27 بهمن 1395, 2:27
زهرا رضاييان
سخنچيني در لغت، به معني خبركشي است. سخنچيني به اين معناست كه سخن كسي را به ديگري گفت و موجب اختلاف آن دو شد يا راز شخصي را افشا كرد. سخنچين در باطن خود حقارت و ذلت را احساس ميكند و براي جبران شكستهاي دروني و رسيدن به اهداف شوم خود، متوسل به اين حربه (سخنچيني) ميشود. میتوان به نمونه بارز این رفتار در صدر اسلام اشاره کرد؛ وقتي منافقين از مقابله رودررو با دين اسلام و پيامبر (ص) نتيجهاي نميبردند، به وسيله چاپلوسي و نفاق سعي ميكردند به اهداف شوم خود برسند كه خداوند متعال نفاق آنان را هميشه آشكار ميساخت: «اگر آنها همراه شما (به سوي ميدان جهاد) خارج ميشدند، جز اضطراب و ترديد، چيزي بر شما نميافزودند و بهسرعت در بين شما به فتنهگري (و ايجاد تفرقه و نفاق) ميپرداختند و در ميان شما، افرادي سست و ضعيف هستند كه به سخنان آنها كاملاً گوش فرا ميدهند و خداوند، ظالمان را ميشناسد» (1). سخنچيني نوعي بيماري است كه از انسانهاي پست و براي تخريب ديگران سر ميزند و به پرهيز از آن سفارش شده است: « بر تو باد به دوري از سخنچيني، زيرا سخنچيني بذر كينه را در دلها ميكارد و انسان را از خدا و مردم دور ميكند» (2).
در مكتب امام علي (ع)، سخنچين به عنوان بدترين مردم معرفي شده است: «من از آن كسي كه به باطل سخن گويد، يا كاري را كه خدا اصلاح كرده است بر هم زند، بيزارم. آنچه را نميداني، واگذار؛ زيرا بدترين مردم با سخناني نادرست به سوي تو خواهند شتافت»(3). حضرت در سخن ديگري ميفرمايد: «و بدترين شما سخنچينيان هستند كه ميان دوستان جدايي ميافكنند و در جستوجوي عيبهاي خوباناند» (4). سخنچيني مانند بسياري از صفات رذيله تدريجاً، بهصورت يك بيماري رواني در ميآيد؛ بهگونهاي كه سخنچين از كار خود لذت ميبرد و از اينكه پيوسته دو بهمزني ميكند، احساس خشنودي ميكند و اين يكي از خصلتهای بد اخلاقي است. اينجاست كه سخنچين بايد قبل از هر چيز به درمان انگيزههاي دروني كه در اعماق روح است، بپردازد و از طريق خودسازي و تفكر در عواقب سوء اين صفت رذيله و نتايج شومي كه به بار ميآورد، خود را از اين معصيت كبيره نجات دهد.
حاكم اسلامي بايد از خود زيركي نشان دهد و بداند اگر سخنچين همدم او شود، پيوندهاي وي با كارگزارانش را قطع خواهد كرد، دوستانش جرات بيان حقايق را نخواهند داشت، سامانه اعتماد و تلاش و محبت از بین میرود و بذر اختلاف و كينه پاشيده ميشود كه مانع رشد و تعالي جامعه خواهد شد: «زماني بر مردم فرا ميرسد كه مقرب نميشود، مگر سخنچين و جالب شمرده نشود، مگر فاجر و ضعيف شمرده نميشوند مگر انسانهاي منصف. در آن زمان كمك به نيازمندان خسارت و ضرر محسوب ميشود و صلهرحم منت شمرده ميشود و عبادت، وسيله برتريجويي بر مردم» (5).
هر شنوندهاي بايد بداند هر اندازه كه سخنچين به او نزديك شود، رشته محبت او با ديگران بريده ميشود. چه بسا سخنچين كانون خانوادهاي را با يك نمامي ويران ميكند و اعضاي خانواده را كه داراي محكمترين رشتههاي محبتند، به اختلاف مياندازد. سخنچين رشتههاي محبت را آتش ميزند و بذر اختلاف و كینه و جدايي را در دلها ميكارد. بنابراين تك تك افراد جامعه بايد همانگونه كه از پليديها و زشتيها دوري ميكنند، از سخنچين نيز دوري كنند: « هر كس از سخنچين پيروي كند، دوستي را به نابودي ميكشاند» (6). پرهيز از سخنچيني باعث پايداري محبتها و آرامش كانون خانواده و اجتماع ميشود؛ بنابراين بايد در برخورد با سخنچين همه ملاحظات را كنار گذاشت.
كسي كه گرفتار اين گناه كبيره است، بايد توجه داشته باشد كه از اين كار جز آثار تخريبي در اجتماع همچون اختلاف و درگيري، چيزي نصيب سخنچين نميشود؛ مگر قرب و نزديكي به دربار حاكمان فاسد كه ارزش فشار قبر و دوري از خدا و مردم را ندارد؛ همچنانكه امام علي (ع) فرموده است: « يكي از عوامل عذاب قبر، سخنچيني است». (7) براي اصلاح و رهايي خود اولاً بايد در مفاسد و پيامدهاي شوم سخنچيني بينديشد. ثانياً: در آيات قرآن كريم و روايات اسلامي كه درباره كيفر و عذابهاي سخنچيني وارد شده است، دقت كند. ثالثاً: بينديشد كه در روز قيامت، آن زماني كه در درگاه عدل الهي در حضور انبياء و اولياء حاضر میشود، چه جوابي خواهد داد. انسان بايد در اين دنيا به حساب خود رسيدگي كند تا در آخرت رسوا و مفتضح نشود و نيز بايد بكوشد تا علل و عوامل سخنچيني را بشناسد تا بتواند با از بين بردن علت، معلول را از ميان بردارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان