7 اسفند 1389, 0:0
امام سجاد(ع) در برابر جامعه جاهل
محمدتقی فاضل میبدی
امام علیبنالحسین(ع) ملقب به سجاد در سال 38 هجری در شهر منور مدینه چشم به جهان گشود. در سال 98 در همان شهر به دست حاکم زمان ولید بن عبدالملک با مسمومیت چشم از جهان فرو بست. این امام همام حدود 57 سال در این جهان زیست. فجایع و ظلمهایی را که امویان، چه از تیره سفیانی و چه از تیره مروانی، به نام دین بر مردم روا داشتند از نزدیک نظاره گر بود؛ از فاجعه سوزناک کربلاتا واقعه حرَه و نسل کشی یزید در مدینه و کشتارهای بی رحمانه حجاج عامل مروانیان در مکه، عراق و کوفه که همه به عنوان دفاع از دین خدا و خلیفه پیامبر صورت پذیرفت و کثیری از مردم به چنین حکومتهایی تن داده بودند و خاندان راستین پیامبر که در معدن علم و بیت وحی تربیت یافته بودند، یکی پس از دیگری مقتول یا مسموم میشدند. پیش از امام سجاد(ع) پدر بزرگوارش امام حسین(ع)، عموی بزرگوارش امام حسن(ع) و جدش امام علی(ع) به دست متولیان خلافت از سر راه قدرت برداشته میشدند. در اینجا ستم حاکمان برای بقای قدرت از یک سو، بی تفاوتی بیشتر مردم یا تن دادن آنان به جور و جنایت یا سکوت آنان از سوی دیگر، بر شدت شرارت شقاوت میافزود. در این 82 سالی که حکومت به دست سفیانیان و مروانیان دست به دست میشد. از زمان معاویه که راه انتقاد از سلطان سد شد و کسی جرات چون و چرا کردن در برابر برنامههای وی را نداشت و مردم سعی میکردند سخنی بگویند که به کام حاکم شامات خوش نشیند، تا روزگار عبدالملک و ولید بن عبدالمالک، این روش همچنان ادامه داشت، بلکه سرکوب غلاظ و شداد بیشتری گرفت. به روایت مرحوم شهیدی: «عبدالمالک نخستین کسی است که واعظان را از اندرز گفتن منع کرد. رسم چنان بود که واعظ خطبه خود را با جمله «اتق الله» آغاز میکرد. جناب خلیفه بر فراز منبر نشست و سخن را به جای تقوا با تهدید آغاز کرد و به واعظان و نصیحت گران گفت... از این پس کسی ما را به پرهیزگاری امر ن میکند جز آنکه گردن او را خواهم زد.» (شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص226) ولید بن عبدالمالک که در پی پدر بر فراز تخت سلطنت میرود همان راه سرکوب پدر و شیوه شاهان پیشین را ادامه میدهد. بنا به نقل مورخان، این خلیفه مسلمین با توجه به ثروتهای سرشار زمان پدر، به ساختمان سازی دست میبرد و معماریهای زیبایی را در جهان اسلام به جای میگذارد.
بناهای او یکی مسجد جامع امویان در دمشق است و دیگر کاخها یا تاسیساتی که به استحکام و مجلل ساختن کار حکومت باز میگردد. ولی نهاد حکومت همچنان بر ظواهر دینی است و در زمان این خلیفه مروانی شخصی به نام حجاج بن یوسف ثقفی مامور سرکوب میشود. در کنار کشتارهای بی رحمانه این عامل سرکوبگر، یکی از سیاستهای زشتی که به دست این دژخیم دنبال میشود، تحقیر ایرانیان به عنوان موالی است و هر کس هویت غیرعرب دارد برای شناسایی بر دست او داغ مینهند. معروف است که هنگام مرگ حجاج، 50 هزار مرد و 30 هزار زن در زندان او بودند. در ریختن خون و گرفتن مال به قدری افراط کرد که خلیفه از شام نامهای به او نگاشت و او را ملامت کرد. (مروج الذهب، ج 2، ص 136) امام سجاد(ع) در دوران چنین حاکمانی، بعد از فاجعه کربلا عمر خود را سپری کرد. در این زمان که باید عصر فجایع امویان نامید، بنیانهای اخلاقی از هم گسسته و حقوق حقه آدمیان از میان رفته و مردم غالباًٌ، ناآگاه به حقیقت دینند. آگاهان و عالمان به امر خلیفه یا به تیغ حجاج سپرده میشوند یا در مخوفترین زندانها در انتظار مرگند. علی بن الحسین(ع) در تلاش است بنیانهای اخلاقی و حقوقی را به این جامعه به ظاهر دینی و نا آگاه بازگرداند. تمام ستمهایی که به دست نااهلان بر بشر میرود، عامل اساسی آن، نا آگاهی و بی خردی مردمان است که از لحاظ فهم دینی در سطح چند شعار ماندهاند. ریشه این جهالت به روزگار پیش بر میگردد. امام علی(ع) در میان سکوت این مردم با شمشیر یک مسلمان خارجی مسلک از پای درآمد. امام حسن(ع) در بین این مسلمانان ناآگاه با دسیسه خلیفه وقت مسموم شد. غالب این مردمان در داستان کربلادر دام فریب و مبلغان معاویه و یزید در افتادند و در خلق خیانتی بزرگ شرکت کردند. قربه الی الله فرزندان پیامبر خدا را به امر خلیفه مسلمین سر بریده یا به اسارت کشیدند. هر حرکتی و خیزشی با بدترین وجه سرکوب میشود. امام چهارم با حرکت توابین و داستان مختار همراهی نمیکند و به آنان که آمدهاند با امام بیعت کنند دست رد میدهد. تاریخ امامان شیعه از این پس یک تاریخ فرهنگی و آگاه کردن مردم به حقایق دین و حقوق شان است. از بعضی زوایای تاریخ بر میآید که امامان شیعی برخی شورشهای علویان را تایید میکردند. ولی تلاش و اهتمام آنان احیای فرهنگ وارونه شده اسلام است که به دست خلفای مسلمین رو به انحراف و انحطاط و بدعت رفته است. خیلی از مفاهیم دینی معانی روزگار جاهلیت به خود گرفته است. در این راستا سیمای صحیفه سجادیه و نگارش رساله حقوق امام سجاد(ع) بزرگ ترین مبارزه با جهل و جور و بدعت و دین ابزاری است. امام سجاد(ع) در برابر دین فروشان و شادخواران از راه دین میفرماید: بئس القوم قوم ختلوا الدنیا بالدین و بئس القوم قوم عملوا باعمال یطلبون بهاء الدنیا؛ چه بد مردمی هستند مردمی که دنیا را به وسیله دین شکار کردهاند. چه بد مردمی هستند مردمی که کارهایی انجام داده و به آنها دنیا را جستهاند. (تاریخ یعقوبی، ج2) امام نه تنها در برابر جامعهای جهل زده قرار گرفته، بلکه در برابر افرادی هستند که راه توجیهات گشودهاند. دستهای پیدا شدند و گفتهاند مرتکب گناه کبیره در عذاب الهی جاودان نیست، هر چند بر مردمان ستم روا دارد. اینان کسانی هستند که در فرقههای کلامی به نام «مرجئه» معروفند؛ متکلمانی در خدمت حکومت. امویان از این نوع تفکر کلامی بهرهها گرفتند. همان طور که از ساختن احادیث دروغ به نفع حاکمان و علیه مخالفان، از همه مهمتر امام علی(ع)، سودها جستند. شاعرانی در ستایش مروانیان اشعار فراوانی سرودند و تملقها گفتهاند، فضائلی که در اینان نبود افزودند و رذائلی که داشتند، کاستند. پولهای فراوانی در این راه هزینه شد. (تاریخ ادبیات عرب، ج 2، ص 344) امام حسین(ع) در بیانی حال این مردم را چنین توصیف کرده بود: الناس عبید الدنیا والدین لعق علی السنتهم... مردم بنده دنیایند، دین را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را به آن سامان دهند و چون آزمایش به میان آید دینداران اندک خواهند بود. در جامعهای که مردم به حقوق خود آگاهی ندارند، ممکن است به هرگونه ست میتن دهند. امام سجاد(ع) در رساله حقوق خود به 51 حق اشاره میکند. انسان با ادای این حقوق انسان کامل میشود. در این چند سالی که از مرگ پیامبر گذشته کسی به این جامعیت از حقوق آدمیان سخن به میان نیاورده. در لابه لای سخنان و نامههای امام علی(ع) سخن از حق و تکلیف زیاد است. ولی امام چهارم به خاطر فراغتی که دارد و ضرورتی که میبیند، تمام زوایای این مساله را میگشاید. از حق اعضای بدن، حقوق حیوانات، حق میان زوجین، حق معلم و متعلم و از همه مهم تر حق مردم بر حاکم و بالعکس و سایرحقوق همه را بیان میکند. مهم ترین اثر صحیفه سجادیه است. این کتاب که شامل دعاهای گوناگون است، در مضامین آن تعالی مینهفته است، که مهم ترین آن مبارزه با کج فه میاز دین را نشان میدهد. دریغ اینکه شیعیان این روزگار نیز امام زین العابدین(ع) را فقط در چند روز حضورش در کربلا میشناسند و در نهایت تا شام در مجلس یزید و ایراد خطبه ای آتشین. اما گفتهها و کلماتی که از مکتب این امام همام به اسلام مقلوب آن روز جانی تازه میدهد، همچنان در لای کتاب و در تاریکخانه کتابخانه به عنوان میراث فرهنگی نهفته است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان