دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقش ائمه درتاویل آیات قرآن

در این بخش متن سخنرانی با عنوان نقش ائمه درتاویل آیات قرآن در موضوع ویژگی های ولایت اهل بیت علیه السلام آورده شده است.
No image
نقش ائمه درتاویل آیات قرآن

نقش ائمه در تاویل آیات قرآن

انواع سنت

وجود امام، عامل حیات معنوی

ذکر مصیب

یادتان باشد سوره ملک از سوره های بسیار پر نور و پر اسرار قرآن مجید است آیه سی سوره ملک «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعين »[1]؛ این آیه است که پیغمبر به این مردم بگو که اگر دیدید که این آب شما فرو رفته و آب از دست شما ناپدید شده و چه کسی برای شما آب گوارا می آورد بنا باشد این چشمه ها فرو برد و قائل بشود در زمین و بی آب بمانید. خوب این مقدمه ای که ما در تفسیر گفتیم برای همین بود که در این مباحث که ان شاء الله داریم آن مقدمه مانند ابزاری به کار می آید و به درد شما می خورد. ما در جلسه اول گفتیم که روایاتی که در تفسیر آیات می رسد بیشتر اینها بیان مصداق هستند و با ظاهر آیه منافات ندارد. ظاهر آیه این است که می خواهد نعمت های خود را تذکر بدهد خیلی از این نعمت ها مادامی که در دست است ما هیچ توجهی نداریم، وقتی نباشد انسان متوجه می شود وقتی می رویم شیر آب را باز می کنیم مطمئن هستیم وقتی باز کنیم آب هست برق را روشن می کنیم الحمدلله امنیت است شب ها می رویم راحت می خوابیم سر و صدایی نیست و هیچ توجه نداریم ای بسا بزرگترین نعمت را انسان دائما همراه خود دارد مانند صحت بدن که اصلا توجه ندارد که الحمدلله من سالم هستم بلند می شوم با پای خودم می آیم توی مهدیه می نشینم و بلند می شوم می روم اصلا توجه نداریم گاهی می شود عیادت یک مریضی انسان می رود می بیند زن و بچه خوشحالی می کنند می گوید امروز دکتر اجازه داده ایشان بلند بشوند تکیه بدهند ببینید ما چقدر از جا بلند می شویم و می نشینیم آنها خوشحال هستند که امروز دکتر گفته ایشان بلند شوند تکیه بدهند این که حدیث هم داریم که« نعمتان مجهولتان الصحه و الامان»[2]؛ دو تا نعمت است که اینها مجهول هستند یکی صحت بدن است یکی امنیت دیگر نعمت ها هم همین طور.

نقش ائمه در تاویل آیات قرآن

خوب آن ظاهر آیه اشاره به نعمت آب است که نعمت بسیار بزرگی است وقتی حساب بکنیم چه نعمت بزرگی است این آب و چه قدر منشاء است برای آثار فراوان لا تعد و لا تحصی و خیلی ما در قرآن آیه داریم که نعمت های دنیا را تذکر می دهد آفتاب و خورشید و ابر و درخت و دریا و حیوانات و عرض کنم ماهی های در دریا خیلی از این آیه ها فراوان داریم منتها بعضی از این آیه باطن هم دارد غیر از ظاهر که ائمه اطهار علیهم السلام که اینها راسخون در علم هستند «و ما یعمل تاویله الا الله و الراسخون فی العلم»[3]؛ غیر از راسخون در علم هیچ کس حق ندارد تاویل آیه ای را بیان کند تاویل برای ائمه است. تفسیر بله اگر کسی پیدا بشود دارای شرایط باشد با آن بحث مبسوطی که خدمت شما عرض کردم خوب تفسیر بکند ولی تاویل فقط حق راسخون در علم است که آن هم وجود نازنین ائمه علیهم السلام است. بنده هم بیایم بگویم که آقا مقصود از آب یک چیز دیگر است حق ندارم ولی امام می گوید پیغمبر می گوید اینها راسخون در علم هستند حالا ببینم تاویل آیه چی است در مورد تاویل آیه قدری با هم مانوس شویم آیه را تکرار می کنم «قل ارایتم ان اصبح مائکم غورا و من یاتیکم بماء معین»[4]؛ در این آیه تاویل روایات فراوانی داریم از مولای ما حضرت رضا سلام الله علیه رسیده از حضرت باقر علیه السلام رسیده از ائمه دیگر هم رسیده تاویل آیه این است می فرماید: اگر چنانچه امام زمان شما غائب شود و در بین شما نباشد چه می کنید این تاویل آیه است. خوب چرا این جا آب گفته می شود و امام معصوم این را تاویل به امام می کند چه مناسبتی است بین آب و امام؟ چرا امام را تشبیه به آب می کنند و چرا آب را در آیه تاویل به امام می کنند؟ خدا می داند این که به نظر قاصر می رسد و بعضی از دلایل کمک می کند این است که آب مایه حیات است در ظاهر شما می دانید« من الماء کل شیء حی»[5]؛ درخت است انسان است حیوان است عرض کنم نباتات اصلا ماده حیات آب است قرآن حرف را تمام می کند «من الماء کل شیء حی»[6]؛ حالا به قول بعضی از علماء چه روح حیوانی داشته باشد چه روح نباتی و بالاخره آب باید باشد و این از سنن پروردگار است آب باید باشد تا برسد به این موجودات اینها زنده بشوند و بنده در مباحث خود به رفقا و دوستان گفته ام که عزیزان توجه کنند که وقتی در قرآن می خوانیم «ولن تجد لسنه الله تبدیلا»[7]؛ خیلی حرف بزرگی است یعنی این مفهوم در چندین قالب در قرآن آمده است «ولن تجد لسنه الله تبدیلا»[8]؛ در بعضی جاها« ولن تجد لسنه الله»؛ می شود یعنی چی؟

انواع سنت

سنت چند تا معنا دارد یک سنن تشریعی داریم مثلا می فرماید: نماز مغرب سه رکعت است این سنت تشریعیه است نماز عشاء چهار رکعت است نماز صبح دو رکعت است و باید پیش از طلوع آفتاب خوانده بشود یا عرض کنم که در ماه مبارک رمضان هر کس قدرت دارد باید حتما روزه بگیرد مسافر نباشد مریض نباشد زکات بدهیم خمس بدهیم اینها سنن تشریعی است و اینها هرگز عوض نمی شود یعنی شما فکر کنید که شاید یک روز نماز مغرب بشود چهار رکعت نماز صبح بشود سه رکعت نه هیچ کدام از اینها تکان نمی خورد. منتها این یک طرف قضیه است یعنی «لن تجد لسنه الله تبدیلا»[9]؛ عنایت کنید این بحث مشکلی است چون سنن تشریعیه هیچ وقت عوض نمی شود از طرف دیگر سنن تکوینیه هم داریم آن هم عوض نمی شود یعنی هزار سال پیش اگر کسی دانه گندم را در خاک می گذاشت گندم می رویید حالا هم همین طور است بگوییم که شاید یک وقت دوره و زمانه عوض بشود ما گندم بکاریم درخت انار در بیاید همچین چیزی نمی شود سنن تشریعیه عوض نمی شود سنن تکوینیه هم عوض نمی شود خدا از اول این طور قرار داده که آتش حرارت داشته باشد بگوییم حالا شاید روزی پیش بیاید آتش روشن بشود حرارتی هم نداشته باشد نه این طور نیست حالا اینها از نظر ظاهر یک قدری محسوس و مشخص است ولی جان مطلب در یک جا است ببینید اول گفتیم یک سنن تشریعیه دوم سنن تکوینیه مثل سوزاندن آتش، مثل این که آب سیراب می کند انسان را ،مثل این که گندم بکاریم گندم در می آید، عدس بکاریم عدس در می آید اینها هیچ وقت عوض نمی شود هزار سال پیش همین طور بوده و حالا هم هست و اما قسم سوم خیلی لطیف است، قسم سوم سنن تکوینیه باطنیه است سنن تکوینیه ظاهری چه طور عوض نشد هزار سال پیش گفتیم اگر عدس می کاشتی عدس در می آمد حالا همین است آتش می سوزاند سنن تکوینیه باطنیه یعنی چی مثال بزنم بله هزار سال پیش نماز شب نورانیت می آورد حالا هم می آورد هزار سال پیش آدم پاکیزه را خدا دوست می داشت حالا هم دوست می دارد آقا چه طور شده پس بعضی ها می گویند از اولیا و آدم های بزرگوار حالا نیست و عرض کنم حضور شما که می خواهند نقض کنند این قسمت را چرا پس حالا نداریم آنقدر بزرگان داشتیم تعریف می کنند یک آشیخ حسن علی نخودکی اصفهانی داشتیم که رضوان الله علیه حتما کتاب را دیدید اخیرا چاپ شده، نشان از بی نشان ها مربوط به ایشان است. بنده قبل از تالیف از مرحوم پدرم شنیده بودم که ایشان از اولیا و بزرگان بود این شیخ هزار مریض را با یک خرما شفا می داد آقا یک نفر می گوید ایشان سوار ماشین من شد وسط راه بنزین تمام شد این که دیگر ماشین بنزین تمام بشود اکثر شما سر و کار دارید می بینید هیچ فرقی با یک صندوق که کنار خیابان باشد ندارد می گوید شیخ گفت چی است گفتم آقا بنزین تمام شد آمد در مخزن بنزین را باز کرد نمی دانم چه کار کرد چه حرفی زد دوباره بست گفت برویم آقا چیزی نشد گفت شما حرف گوش کن می گوید روشن کردیم رفتیم عجیب یک قطره بنزین نداشت حالا این دیگه نه با فیزیک جور در می آید نه با شیمی جور در می آید آنهایی که هی عقلشان را به رخ می کشند هی بیایند به رخ می کشند کاری است که شد و این یک قطره از دریا است فرمودند برو رفتیم گفت اگر دست به در این مخزن نزنی همیشه این روشن می شود نمی خواهد بنزین بزنی اگر در راه باز کنی نه دیگر می گوید ما شیخ را پیاده کردیم بیست و پنج روز با این ماشین شرق و غرب را زیر پا گذاشتیم یک روز گفتم وسوسه شدم در مخزن را باز کنیم ببینیم چی است مثلا از تو آن جنی چیزی می آید بیرون چی می شود هیچی می گوید آقا در مخزن را باز کردیم تمام شد ماشین خاموش شد فرموده بودند اگر دست نزنی عمر نوح هم پیدا کنی این ماشین خواهد رفت خوب بله آقا شیخ رجب علی خیاط بوده باطن را می دیده این دیگر دروغ نیست چشم برزخی داشت که من چیز هایی می دانم خدا شاهد است خانه امام زمان تا حالا جرات نکردم بگویم گفتم یکی می گوید دروغ است یکی می گوید با عقل جور در نمی آید دیده اید بعضی از معارف وقتی بگویند دروغ است دو تا ضرر دارد یکی به گوینده ضرر می رساند می گویند چرا گفتی آن شنونده ای هم که می گویند با عقل جور در نمی آید بزرگان فرموده اند او هم ظلمت می گیرد نباید گفته شود به او می گویند تو که وارد نبودی چه حق داشتی که بگویی این طور نیست لا اقل ساکت می شدی قرآن می گوید :«بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه»[10]؛ بعضی ها تکذیب می کنند چیزی را که علم به آن ندارند وقتی من علم چیزی را ندارم لا اقل ساکت بشوم هی بیایم سر و صدا کنم نه این طور نیست عصر فضا است حالا عصر هر چی هست اینها وجود داشته خدا می داند. حالا یک عده می گویند آقا شما به من می گویند و یا گوینده مبنا که شما که می گویید که سنن تکوینیه باطنیه قسم سوم که خیلی مهم است به نظر قاصر بنده این طور می فهمم« ولن تجد لسنه الله تبدیلا»[11]؛ این را هم در بر دارد یک عده کلاه سرشان می رود یک عده فکر می کنند سنن تشریعیه را می گوید نه بابا این را که می دانیم سنن تشریعیه عوض نمی شود تکوینیه عوض نمی شود تکوینیه باطنیه هم عوض نمی شود یعنی بایدآشیخ رجبعلی درست بگوید چرا نمی شود باید حاج سید حسین همدانی درست بگوید چرا نمی شود آقا این اتقیا و ابرار این ها کجا رفتند؟ یک عده می آیند در مقام تاویل می گویند آقا لقمه ها خراب شده است خوب گوش کنید بیش از لقمه انگار عقلشان نمی رسد به اینها می گویند چه طور لقمه ها خراب شده این را بیان کنید ببینم می گویم خدایی نکرده تو که دزد نیستی من هم که دزد نیستم نردبان که نگذاشته ام بروم بالای دیوار کسی. اگر عمدا حرام خوردی بگو می گوید نه وقتی لقمه ها آلوده شد و مثال هم می زند می گوید چه طور یک نفر شراب بخورد بدون این که بدون شراب است باز هم مست می شود این طور می گویند ها حرام هم بخورد ولو بداند که حرام هم نیست اثر خود را می گذارد این طور نیست وای از دست یک مشت مقدس بی سواد همه را دارند گمراه می کنند مثال می زند آن بیچاره هم آن جا نشسته آدم عوام می گوید به به عجب مثالی این مغالطه است متوجه نیست بیچاره گفت دیوار موش دارد و هر موشی هم گوش دارد پس دیوار گوش دارد دیوار که گوش ندارد این را در منطق می گویند مغالطه جدل است بله اینها عوام فریبی است حرام را بخوری همان طوری که شراب را می خوری اثر خودش را می گذارد این هم ولو ندانی حرام است اثر خودش را می گذارد نه این طور نیست اینها عدل نخوانده اند عدل الهی را خوب تعریف نکرده اند اینها منافات با عدل خدا دارد. یک کسی چیزی دزدیده باشد بگذارد جلوی من، من هم از همه جا بی خبر خورده ام شب نماز شب بیدار نشده ام روز قیامت به خدا می گویم خدایا تو خود گفته بودی آن چه را که ظاهرا می بینی حلال است بخور من هم خوردم چرا من را بیدار نکردی برای نماز شب ؟شما باشید به جای خدا چی می گویید به من بگویید ببینم شما به جای خدا جواب دارید بگویید این نماز شب که من پا نشدم کم گذاشته شده برای من چرا کم گذاشته شده من که نمی دانستم آن حرام است این آقایان یک چیزی را شنیده اند نمی دانند کجا خرج کنند اشتباه در تفسیر به کار می برند می گویند یک جوانی رفت رمالی یاد گرفت آمد گفت یا ایها الناس ما رمل بلد هستیم رمل از چهار تا خانه تشکیل می شود بله علمی است که چند تا برنج این طرف آن طرف می اندازند اینها شیاد هستند کسی که علم رمل بلد باشد به کسی یاد نمی دهد اصلا یک علمی است برای خودش یک کمی هم از بین رفته است خلاصه آمد گفت ما رمل بلد هستیم گفت خیلی خوب یک نفر رفت از آن مورچه اسبی ها گرفت ما در بچگی مورچه اسبی می گفتیم مورچه های درشت گذاشت تو دستش گفت چی است این اشکال رمل را که انداخت این حیوان برای خودش خانه مرگ دارد، جماد دارد، زندگی دارد، برای خودش علمی است یکی خانه حیوان آمد گفت آقا حیوان است آقا این جا خیلی خوب گفتی بالاخره خیلی حرف است نگفت نخود است، نگفت لوبیا است، گفت حیوان است گفت سیاه هم است گفت درست است مورچه سیاه است مورچه های بزرگ البته مورچه زرد هم داریم گفت دیگر چی گفت دو تا هم شاخ دارد گفت خیلی خوب سیاه هست دو تا هم شاخ دارد بله پاهای پر قدرتی هم دارد حالا چی است گفت من تطبیق کنم گفت ببخشید با نشانه هایی که خودم گفتم گاو میش است گفت آقا گاو میش که در دست من جا نمی گیرد این مثال به این سادگی را می بینی این مثال در عین حال که ساده است پشتوانه علمی دارد در اصطلاح علمی به آن می گویند اشتباه در تطبیق یک چیزی را یاد گرفته نمی داند کجا خرج بکند بله شراب خوردن توفیق را کم می کند اما کی وقتی بدانی امام صادق علیه السلام متصل به غیب است می فرماید:« کل شی لک حلال»[12]؛ هر چیزی بر تو حلال است:« حتی تعرف الحرام بعینه»[13]؛ مگر آن که عینا حرام را بشناسی یعنی بتوانی قسم حضرت عباس بخوری که این جا حرام است پس این در کجا است این دو تا مورد دارد که آدم بی جا خرج می کند اول گفته کی است وقتی که بدانی حرام است دوم بعضی از بزرگان گفته اند بعضی از سالکین با خدا عهد می کنند که اگر اندکی دقت بکنند عهد می کنند با خدا که در خورد و خوراک اندک بی دقتی هم نکنند این سالکین بعضی ها این طور هستند می گویند خدایا من عهد می کنم خلاصه یک جایی دعوت کردند من را یک سفره ای افتاده بود قدری دقت کنم این کاری است که خودش می کند خدا نخواسته خلاصه گفته شده است که اگر اینها این عهد را بشکنند کتکش را می خورند بی موالاتی کرده رفته پلو و کبابی خورده می گویند پس امشب بی زحمت بخواب عهد را خراب کردی بله عمومی نیست اما یک چیزی به شما بگویم این مهم است هر گناهی توفیق را کم می کند اینها چرا به لقمه چسبیده اند من نمی دانم گفت به درویشی گفتند چرا نماز نمی خوانی گفت نادعلی می خوانم که پدر نماز است اینها گناهانی می کنند که پدر لقمه حرام است آبرو می برد خدایا تو شاهدی که نماز می خواند روزه می گیرد انگشتر دارد با عطر فیروز غسل می کند عطر فیروز دیدی چه بویی دارد اولا خیلی خوب بود اخیرا در شیخ نشین ها شنیده ام که بوی مگس کش می دهد. رسما بله آن اول ها خوب بود اخیرا خیلی بد شده است بله شیخ نشین ها پر می کنند فرانسوی نیست اصلا تغییر ماهیت داده این اواخر حالا برخی فکر می کنند کسی اینها را بزند ثواب نمازش زیاد می شود بالاخره خدا شاهد است اطلاع دارند مطلع هستند ولی به راحتی آبرو می برد یعنی می نشیند می گوید آبرو می برم قربت الی الله به راحتی متهم می کند راحت تهمت می زند بابا چرا فقط به لقمه چسبیده اید لقمه حرام توفیق را کم می کند اما تو هیچ کار دیگری نمی کنی؟خاطره ای برای شما تعریف کنم باز هم توقع دارم در مقابل مرا دعا کنید. یکی از کبار اولیا قدس الله سره که بیست سال در محضرش بودم یک چیزی یادگاری به من گفت منقلب شدم گفت اینها که آنقدر می گویند لقمه ها لقمه ها خوب بله لقمه حرام توفیق را کم می کند ممکن نیست ولی اینها از عیوب دیگر خود غافل هستند نمی گویند دل شکسته هستند نمی گویند دروغ گفته اند نمی گویند تهمت زده اند فقط می گویند لقمه. مثل این که هیچ عیبی ندارد تمام وجودش را می گردد فقط لقمه. می گفت خدا روز قیامت همسر فرعون را به رخ اینها می کشد می گوید بهشت چهار بانو دارد یکی از آنها همسر فرعون است ایشان می فرمود خدا روز قیامت لقمه ی آلوده تر از لقمه ی فرعون خانه ای ظلمانی تر از خانه ی فرعون در دنیا نبود چطور در آن جا یک خانم توانست یکی از چهار بانوی بهشت باشد تو در مملکت شیعه ترقی نکردی هی بگو لقمه لقمه بابا لقمه سر جای خودش محفوظ است چیز های دیگر هم ما داریم دروغ گفتن رایج شده غیبت کردن مستحب است تهمت زدن واجب شده بیایید یک مقدار رسیدگی بکنیم خب بنابر این آشیخ علی درست نمی شود چرا بشود گفت در تبریز یک آقایی جلوی یک مجتهد را گرفت گفت:حاج آقا خدمت نمی رسی. گفت: خب تو که مسجد نمی آیی من هم خب قهوه خانه نمی آیم. کجا خدمت شما برسیم اینها مواظب زبانشان بودند. در این تهران ما یک آشیخ محمد زاهد بود رضوان الله تعالی علیه الان خیلی از پیرمرد های تهران و ابرار بیشتر شاگرد آشیخ محمد حسین زاهد بوده اند آقا یک هفت هشت ده تا پیرمرد الان در قید حیات هستند اینها بعضا قضیه را به من می گفتند جوان بودیم می رفتیم مسجد آشیخ محمد حسین بر می گشتند برای ما چند تا مسئله می گفتند یک شب ساعت دوازده دیدیم در می زند ساعت دوازده آن موقع هم با الان فرق می کرد حالا یک وقتی ما تا دوازده و نیم تلویزیون داریم تا یک برنامه دارد مردم بیدار هستند خواب زده شده اند ناگهان دیدم در می زنند دیدیم آشیخ محمد حسین زاهد است حاج آقا بفرمایید گفت نه نمی آیم فلان مسئله را سر شب عوضی گفته ام صحیح آن این است خداحافظ شما رفت در خانه آن یکی شاگرد آن یکی شاگرد و همین طور. یکی از اینها گفتند آقا ما فردا خدمت می رسیدیم آخر شما این موقع شب تشریف آوردید زحمت کشیدید عرض کنم خدمت رسیدید بله شما ها تصمیم گرفته اید که خدمت برسید ولی از تصمیم ملک الموت من با خبر نبودم که من تا فردا زنده هستم یا نه خواستم تا زنده هستم مطلب غلط را از ذهن شما بیرون کنم. حضرت آقای اعلمی ما از علمای عزیز و پدر شهید است، ایشان ساعت دوازده آمده شاگرد را بیدار می کند من تا فردا شاید زنده نباشم مطلب غلط را از ذهن شما در بیاورم و صحیح بگویم این طور مواظب بوده اند پس بنابراین برمی گردیم به سنن تکوینیه باطنیه و ما مگر نگفتیم که هزار سال پیش نماز شب نورانیت می آورد بله هزار سال پیش هم غیبت ظلمت می آورد هزار سال پیش هم تهمت ظلمت می آورد به قدری باید رسیدگی بکنیم به خود برسیم پس حالا رسیدیم به اینکه سنن الهیه هرگز عوض نمی شود. گفتیم که سنن سه قسم است تشریعیه ، تکوینیه و تکوینیه باطنی. بسیار خوب یکی از سنن تکوینیه باطنیه این است که رشد ما ،ترقی ما ،هدایت ما با امام است علیه الصلاه و السلام و اگر کسی اینها را رها کند و راه دیگری برود رستگار نمی شود چطور وقتی می گوییم که اگر کسی در شوره زار تخمی بپاشد این رشد نمی کند این تعصب است یا ناسزا گفتن است نه یک حقیقت علمی است همان گونه که در شوره زار این بذر رشد نمی کند در عالم سنن تکوینیه باطنیه هم انسان بدون هدایت امام رشد نمی کند بدون آب در ظاهر هیچ گیاهی سبز نمی شود هیچ جانداری به حیات خود نمی تواند ادامه بدهد در عالم باطن بدون هدایت امام همه مرده اند و برای همین است که آب را به امام تعبیر می کنند بله ظاهرا زنده است می آید و می رود اما قرآن می گوید مرده است و «اومن کان میتا و فاحییناه»[14]؛ و می فرماید کسی که مرده بود ما او را زنده کردیم و «جعلنا له نورا یمشی به فی الناس»[15]؛ نوری برای او قرار دادیم که به وسیله او در زندگی راه می رود.

وجود امام، عامل حیات معنوی

امام از چند جهت تشبیه به آب می شود یکی از لحاظ ظاهری، شما عزیزان می دانید که از لحاظ ظاهری غیر از هدایت و غیر از تغییر افکار حسب ظاهر اصلا علت بقا و دوام این حرف این علت را خداوند در وجود امام گذاشته این یک علت تشبیه به آب اصلا وجود امام علت بقای ما است. خواجه طوسی قدس الله سره مرد بزرگی است که لقب افتخار البشر پیدا کرده جدا افتخار بشریت است ، مخصوصا افتخار ما شیعیان است . این مرد شیعه اثنی عشری است و از اعاظم علمای شیعه است. ایشان کتاب کوچکی دارد در علم کلام که به اندازه کف دست هم کوچک تر است باور کنید اما شاید ده ها شرح و حاشیه از سنی و شیعه بر این کتاب نوشته شده یعنی جمعی از علما را به کار انداخته است. عبارت ها خلاصه ولی از بس پر مغز است چندین سنی و شیعه شرح نوشته اند و بهترین شرح اهل سنت شرح قوشچی است معروف است در شیعه هم شرح علامه حلی قدس الله سره که البته علامه حلی شاگرد بلا فصل خواجه هم بوده است یعنی مشافهتا از خواجه استفاده کرده در آن جا یک تعبیری است در مورد امام علیه السلام که خیلی کوتاه ولی گویا می فرماید وجود او لطف است وجود امام لطف است و تصرفه لطف آخر تصرف امام لطف دیگری است بله به اذن الهی ظاهر بشود بیاید بین ما چشمان گنهکار ما را روشن کند امر کند نهی کند دنیا را همین طور که در احادیث زیادی آمده این لطف دیگری است . این که می گوییم خورشید پشت ابر بودن او لطف است بیرون ابر بودن او لطف دیگری است بله علت بقای ما وجود امام زمان است همان طور که علت بقای همه جاندار ها آب است وجود امام هم علت بقای خلق است برای همین هم بر این آیه شریفه حدیث آمده است و ماء را به امام تاویل کرده است آب را به امام تاویل کرده است می فرماید و تصرفه لطف آخر تصرف او هم لطف دیگری است و عدمه منا عدمه ضمیر به کجا بر می گردد بعضی ها در این جا گمراه شده اند و من دیدم خواجه را ول کردند و در صورتی که خود آنها بی سواد بودند عدمه ضمیرش بر می گردد به تصرف دقت کنید وجوده لطفه وجود امام لطف است و تصرفه لطف الآخر و تصرف او لطف دیگری است و عدمه عدم تصرف که نمی آید بین ما ظاهر نمی شود بین ما امر نمی کند و نهی نمی کند منا عدم تصرف از ما است ما لایق نیستیم هر وقت ما آماده بشویم امام علیه السلام قطعا ظاهر می شود هیچ شکی هم در آن نیست و این سری است از اسرار الهی و هیچ کس هم به این سر راه ندارد که حضرت کی تشریف می آورد کی که البته اجمالا بزرگان را که زیارت کردیم نه که وقت معین بکنند هر کس وقت معین کند دروغگو است، فیلمی هم که اخیرا شایع شده بود خیلی می دیدند کتابی چاپ شده آنها هم خیلی چنگ به دل نمی زند به این زودی ها بر یک چیزی تصدیق نکنید می گویند پیشگویی شده من نمی دانم و نمی فهمم بنده با این چیزها میانه ای ندارم اصلا ما طلبه هستیم اخبار و احادیث را می بینیم اولیا و بزرگانی را که دیدیم بدون این که وقت معین کنند گفته اند که اجماع مطلب این است که فرج نزدیک است ، یعنی این طور می گویند که مدت غیبت حضرت بیشتر آن سپری شده است بله الان ما مصداق این آیه هستیم چون امام ما غایب است این یک جهت که از نظر حسی و ظاهری امام نباشد ما نیستیم و اما از نظر معنوی تعالیم ائمه نباشد ما مرده ایم تعالیم ائمه نباشد ما اصلا از نظر معنوی چیزی نداریم هر چی که از نظر حیات معنوی ما داریم از تعالیم معصومین است و این شعری که دیدید که من در منبر زیاد می خوانم به خاطر این است که از خدا خواسته ام که در کنار کلمه شهادت این شعر را بر زبان من جاری کند که زبان حال شیعیان نسبت به اهل بیت این بیت شعر است می گویند از رهگذر خاک سر کوی شما * هر ناقه که در دست نسیم سحر افتاد * در حیات معنوی هم ما هر چی داریم از آنها داریم حیات معنوی مگر به این نیست که وظایف را عمل کنی . این مکتب مکتب عجیبی است شما هر کارخانه ای را با محصولات آن کارخانه می شناسید غیر از این است مگر هر دانشگاهی را با فارغ التحصیلان آن دانشگاه می شناسید اگر یک دانشگاه خیلی بالا بلند باشد پزشکی از آن جا بیرون آمده است می گویند آقا ببینید این فارغ التحصیل کجا است برو به او مراجعه کن مگر غیر از این است آقا مکتب اهل بیت را شما با فارغ التحصیلان می شناسید این مکتب مانند علامه حلی بیرون داده، کلینی، سلمان،ابوذر چه شخصیت هایی بیرون داده که بعضی از اینها از عقل ما خارج است خدا می داند هر چی داریم از اینهاست. بعضی از متاخرین مانند علامه طباطبایی برادر ایشان آقای الهی من هم به عنوان طلبه ای که مردم در دنیا می شناسند و باور کرده اند عرض می کنم آقای الهی می رسد از مرده هزار سال پیش بی مقدمه می آمد با او حرف می زد سر بسته حرف می زنم این سید لاغری که بعضی از علمای تبریز می گویند اصلا ما نمی شناختیم منبر می رفتیم این سید می آمد یک گوشه می نشست خیال می کردیم یک آدم بیکاری است پیر مرد از بیکاری می آید بعد فهمیدیم کی بوده و خاک بر فرق می کردیم چه آدم هایی بودند اینها. آقای قاضی امام راحل ما خوب این مکتب اینها را بیرون داده خدا گواه است من نمی خواهم اصلا تعصب به خرج دهم خدا را شاهد می گیرم اما شما تمام دنیا را زیر و رو بکنید یک انگشت آقای طباطبایی پیدا نمی شود از غیر مکتب شیعه پس سزاوار است امام را به آب تشبیه کنند یا نه. اخیرا یکی از اولیا را دیدم یک پرده از آقای قاضی برداشت برای من تازگی داشت من هم در این خانه امام زمان علیه السلام به رسم هدیه می دهم اگر یک وقت قریب شمردید و برای شما در حد باور بود نگویید می شود یا نمی شود فقط بشنوید ان شاء الله که باطن شما نورانی است یکی از اولیا جدیدا به من گفت که یک کسی از هند بلند شد رفت نجف رفت مسجد سهله معتکف شد و از امام زمان خواست که استادی برساند که هم استاد اخلاق و عرفان باشد هم مرجع تقلید او باشد یک دفعه صدایی شنید که فرمود به آسید علی قاضی تبریزی مراجعه کن و خیلی عجیب است این هندی سماجت هم کرد مقابل حضرت گفته بود آقا من غریب هستم تشخیص نمی دهم نشان بدهید تا فرموده بود نشان بدهید دیده بود آقای قاضی با عصا ایستاده می گوید به من مراجعه کنید ببینید چه مقامی! سلمان، ابوذر، مقداد، مجتهدین، علما تمام اینها در کنار سفره حضرت صادق سلام الله علیه پرورش یافته اند آیا حیات معنوی غیر از این است. وقتی که این جا تاویل به امام می شود غیر از این است جمع بندی در این آیه شریفه آب را به امام تشبیه کرده اند وجود نازنین امام هم از لحاظ ظاهری مایه حیات ما است و هم از لحاظ معنوی و روحی، وقتی امام خود را بشناسیم خوب می توانیم زیارت کنیم خوب می توانیم فیض بگیریم این همه ثواب درمورد زیارت امام رضا داریم،درمورد زیارت ابی عبد الله داریم آقا در زیارت حضرت رضا یک عبارات عجیبی است روایت داریم که امام معصوم به یکی از روات فرمود که زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام هزار حج است هزار حج اینها که مکه رفته اند یک حج برای آدم چقدر زحمت دارد هزار حج این شخص مثل این که بی معرفت بوده تعجب کرد گفت هزار حج حضرت فرمود بله هزار هزار حج ببینید زیارت حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله علیها هزار هزار حج زیارت کربلا چقدر ثواب دارد؛ اما با تمام این روایات قید می کند می گوید عارف بحقه باشیم یعنی آن جا که می شود بدانید که حیات شما با این مرد است حیات باطنی شما با این مرد است، اگر این نبود تو هلاک می شدی خدا را نمی شناختی خدا می داند اگر با این عقیده زیارت بکنی آن ثواب ها گیرش می آید. حضرت رضا سلام الله علیه وقتی شما می بینید چقدر از توحید دفاع کرده حضرت سجاد چقدر از توحید دفاع کرده امام حسین که دیگر شش ماهه اش را هم داده است اگر اینها نبودند ما چی کار می کردیم آن وقت از صمیم قلب می گوییم السلام علیکم یا اهل بیت النبوه . ببینید من بارها به دوستان گفته ام که آقایان جامعه شناس می گویند که پدر و مادر تو چون شیعه بودند تو شیعه شدی محیط ممکن است من منکر این حرف ها نیستم منکر اصول جامعه شناسی نیستم ولی می گویند غیر از این هم مطالب دیگر هم هست همه اش این نیست گفت تعبیر به یک ناقه نشانی دو مهمل لیلای حدوث تو و سرمای قدم را حالا علت چی بوده از عقل ما خارج است ما می بینیم ناقه ما را برده اند در خانه امام حسین خوابانده اند ناقه ما را در خیمه امیر المومنین خوابانده اند «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائکه»[16]؛ چه کسانی هستند ان شاء الله خدا کمک کند بنده و شما یک وقتی از زیارت جامعه کبیره بخوانیم در مضامین تدبر کنیم. می فرماید:« خلقکم الله انوارا و جعلکم لعرشه»[17]؛ شما را انواری قرار داد دور عرش خدا را گرفته بود.

ذکر مصیب

حبیب بن مظاهر این شهید عزیز، این پیرمرد نورانی، امام حسین را تنها گیر آورد آدم بخواهد ترقی بکند چی می شود تنزل بکند چی می شود آن یکی می گوید امام حسین را بکشند جایزه بگیرید حسین بن علی را بکشید خیمه را هم غارت بکنید امام زمان ما شرمنده هستیم این حرف ها را بزنیم آن وقت آن چی می گوید آقا را تنها گیر آورده می گوید یا بن رسول الله یک سؤال دارم اصلا به این فکر ها نیست من کشته می شوم قطعه قطعه می شوم نه سر مست از جام ولایت می گوید سؤال دارم کشته شدن مهم نیست می فرماید بگو. حبیب می گوید سؤالم این است که قبل از این که در این جامه بشریت بیایید کجا تشریف داشتید وقتی دید که اهلیت دارد فرمود حبیب جان انوار بودیم نور بودیم در اطراف عرش سبحنا و سبح الملائکه ما تسبیح گفتیم ملائکه یاد گرفتند ما تکبیر گفتیم ملائکه یاد گرفتند خوب این طور امام را می شناختند که دست از دامنش بر نمی داشتند. عصر عاشورا آمد در میان آن بدن های نازنین ایستاد فرمود ای دلیران مردان معرکه ها! مگر شما نبودید که به خاطر من دست از زندگی برداشتید ای بزرگ مردان روزگار! مگر به خاطر من نبود که خانواده های خود را ترک کردید؟ آیا محبت شما نسبت به امام خود کم شده است؟ چرا جواب مرا نمی دهید روایات می فرماید حضرت اینها را به اسم صدا می کرد یا حبیب بن مظاهر یا مسلم بن عوسجه و اینکه می گویند بعد منزل نبود در صفر روحانی روایت داریم که یک دفعه دیدند آقا می فرماید یا مسلم بن عقیل حتی او را هم صدا می کرد ظاهرا دور بوده است آیا محبت شما نسبت به امام خود کم شده چرا جواب نمی دهید بعد خودش از ناحیه اینها جواب داد فرمود نه محبت کم نشده مرگ بین من و شما جدایی انداخته اما آنقدر بدانید چیزی از عمر من هم باقی نمانده است «الا لعنت الله علی القوم الظالمین» .ن آیه را تفسیر کنیم امشب سهمیه ما این آیه مبارکه است آیه سی سوره ملک یادتان باشد سوره ملک از سوره های بسیار پر نور و پر اسرار قرآن مجید است

حجه الاسلام فاطمی نیا


[1] . ملک: 30

[2] . گنج حكمت يا احاديث منظوم، ص: 196

[3] . آل عمران: 7

[4] . ملک: 30

[5] . مصباح الشريعة / 128

[6] . همان

[7] . احزاب : 62

[8] . همان

[9] . همان

[10] . یونس: 39

[11] . احزاب: 62

[12] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 2، ص: 273

همان.[13]

[14] . انعام: 122

[15] .همان

[16] . مفاتیح الجنان/ شیخ عباس قمی/زیارت جامعه کبیره

[17] . همان

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS