یکی از برجستگیهای دین اسلام، توبه است. توبه به خطاکاران و بزهکاران، این امکان را میدهد تا خود را پس از توبه همانند انسانی که تازه از مادر زاده شده ببیند و بار خطا و گناه بر دل و جانشان سنگینی نکند و شرایط رشد و تعالی را نه تنها در خود فراهم تر بیابند، بلکه به سبب آگاهی از خطا و گناه خویش، بیش از پیش به درگاه ایزدمنان، تبتل و تضرع کنند و درهای رحمت خاص الهی را به سوی خویش بگشایند؛ زیرا در این صورت است که خداوند در نام نیک (بخشندگی و گذشت) تجلی و ظهور میکند و غفاریت خویش را به نمایش میگذارد.
اما انسانها، موجوداتی شگفت هستند که خواستههای درونی و وسوسههای بیرونی، اجازه نمی دهد که بر عهد بازگشت خویش بمانند، از این رو پیمان شکنی میکنند و توبه خود را میشکنند و حتی به خود همان خطا و گناه دچار میگردند. اکنون این پرسش مطرح میشود که شرایط پذیرش توبه چنین توبه شکنانی از نظر آموزههای وحیانی قرآن چیست؟ نویسنده در این مطلب بر آن شده تا به این پرسش پاسخ دهد.
با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
تجلی حق در غفاریت و رحیمیت
یکی از صفات و ویژگیهای نیک خداوندی، غفاریت است. از این صفت، نامهای نیکی چون غفور و غفار گرفته شده است. همین مغفرت الهی است که آدمی را تحت رحمت خاص الهی میبرد و خداوند در نام رحیم تجلی میکند. به سخن دیگر، خداوند از صفت بخشش و گذشت نسبت به بندگان خود برخوردار است که موجبات تجلی خداوند در نام رحیم میشود.
برای خداوند دو نام برجستهای چون رحمان و رحیم است که بسم الله الرحمان الرحیم به عنوان کلید اسمای الهی به نمایش گذاشته شده است. خداوند تبارک و تعالی، هستی را بر پایه رحمانیت خویش آفریده است. این گونه است که همه از خوان رحمانیت وی بهره میبرند و کافر در عین کفر و انکار و عناد خویش، از این سفره میخورد. اما اوج این صفت رحمانیت را میتوان در رحیمیت الهی دید. از این رو فضل و عنایات خاص الهی به بندگان مومن را در شکل رحیمیت خویش به نمایش میگذارد و بهشت رضوان الهی، اوج تجلی این رحیمیت الهی میشود.
کسانی که به سوی خود واقعی و خدای خویش باز میگردند و از صفت غفاریت الهی و توابیت او بهره میبرند، در سایه سار رحمت رحیمی الهی مورد توجه ویژه قرار میگیرند. خداوند در آیاتی از جمله 128 سوره آل عمران و نیز 37 و 38 سوره بقره منشا و خاستگاه توبه بندگان و پذیرش آن را، اراده الهی و رحمت رحیمی دانسته و در آیات 64 سوره بقره و 89 سوره آل عمران، دو منشا فضل و مغفرت را بدان میافزاید. به این معنا که اراده الهی به این تعلق میگیرد که بندگانی را تحت رحمت رحیمی خویش ببرد و از فضل خاص خود برخوردار کند. از این رو در صفت تواب و غافر تجلی میکند و بندگان را مورد عنایت خاص خود قرار میدهد.
پیشینه توبه
قرآن گزارش میدهد، نخستین گناهکاری که توبه کرد، حضرت آدم(ع) بود که پس از وسوسه ابلیس و خوردن از درخت ممنوع و آشکارشدن بدن و عورات، شرمنده شده و خداوند بر او رحم کرد و زمینه توبه و بازگشت وی را فراهم آورد و حضرت آدم(ع) با دریافت کلماتی توانست توبه کرده و تحت رحمت رحیمی و غفران الهی قرارگیرد. (بقره آیات 30 تا 37) این نعمت بزرگ و فضل خاص الهی در تمامی دورههای حضور بشر درجهان، وجود داشته است. از این رو خداوند در آیات 58 تا 60 سوره مریم، از مسئله توبه و توبه پذیری در امتهای پیشین سخن به میان میآورد و نشان میدهد که آنان نیز هرگاه گناه و خطایی را مرتکب میشدند، به درگاه الهی توبه میکردند.
از گروه هایی که مشمول توبه شدند و از هلاکت رهایی یافتند، اهل کتاب هستند. در آیات 86 تا 89سوره آل عمران به اهل کتاب اشاره میکند و میفرماید که آنان پیش از بعثت، به پیامبر(ص) ایمان داشتند ولی پس از بعثت نسبت به او کافر و مرتد شدند، اما چون جماعتی از آنان توبه کردند و به ایمان بازگشتند، خداوند بر ایشان رحم کرد و توبه شان را پذیرفت و از عذاب رهایی بخشید.
شرایط پذیرش توبه
توبه دارای شرایطی است که میبایست رعایت شود. برخی از این شرایط به عنوان آداب توبه شناخته میشود که از آن جمله میتوان به اخلاص در توبه (تحریم، آیه8)، اقرار و اعتراف به گناه در پیشگاه خداوند و نه دیگران (اعراف، آیه 23 و توبه، آیه 102)، توسل به پیامبر(ص) و مغفرت طلبی ایشان (نساء آیه37)، توسل به محمد(ص) و خاندان پاک و طاهرش از امامان معصوم علیهم السلام (بقره، آیه37 و نیز مجمع البیان، ج1 و2، ص200 و نیز الدرالمنثور، ج1، ص119) و نیز ذکر و یاد خداوند با تسبیحات و حمد و ستایش او (بقره، آیه 37 و نیز تفسیر عیاشی، ج1، ص41، حدیث 25 به نقل از امام باقر(ع) اشاره کرد.
از آیات 70 تا 75 سوره فرقان برمی آید که از شرایط پذیرش توبه کامل و حقیقی آن است که شخص وفادار به توبه خویش باشد و از مفاد پیمانی که با خدا بسته سرباز نزند، زیرا استمرار توبه در حالی که هنوز خواستههای نفسانی و وسوسههای ابلیسی وجود دارد و پیش از این نیز با ارتکاب گناه و خطا، قباحت و زشتی آن ریخته و کاهش یافته، بسیار سخت و دشوار است و تنها کسانی میتوانند بر این پیمان خویش باقی بمانند که انسانهای صابر و شکیبایی باشند. مفسران قرآن با توجه به آیات فوق گفته اند که ذکر فعل مضارع «یتوب» و مصدر میمی «متابا» پس از آوردن فعل «تاب» بر شرایطی در کمال توبه چون استمرار آن دلالت میکند (التحریر و التنویر، ج9، جزء19، صص77 و 78).
علامه طباطبایی نیز ببا توجه به ذکر «عمل صالح»، «آن را دلیل براستقرار توبه در شخص دانسته است (المیزان، ج15، ص242) به این معنا که شخص با کارهای نیک و عمل صالح، میکوشد تا توبه خویش را در ذاتش استقرار بخشد و دوباره به گناه و خطا بازنگردد.
دشواری وفاداری بر پیمان توبه از آن روست که انسان با ارتکاب گناه و خطا، زشتی و قباحت آن کار را از میان میبرد و ترس خود را نسبت به انجام مکرر کار زشت از دست میدهد.
عامل دیگری که موجب میشود تا استمرار به پیمان توبه سخت و دشوار باشد و شخص دوباره مرتکب عمل زشت و خطا و گناه شود، پذیرش توبه کنندگان ازسوی خداوند است. ممکن است شخص گناهکار با این تلقی که هردم که بخواهد توبه کند خدا توبه اش را میپذیرد گستاخی شود اما چنین شخصی باید متوجه باشد که در دام استدراج مکر امهال میافتد و شرایطی برای او پدید میآید که ناتوان از توبه و بازگشت به خود و خدا شود. بنابراین، نباید فریب شیطان را خورد که خداوند هر دم و لحظه هر گناه کوچک و بزرگی را میپذیرد و تا پیش از مرگ، انسان میتواند از همه گناهان توبه کند؛ زیرا این احتمال وجود دارد که در دام استدراج و امهال گرفتار شود و توفیق توبه از وی سلب شود. از این رو خداوند بر مردم سخت میگیرد و اجازه نمیدهد تا در دام این مکر امهال و استدراج گرفتار شده و توفیق توبه از ایشان سلب شود. بنابراین، گاه قبول توبه بدکاران را مشروط به تاخیر نینداختن آن میکند (نساء، آیه 17) و گاه دیگر پذیرش کامل توبه را متوقف به شرط عدم استمرار و تکرار دانسته و در آیه 54 سوره انعام، پذیرش توبه گناهکاران را مشروط به اصلاح گذشته و خودسازی پس از توبه میکند. (مائده، آیات 38 و 39)
به هر حال، اصلاح رفتار و اعمال (بقره، آیه 160 و آل عمران، آیه 89 و نساء، آیه 16 و آیات دیگر)، ایمان (اعراف، آیه 153 و طه، آیه 82 و قصص، آیه 67)، فوریت آن (نساء، آیه 17 و 18) و بقا بر توبه و استمرار و استقرار آن، از مهمترین شرایط پذیرش توبه است.
البته در مواردی که به حق مردم تجاوز شده میبایست پیش از توبه با کسب رضایت در صورت امکان شرایط را برای پذیرش توبه فراهم کرد؛ زیرا این کار یکی از مصادیق عمل صالح و اصلاحی است که در آیات تکرار شده است. از جمله کسی که سرقتی انجام داده و پیش از کشف سرقت و دستگیری اش، بخواهد از کار زشت خویش توبه کند، میبایست خسارتهای ناشی از دزدی را جبران کند تا توبه اش پذیرفته شود. (مائده، 38 و 39)
از آیات 17 و 18 سوره نساء این معنا ظاهر است که نباید توبه را تا دم مرگ به تاخیر انداخت، زیرا این تاخیر میتواند عامل سلب توفیق توبه از مسلمان و مومن شود و همچنین خداوند چنین توبه ای را نپذیرد؛ زیرا اگر توبه همزمان با حالت مرگ و احتضار باشد، این توبه پذیرفته نخواهد شد؛ چنین کسی که در حالت مرگ است و کشف الغطاء شده (ق، آیات 19 تا 22) و دوزخ و آتش عذاب را میبیند (تکاثر، آیات 6 و 7) دیگر فرصت توبه از او گرفته شده است.
از آیات 90 و 91 سوره آل عمران و 18 سوره نساء برمی آید که کفر، مانع جدی در برابر توبه است. شاید بتوان با توجه به آیه 18 سوره نساء مدعی شد که تاخیر توبه از سوی مومنان بدکار و زشتکار تا دم مرگ نیز مانع جدی دیگر بر سر راه توبه پذیری از سوی خداوند باشد؛ زیراچنین تاخیری از سوی مسلمان و مومن خود به معنای کفر است و خداوند از چنین افرادی نیز به عنوان کافر یاد میکند.
صد بار اگر توبه شکستی باز آی
توبه شکنان، کسانی هستند که به خداوند ایمان دارند و از رحمت رحیمی و فضل او آگاهند و بدان توجه دارند. اما برخی از آنان از این غفران و فضل و رحمت رحیمی الهی سوءاستفاده میکنند و در دام وسوسههای ابلیسی و خواستههای نفسانی میافتند و گناه و خطایی را تکرار میکنند.
از آنجا که انسان گرفتار نفس اماره و شیاطین انسی و جنی است بنابراین در معرض هرگونه خطا و گناهی قرار دارد، اما خداوند براساس رحیمیت و رحمانیتش، باب توبه را باز گذاشته تا انسان گناهکار پس از آنکه پشیمان از گناه خود شد، توبه کند و به سوی او بازگردد. روشن است که لازمه توبه ای اینچنینی، پشیمانی از کرده خود و تصمیم به عدم تکرار آن گناه و خطاست اما اگر انسان گرفتار وسوسه شیطان شد و ناخواسته و نه عمداً گرفتار همان خطا یا خطای دیگر شد، باز میتواند ضمن پشیمانی قلبی، به سوی خدا توبه کند. البته چنانکه گفته شد و از آیات قرآنی برمی آید، حفظ توبه سخت و دشوار است و تنها صابران میتوانند این گونه عمل کنند، درصورتی که بسیاری از مردم توانایی مقاومت در مقابل خواستههای نفسانی و وسوسههای شیطانی ندارند و لذا توبه خود را ناخواسته میشکنند و گناهان خود را تکرار میکنند.
در چنین حالتی شخص خطا کار نمی تواند بگوید چون من چند بار توبه کرده و آن را شکسته ام پس دیگر توبه ام پذیرفته نخواهد شد که این طرز تفکر، غلط و یاس از رحمت خدا خواهد بود و او حتی اگر صدبار توبه کند و ناخواسته و در اثر وسوسههای شیطانی توبه اش را غیرعامدانه بشکند میتواند به درگاه خداوند توبه کند که خداوند تواب است.
خداوند در آیات بسیاری از جمله 37 و 54 و 128 و 160 سوره بقره و نیز 16 و 64 و 104 و 118 سوره توبه، به این مطلب توجه میدهد که حتی اگر شخص، توبه پیشین خود را با خدا بشکند و بر توبه خویش وفادار نباشد، باز خداوند از آن جایی که تواب و بسیار توبه پذیر است و مومنان و مسلمانان خطاکار را تحت شمول رحمت رحیمی خود میگیرد، توبه گناهکاران را میپذیرد و از در رحمت رحیمی بر ایشان وارد میشود. مشروط بر آنکه واقعاً پشیمان شده و قصد بازگشت نداشته باشد.
اما اگر کسی گناهی مرتکب شود و توبه کند، درحالی که در دلش احساس پشیمانی نکند و یا قصد ارتکاب مجدد آن گناه را داشته باشد، چنین شخصی هم خدا را مسخره کرده و هم خود را و مسلماً توبه او پذیرفته نخواهد شد چراکه اصولاً به چنین توبه ای نمی توان توبه گفت زیرا مفهوم توبه ، پشیمانی و بازگشت و تصمیم به عدم تکرار است.
توبه، تفضلی از جانب خدا
از آن جایی که اصول توبه امری لازم و ضروری بر خداوند نیست، بلکه تنها تفضل و رحمتی خاص از سوی خداوند بر بندگانش است، (توبه، آیه 102 زیرا لفظ عسی به معنای امید ظهور در توبه پذیری به معنای تفضلی از سوی خدا دارد نه آن که حقی بر عهده خدا باشد) خداوند بارها و بارها این تفضل و رحمت رحیمی خویش را بر بندگان مومن و مسلمان روا میدارد تا آنان را از هلاکت و آتش دوزخ در امان دارد.
همین فضل الهی است که موجب میشود تا خداوند پیش از آن که بنده به سوی خدا بازگردد و توبه کند، خداوند به سوی بنده اش بازگردد و زمینه توبه و بازگشت را برای بنده فراهم میآورد و سپس خود، آن توبه ای را که خودش به بنده القا کرده میپذیرد. از این رو گفته اند، هر توبه بنده همراه دو توبه و بازگشت از سوی خداوند است.
بنابراین، پیش و پس هر توبه توبه کننده ای، توبه الهی با القای توبه در آغاز و پذیرش آن در پایان همراه است. خداوند در آیه 37 سوره بقره بر این نکته تاکید دارد که حضرت آدم(ع) از خداوند کلماتی را برای توبه دریافت کرد و براساس آن، توبه نمود و خداوند نیز به عنوان تواب آن را پذیرفت.
اینکه خداوند تواب است به این معناست که هر بار که شخص توبه اش را از روی جهل و وسوسه و نه عمد، بشکند و دوباره توبه کند، آن را میپذیرد چنانکه خداوند توبه از هر گناهی را میپذیرد و اگر انسان به کفر و شرک دچار نباشد میتواند همواره و در هر زمانی جز دم احتضار و مرگ توبه کند و همچون انسانی که دوباره از شکم مادر زاده شده هیچ گناهی بر جان و دلش سنگینی نکند.
مفسر بزرگ قرآن علامه طبرسی، در تفسیر وزین مجمع البیان با اشاره به آیه 160 سوره بقره میفرماید: اینکه خداوند خود را در این آیه به صیغه مبالغه تواب نامیده است، بیانگر این معناست که شکستن توبه گذشته هرگز مانع پذیرش توبه مجدد از سوی خداوند نمی شود؛ زیرا خداوند بسیار توبه پذیر است. (مجمع البیان، ج1 و2، صص239و 394و 442) شاعر پارسی گوی شیرین زبان براساس این اصل است که مردم توبه شکن را به توبه کردن میخواند و میسراید:
باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صدبار اگر توبه شکستی باز آی