نویسنده: آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
تربیت فرزند و غیرت انسانی و الهی -30
بحث ما راجع به تربیت، یعنی روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر بود. انسان معمولاً در چهار محیط روش میگیرد؛ اول محیط خانوادگی، بعد هم محیط آموزشی تحصیلی، سوم محیط رفاقتی و چهارم محیط شغلی. بحث ما در جلسه گذشته، درباره محیط چهارم یعنی «محیط شغلی» بود. در محیط شغلی، روش گرفتن انسان در سه رابطه مطرح است؛ اول، نسبت به نفس شغل است که خود شغل فی نفسه، روی انسان اثرگذار است و ممکن است اثر تخریبی یا سازندگی داشته باشد. دوم، محیطی است که انسان در آن، اشتغال به امور معیشتی دنیاییاش دارد و سوم، روابط انسان نسبت به مراجعین شغلی است.
بحث ما در مورد رابطه دوم بود. ما نفس شغل و اثرگذاری آن را بحث کردیم و گفتیم که به طور کلی شغلها دوگونه هستند: شغل هایی که در ابعاد گوناگون انسانی و معنوی، بر روی انسان نقش سازندگی دارند و شغل هایی که نقش تخریبی دارند. مسئله نفس محیط را هم در جلسه گذشته مطرح کردم و به روایات متعددی اشاره کردم که یک بحث کلی بود و ما همه مطالب را از روایات استفاده کردیم.
بازار، محل فراموشی و غفلت
آن بحث کلی این است که محیط و فضایی که انسان در آن است، روی انسان موثر است. اگر در نظرتان باشد، آخر جلسه روایتی از پیغمبراکرم نقل کردم که حضرت فرمودند: «السوق دار سهو و غفله»؛ بازار، محل فراموشی و لغزش است. حضرت تعبیر به «سوق» فرمودند که مراد همان فضای محل کسب است، فضایی که انسان در همان فضا قرار میگیرد و به سوی مادیت میرود.
ما این مطلب را به طور کلی داریم و من، همانند نفس شغل که دو گونه بود، فضای شغل انسان را هم به دو گونه سازنده و مخرب تقسیم میکنم. ممکن است که خود شغل خوب باشد، اما فضا، فضای مسمومی باشد و یا بالعکس. به تعبیر سادهتر، بحث ما جو غالب و فضای حاکم بر محیطی است که انسان در آن مشغول به کار است.
فرصت طلبی شیطان
اگر این جو و این فضا، فضای مادیت باشد، از نظر طبیعی این طور است که آن عوامل درونی انسان که با امور دنیوی و مادی مرتبط است، زنده میشوند. این، در درون ما وجود دارد و هیچ شبههای نیست. به طورکلی، هواهای نفسانی، وهمی، شیطنت و همه اینها در ما وجود دارد. اگر فضای حاکم، فضای مادی باشد، هواهای نفسانی درون من را زنده میکند و این را بدانید که شیطان، چه درونی و چه بیرونی، فرصت طلب است. در روایت داریم که شیطان فرصت طلب است. این فرصت طلبی در هر فضایی برای انسان کاربرد ندارد. اگر فضا با اهداف شیطانی، مساعد باشد، این فرصت طلبی خوب کاربرد دارد. اما اگر مساعد نباشد، آنجا شیطان به زحمت میافتد.
روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: «ان الشیطان یدیر ابن آدم فی کل شیء» در بعض روایات به جای «یدیر»، «یدبر» هم دارد. آنهایی که اهلش هستند، به اصول کافی مراجعه کنند. آنجا هم «یدیر» دارد و هم «یدبر». «فاذا اعیاه جثم له عند المال فاخذ برقبته». (کافی/2/315) شیطان در هر چیزی دور انسان میچرخد تا او را به دام اندازد و هنگامی که خوب خستهاش کرد، او را به سینه روی زمین میخواباند و گردنش را میگیرد.
شیطان، شکارچی باحوصله
اگر متن روایت، «یدیر» باشد، یعنی شیطان، انسان را دور میزند و دنبال فرصت برای شکار است. فرض کنید صیادی، میخواهد شکاری را صید کند، دنبال فرصت میگردد تا درنهایت، صید خود را به دام بیندازد. شیطان این قدر دور انسان میگردد تا خستهاش کند. در پرندهها این مطلب، خیلی روشن است. شکارچی به دنبال صید که میرود، بالامی رود، پایین میرود، این طرف میرود، آن طرف میرود، شکار را رها نمیکند. وقتی که خستهاش کرد، آنجا است که او را میگیرد و با سینه به زمین میکوبد. در قرآن هم دارد که «فاصبحوا فی دارهم جاثمین». (اعراف/ 78) یعنی اینها در خانههاشان صبح کردند درحالی که سینههایشان بر روی زمین بود.
این فرصتی که شیطان به دست میآورد، چه وقتی است؟ حضرت فرمودند: «فاذا اعیاه» یعنی وقتی که خستهاش کرد، «جثم له عند المال» او را به سینه روی زمین میخواباند. وقتی بحث پول و مال است، بهترین فرصت است. در این زمان «فاخذ برقبته» از پشت، گردنش را میگیرد و دیگر او نمیتواند تکان بخورد، همان جا شکارش میکند.
در فضا و محیطی که جو آن مادیت است، در فضایی که تو برای کسب معیشت رفتی و میخواهی کار کنی و زندگیات را بگذرانی، چون بحث مال مطرح است، بهترین فرصت برای شیطان است. محیط شغلی بهترین محیط است برای این که تو صید شیطان باشی. شیطان اینجا صیدت میکند. هر جا نتوانست تو را از پا در بیاورد، اینجا تو را از پا درمی آورد. لذا جو حاکم بر محیط که جو مادیت است، خود به خود زمینه ساز است برای این که انسان اسیر شیطان شود.
پس آیا بگوییم حالا که این طور است، نمیرویم کار کنیم؟ نخیر؛ سنگر را که نباید خالی کنی، باید بایستی. اصلاً دینداری کار مشکلی است. دینداری خیلی کار مشکلی است، ظاهرسازی کار آسانی است اما دینداری کار مشکلی است.
غفلت یعنی تضعیف بعد معنوی
در روایت پیغمبر اکرم که جلسه گذشته گفتم، حضرت میخواهد جو حاکم را بفرماید که در جو مادیت، هواهای نفسانی که درون انسان هستند، زنده میشوند و قهراً آن بعد معنویاش تضعیف میشود که ما از آن تعبیر به غفلت میکنیم. محیطهایی که هم سو با امور شیطانی است، غفلت آور هستند. جلسه گذشته بقیه روایت را خواندم که یک تسبیح انسان در بازار، معادل یک میلیون تسبیح است؛ چون محیط و فضا اقتضای غفلت از خدا میکند و کسی که در این محیط، یاد خدا کند بسیار ارزنده است.
روایت از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «برئت الذمه ممن اقام مع المشرکین فی دیارهم». (کنزالعمال/ج4/384) این یک مطلب اساسی است؛ کسی که بخواهد برود در منطقه مشرکین، یعنی مکانی که جو حاکم بر آنجا جو شرک است، زندگی کند، برائت الذمه است. این شخص اصلاً با ما سر و کاری ندارد. ناخودآگاه از آنها تاثیر میپذیرد.
من قبلاً گفتم که تربیت از امور قصدیه نیست. محیط روی ما اثر میگذارد. این جو حاکم برروی انسان اثر میگذارد. من دارم راجع به محیط شغلی بحث میکنم. محیط شغلی یک چنین محیطی است. تاثیرش ناخودآگاه است چون امور مادی است. اگر انسان با امور مادی سر و کار پیدا کرد، همان ابعادی که با مادیت هم سو هستند، زنده میشوند.
قسم راست برکت را میبرد و قسم دروغ سعادت را!
در گذشته این روایت را از علی(ع) گفتم که وقتی حضرت وارد بازار میشد، به تجار و کسبه خطاب میکرد که از خدا بترسید! قسم نخورید! قسم راست برکت را از مال میبرد و قسم دروغ انسان را به جهنم میبرد. همه اینها جزو احکام و معارف ما است، آدابی است که در شرع ما وارد شده است.
محیطهای سازنده
ما ازنظر جو، عکس آن را هم داریم. راجع به شغل گفتیم یک صنف شغلها است مثل زراعت و چوپانی که اصلاً خود شغل سازنده است؛ در روایت هم داشتیم که این مشاغل مستحب هم هستند. عکسش هم وجود دارد، شغلهایی داریم که مکروه هستند و از آنها نهی تنزیهی شده است. فضاها هم به همین صورت است که برخی فضاها تخریبی است، یعنی باید حواست را جمع کنی! و برعکس، فضاهایی داریم که سازنده است. فضاهایی که با بعد معنوی انسان هم سو هستند، نقش سازنده دارند؛ چون آن بعد معنوی درونی را زنده میکنند.
مساجد، پاک کننده گناهان
در روایت تعبیرات فوق میکند، من چیزی را که مورد ابتلای همه باشد، میگویم. روایت از امام صادق(ع) است که فرمودند: «علیکم باتیان المساجد فانها بیوت الله فیالارض و من اتاها متطهراً طهره الله من ذنوبه و کتب من زواره فاکثروا فیها من الصلاه و الدعاء» (بحار/ 08/384) بحث قبلی درباره اسواق بود، اینجا بحث مسجد است. من دارم بین اینها یک «مقابله» درست میکنم. به مساجد که خانههای خدا بر روی زمین است، بروید. هر کس با طهارت به مسجد بیاید، خدا او را از گناهانش پاک میکند.
پاداش نفس کشیدن در مسجد
روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «یا اباذر ان الله تعالی یعطیک مادمت جالسا فی المسجد بکل نفس تنفست درجه فی الجنه» پیغمبر اکرم خطاب به ابوذر میفرمایند: تا موقعی که در مسجد هستی، هر نفسی که میکشی خدا یک درجه در بهشت تو را بالا میبرد. «و تصلی علیک الملائکه» ملائکه برایت درود میفرستند. «و تکتب لک بکل نفس تنفست فیه عشر حسنات» (بحار/47/68) هر نفس که میکشی ده حسنه برایت ثبت میشود.
همه اینها برای محیط است. همان طور که برای اسباب داشتیم این هم راجع به محیط است. میخواهد بفرماید: محیط هایی هست که انسان را از نظر بعد انسانی و الهی، زنده میکند، توصیه میشود که به این محیطها بروید و از آن طرف محیط هایی هست که باید حواست جمع باشد یک وقت شیطان فریبت ندهد.
من این را مدخلی برای سومین رابطه یعنی مراجعین، قرار میدهم. قبل از این که وارد مراجعین شوم به سراغ همکارها میروم، چون در روایات هم داریم. انسان همکاری را که انتخاب میکند باید غافل کننده از خدا باشد یا همکاری که یادآورنده خدا باشد؟! این بحث در محیط شغلی مطرح است. مثلاً ما قبلاً هیچ رفاقتی با هم نداشتیم. محیط خانوادگی، رفاقتی و آموزشیمان هم از هم جدا بود و رابطه مان مربوط به محیط شغلی است. همکار در ارتباط با محیط شغلی است. بسیار اتفاق افتاده است که همکار نامناسب، انسان را به جهنم برده است.
این مطالب حتی در بحث شرکت هم مطرح است ولی تأثیر آن خیلی کمتر است. انسان باید مراقب باشد که میخواهد با چه کسی همکار شود! یک وقت سرمایه گذاری است نه همکاری! این تاثیر چندانی ندارد. در همکاری هم، مساله سرمایه گذاری مطرح نیست که مثلاً طرفین حتماً شریک در مال همدیگر باشند. مهم این است که انسان در نهادها و سرکار، با چه کسی دارد کار میکند. یک وقت اشتباه نشود و عدهای نگویند که منظور سرمایه گذاری دو نفر باهم است! نخیر
تأثیر تربیتی «حرف» و «قیافه» همکار
منظور من این است که تو در اتاقی که نشستهای ببین چه کسانی در آنجا هستند؟ چه میگویند؟ چه قیافه هایی دارند؟ ما گفتیم: ابعاد تربیتی، دیداری، گفتاری و رفتاری است. هر روز که میروم آنجا چشمم به صورت چه کسی میافتد؟ حرفهایی که میزند به گوشم میخورد چیست؟ ممکن است کسی به او مراجعه کند و با من کاری نداشته باشد، ولی من که برخورد او با مراجعه کننده را میبینم و حرف هایش را میشنوم؛ پس باید در این دقت کنم.
من مطالب را خیلی جزئی میگویم تا خیال نکنی مساله همکار شوخی بردار است. باید حواسم باشد که همکارم با مردم به چه سبکی عمل میکند؟ اینها خواه نا خواه اثرگذار است، یعنی خواه ناخواه از او روش میگیرم. من عرض کردم راجع به محیط، یک جو حاکم داریم که به آن معنا است، یکی هم در ارتباط با همکارهایی است که من دارم با آنها کار میکنم؛ غیر از مراجعین، در مراجعین رابطه مستقیم است. اینها را از هم جدا کردم؛ در مراجعه، رابطه مستقیم است.
در معارف ما از نظر تربیتی، یعنی روش گرفتن انسان همه اینها حساب شده است. او با زبان بی زبانی دارد به من روش میدهد و من هم بدون توجه روش میگیرم. بعد از یک مدتی این شخص دیگر آن شخص اول نیست، چون در این محیط کار میکند. همان طور که محیط تحصیلی و آموزشی، مؤثر است، همان طور که محیط خانوادگی اثر میگذارد، محیط شغلی هم مؤثر است. این محیطها روی انسان اثر میگذارد، البته محیطهای خانوادگی و آموزشی قویتر است.