27 بهمن 1389, 0:0
علمای اخلاق با تاسّی از معصومان(ع) مباحثی را در مراتب نیت در عبادت و تقسیم بندی عبادات ذکر کرده اند. در این جهت امام صادق(ع) در یک تقسیمبندی برای بندگان خدا میفرمایند: «عبادت کنندگان سه دستهاند: گروهی که خدا را به جهت ترس (از جهنم) عبادت میکنند، این عبادت بردگان است و گروهی که برای رسیدن به ثواب و پاداش خداوند را عبادت میکنند، این عبادت اجیران و مزدگیران است؛ و گروهی که خداوند را فقط به جهت محبت به او عبادت میکنند، این عبادت آزادگان و برترین عبادات است»(1).
روایات متعددی درباره تقسیمبندی عبادت کنندگان وارد شده که مضمون همه آنها این است که نیت افراد برای عبادت خدا، متفاوت است و در کل، عبادت کنندگان از سه انگیزه برای عبادت خدا برخوردارند: دسته ای که تنها ترس از عذاب خدا آنان را به عبادت وا میدارد که اگر خداوند جهنم را نمیآفرید و عذاب عالم برزخ و قیامت در کار نبود و مطلقاً کسی عذاب نمیشد و مردم تنها از لحاظ برخورداری از اصل ثواب، مراتب آن و درجات بهشت متفاوت میبودند، این دسته خدا را نمیپرستیدند؛ چون آنان طمعی به بهشت و ثواب ندارند و تنها ترس از عذاب خدا باعث میشود که واجبات را انجام دهند. این نوع عبادت، پایین ترین مرتبه عبادت به شمار میآید. دسته دوم که همّتشان از دسته اول بلندتر است و از مرتبه عالیتری از عبادت برخوردارند، کسانی هستند که نعمتهای اخروی و ثواب و بهشتی که خداوند در قرآن مردم را به آنها دعوت کرده، موجب عبادتشان شده است. انگیزه آنان برای عبادت، ترس از عذاب جهنم نیست، بلکه برای رسیدن به نعمتهای الهی خداوند را میپرستند. به واقع آنان خوی تجارت پیشگی دارند و انگیزه آنها رسیدن به سود سرشار است. ایشان در پی آن هستند که در معامله خود با خداوند به سود بزرگی که بهشت و نعمتهای آن است، برسند. در روایتی که ذکر کردیم، از عبادت آنان به «عبادت مزدگیران» تعبیر شده و در برخی از روایات دیگر تعبیر «عباده التجار» آمده است.
دسته سوم از بندگان خدا کسانی هستند که به عالیترین و خالصانهترین مراتب عبادت خداوند دست یافتهاند. عبادت این دسته به جهت ترس از عذاب الهی و طمع رسیدن به بهشت نیست، بلکه انگیزه آنان در بندگی خدا به دلیل رسیدن به عالیترین مراتب معرفت و عرفان الهی فقط عشق و محبت به خداوند است. در بیان انگیزه این گروه از بندگان خدا در عبادت پروردگار خویش، تعابیر گوناگونی در روایات آمده است؛ از جمله در روایتی که ذکر کردیم انگیزه این دسته که گروه «آزادگان» نامیده شدهاند، محبت خداوند و در بعضی دیگر شکر نعمتهای خدا ذکر شده است. شاید اختلاف تعابیر روایات به جهت تفاوت فهم مخاطبان و راویان آن روایات بوده است و در هر روایتی به فراخور فهم مخاطبان، عالی ترین انگیزه عبادت خدا بیان شده است.
بارزترین و عالی ترین جلوه و اوج بندگی خالصانه خداوند را در مناجات درخشان امیرالمومنین(ع) مشاهده میکنیم هنگامی که در برابر خالق خویش به سجده فرو میافتادند. در این مناجات که بسان سایر کلمات آن حضرت بر تارک آسمان عرفان و معنویت میدرخشد، حضرت میفرمایند: «خدای من، همین عزت و سرافرازی برای من کافی است که من بنده تو هستم و همین افتخار برای من کافی است که تو پروردگار من هستی. تو همان گونه هستی که من میخواهم، پس مرا همان گونه قرار بده که خود میخواهی»(2).
آری، برای بنده رهیافته به وصال حق بالاترین عزتْ بندگی خداست و بالاترین افتخار برای او این است که خدا مولای اوست. وی خدا را در عالی ترین وجهی که خود میخواهد مینگرد، بلکه هرچه میاندیشد، خدا را فراتر از فکر خود مییابد؛ چون فکر و اندیشه او محدود و خداوند نامحدود است. او انتظار دارد که خدا بخشنده باشد و مگر جز این است که خداوند «سریع الرضا»ست و از گناهان بیشمار ما در میگذرد؟ چنین بندهای از خدا میخواهد که در برابر اعمال محدود و کوچک وی، پاداش و نعمتی عظیم عنایت کند و مگر جز این است که خداوند در برابر اعمال نیک اندک ما نعمتهای بی پایان بهشتی را عنایت میکند که هیچ تشابهی بین آن عمل با این پاداش نیست. پس از آنکه حضرت اعتراف میکنند که خدایا تو همان هستی که من میخواهم، از خداوند میخواهند که ایشان را همان بنده ای قرار دهد که خود دوست میدارد.
در سخن دیگری حضرت در بیان انگیزه خویش در عبادت خداوند میفرمایند: «خدای من، من تو را به جهت ترس از عقابت و یا طمع به ثواب و پاداشت عبادت نکردم، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم؛ از این رو، به عبادت تو پرداختم»(3). مفهوم سخن حضرت این است که اگر خدا جهنم و بهشت را نمی آفرید یا ترک عبادت، عذاب الهی را در پی نمی داشت و همه بندگان ـ اعم از کسانی که خدای را عبادت میکنند و آنان که او را نمی پرستیدند ـ یکسان از بهشت و نعمتهای آن بهرهمند میشدند، باز من تو را عبادت میکردم؛ چون تو را شایسته عبادت یافتم و کسی که خدا را بشناسد، در مییابد که لازم ترین و شایسته ترین کار او، پرستش خداوند است.
حقیقت این است که ما درک کافی از شایستگی خداوند برای عبادت نداریم. البته به حقانیت این مطلب معترفیم و نمی خواهیم در آن تشکیک کنیم؛ اما فهم ما قاصر است و نمیدانیم چگونه و از چه راهی این معرفت برای انسان حاصل میشود و انگیزهای برای پرستش خداوند میگردد. در این باب پاره ای از تعابیر به افق درک ما نزدیک تر است؛ نظیر تعبیر امام صادق(ع) از انگیزه خود برای عبادت خدا؛ آنجا که فرمودند: «من خدا را از روی محبت و عشق به او عبادت میکنم»(4). «محبت» مراتبی دارد: یکی از مراتب محبت این است که دیگری را به خاطر استفاده و بهرهای که از او میبرد دوست بدارد؛ از آن رو به کسی محبت میورزد که میتواند از وی استفاده مالی و غیر مالی ببرد؛ اما اگر دوستش به او بهرهای نرساند، به دوستی با او پایان میدهد.
عالی ترین، راقیترین، کاملترین و خالصانهترین مرتبه محبت، عشق است. در این مرتبه، عاشق از معشوق چیزی برای خود نمی خواهد و عشق او به خاطر استفاده ای نیست که از معشوق میبرد، بلکه او به مرتبهای رسیده که خود را نمی بیند و با همه وجود در معشوق فانی میشود و در مقابل او به خاک میافتد. اقتضای عشق و محبت خالص این است که انسان به خود ننگرد و برای خویش چیزی نخواهد. این همان مرتبه ای است که اولیای خدا و بخصوص ائمه اطهار(ع) به آن رسیدند و به حق در مقام بندگی خدا میگویند: «وجدتک اهلاللعباده فعبدتک».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان