درس هفدهم
دختران و موسيقى
تمامى فقيهان شيعى بر حرمت موسيقى و غنا اتّفاق نظر دارند.
[1]
سؤال: دف زدن در مجالس عروسى توسط زنان چه حكمى دارد؟
پاسخ: استفاده از آلات موسيقى براى نواختن موسيقى لهوى جايز نيست اما آوازخوانى در
مجالس عروسى بعيد نيست براى زنان جايز باشد. [2]
با بررسى كوتاه در قرآن و روايات و سخن روانشناسان، مىتوان موارد ذيل را
از فلسفههاى حرمت موسيقى دانست:
- انسان را به فساد و فحشا مىكشد. [3]
- انسان را از ياد خدا غافل مىسازد.
- بر روان و اعصاب، تأثير سويى دارد. [4]
1. هر آواز و آهنگى، حرام شمرده نمىشود; بلكه تنها آهنگهاى مناسب با مجالس
لهو و فساد، مشمول حرمت است و گوش دادن به آهنگهايى كه از اين مشخّصه عارى بوده
و يا مشكوك به نظر مىرسد، اشكال ندارد.
2. طرب و لهو، دو واژه كليدى است كه در باب غنا و موسيقى به كار مىرود.
«طرب» به حالت سبك وزنى گفته مىشود كه در اثر شنيدن آواز يا آهنگ،
در روان و نفس آدمى پديد مىآيد و او را از حد اعتدال خارج مىكند. اين امر
تنها به حالت شادى اختصاص نمىيابد; بلكه ممكن است از آهنگهاى غم و حزنآور
نيز به دست آيد. [5] «لهو» سازگارى
و همنوايى آواز و آهنگ نواخته شده با مجالس فساد و خوشگذرانى است; بدين
معنا كه ممكن است نغمهاى طربانگيز نباشد;ولى ازنغمههايى باشد كه
فقط در جلسات فاسقان و هواپرستان رايج باشد. به اين آهنگ، لهوى مىگويند و اگر
از هر دو مشخّصه (طرب و لهو) برخوردار باشد، به آن مطرب لهوى مىگويند.
سؤال: آيا در موسيقى، «لهوى بودن» آن مطرح است يا محتواى شعرهايى كه خوانده
مىشود؟
به تعبير ديگر، اگر اشعار خوب و مذهبى در قالب موسيقى مطرب و لهوى خوانده شود، آيا
باز هم حرام است؟
پاسخ: همه مراجع: معيار در حرمت موسيقى، مطرب و لهوى بودن آن است; هر چند محتواى آن
اشعار مذهبى و اسلامى باشد. [6]
سؤال: اگر استماع موسيقى هيچگونه تأثيرى در انسان نداشته باشد، آيا باز حرام
است؟
پاسخ: همه مراجع: اگر از نوع موسيقى حرام باشد، گوش دادن به آن جايز نيست; هر چند در
شخص تأثير نداشته باشد. [7]
نكته: موسيقى حرام، غالباً آثار مخرّبى دارد و باعث بيگانگى از خدا و تحريك شهوت و
آلودگى به مفاسد ديگر مىشود; و اگر به فرض، در موردى موسيقى حرام هيچ تأثيرى
در روح و روان انسان بر جاى نگذارد، باز گوش دادن به آن جايز نيست.
سؤال: ويژگىهاى موسيقى حرام (بدون كلام) كدام است؟
پاسخ: داشتن ريتم تند، ايجاد رقص در شنونده، طربانگيزى و لهوى بودن آن و تناسب
با مجالس گناه و خوشگذرانى و فساد. [8]
بهجت و صافى: استفاده از آلات موسيقى به طور مطلق حرام است.
[9]
تبريزى، سيستانى، مكارم و وحيد: معيار حرمت موسيقى، لهوى بودن آن است كه با مجالس گناه،
خوشگذرانى و فساد تناسب دارد. [10]
سؤال: در صورتى كه در مجلسى، مجبور باشيم موسيقى مطرب و لهوى را تحمّل كنيم، آيا باز
هم مرتكب گناه شدهايم؟
پاسخ: همه مراجع: اگر احتمال تأثير مىدهيد، با فراهم بودن ساير شرايط بايد نهى
از منكر كنيد. اگر چنانچه حضور شما در آنجا باعث استماع موسيقى حرام و يا تأييد گناه
گردد مجلس را ترك كنيد; مگر آنكه باعث فتنه شود. در اين صورت ماندن در آن محل به مقدار
ضرورت اشكال ندارد. البتّه در صورت امكان بايد از گوش دادن به موسيقى حرام، اجتناب
ورزيد و اگر صداى آن ناخواسته به گوش شما رسيد، اشكال ندارد.
سؤال: شركت در مجالسى كه موسيقى و ترانه مبتذل پخش مىكنند در حالى كه تذكّر فايده
ندارد چگونه است؟
پاسخ: همه مراجع: شركت در مجالسى كه باعث استماع موسيقى حرام و يا تأييد گناه مىگردد،
جايز نيست; مگر آنكه بتواند نهى از منكر كند. [11]
سؤال: ملاك و مرجع تشخيص موسيقى و غناى حرام در نظام اسلامى كيست: وزارت ارشاد، حوزه
هنرى سازمان تبليغات اسلامى، كارشناسان موسيقى، فقيهان، عرف مردم و يا شخص؟
پاسخ: همه مراجع: در تعيين و تشخيص موسيقى حرام و حلال، بايد به عرف عام مراجعه كرد. [12]
سؤال: آيا ميان انواع موسيقى از قبيل اصيل (سنّتى)، كلاسيك، محلى، پاپ و... تفاوتى
در حكم هست؟
پاسخ: همه مراجع: خير; هيچگونه تفاوتى ميان آنها در حكم نيست و معيار حرمت استماع
موسيقى، طربانگيزى و لهوى بودن آن است. [13]
سؤال: درآمدى كه از رهگذر تكثير و توزيع نوار و سىدىهاى موسيقى به دست
مىآيد، حلال است يا حرام؟
پاسخ: همه مراجع: اگر از نوع موسيقى حرام است، خريد و فروش و درآمد حاصل از آن، حرام
مىباشد. [14]
سؤال: حكم آموزش و يادگيرى نوازندگى آلات موسيقى چيست؟
پاسخ: آموزش و يادگيرى نوازندگى با آلات مختص به (لهو) جايز نيست و اگر از آلات مشترك
باشد، به منظور استفاده مشروع و حلال، اشكال ندارد.
[15]
سؤال: حكم استفاده از دف و دايره زنگى در عروسى چيست؟
پاسخ: همه مراجع: استفاده از آلات موسيقى براى نواختن موسيقى مطرب و لهوى (مناسب مجالس
گناه و خوشگذرانى)، جايز نيست و بين مجلس عروسى و غير آن، تفاوتى وجود ندارد. [16]
سؤال: آيا جايز است زن در شب عروسى (در مجلس زنان)، غنا و آواز بخواند و عدهاى
به رقص و زدن بر روى ميز و صندلى مشغول شوند؟ حكم شرعى چنين مجلسى چيست؟
پاسخ: همه مراجع (به جز تبريزى و خامنهاى): در فرض مذكور اشكال دارد. [17]
تبريزى: اگر مرد يا پسر مميّز در مجلس زنانه حضور نداشته باشد و از موسيقى لهوى نيز
استفاده نكنند; آواز زن در مجلس زنان و رقص زن براى زنان و زدن بر ميز و صندلى و مانند
آن كه از آلات موسيقى محسوب نمىشود اشكال ندارد.
[18]
خامنهاى: اگر كيفيت زدن به شيوه متداول در عروسىهاى سنّتى باشد و لهو محسوب
نشود و نيز رقص زن براى زنان، باعث تحريك شهوت و يا مفسده ديگر نگردد، اشكال ندارد. [19]
سؤال: گاهى از صدا و سيما آهنگهايى پخش مىشود كه به نظر مىرسد مناسب
با مجالس لهو و خوشگذرانى است; در حالى كه در نظر ديگران اين چنين نيست! آيا
مىتوانم آنان را از گوش دادن به آن منع كنم؟
پاسخ: همه مراجع: بر شما واجب است به آن گوش ندهيد; ولى نهى ديگران، مبتنى بر اين است
كه آنان هم آن را موسيقى حرام بدانند. [20]
سؤال: من در مكانى كار مىكنم كه صاحب آن هميشه به نوارهاى موسيقى مبتذل و حرام
گوش مىدهد و من مجبور به شنيدن آن هستم; آيا اين كار براى من جايز است يا خير؟
پاسخ: همه مراجع: اگر احتمال تأثير مىدهيد ـ با تحقق ساير شرايط ـ بايد او را
نهى از منكر كنيد و اگر نمىپذيرد، چنانچه مجبوريد در آن مكان حضور داشته باشيد،
كار كردن در آنجا براى شما اشكال ندارد; ولى بايد به موسيقى حرام گوش ندهيد. و اگر
صداى آن بدون دلخواه به گوش شما رسيد، اشكال ندارد.
[21]
[1]. امام خمينى، المكاسب المحرمة، ج 1، باب
الغناء.
[2]. اجوبة الاستفتائات، خامنهاى،
ص 249، م 1135.
[3]. در حديثى از نبىاكرم(صلى الله عليه
وآله) آمده است: «الغِناءُ رُقِيَّةُ
الزِّنا»; «غنا نردبان زنا است.»بحارالانوار، ج76،
باب99، الغناء.
[4]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 17، ص 24.
[5]. المكاسب المحرمه، ج 1، باب الغناء.
[6]. استفتائات امام، ج 2; مكاسب محرمه، س 25;
خامنهاى، اجوبة الاستفتائات، س 1157; بهجت، وسيلةالنجاة،ج 1، م1449; صافى،جامع
الاحكام،ج1،س1003; مكارم،استفتائات،ج2،س708.
[7]. امام، استفتائات، ج 3، سؤالات متفرقه، س
110; مكارم، استفتائات، ج 2، س 694 و 698; صافى، جامع الاحكام، ج1، س 1003 و 1017;
خامنهاى، اجوبة الاستفتائات، س 1131 و 1135 و 1155.
[8]. تحريرالوسيله، ج 1، مكاسب محرمه، م 13;
فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1005 و 987 و 988و 974; خامنهاى، اجوبة الاستفتائات،
س 1127 و 1132.
[9]. صافى، جامع الاحكام، ج 1. س 995 و 1018.
[10]. سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 20;
مكارم، استفتائات، ج 1، س 519 و 520.
[11]. مكارم، استفتائات، ج 2، س 719 و ج 1،
س 537; صافى، جامع الاحكام، ج 1، س 1011 و 1013 و ج 2، س 1466 و 1477 و 1475; تبريزى،
استفتائات، س 1045 و 1071 و 1074; فاضل،جامع المسائل، ج 1، س 948 و 946 و 950 و ج 2،س
947;خامنهاى، اجوبةالاستفتائات، س 1427 و 1429 و 1154.
[12]. مكارم، استفتائات، ج 2، س 659; صافى،
جامع الاحكام، ج 1، س 994 و 1018 و 1020; تبريزى، استفتائات، س 1077 و 1050 و 1059;
فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 996; خامنهاى، اجوبة الاستفتائات، س 1154 و 1127;
سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 20; نورى.
[13]. صافى، جامع الاحكام، ج 1، س 1002، خامنهاى،
اجوبة الاستفتائات، س 1127 و 1146; مكارم، استفتائات، ج 1، س 527; تبريزى، استفتائات،
س 1043.
[14]. خامنهاى، اجوبة الاستفتائات، س
1210 و 1165; مكارم، استفتائات، ج 2، س 812 و ج 1، س 518; توضيح المسائل، مراجع م 2055
و 2067 و 2068.
[15]. امام، استفتائات، ج 2، مكاسب محرمه،
م 26; خامنهاى، اجوبة الاستفتائات، س 1144; تبريزى، استفتائات، س 1078; فاضل،
جامع المسائل، ج 1، س 992; مكارم، استفتائات، ج 2، س 711، سيستانى، منهاج الصالحين،
ج 2، م 11.
[16]. خامنهاى، اجوبة الاستفتائات، س
1134; امام، استفتائات، س 25.
[17]. مكارم، استفتائات، ج 1، س 535; صافى،
جامع الاحكام، ج 1، س 1023.
[18]. تبريزى، صراط النجاة، ج 6، س 1456 و
1448 و 1444.
[19]. خامنهاى، اجوبة الاستفتائات، س
1133، 1134، 1166 و 249.
[20]. فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 929; خامنهاى،
اجوبة الاستفتائات، س 1140; امام، تحريرالوسيله، ج 1، القول فى شرايط وجوبهما، م 2،
منهاج الصالحين، ج 2، م 1271.
[21]. مكارم، استفتائات، ج 1، س 1160; صافى،
جامع الاحكام، ج 1، س 1016; فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 933 و 947; خامنهاى،
اجوبة الاستفتائات، س 1138، 1158 و 1064.