«اعوذ بالله من الشیطان رجیم وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ »[1]؛ درسوره مبارکه توبه می فرماید:« هر کاری می خواهید بکنید و بدانید خدا و پیغمبر و مومنون اعمال شما را خواهند دید». در حدیث داریم مقصود از مومنون، زنان مقدسه ائمه هستند اینها اعمال ما را می بینند؛ و اما از فضائل حضرت مجتبی سلام الله علیه عرض کنم حضور شما که به عنوان قطره ای از دریا ما که نمی توانیم احاطه کنیم کتاب های مفصلی در مورد حضرت نوشته شده در علم او در زهد و کرم در اخلاق نازنین و معجزات و اصحاب و عصرش که اینها بحث های بسیار مفصلی است ما این جا تبرکا چند تا منقبت عرض می کنیم و رد بشویم . فضیلت اول را از کتاب «تذکره الخواص» نقل می کنم،« تذکره الخواص» کتاب عظیم القدری است مولف آن سبت ابن جوزی است. در بین علمای سنی یکی از علمای مشهور ابن جوزی است که ابن جوزی حمبلی هم بوده و کتب زیادی نوشته ، این یک نوه ای داشته است سبت ابن جوزی می گویند خیلی وقت ها از جدش مطلب نقل می کند قال جد و کذا و کذا خلاصه این از آن دسته از علمای سنی بسیار محترم و مشهوری بوده که حرفش را قبول می کردند و زیر بار آن می رفتند کتابی دارد به نام «تذکره الخواص» که این کتاب در ایران سابق چاپ شده و چاپ سنگین و در نجف هم چاپ شده است، اما چون کتاب های مهم ای بسا مطلبی در آن ها پیش می آید که آدم تردید دارد یا نه ما برای اهمیت کتاب از این دو نسخه داریم کتاب های مهم را تا بتوانیم مستقیم تهیه می کنیم تا غلط همدیگر را بگیرند هم چاپ ایران و هم چاپ نجف در آن جا دیدم که نقل می کند وقتی اهل بهشت در بهشت مستقر شدند «لم استقر اهل الجنه فی الجنه قالت الجنه»[2]؛ در مباحث گذشته اشاره کردیم که ما در روایات داریم که بهشت این طور گفت،این طور می گوید، و اینها تسامح در تعبیر نیست بهشت واقعا حرف می زند «و ان الدار الاخره لهی الحیوان»[3]؛ اصلا زنده است منتها از عقل ما خارج است.

ویژگی اهل بهشت

برای تقریب ذهن عرض کنم که این حرف ها را به ما گفته اند که در بهشت حوری است، قصر هست، میوه هست، چشمه هست، نه این میوه، مثل میوه هایی است که در مغازه های میوه فروشی است نه چشمه های آن مثل چشمه های ما است. نمی دانیم چی است؟ برای تقریب ذهن چیزهایی گفته اند اگر خدا قسمت کند باید فقط برویم ببینیم بله در حدیث دارد: در بهشت چیزهایی است که چشمی ندیده توجه کردید گوشی هم نشنیده و لا خطر علی قلب بشر[4] به ذهن بشری هم خطور نکرده فقط یک اشاره ای دارد. جمال السالکین آیت الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی قدس الله سره که از صاحب بصیرتی نقل کرده که می فرماید: در بهشت اگر انسان به یک لذتی برسد لذائذ دیگر را در ضمن آن در می یابد، در لذائذ نفسانی مثلا یک سیب بخورد در آن حال چون سیب را دارد می خورد یک موسیقی بسیار خوب هم برای او نواخته می شود موسیقی در آن جا حرام نیست بهشت موسیقی اش فرق می کند توجه فرمودید؛ شراب در آن جا خوردنش حرام است، ولی شراب آن جا این طور نیست شرابا طهورا شراب آن جا آدم را پاک می کند عوض می کند زیر و رو می کند روایت داریم کسی در دنیا از حرام اجتناب کند حتی خدا آن جا صدای خوب هم برای او تهیه کرده است، حدیث داریم که شاخه های درخت در بهشت می شکند می افتد زمین وقتی می افتد بهترین موسیقی از آن پخش می شود بله موسیقی آن جا عیب ندارد. بعد نگویید فلان کس گفت موسیقی عیب ندارد ها موسیقی بهشت عیب ندارد، بله آیه هم داریم که می فرماید:« وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ »[5]؛ هر چی که نفس ها بخواهند در بهشت است هر چی شما بخواهید، بهشت زنده است! ما نمی دانیم چی است توجه فرمودید. امیر المومنین جمله عجیبی دارد می فرماید: «هر چیزی بیانش از عیانش بزرگ تر است»؛ مثلا می آید یک باغی را توصیف می کند آدم می بیند نه این خبرها نبوده یک قدری با زرق و برق بیان کرده اند یک کارخانه و موسسه ای را توصیف می کند آدم می بیند نه چند درجه از گفته گوینده پایین تر است؛ فقط می فرماید یک چیزی هست که عیانش از بیانش بزرگتر است و آن بهشت است هر چی بگویند باز نارسا است و کم است توجه فرمودید، پس بنا براین زنده است «و ان الدار الاخره لهی الحیوان»[6]؛ پس بهشت می گوید ، بهشت گفت اینها تسامح در تعبیر نیست واقعا بهشت حرف می زند سبت بن جوزی نقل می کند که: «لم استقر اهل الجنه فی الجنه»[7]؛ وقتی اهل بهشت در بهشت مستقر شدند قالت الجنه بهشت یک حرفی می زند می گوید خدایا مگر وعده نداده بودی من را به دو مخلوق بسیار بزرگت زینت بدهی، خدا می فرماید: مگر تو را به حسن و حسین زینت ندادم؟ اینها زینت دستگاه خدا هستند. باز روایت شاید در تسنن عرض کنم که به حد تواتر رسیده باشد و این هم مژده است برای شما و ما همه شیعیان بالاترین مژده است که قبلا از شما سؤالی می کنم و از طرف شما به نیابت جواب می دهم و آن این است که آیا دعای پیغمبر رحمت رد می شود ابدا دعای او رد بشود، پس دعای کی قبول می شود و این بالاترین مژده است . هر کس بگوید دعای پیغمبر رد می شود در مرز کفر قدم برداشته این که بنده دیده ام آقا عجیب است ابن عصاکر خیلی مرد متعصبی است او در تاریخ دمشق و دیگران در جای دیگر، ابن سباق مالکی در« الفضول المهمه»، چندین عالم سنی، شاید به تواتر برسد که می گویند پیغمبر اکرم وقتی امام حسن مجتبی را می دید، می فرمود:« اللهم انی احبه»؛ خدایا من او را دوست می دارم در بعضی از روایات است« فاحبه»؛ تو هم او را دوست داشته باش در روایت دیگر که همه این نام برده ها نقل کرده اند این است که وقتی امام حسن و امام حسین را می دید می گفت: مژده این جا است من این دو فرزندم را دوست می دارم، تو هم این دو تا فرزند من را دوست داشته باش، هر کسی را که حسن و حسین من را دوست داشته باشد، به خدا قسم اگر مواظب نمازهایتان باشید عاق والدین نباشید، عاقبت شما به خیر است. « هيهات انت اكرم من ان تضيّع من ربّيته »[8]؛ «خدایا تو کریم تر از این هستی که ضایع کنی.» کسی را که تربیت کرده باشی، پیغمبر بگوید که اینها را دوست داشته باشید دوستار امام حسن را ضایع کند خدا همچین کاری نمی کند مگر خودمان خودمان را ضایع کنیم، مگر بی تقوا و بی مبالات باشیم. خوب اینها قطره هایی بود از دریا یک حدیثی هم ما پارسال گفته بودیم حضرت مجتبی به عنوان یک معصوم که متصل به غیب است اظهار نظر می کند می فرماید زیباترین زیباها، خلق زیبا است اگر خلق تو زیبا نباشد، هیچ زیبایی تو را آرایش نمی دهد. خدا شاهد است دور و بر آدم خلوت می شود ماشین زیبا و خط زیبا داری توجه کردید اخلاق تو زیبا نباشد مردم می گویند آقا ولش کن نه دیدار عرب نه شیر شتر، پیغمبر که معجزه داشت خارق العاده از او سر می زد مرده را زنده می کرد قرآن می گوید «ولو کنت ... غلیظ القلب لنفضوا من حولک»[9]؛ پیغمبر با این که معجزه داری مرده را زنده می کنی بنا باشد آدم خشن و تندی بشوی مردم از دور تو پراکنده می شوند. خوب قدری درمورد عصر امام صحبت کنیم ،ما برای این که به عصر حضرت یک نگاهی بکنیم باید اول در مورد معاصر پلید و منافق و جاعل حضرت مجتبی یعنی معاویه یک قدری فکر کنیم حضرت چه معاصری داشته مظلومیت این اهل بیت در این است که آقا چه کسانی با اینها طرف حساب بوده اند خدا شاهد است آدم خجالت می کشد بگوید، اصلا اینها آنقدر قدسی بودند فرض کنید هیچ مزاحمی نمی داشتند باز هم زجر می کشیدند.

معاویه وصلح امام حسن علیه السلام

خوب یک قطره از پلیدی های معاویه را برای شما بگویم ،کتابی است به نام «الاخبار الموفقیات» این کتاب ، کتاب عجیبی است ظاهرا از جمله کتاب هایی بوده که گم شده بوده چون چندین کتاب علمی و حدیثی در شیعه و سنی گم شده بعضی ها پیدا شده و بعضی ها نشده این هم مثل این که گم شده بود و علما از آن ناامید بودند تا حدی این کتاب عرض می کنم که «الاخبار الموفقیات» یکی از ماخذ ابن ابی الحدید بوده در شرح خود در نهج البلاغه از این کتاب زیاد استفاده کرده است ،الحمدلله نسخه ای در دست من هست و چاپ دانشگاهی چاپ بغداد است بله آن جا می نویسد که زبیر بن بکار است باور کنید وقتی اسمش می اید علمای سنی می خواهند از جا برخیزند زبیر مرد بزرگی بوده ،مجتهد بوده، فقیه بوده ،خلاصه زبیر بن بکار در آن جا می نویسد که پسر مغیره بن شعبه می گوید: چرا صلح کرده بله عیب ندارد اگر می خواهی متوجه بشوی برو مطالعه کن ولی آن قدر بدانید که من به رفقا می گویم ما دو تا چرا داریم یکی از دنیای تسنن آمده یکی از غرب آمده بله چرا خوب است آدم بخواهد بفهمد امام حسن چرا صلح کرده برو مطالعه کن ، اما بنابراین نباشد که اگر نفهمیدی چرا برای تو ایرادی باشد امام معصوم است حجت خدا است متصل به غیب است چرا ندارد، اصلا این چراها یک خورده هم از دنیای تسنن آمده است، امام را نمی شناسند یک قدری از غرب آمده در این حال می گویند عیب ندارد مطالعه و تحقیق کند اما این طور نباشد که اگر حل نکردید بگویید پس چرا امام حسن این طور کرده اگر حل نکردید متوجه می شویم که یک سری داشته حالا به هر حال می گوید که مغیره بن شعبه ببینید پسرش می گوید پدرم از رفقای معاویه بود شب ها با هم شب نشینی داشتند شما از همین جمله چقدر الهام باید بگیرید که این ها با هم شب نشینی داشته اند بله جلسه داشته اند مساله خیلی مهم است از تاریخ اسلام به فضل الهی پرده هایی می شود برداشت و حرف هایی می شود زد خیلی الهام بخش است. پسر مغیره می گوید پدرم با معاویه شب ها می نشستند آخر چی کار می کردند می نشستند شکیات و سهویات که با هم نمی گفتند فقط نقشه بود برای امیر المومنین نقشه بود برای امام حسن و نقشه بود برای اصل اسلام صحبت سر این است می گوید یک شب دیدم پدرم آمد یک قدری عبوس است می گوید رفتم پیشش ایستادم که بپرسم چرا ناراحتی پدر. اینها را مدرکش را برای شما گفتم «الاخبار الموفقیات» تالیف اوایل قرن سوم است کتاب عزیز القدری است بله خیلی هم در نزد اهل تسنن محترم است ،گفتم که ایستادم تا این که پدرم سرش را بلند کرد و متوجه من شد گفت که پسر جان حاجتی داری که ایستاده ای نیازی داری، گفتم بله می خواهم بپرسم که امشب چرا عبوس هستید ؟ گفت: « رجعت من عند اکفر الناس»؛ امشب از نزد کافرترین مردم دارم می آیم، کافرترین مردم کی است؟ گفت رفیقم معاویه آخر چه طور شد مگر او را نمی شناختی هر شب می رفتی رفیق بودی بله به این غلیظی نمی دانستم که امشب فهمیدم گفتند چی شد آدم از گفتن آن حیا می کند ولی باید آقایان و عزیزان و جوان ها یک چیزهایی را ولو به تلخی بشنوید ولو تلخ باشد گفت ما هر شب صحبت می کردیم از این ور و از آن ور مسائلی با هم داشتیم اما امشب نام مبارک رسول اکرم به میان آمد معاویه این پلید نسبت به حضرت ناسزا گفت ناسزا الله اکبر، ابن تیمیه این را من حاشیه می زنم کتابی دارد به نام «السیف المسلول علی شاط برسول» نستجیر بالله موضوع این کتاب این است که هر کس بد و بیراه به پیغمبر بگوید کافر می شود خوب اینها را ما می دانیم این کتاب نوشتن ندارد حالا در فکرم که اگرچه از کتاب ابن تیمیه بدم می آید فقط به مقدار نیاز مطالعه می کنم هر وقت دیدم خونم کثیف شد از بس توهین کرده به شیعه ،خلاصه می گوید به پیغمبر ناسزا گفت. گفتم: چطور پیغمبر با آن عظمت! آن وقت تو این طور برایش حرف می زنی، معاویه گفت: تو خیلی ساده ای خیال کردی که من با حسن بن علی طرف هستم یا با علی بن ابی طالب طرف هستم گفتم: بله تا حالا این طور فکر می کردم با اینها طرف حسابی الان می بینم به پیغمبر ناسزا می گویی پس نمی دانستم با پیغمبر هم خورده حساب داری، گفت : والله دفنا دفنا به خدا قسم می خواهم نام خود پیغمبر دفن بشود، هدف من این است نگاه کنم ببینم کی بیشتر مروج این پیغمبر است آن را از بین می برم حسن بن علی باشد آن را از بین می برم ، این عصر حضرت است یک قطره از دریا و ما یک بحثی داریم که شیعه باید بداند که هر امامی در زمان خود پاسداری از دین کرده من متاسفم خیلی نمی شود در طول سال چقدر ما چراغ ها را روشن می کنیم، چقدر مجالس داریم، این پرچم امام حسین اهتزاز پیدا می کند ما هزاران نفر آدم پیدا می کنیم و این خصیصه این کشور و نعمت های این کشور است در هیچ سرزمینی نمی شود مردم را این طور جمع کرد و حرف زد اما باید استفاده کنیم چرا گفته نمی شود نمی دانم که یک بحثی است که هر امامی در زمان خود پاسداری دین را کرده و اگر با این دفنا و دفنا معاویه و با این پلیدی که او داشت حضرت مجتبی سلام الله علیه نبود الان ما از دین اثری نداشتیم از معارف اثری نداشتیم حضرت پاسداری کرد و تحویل داد به حضرت ابی عبد الله که قضیه مفصل می شود که علمای سنی حتی به زبان در آمده اند شیخ عبدالله علایری می گوید در عصر یزید تمام دین در خطر بود و با هجرت ابی عبد الله دوباره احیا شد، خدایا تو را به حسن بن علی به بدن نازنینش این مریض ها را شفا مرحمت کند رهبر بزرگوار ما طول عمر بده این سرزمین را از آفات حسی و غیر حسی حفظ کن برکات ظاهری و باطنی بر این سرزمین نازل بگردان و ذریه ما را از آفات حسی و غیر حسی محفوظ بدار و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد .