جلوه هايي از هجرتهاي علما

(آيت الله حاج محمد واصف گيلاني)

هدف از نگارش اين سطور; صرفا شرح حال نويسي و احوال نگاري نيست; بلكه غايت هدف، الگوپذيري از زندگاني چهرهاي خدمتگذار و مبلغان با اخلاص - كه همه عمرشان را صرف مجاهدت خالصانه در راه دين اسلام و مكتب پوياي جعفري نموده اند و همچنان قدر و منزلت آنان ناشناخته باقي مانده - مي باشد . بي شك آگاه ساختن جامعه و توده هاي مردم، از مقام والاي اين گمنامان تاريخ فوايد بسياري دربر خواهد داشت . يكي از اين گمنامان جهان تشيع; علامه بزرگوار، حجة الحق، حاج شيخ «محمد واصف » است; انساني شكوهمند و وجودي پرمهر كه با دانش گسترده، قريب به نيم قرن زينت بخش مجالس علم و تحقيق بود .

تولد و تحصيلات

آن فقيد سعيد، به سال 1305 (ه . ش) در يكي از دهات شهرستان آستانه اشرفيه و در خانواده اي متدين و كشاورز متولد شد . تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در لاهيجان به انجام رساند . پدرش يكي از خرده مالكان منطقه بود و در عين داشتن ثروت، از نعمت ايمان و عشق به اهلبيت نيز برخوردار و ملجاء و پناهگاه محرومان منطقه بود . در منزل اين مرد بزرگ - در اغلب ايام سال - مجالس روضه خواني منعقد و بهترين وعاظ منطقه در آنجا رفت و آمد داشتند . مرحوم واصف با تشويق پدر و روحانيون منطقه، بعد از اتمام تحصيلات متوسطه، وارد حوزه علميه قم گرديد .

در ابتداي ورود به حوزه علميه قم با مرحوم آيت الله حاج آقا مصطفي خميني رحمه الله آشنا شد و در كنار ايشان مقدمات را نزد مرحوم آيت الله شيخ عليرضا ممجد و آيت الله حاج شيخ جعفر سبحاني از مدرسين به نام حوزه علميه قم به تلمذ و مباحثه پرداختند .

حضرت آيت الله حاج شيخ محمد واصف، بعد از طي كردن سطوح متوسطه، خارج فقه و اصول را در محضر آيات بزرگواري; همچون:

1 . حضرت آيت الله بروجردي رحمه الله

2 . حضرت امام خميني رحمه الله

3 . حضرت آيت الله سيد مرتضي لنگرودي رحمه الله

4 . حضرت آيت الله محقق داماد رحمه الله

5 . حضرت آيت الله گلپايگاني رحمه الله

6 . حضرت آيت الله مرعشي نجفي رحمه الله

7 . حضرت آيت الله ميرزا هاشم آملي رحمه الله

8 . حضرت آيت الله بهجت (دامت بركاته)

9 . علامه سيد محمد حسين طباطبائي رحمه الله

تلمذ و سپري نمود .

وي از برخي از اعلام ياد شده، مجوز اجتهاد كم نظيري دريافت نموده است ( [1]) .

آيت الله واصف از منظر بزرگان

درباره اوصاف و كمالات اين دانشمند فرزانه، از سوي بزرگان و شخصيتهاي ديني اظهار نظرهاي مختلفي شده است كه برخي از آنها را ذيلا مي آوريم:

حضرت آيت الله العظمي حاج ميرزا هاشم آملي قدس سره بارها در مجامع عمومي و خصوصي به طلاب و فضلا مي فرمودند:

«آقاي واصف; مغزي متفكر است و خوب است از افكار بلند ايشان، طلاب، محصلين و فضلا استفاده نمايند . ( [2]) »

حضرت آيت الله حاج شيخ جعفر سبحاني (دامت بركاته) در مورد ايشان مي فرمايد:

«درباره مرحوم حجة الحق جناب آقاي واصف، همين قدر بس كه من ايشان را از پنجاه سال پيش در حالي كه يك طلبه نوجواني بود، در حوزه علميه قم شناختم . ايشان و فرزند مرحوم حضرت امام رحمه الله جناب حاج آقا مصطفي رحمه الله با هم رفيق و دوست بودند و به خاطر دوستي كه با ايشان داشت - و مرحوم حاج آقا مصطفي پيش من درس مي خواند - سبب شد كه ايشان هم پاي درس منطق شمسيه ما بيايد . پس از درس هم رابطه دوستي ما برقرار بود . من در مدت دوستي ام با ايشان چيزي كه لمس كردم يك جهان استعداد بود، خصوصا استعداد ادبي و ذوق شعري! هر موضوعي را كه براي ايشان معين مي كرديم يك قصيده كامل و تمام مي سرود و بعدها دوره كامل كفاية الاصول را به نظم درآورد . او آدم بسيار صديق و پاكي بود و به اهلبيت عليهم السلام علاقه مند بود .

آن مرحوم صاحب سرمايه معنوي و علمي بود كه بروز آن چناني نداشت، گرچه تنوع آثارش، گواه روشني است . يكي از ويژگيهاي آن مرحوم اين بود كه در زندگي، خودكفا بود و از دست رنج خود ارتزاق مي كرد . علماي زاهد و وارسته كساني بودند كه در عين عالم بودن، تلاش مي كردند از سهم امام مصرف نكنند . از نظر بار بر روحانيت اسلام زحمت و مؤنه نداشت و در عين حال بيشترين كمك را هم مي كرد . حقا عاش سعيدا و مات سعيدا ( [3]) .»

آقاي صادقي (واعظ قم) از قول آيت الله سبحاني گفتند: «آقاي واصف; شيخ بهائي عصر ما بود، ولي قدرش ناشناخته ماند . ( [4]) »

حضرت آيت الله حاج سيد محمد مهدي مرتضوي لنگرودي، از علماء قم (سلمه الله) درباره آن مرحوم مي فرمايد:

«. . . معظم له در علوم و معارف دينيه مانند علم صرف، نحو، منطق، معاني و بيان، بديع، عروض، حساب، هندسه، جغرافيا، اصول و فقه ورود كامل داشت و در اغلب; بلكه تمام اين علوم، تاليف و يا تصنيف داشت و مي توان گفت كه اين مرد علم و دانش، از نوابغ عصر خويش به شمار مي رفت . . . . ( [5]) »

مرحوم آيت الله واصف با همه اشتغالات علمي و تراكم كارهاي عام المنفعه از حال و روزگار طلاب و همنوعان خود غافل نبود، در اين باره حضرت آيت الله حاج شيخ زين العابدين قرباني، نماينده ولي فقيه در استان گيلان و امام جمعه رشت كه مدتي در محضر معظم له تلمذ مي نمود، مي فرمايند:

«در ايام تحصيل در حوزه علميه قم، به قدري از لحاظ مالي در مضيقه بودم كه ناچار تصميم گرفتم از حوزه بيرون روم و در كارخانه اي اشتغال به كار داشته باشم . استادم حضرت آيت الله واصف، ضمن اطلاع از اين وضعيت من، از محل صوم و صلاة كمكم نمود و من توانستم با حمايت ايشان به تحصيلاتم ادامه دهم . ( [6]) »

آيت الله شيخ محمد شريف رازي رحمه الله - مورخ معاصر - درباره ايشان مي نويسد:

«علامه واصف گيلاني از دانشمندان وارسته و فضلاء برجسته، عالمي فاضل و نويسنده اي كامل و داراي مقام علم و تقوا و ملكات فاضله و اخلاق حسنه است . ( [7]) »

آثار و خدمات اجتماعي

1 . تاسيس بيمارستان حضرت ولي عصر: ايشان در زمان آيت الله بروجردي با همكاري و همياري مردم منطقه، موفق شد بيمارستان صاحب الزمان را در يكي از روستاهاي محروم آستانه اشرفيه، با همه امكانات لازم، احداث نمايد . حتي برخي از مراجع بزرگوار قم در اين امر خير، او را تشويق و مساعدت نمودند . اما قبل از آغاز فعاليت، اين بيمارستان به دستور شاه خائن مصادره و به طور كلي تخريب شد و در همان مكان بيمارستاني به نام «بيمارستان شاه » تاسيس گرديد! علت اين اقدام شاه; كاهش قدرت و محبوبيت روحانيت نزد مردم بود .

2 . فعاليت در آلمان: آيت الله واصف گيلاني در سال 1350 (ه . ش) به عنوان نماينده حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني به كشور آلمان اعزام شد و در شهرهاي فرانكفورت و اشتوتكارت، پاسخ گويي به نيازهاي علمي، معنوي و ديني مسلمانان و خصوصا ايرانيان آنجا را به عهده گرفت . او با همكاري برخي از تجار مسلمان ايراني و غيرايراني براي وحدت و انسجام مسلمانان و نيز ارتقاي سطح ديني و معنوي آنان، گامهاي مؤثري برداشت .

براي ساختن مسجدي در فرانكفورت اقدامات جدي صورت گرفت، ولي متاسفانه با ايجاد موانعي از سوي شهرداري آنجا، ساخت مسجد متوقف شد .

وي به علت برخورداري از قدرت جاذبه اجتماعي، محبوبيت زيادي كسب كرد به طوري كه جلسات علمي، حتي مجالس روضه در منازل مسلمانان و شيعيان مقيم آلمان، از رونق خاصي برخوردار بود . معظم له در مدت اقامت خود در آلمان كه بيش از دو سال طول كشيد موفق به انتشار بيش از 100 جزوه علمي و ديني در ابعاد مختلف گرديد .

3 . ساختن مسجد: آن فقيد سعيد، در ماه رمضان يكسال، براي تبليغ به روستايي محروم در اطراف اصفهان مي رود و در آنجا متوجه فقر فرهنگي و مادي مردم منطقه مي شود; لذا با همت عالي و اراده پولادين، اقدام به ساختن مسجدي زيبا و بزرگ در آنجا مي كند . تا يك سال در آن منطقه محروم اقامت مي گزيند و به تعليم احكام و مسايل اسلامي براي مردم آن سامان مي پردازد . وي در اين راه، زحمات زيادي متحمل مي گردد .

4 . تاسيس چاپخانه اسلام: ايشان با تاسيس اين چاپخانه در سال 1337 (ه . ش) موفق شد بسياري از آثار اسلامي و كتب ارزشمند بزرگان دين و كتابهايي را كه خود تاليف كرده بود، چاپ و منتشر كند . خدمات فرهنگي گسترده وي، در اين ايام شروع و تا پايان عمر ادامه يافت . معظم له با فطانت و زيركي خاصي، اعلاميه هاي سياسي دوران خفقان رژيم را چاپ و به همين خاطر بارها دستگير و چاپخانه نيز تعطيل گرديد .

5 . تاليفات سودمند: آيت الله واصف گيلاني به دليل برخورداري از معلومات گسترده، روحيه تحقيق و تتبع، ذوق سرشار، قلم شيوا و توانمند، در طول عمر گرانقدرش دويست جلد اثر نفيس و ارزشمند از خود به يادگار گذاشت . مجموعه آثار ايشان به چهارگونه تقسيم مي شود:

1 . تاليفات و تصنيفات;

2 . ديوانهاي مختلف شعر در موضوعات متنوع; شامل چندين ديوان اشعار بي نقطه، چندين ديوان اشعار بي الف، اشعار لب نچسب (هنگام خواندن لبها به هم نمي رسد)، مدايح، مراثي، . . . ;

3 . ارجوزها و رسالات گوناگون;

4 . ترجمه آثار بزرگان و تقريرات درسي .

حافظه قوي و ذوق هنري وي، باعث گرديد تا در سن 21 سالگي، منطق را به نظم درآورد و به نام «كفاية الميزان » خدمت آيت الله بروجردي تقديم نموده و مورد تشويق و تحسين فراوان وي قرار گيرد . اشعار او در پنج زبان فارسي، عربي، تركي، گيلكي و كردي نگاشته شده است .

با كمال تاسف بايد يادآوري كرد كه بسياري از ديوانها و تاليفات، خصوصا اشعار بي نقطه و بي الف وي، در اثر آتش سوزي منزل مرحوم آيت الله مهدوي در لاهيجان - در سال 1367 شمسي - از بين رفت .

برخي از ويژگيهاي اخلاقي معظم له

الف . اخلاص در تبليغ:

وي با اين معلومات گسترده و اشتغالات علمي، هيچ گاه تبليغ و منبر را فراموش نكرد و اكثر اوقات عمرش را در همان روستاي كوچك كه زادگاه وي و پدران و اجدادش بود به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود . ايشان در پاسخ به كساني كه به وي گفته بودند: «در شان شما نيست منبر برويد» فرموده بودند: «من كه كسي نيستم، بسياري از فقهاء و بزرگان شيعه به منبر رفتن شان مباهات مي كردند .» و نيز در پاسخ به كساني كه مي گفتند: «لااقل در شهر منبر برويد» مي فرمودند: «اداي تكليف شهر و روستا نمي شناسد . »

آن فقيد سعيد، در حالي به تبليغ اهميت مي داد كه از وضع مالي و معيشتي مناسبي برخوردار بود و نيازهاي مادي، او را به اين مسير سوق نداده بود . او به تبليغ به عنوان امر عبادي مي نگريست و از اين رو، تا آخر عمر بابركتش، آن را رها نكرد .

ب . دفاع از مرزهاي عقيدتي:

در سالياني كه كتاب «شهيد جاويد» چاپ و برخي از مطالب موهن آن، اعتراض گروهي از علماء را برانگيخته بود; آيت الله واصف به دور از هياهو، دست به قلم برد و سه جلد كتاب درباره زندگاني حضرت سيد الشهداء عليه السلام نگاشت . به ويژه يك جلد آن، تحت عنوان «في هامش علم الامام » كه به علم امام اختصاص يافته بود، مورد استقبال گسترده حوزويان و دانشجويان قرار گرفت و تحسين و تشويق آنان را برانگيخت .

با توجه به اوج فعاليتهاي كمونيستي حزب توده - سالهاي 1328 و 29 ه . ش - كه با تبليغات گسترده خود، در شمال ايران، موجب شده بود تا مردم و خصوصا جوانان بسياري جذب اين حزب شوند; آيت الله واصف كه خود را مرزبان و حافظ مرزهاي فكري و عقيدتي مي دانست، سكوت در برابر عقايد الحادآميز حزب توده را روا ندانست و به مقابله با آنان پرداخت . او علاوه بر آگاهي بخشيدن به مردم در منابر، براي قشر جوان و تحصيل كرده كتابي تحت عنوان «احراق لانه هاي فساد» تاليف كرد كه اين كتاب نيز با استقبال كم نظيري مواجه شد; زيرا در اين كتاب با شواهد و استدلالهاي عقلي و منطقي، انديشه هاي حزب توده به خوبي نقد و ابطال و اهداف پليد و استعماري پديدآورندگان آن با قلمي شيوا و محكم تبيين شده بود .

همچنين ايشان مجوز نشريه اي به نام «راه نجات » را در دهه بيست شمسي اخذ كرد، ولي به علت مخالفت عوامل دولتي; عدم حمايت و استقبال حوزه و حوزويان، هزينه زياد و امكانات مالي اندك، اين نشريه بعد از دو شماره تعطيل گرديد .

او در چاپخانه «نشر اسلام » در بحبوحه قيام حضرت امام راحل رحمه الله با وجود مراقبت و نظارت شديد دستگاه امنيتي ساواك، به چاپ و نشر اعلاميه هاي حضرت امام و ساير بزرگان اقدام مي ورزيد . شدت سختگيري عوامل حكومتي به حدي بود كه ايشان خدمت حضرت امام مي رسد و اظهار مي دارد: «ما براي چاپ اعلاميه خيلي در فشار هستيم، وظيفه من چيست؟» حضرت امام پاسخ مي دهند كه: «من راضي نيستم كه شما آقايان خودتان را به خاطر من به زحمت بيندازيد .» اين جمله امام، عزم او را استوار مي سازد كه تا آخر مبارزات ملت مسلمان به چاپ و توزيع اعلاميه ها ادامه دهد .

ج . عشق ورزي به خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام:

آيت الله واصف، عشق و علاقه توصيف ناپذيري نسبت به خاندان عصمت و طهارت داشت . دكتر جعفر واصف در اين باره مي فرمايد: «در سفر آلمان يك شب بنده به همراه ايشان به مناسبت شب قدر به مسجد هامبورگ (مسجد آيت الله بروجردي) رفتيم، جمعيت فراواني در آنجا حضور داشتند . سخنران كه يكي از شخصيتهاي نظام بود مشغول سخنراني شد و خيلي خوب سخنراني كرد . پس از جلسه ديدم آيت الله والد با ناراحتي فرمود: من به اين سخنران گفتم خوب سخنراني كرديد، ولي سخني از مظلوميت علي عليه السلام به ميان نياورديد! چرا بايد علي عليه السلام در شبي كه متعلق به اوست مظلوم واقع شود؟»

حساسيت آيت الله واصف به اين نكته نشانه ارادت و علاقه عميق وي به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله است ( [8]) .

