دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

الهیات تاریخی(Historical Theology)

No image
الهیات تاریخی(Historical Theology)

كلمات كليدي : الهيات مسيحي، الهيات تاريخي، تاريخ اعتقاد، تحريف مسيحيت

نویسنده : مهدي عبداللهي

الهیات تاریخی، شاخه‌ای از الهیات است که هدف آن بررسی اوضاع تاریخی‌ای است که اندیشه‌ها در آن مطرح شدند یا تقریر خاصی یافتتند. این الهیات در پی آن است که ارتباط میان متن و الهیات را آشکار سازد، به عنوان نمونه الهیات مذکور اثبات می‌کند که آموزه «آمرزیدگی به وسیله ایمان» در دوره متأخر رنسانس از اهمیت اساسی برخوردار بود. این الهیات تبیین می‌کند که چگونه جریان‌های فرهنگی سکولار مانند لیبرالیسم جلوه متناظر خود را در الهیات مییابند. این شاخه الهیات در واقع نشان می‌دهد که مسیحیت غالبا و ناخودآگاه اندیشه‌ها و ارزش‌هایی را از پس‌زمینه‌های فرهنگی خود جذب می‌کند، و اندیشه‌های خاصی که غالبا اندیشه‌های مسیحی دانسته می‌شوند، سرانجام معلوم می‌شود که اندیشه‌هایی وارداتی‌اند که موطن آنها فضایی سکولار بوده است. به عنوان نمونه، مفهوم انعطاف‌ناپذیر بودن خدا(impassibility) یعنی اندیشه عدم امکان رنج‌پذیری خداوند در محافل فلسفی یونان به خوبی تثبیت شده بود و الهی‌دانان اولیه تحت تأثیر این محافل، این اندیشه را وارد سنت الهیات مسیحی نمودند.

مطالعه تاریخ الهیات مسیحی، ابزاری نیرومند در اختیار قرار می‌دهد که دیدگاه‌های الهیاتی اصلاح شوند. این مطالعات به ما مجال می‌دهند تا بدانیم که:

1. بعضی از اندیشه‌ها در اوضاع و احوال بسیار ویژه‌ای مطرح شدند و ممکن است که اشتباهاتی رخ داده باشد.

2. تحولات در باب الهیات، قطعی و برگشت‌ناپذیر نیست، بلکه می‌توان اشتباهات گذشته را اصلاح نمود.

از این رو، مطالعه الهیات تاریخی امری ویرانگر است، زیرا نشان می‌دهد که الهی‌دانان چه آسان در دام «انگاره‌های عصر خود» گرفتار می‌شوند.[1]

این بخش از الهیات، چگونگی دریافت مسیحیان از دین خود در طول تاریخ را بررسی می‌کند. مطالعات این بخش مشتمل بر مسائل زیر است:

-تاریخ کتاب مقدس؛

- تاریخ کلیسا؛

- تاریخ سازمان‌های میسیونری؛

- تاریخ اعتقادات و اعتقادنامه‌ها؛[2]

- تعالیم پاپ‌ها؛

- شوراهای جهانی؛

- جدل‌های عقیدتی در کلیسا؛

- نقش فردی دانشمندان الهی و عارفان؛

- نهضت‌ها گوناگونی که برای نوسازی دین کوشیده‌اند و پس از آن رشد یافته، یا در ایمان تجدید نظر کرده‌اند؛

- تعالیم پاتریک‌ها، استقف‌ها و شوراهای محلی.

الهیات تاریخی(تاریخ اعتقاد) بر این اصل استوار است که روح خدا در طول زمان پیوسته امت مسیحی را ارشاد می‌کند، ولی از سوی دیگر، نباید معتقد بود که تمامی گفتارها و کردارهای مسیحیان، محصول عملکرد روح القدس بوده است. خطاکاری نقش مهمی در تاریخ مسیحیت دارد و به اشکال مختلفی مانند کینه‌توزی، نادانی، تکبر و دشمنی بروز کرده است. الهیات تاریخ می‌کوشد تاریخ هدایت خدا را در کنار خطاهای بشر در دوران‌های مختلف کلیسا، در فرهنگ‌های گوناگون و شرایط مختلف بررسی و ثبت کند.[3]

همان گونه که این دو متفکر بزرگ مسیحی تصریح نمودند، تعالیم و آموزه‌های مسیحیت در طول تاریخ متأثر از عوامل فرهنگی پیرامون خود گردیده است و اندیشه‌های غیرمسیحی و حتی سکولار و ضددین در قلمرو این دین نفوذ نموده و خود را به عنوان تعالیم حضرت مسیح جا زده است. الهیات تاریخی با ژرف‌بینی در تاریخ مسیحیت، فاش می‌کند که بزرگان اندیشه مسیحی چگونه تحت تأثیر اندیشه‌های غیرمسیح و حتی ضد الهی قرار گرفته‌اند و بدین ترتیب روشن می‌کند که همه آنچه که در طول تاریخ، متعلق ایمان دینی مسیحیان بوده است، آموزه‌های راستین عیسی مسیح در مقام پیامبر الهی نبوده است. در واقع باید این گونه گفت که الهیات تاریخی، انحراف کیش مسیحیت از آموزه‌های راستین عیسی مسیح را برملا می‌کند و نشان می‌دهد که آموزه‌های موجود در این آیین، تا چه اندازه با مسیحیت راستین به عنوان یک دین الهی که از سوی خداوند متعال به پیامبر بزرگش عیسی علیه‌السلام وحی شده بود، فاصله گرفته است، و دقیقا به همین جهت است که مک‌گراث آن را ویران‌گر می‌خواند. آیا سخن این دو متأله مسیحی، چیزی جز اعتراف به تحریف مسیحیت است؟ اگر این گونه هست ـ‌ که هست‌ـ چگونه باز می‌توان دم از حقانیت مسیحت موجود زد؟!

از جمله متألهانی که دل در گرو الهیات تاریخی دارند، می‌توان به ولفهارت پانن‌برگ(1928-) اشاره نمود. وی با این که عمیقاً تحت تأثیر کارل بارث متأله پرآوازه و بنیان‌گذار راست‌کیشی نوین بود، با برخی نگرش‌های الهیاتی او هم چون انفصال الهیات از نقد تاریخی مخالف بود. وی گرایش حاکم بر الهیات قرن بیستم را در مورد نادیده گرفتن عیسای تاریخی (یعنی تصویری که توسط نقد تاریخی از عیسی ترسیم می‌شود) و بنیان نهادن الهیات صرفاً بر اساس «مسیح ایمان» (یعنی عیسایی که کلیسای اولیه آن را اعلام می‌کرد)، رد می‌کند و تأکید دارد که الهیات باید بر بنیان تاریخ بنا شود، و امکان تحقیقات و بررسی‌های معارف دیگر بشری در مورد آن میسر باشد.[4]

مقاله

نویسنده مهدي عبداللهي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS