دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فتوحات در دوران معاویه (41 الی 60(ه.ق))

No image
فتوحات در دوران معاویه (41 الی 60(ه.ق))

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، معاويه، فتوحات، خراسان، روم و مصر

نویسنده : هادي اكبري

فتح مناطق مجاور شبه جزیرۀ عربستان که پس از رحلت رسول خدا(ص) و از زمان حکومت ابوبکر آغاز شده بود، با شدت بیشتر پس از وی و به خصوص در دوران حکومت عمر بن خطاب ادامه یافت. پس از کشته شدن عمر و به قدرت رسیدن عثمان نیز فتوحات ادامه یافت. معاویه بن أبوسفیان نیز که در زمان حکومت عمر بن خطاب و از جانب او حکومت شام را در دست داشت، این سیاست را دنبال می‌کرد. [امّا] در دورۀ خلافت علی(ع)، فتوحات در شرق و غرب کشور اسلامی متوقف گردید. چون سیاست علی(ع) اصلاح وضع داخلی و براندازی عناصر مفسد بود، فتوحات را متوقف ساخت. معاویه نیز که برای جنگ با علی(ع) نیاز به نیروی زیادی داشت، صلح با رومیان را پذیرفت. لذا جنگ در آن سو نیز متوقف شد. پس از پیروزی بنی أمیه، فتوحات که ثمرات اقتصادی آن برای حکومت بیش از هر چیز دیگر بود، از نو آغاز شد.[1]

فتوحات در شرق

پس از مرگ زیاد بن أبیه در سال 53(ه.ق)،[2] فرزندش عبیدالله بن زیاد از جانب معاویه به حکومت خراسان منصوب شد. پس از منصوب شدن عبیدالله بن زیاد به حکومت خراسان، او که در این زمان مردی 25 ساله بود، در اواخر سال 53(ه.ق) به همراه سپاهش به سوی خراسان حرکت کرد. عبیدالله به همراه سپاه خود که 25 هزار تن بودند به سوی بخارا حرکت کرد و برای اولین بار از رود جیحون گذشت و مناطقی چون رامیثن، رامدین و نیمی از شهرِ بِیکند را به تصرف خود درآورد. وی در بخارا با نیروهای ترک درگیر شد و ترکان در این جنگ از عبیدالله و سپاه وی شکست خوردند و ملکۀ بخارا که در میان ترکان حضور داشت فراری شد. با شکست ترکان، ملکه خاتون از عبیدالله بن زیاد درخواست صلح کرد و عبیدالله نیز به ازای دریافت جزیه با او صلح کرد.[3] بنابر قولی، عبیدالله بن زیاد با سپاهیان خود منطقۀ صغانیان را نیز فتح کرد.[4]

عبیدالله به مدت دو سال در خراسان حکومت کرد.[5] پس از عبیدالله بن زیاد، معاویه سعید بن عثمان را به حکومت خراسان منصوب کرد و سعید در دوران حکومت خود موفق شد از رود سیحون عبور کند. او نخستین کسی بود که با سپاهیانش از این منطقه عبور ‌کرد و به بخارا رسید.[6] با رسیدن سعید به حکومت، ملکۀ بخارا خراج خود را به سعید پرداخت کرد. اما از سوی دیگر، سپاهی صد و بیست هزار نفری متشکل از سُغدیان، ترکان، اهالی کَشّ و نَسَف به سوی مسلمانان حرکت کردند و با رسیدن این سپاه، ملکۀ بخارا از دادن خراج پشیمان شد و پیمان خود با حکومت خراسان را نقض کرد. در نتیجه جنگی میان مسلمانان و سپاه ترکان رخ داد که در نتیجۀ آن، ترکان شکست خوردند. پس شکست ترکان، ملکۀ بخارا پیمان نقض شده را دوباره برقرار کرد. سعید پس از پیروزی بر ترکان، با سپاه خود وارد بخارا شد و پس از آن به جنگ سمرقند رفت و پس از مطیع ساختن سمرقند و تعیین مالیات برای آن‌ها، به سوی تِرمَذ حرکت کرد و این شهر را نیز با صلح فتح کرد.[7]

عبدالله بن عامر نیز یکی دیگر از کسانی بود که از جانب معاویه بن ابوسفیان به حکومت بصره منصوب شد. وی پس از به قدرت رسیدن، عبدالله بن سَمره را به حکومت سجستان منصوب کرد. عبدالله به سوی کابل حرکت کرد و در راه به هر شهری که می‌رسید یا با اهل آن صلح می‌کرد و یا به زور آن را فتح می‌نمود. این حرکت تا پشت دروازه‌های کابل ادامه یافت. با ورود سپاه عبدالله بن سمره به کابل، وی و سپاهیانش کابل را محاصره کردند و پس از مدتی محاصره جنگ رخ داد و کابل به تصرف مسلمانان درآمد. عبدالرحمن بن سمره پس از فتح کابل، به سوی خواش و قوزان بُست حرکت کرد و این دو شهر را فتح نمود. خُشک شهری بود که عبدالرحمن پس از خواش و قوزان به سراغ آن رفت و مردم آن منطقه به ناچار با او صلح کردند. اما وضع در رُخََّج به گونه‌ای دیگر رقم خورد و این شهر به دست عبدالرحمن و یارانش فتح شد. ذابلستان نیز از دیگر شهرهایی بود که فتح شد. پس از آن زابل فتح شد و عبدالرحمن پس از فتح نقاط یاد شده و در بازگشت، به کابل رفت و شورش مردم این شهر را سرکوب کرد.[8]

عبدالرحمن بن سمره در سال 50(ه.ق) از دنیا رفت. پس از وی کابل شاه جمعی را برای مقابله با مسلمانان فراهم کرد و مسلمانان را از کابل بیرون کرد. فرماندهی سپاه کابل شاه بر عهدۀ فردی به نام رتبیل بود. او ذابلستان و رُخََّج را از کنترل نیروهای مسلمان خارج کرد و تا بُست پیش رفت. در مقابل ربیع بن زیاد که پس از عبدالرحمن بن سمره، از طرف زیاد بن ابیه حکومت سجستان را بر عهده داشت نیز با سپاهیان خود به منظور مقابله با نیروهای رتبیل حرکت کرد و پس از درگیری با رتبیل و تعقیب وی، بار دیگر با سپاه او در رُخَّج درگیر شد و موفق شد وی را شکست دهد. ربیع پس از شکست نیروهای کابل شاه به حرکت خود ادامه داد و بلاد داوَر را نیز به تصرف خود درآورد.[9]

در سال 43(ه.ق) عبدالله بن سوار عبدی به مرزبانی مرزهای سِند منصوب شد. وی به قِیقان حمله کرد و با به دست آوردن غنائمی چند، نزد معاویه رفت و اسبان قِیقانی را به وی هدیه کرد. عبدالله پس از بازگشت به مکان مأموریت خود برای بار دوم هم به جنگ قِیقان رفت؛ اما از آن‌ها شکست خورد و کشته شد.[10] در همین سال مهلب بن أبى صفره از مرز سِند عبور کرد و به بَنَّه و اهواز (غیر خوزستان) رسید و پس از درگیری با ترکان تعدادی از آنها را کشت.[11] در سال 47(ه.ق) نیز حکم بن عمرو (حاکم خراسان) به غَور و فراونده حمله کرد و پس از جنگ با ساکنان این منطقه آن‌ها را شکست داد و بدین ترتیب غَور را فتح و غنائم بسیاری به دست آورد.[12]

فتوحات در روم

آغاز فتوحات امویان در روم و در زمان حکومت معاویه، با حرکت سپاه امویان برای تسخیر قسطنطنیه همراه بود. در سال 49(ه.ق) معاویه سپاه بزرگی را به قصد تسخیر قُسطَنطَنیه به این منطقه اعزام نمود. فرماندهی این سپاه را سفیان بن عوف عهده‌دار بود و تعدادی از صحابه هم چون: عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر و ابو ایوب انصارى در این سپاه حضور داشتند. سپاه حرکت خود را از شام آغاز کرد تا اینکه به قسطنطنیه رسید. با رسیدن سپاه معاویه به قسطنطنیه جنگ آغاز شد و مدتی نیز ادامه داشت، اما بهره‌ای از این جنگ نصیب امویان نگردید و این سپاه بدون هیچ دستاوردی به شام بازگشت.[13] از اتفاقات مهم این جنگ وفات ابو ایوب انصاری بود که در این جنگ وفات یافت و در اطراف حصار قسطنطنیه به خاک سپرده شد.[14]

در سال 49(ه.ق) حملات دیگری نیز به سوی سرزمین روم صورت گرفت که این حملات نیز ثمره‌ای در بر نداشت. از جمله می‌توان به جنگ‌هایی به فرماندهی افرادی چون؛ مالک بن هبیره، فضالة بن عبید، عبد الله بن کرز و یزید بن شجره رهاوی اشاره کرد.[15]

در ادامۀ درگیری‌های حکومت معاویه با رومیان، جنادة بن‌ ابى امیة ازدى در سال 54(ه.ق) شهر اَرواد را در نزدیکی قسطنطنیه فتح کرد. وی پیشتر و در سال 52(ه.ق) نیز رُودِس را فتح کرده بود.[16] شهر مرزیِ مَلَطیَه نیز در زمان حکومت معاویه فتح شد. این شهر قبلاً نیز فتح شده بود، اما با تصرف دوبارۀ آن توسط رومیان، در زمان معاویه و به فرماندهی حبیب بن مسلمه و به منظور تقویت باند مرزی، برای بار دوم فتح شد.[17] پاسگاه‌های مرزی زِبَطرَه و الحَدَث نیز در زمان حکومت معاویه و به منظور تقویت پاسگاه‌های مرزی به دست حبیب بن مسلمه گشوده شد.[18]

یکی دیگر از مناطقی که در زمان حکومت معاویه بن ابی‌سفیان فتح شد، منطقۀ قُبرُس بود. معاویه به منظور تصرف این منطقه، دوبار از عمر و عثمان درخواست حمله به وسیلۀ کشتی کرد؛ اما این مسئله مورد موافقت آن دو قرار نگرفت. در نهایت عثمان پس از درخواست مجدد معاویه و به شرطی که او و خانواده‌اش هم با دیگر سپاهیان سوار کشتی شوند، اجازه حرکت را صادر کرد. بر این اساس معاویه در سال 27(ه.ق) به همراه سپاهیان و خانوادۀ خود، به منظور فتح قُبرُس راهی این منطقه شد. با ورود سپاه مسلمانان به جزیرۀ قُبرُس، حاکم این منطقه از درِ صلح با معاویه وارد شد و با وی صلح کرد. اما در سال 32(ه.ق)، قُبرُسیان به واسطۀ در اختیار قرار دادن کشتی، رومیان را در جنگ با مسلمانان یاری دادند. بر همین اساس معاویه در سال 33(ه.ق)، مجدداً با سپاهی به استعداد پانصد کشتی به قصد تصرف دوبارۀ قُبرُس راهی این منطقه گردید و پس از فتح دوبارۀ آن، صلح پیشین را برقرار نمود. قبرسیان تا زمانی که معاویه در قید حیات بود سالانه عطایایی را برای وی ارسال می‌کردند.[19]

در هر صورت حملات به مرزهای رومیان و متحدان آنان به این مناطق ختم نشد و این حملات هم چنان ادامه یافت. ثمرۀ این عملیات‌های نظامی را می‌توان در فتح مناطقی چون؛ ازمیر، لیکیا و جزایر کوس و خیوس مشاهده نمود.[20]

فتوحات در مصر

فتوحات در قارۀ کهن آفریقا توسط عمرو بن عاص و در سال 22(ه.ق) آغاز شد. عمرو بن عاص با فتح مناطقی چون؛ بَرقَه، طرابلس غرب، سَبرَه و فَزّان، زمینۀ ورود مسلمانان به مصر را فراهم کرد.[21] پس از وی و به سال 27(ه.ق)، عبدالله بن سعد بن ابی سرح با فتح مناطقی چون سُبَیطِلَه و قَفصَه، راه را برای نفوذ بیشتر مسلمانان به آفریقا هموار نمود.[22] با رسیدن عقبه بن نافع به استانداری مصر در سال 46(ه.ق)، وی فتوحات را بار دیگر از سر گرفت و مناطقی از جمله؛ وَدّان، فزّان[23]، خاوار،[24] مزاته، صُفَّر، غدامس، قَفصَه، قصطیلیه را به تصرف خود درآورد.[25] در سال 59(ه.ق) نیز ابو مهاجر نوک حملات خود علیه رومیان را پایتخت آنان قَرطاجَنّه قرار داد و با تداوم حملات، شهر مِیلَه را به تصرف خود درآورد.[26]

فتوحات در دوران یزید بن معاویه (60 الی 64ه.ق)

فتوحات در دورانِ حکومت یزید بن معاویه با تعیین عقبه بن نافع به استانداری مناطق فتح شده در آفریقا آغاز گردید. پیش از عقبه، أبو مهاجر حکومت این ناحیه را در دست داشت، اما با روی کار آمدن یزید، عقبه در سال 62(ه.ق) به این سمت منصوب شد.[27] شروع فتوحات در این دوران با فتح اقلیم زاب و به طور مشخص شهر مُسَیله آغاز شد. عقبه پس از فتح مُسَیله به سوی تاهرت حرکت کرد و این شهر را نیز به تصرف خود درآورد. طَنجَه نیز شهری بود که در مغرب اقصی قرار داشت و پس از مُسَیله و تاهرت به تصرف عقبه و یارانش درآمد.[28] عقبه بن نافع در سال 63(ه.ق) و پس از فتح مناطق یاد شده به قَیروان بازگشت و از آنجا به همراه تعدادی از سپاهیان خود عازم مغرب اقصی و فتح شهر تَهوذَه شد. از سوی دیگر تعداد زیادی از رومیان و بربرها نیز به فرماندهی کُسَیله بن لَمَزم[29] برای مقابله با عقبه و سپاهش به سوی آنان حرکت کردند. کشته شدن عقبه و یارانش از جمله ابو مهاجر نتیجۀ این جنگ بود. رومیان پس از شکست عقبه بن نافع به سوی قَیروان حرکت کردند و با فتح این شهر توسط رومیان، جریان فتوحات در دوران یزید بن معاویه پایان یافت.[30]

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان در فتوحات اسلامی

کتاب تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان در فتوحات اسلامی

پاسخ به برخي از شبهات تاريخي در زمينه روابط ايران و اعراب در طول تاريخ و كيفيت تعامل اعراب مسلمان و ايرانيان در فتوحات اسلامي و بعد از آن است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS