق وصیت پدرش، محمد غزالی بههمراه برادرش، نزد یکی از دوستانش که ابوحامد احمدبن محمد راذکانی نام داشت و صوفی مسلک بود، زندگی کردند؛ تا اینکه بر اثر فقر و نداری دوستش، ناگزیر به یکی از مدارس طلاب در نیشابور رفتند و به تحصیل ادامه دادند.[3]
ابوحامد محمد غزالی بسیار باهوش و تندذهن بود. وی علوم دینی و ادبی را نزد احمد راذکانی فراگرفت و بهمدت 5 سال به این امر (تحصیل علوم دینی) اشتغال داشت. آنگاه به جرجان نزد «امام ابونصر اسماعیلی» رفت و خدمت او تعلیقه نوشت.[4] دوباره به زادگاه خود طوس برگشت و مدت سه سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت. در این مدت امام محمد غزالی، با نوشتههای عمیق و پرمغز خود به قالب انواع علوم اسلامی جان تازهای دمید و در زمینه تصوف و عرفان، فلسفه و کلام، روانشناسی و اخلاق، نوآوریها کرد.
اشتهار غزالی در مسائل علمی سبب شد تا «نظامالملک»، (408-485ه.ق) وی را «زینالدین و شرفالائمه» لقب دهد و کرسی تدریس کلام در مدرسه نظامیه بغداد را در سال 484ه.ق و در سن 34 سالگی به وی واگذار کند.[5] وی در بغداد محیط بسیار مناسبی برای شکوفایی خود یافت و در آنجا دانش فلسفی و فقهی خود را به کمال رساند و حلقه درس او هر روز بیشتر گسترش یافت و فتاوی شرعی او مشهور شد. وی بهرغم آنکه در مدت زمان استادیاش به درجه اجتهاد هم رسیده بود و در تدریس هم بسیار موفق بود، ولی از 39 سالگی به بعد، برای تصفیه روح و نگارش ارزندهترین آثار خود، شغل خود را رها کرد و بعد از ادای فریضه حج به نقاط مختلف سفر کرد تا شخصیتهای مختلف را ملاقات نماید. خودش در مورد این گوشهنشینی چنین می نویسد: «چون بر سر تربت خلیل(علیهالسلام) رسیدم، در سنه 489، سه نذر کردم: یکی اینکه از هیچ سلطانی هیچ مالی قبول نکنم. دیگر آنکه به سلام هیچ سلطانی نروم و سوم آنکه مناظره نکنم. اگر در این نذر نقض آورم، دل و وقت شوریده گردد».[6]
امام محمد غزالی سرانجام در روز دوشنبه ۳ دی ۴۹۰ شمسی، ۱۴ جمادیالثانی سال ۵۰۵ هجری قمری (1111م) و در سن ۵۵ سالگی در شهر توس (طوس) بدرود زندگی گفت و در طابران طوس به خاک سپرده شد.[7] به همان اندازه که ایمان و اخلاص غزالی در دفاع از عقاید و افکار خود قوی و صادقانه و همراه با تعصب شدید بود، جمود فکر و نداشتن ذوق و حس تسامح و آزادی فکر، مقام وی را تنزل داده و مانع از آن شد است که او در ردیف نوابغ درجه اول عالم قرار گیرد.[8]
تأثیر اندیشههای امام محمد غزالی بر مکتب اسکولاستیک
اروپای قرون وسطی با وسعت نظر حیرتآوری بسیاری از نوشتهها و تعالیم علمای مسلمان را کشف، تلفیق و شرح و بسط دادهاند. از اینرو است که فیلسوف تاریخنگار «بار هبرائوس» که یک کشیش بوده و در قرن 13 از شهرت زیادی برخوردار بود، توانست بسیاری از فصول کتاب احیاء علوم الدین غزالی را نسخهبرداری کند. بار هبرائوس سیاری از نظرات اقتصادی غزالی را در کتاب خود که در تعالیم کلیسایی از متون اساسی بهشمار میرود، مورد بحث قرار داده است؛ بدون اینکه نامی از غزالی بیاورد. رایموند مارتینی، راهب دومینینکی نیز بسیاری از نظرات غزالی را از کتب «تهافت الفلاسفه، مقاصدالفلاسفه، المنقد، مشکوةالانوار و احیاء العلوم الدین» گرفته است؛ بدون اینکه کمترین اشارهای به این مأخذ بشود. سن توماس نیز در دانشگاه ناپل که تحت همین نظام دومینینکی درس خوانده بود، بهطور مستقیم و یا از طریق بار هبرائوس و مارتینی با غزالی آشنا شده و در استدلالهای خود از این اندیشمند و همچنین دیگر اندیشمندان مسلمان مانند فارابی استفاده کرده است. لذا میتوان گفت که مکتب اسکولاستیک تا حد زیادی علاوهبر زمینههای فلسفه و علم، در زمینه اقتصاد نیز تحت تأثیر علمای اسلام بوده است.[9]
آثار و نوشتههای غزالی
امام محمد غزالی در بین اندیشمندان اسلامی بیش از همه تألیف و تصنیف داشته است و در رشتههای منطق، فلسفه، مواعظ، تصوف، تفسیر اخلاق ، ادب و کلام و فقه، صاحب آثار فراوانی است. او تعداد کتابهای خود را در نامهای که به سلطان سنجر دو سال پیش از مرگ خود نوشت، افزون بر هفتاد اثر بیان کرده است. وی عمدتاً کتابهای خود را به تازی (عربی) نوشت و تنها پنج اثر نفیس و زیبا از وی به زبان پارسی دری بهجا مانده است. برخی از کتابهای عربی وی عبارتند از:
البسیط، الوسیط، الوجیز در فقه، تهافت الفلاسفه در کلام (سال 488)؛ محکالنظر در منطق (سال 488)؛ حجت الحق در کلام (سال 488)، الاقتصاد فی الاعتقاد (سال 489 در دمشق)، قوائدالعقائد احیاء علوم الدین در اخلاق (میان سالهای 490 و 495 در شام، قدس، حجاز و طوس)، بدایةالهدایه در اخلاق (سال 495)، المقصدالاسنی (سال 495)، جواهر القرآن، کتاب الاربعین در اخلاق، القسطاس المستقیم (سال 497).[10]
کتابهای فارسی او عبارتند از: «کیمیای سعادت»، «زاد آخرت»، «نصیحة الملوک»، «پندنامه» و «نصیحتنامه».
کتاب «احیاء علومالدین» بزرگترین و ارزشمندترین اثر ماندگار امام محمد غزالی است؛ که بعد از گذشت قرون متمادی هنوز هم محققان و دانشگاهیان در بلاد مختلف اسلامی و غیر اسلامی به آن توجه خاصی داشتهاند. این کتاب عظیم بهمنزله نوعی دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بهشمار میرود که در آن، علاوهبر مسائل مهم دینی و اخلاقی و فقهی، مسائل مرتبط با اقتصاد نیز در آن بحث میشود.[11] مباحث اقتصادی مطرح شده با تکیه بر همین کتاب است.
اندیشههای اقتصادی غزالی
فلسفه اقتصادی؛ غزالی فلسفه اقتصاد را با این مطلب تبیین میکند که بشر نیازمند غذا است؛ تا سلامت جسمی داشته باشد و بدون تأمین این نیاز، وظایف اخلاقی خود، شامل جستجوی علم و معرفت و خدمت به خدای متعال و ابنای بشر را نمیتواند بهخوبی انجام دهد. انجام این افعال نیز نیازمند درآمد و ثروت است و ایندو بدون کار و داشتن درآمد میسّر نیست. لذا فعالیت اقتصادی باید با این دید مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا در غیر این صورت، موجب هلاکت و نابودی شخص خواهد شد. با این زمینه فلسفی، از دید غزالی عوامل اقتصادی به سه گروه تقسیم میشوند که عبارتنداز:
1. مردمی که تمام وقت به فعالیتهای اقتصادی اشتغال دارند و جهان آخرت را به فراموشی سپردهاند؛ که آنها بهراستی در خسران و زیان خواهند بود.
2. کسانی که نگرانی از جهان آخرت، آنان را از فعالیت اقتصادی بازمیدارد نیز افراد موفقی نخواهند بود.
3. کسانی که بهخاطر آخرت، دست به فعالیت اقتصادی میزنند. اینان در حقیقت نزدیکترین افراد به طریق صواب (راه میانه) هستند. بهعقیده غزالی، فرد نمیتواند به مرحله هدایت و رستگاری برسد؛ مگر اینکه در جستجوی معاش، گام در طریق صواب نهد. همچنین افراد نمیتوانند دستاوردهای اقتصادی را وسیلهای برای فلاح در جهان آخرت قرار دهند؛ مگر اینکه در مشاغل اقتصادی خود، از هنجارهای اسلامی پیروی نمایند.[12]
منزلت و منافع فعالیتهای اقتصادی؛ غزالی فصل کاملی از کتاب «احیاء علوم الدین» را بههمین مطلب اختصاص داده تا اهمیت نیاز و منافع فعالیتهای اقتصادی و کسب درآمد را نشان دهد. بهاعتقاد وی، فعالیت اقتصادی در جهت کسب درآمد حلال از منزلت شرعی برخوردار است؛ یعنی اگر این فعالیت، از هنجارهای اسلامی تبعیت کند و دارای هدف خوبی باشد، پسندیده است و برعکس فخرفروشی و ثروتاندوزی از جمله اعمال مذموم بهشمار میآیند. بهعقیده وی فعالیتی که هدفش بهدست آوردن درآمد بیش از حد نیاز و در جهت ثروتاندوزی و احتکار آن و هزینه نکردن آن در مسیر خیرخواهانه باشد، محکوم است. از سوی دیگر اگر هدف فعالیتهای افتصادی بینیازی از دیگران، ارضای نیازهای خود و خانواده و هزینهکردن آن از طریق صدقه و دیگر اعمال نیک باشد، در این صورت اینگونه فعالیتها بهتر از زهد نیز شناخته شده است.[13]
وظایف پول؛ برخی از متفکران عقیده دارند که غزالی بهوضوح وظایف پول را به وظیفه سنجش ارزش، وسیله مبادله و وسیله ذخیره ارزش تعریف میکند و معتقد است که پول، فینفسه بهخاطر خود پول مورد تقاضا قرار نمیگیرد؛ بلکه وسیلهای برای رسیدن به اهداف مورد نظر است. همچنین کنز (ذخیره) استفاده غیرصحیح از پول بوده، آنرا از انجام وظیفه صحیح خود در جامعه بازمیدارد. علاوهبر این، غزالی خاطر نشان میسازد که انجام معاملات ربوی مثال دیگری از استفاده ناصحیح از پول است و بر این نکته تأکید دارد که شکر خدا مستلزم این است که پول بهشیوهای بهکار گرفته شود که بهخاطر آن خلق شده است.[14]
بازار و بازاریابی؛ غزالی بحث دقیقی از نقش و اهمیت فعالیتهای تجاری ازجمله فعالیتهایی که باعث ظهور بازار و وظایف مهم آن از جمله «حمل و نقل» و «انبارداری» میشود را ارائه میدهد. وی میگوید: مراکز تولید و مصرف ممکن است در مکانهای مختلفی قرار داشته باشند، مثلا کشاورزی نیازمند ابزارهایی است که درودگر تولید میکند و در مقابل، تولیدات کشاورز را تقاضا میکند. بههمین جهت تأسیس مکان، اهمیت مییابد که داد و ستد در آنجا اتفاق بیفتد؛ این مکان، بازار نام دارد. از سوی دیگر، ممکن است تقاضای کالاها از لحاظ زمانی تطابق همزمانی نداشته باشد. این امر، نیاز به انبار کردن کالاها را آشکار میسازد. نکته نهفته در این بحث غزالی، نقش نیرویهای بازار در تعیین قیمتها است. در هنگام برداشت محصولات کشاورزی، چون عرضه آن از تقاضایش بیشتر است، برای همین قیمت آن پایین است و زمانیکه تقاضا بیشتر از عرضه میشود، قیمت آن افزایش مییابد. همچنین نکته دیگری که غزالی به آن اشاره میکند آن است که خرید کالاها از محل تولید و فروش آنها در مراکز مصرف، باعث ایجاد گروههای تجاری و بنگاههای حمل و نقل میشود.[15]
شروط فعالیتهای اقتصادی؛[16] بهعقیده غزالی اگر فرد مسلمان هفت شرط فعالیت اقتصادی را بهجای آورد، دین وی کامل خواهد شد. جالب است بدانیم که غزالی در تمام این مباحث در تلاش است تا روح قوانین اسلامی را در همه فعالیتهای اقتصادی نشان دهد و در نظریات اقتصادی، توجه خود را به رفاه اجتماعی-اقتصادی بشر نشان دهد. شرایط هفتگانهای که غزالی برای فعالیتهای اقتصادی برمیشمرد عبارتند از :
1) توجه کافی در هنگام شروع فعالیتهای اقتصادی؛ یعنی شخص باید در تأمین نیازمندیهای خود وابسته به کمکهای دیگران نباشد؛ تا بتواند دین خود را حفظ نماید وهمچنین بهگونهای نیازهای خود و خانواده را برآورده سازد که در زمره مجاهدین (کسانیکه در راه خدا تلاش میکنند)، قرار بگیرد.
2) نیت واجب کفایی؛ شخص، باید این نیت را داشته باشد که او در حال انجام یک واجب کفایی (وظایف اجتماعی) ازطریق بازرگانی و تجارت است؛ زیرا اگر صنعت تجارت و بازرگانی ترک شوند، معاش آدمی تحت تأثیر قرار گرفته و فرد، حیات خود را از دست خواهد داد. در نتیجه، همکاری دو طرفه بین انسانها سبب میشود تا آنها مکمل یکدیگر بوده و نیازهای یکدیگر را برآورده سازند.
3) بازار آخرت؛ بازار دنیا، نباید مانع توجه فرد به بازار آخرت گردد؛ که آخرت در واقع همان مسجد و عبادت فرد است. این بدان معنا است که توجه به فعالیتهای اقتصادی نباید مانع انجام وظایف دینی افراد گردد.
4) تذکر نام خدای متعال در بازار؛ غزالی با بیان این مطلب هم به ذکر اشاره دارد و هم به «تقوی». در حالیکه ذکر به تسبیح خدای متعال اطلاق میشود، تقوا به محدودیتها و امکاناتی است که خداوند در مسائل اقتصادی قرار داده است؛ در نتیجه تقوا از انجام فعالیتهای سوء، مانند احتکار، کلاهبرداری و نظایر آن جلوگیری میکند.
5) اکتفا به حد کفاف در بازار؛ شخص نباید به اندازهای در انجام فعالیتهای اقتصادی حریص باشد که اولین وارد شونده به بازار و آخرین خارج شونده از آن باشد. بلکه به حد کفاف بسنده کند.
6) اجتناب از فعالیتهای ممنوعه و مشتبه؛ شخص نه تنها باید از انجام فعالیتهای ممنوع اجتناب بورزد؛ بلکه باید از انجام فعالیتهای مشکوک و شبههناک نیز دوری کند. بهعقیده غزالی فرد مکلف هم باید به فتاوای قانونی مراجعه کند و هم به درون خود مراجعه کند؛ تا حتی از انجام فعالیتهای مشتبه نیز مصون بماند.
7) مبادله عادلانه؛ شخص باید در انجام مبادله با افراد روش عادلانه را در پیش بگیرد.
بهعقیده غزالی شروطی که ذکر شد، نشاندهنده وظایف یک بنگاه اقتصادی اسلامی برای رسیدن به عدالت، احسان و احترام به ارزشهای اسلامی است.
منافع عمومی؛ غزالی همچنین به بحث پیرامون راهبرد اسلام برای بنگاههای اقتصادی میپردازد. بهنظر وی، افراد باید در زمان تصمیمگیری منافع عمومی را مد نظر قرار داده و از هر فعالیتی که باعث زیان دیگران میشود، پرهیز نماید.[17]
سطوح رفاه از نگاه غزالی؛ غزالی بههمراه شاطبی (متوفی 790ه.ق) از اولین علمای اسلام هستند که به طبقهبندی سطوح رفاه از دیدگاه اسلام پرداختند.[18] غزالی در کلمات خود در کتاب احیاء علوم الدین به هر سه سطح مصرف (ضروریات، حاجات و زیادی) اشاره کرده است.[19] او رفاه در سطح ضروری را کافی ندانسته و بیان داشت که انسان با آن زنده میماند؛ ولی همواره در ضعف و مشقت است. وی بر محبوب بودن سطح کفاف از جهت خرد چنین استدلال میکند: سطح زیادیهای حلال نیز، مناسب شخص نیست؛ زیرا شخص، وقتی در نزدیکی محدودهی حرام حرکت کند، ممکن است به محدودهی حرام داخل شود؛ یعنی اینکه بالاتر رفتن از سطح اقلّ ما را به سطحی از مصرف نزدیک میکند؛ که نزدیک اسراف است و از باب مقدّمه بهتر است انسان، خود را به سطح اقل یعنی کفاف نزدیک کند؛ تا اسراف حرامی که خداوند وعده عذاب بر آن داده است را مرتکب نشود.[20]
غزالی همچنین برای محبوب بودن سطح کفاف در سطح کلان میگوید: «سطح اضطراری مصرف، سطح خوبی نیست؛ زیرا مردم همیشه با این سطح از مصرف، در ضعف بهسر خواهند برد و تمام صنایع و کارها از بین خواهد رفت و دنیا نیز بهدنبال آن خراب خواهد شد». بنابراین از این استدلال فهمیده میشود که سطح اقل کفاف نسبت به سطح پایینتر آن بهتر است.[21]
نظارت بر فعالیتهای اقتصادی؛ غزالی در فصل «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» برخی از فعالیتهای اقتصادی که لازم است بر آنها نظارت صورت گیرد و اصلاح شود را برشمرد. از میان آنها دو دسته فعالیتها وجود دارد که هماکنون در فضای تجارت جهانی، شایع است؛ که عبارتند از: پنهان کردن عیوب کالاها و خدمات و توضیحات ناصحیح و یا دروغ با هدف جلب سود بیشتر. بهعقیده غزالی، این اعمال در ردیف فسق قرار دارد و هر کدام از مردم و دولت در قبال این تبلیغات سوء، وظایفی را برعهده دارند. همچنین غزالی پیشنهاد میکند که نظارت دقیقتری بر شروط اسلامی عقود تجاری و بازرگانی صورت گیرد؛ تا هیچ مجادلهای اتفاق نیفتد. همچنین نهاد حسبه باید این اطمینان را بهوجود آورد که هیچ معامله غیر قانونی در بازار صورت نگیرد.[22]
احتکار؛ غزالی در مورد فساد درآمد و پسانداز با انگیزه دنیوی بسیار قاطع است؛ شخصی که از ثروت دنیوی بیش از نیاز خود مصرف کرده و یا برای خود احتکار کند، در صورتیکه بین خلایق، افرادی وجود داشته باشد که به این ثروت محتاج باشند، چنین شخصی ظالم و ستمگر است و در زمره کسانی است که طلا و نقره را کنز میکنند.[23]
استقراض؛ غزالی اجازه استقراضهای عمومی را میدهد که دیگر منابع معمولی درآمدهای دولت جهت پوشش هزینههای دفاعی و غیره کافی نباشد.[24]