د . عشق به امام خميني رحمه الله:

وي به امام راحل عشق مي ورزيد و همواره صلابت، استواري، غيرت، دين مداري، تقوا، هوشمندي، زيركي و مبارزه بي امان و مقدس او را مي ستود . او درباره امام اشعار زيادي سروده است كه اگر اين سروده ها جمع آوري گردد، ديوان بزرگ و قطوري تدوين مي شود .

نمونه اي از اشعار بي نقطه وي درباره امام رحمه الله چنين است:

هركس كه در دل مهر روح الله دارد مهر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را همراه دارد

آسوده گردد هر كه دارد مهر احمد مهر علي و مهر آل الله دارد

هر كس كه دارد مهر روح الله در دل مهر علي و مهر آل الله دارد

او عالم و او اعلم و هم او معلم او علم سر الله را در راه دارد ( [9])

تاليفات:

1 . پول حلال چيست؟ 2 . دراية الحديث 3 . زبدة الاصول 4 . البوة الصغيرة في الشيمي (منظومه اي است عربي در علم شيمي) 5 . دروس العقايد 6 . بيت الاحزان عاشقان 7 . اسرار دختركشي عرب در جاهليت 8 . علم و عالم از نظر اسلام 9 . خورشيد ولايت 10 . انقلاب مقدس حسين عليه السلام 11 . زكات در اسلام 12 . شواهد الولاية 13 . عدالت و گناه 14 . اسرار الشهادة 15 . هنر مذهب در خدمت خلق 16 . فاطمه زهرا عليها السلام از نظر روايات اهل سنت 17 . فاطمه زهرا عليها السلام از نظر قرآن 18 . منظومة في تحقيق الارادة 19 . رساله الحب و ما ادراك ما الحب 20 . في توصيف العلم الحضوري 21 . رموز علم انساب 22 . الاربعون برهانا علي ابطال التسلسل 23 . اثر دعا و زيارت 24 . شيعه در انتظار عدالت جهاني 25 . طناب الغيبه 26 . ترس و احكام تقيه 27 . رسالة الانسان و اللحية 28 . تجدد و عوام فريبي 29 . تاريخ كشفيات و اختراعات 30 . انديشه هاي نوابغ 31 . شمع الجمع في نعت الائمه الاطهار 32 . حقايق گفتني 33 . درر الاعلال (بي نقطه) 34 . الفلك المستبدع 35 . شجره طوبي 36 . الفيه (منازل سلوك الي الله) 37 . يادي از گذشته 38 . منافق مطلق 39 . رسالة في علم الاجتماع 40 . از دل تا كربلا و از كربلا تا دل 41 . حديقة الرموز 42 . سيماي اخلاق اسلامي 43 . احكام حقوق و اراضي 44 . عدالت گستر معجزه مي كند 45 . در راه حق چه كار كرده ايم؟ 46 . الفلتات 47 . بشر و آزادي 48 . موثق الرجال 49 . عفت در خانواده 50 . اثبات معاد و . . . .

وي برخي از كتب خود; همانند ارث، حج، رضاع، صرف، نحو، موثقات الرجال و . . . را به صورت شجري تدوين كرده است ( [10]) .

آيت الله واصف، پس از عمري تلاش و مجاهدت خستگي ناپذير در راه خدمت به اسلام و به جا گذاردن آثار حسنه و تحمل مشقات و رنجهاي فراوان، در سحرگاه روز چهارشنبه 2 آبان 1375 (ه . ش) دار فاني را وداع و در روز پنجشنبه پيكر پاكش از مسجد امام حسن عسكري عليه السلام در قم تا حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام تشييع و حضرت آيت الله بهجت (دامت بركاته) بر او نماز گذارد، سپس در قبرستان ابوحسين قم بخاك سپرده شد .

«عاش سعيدا و مات حميدا»