12 اسفند 1402, 3:24
🖊مهدی افراز
شهید سلیمانی بیشک در زمره شخصیتهایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقهای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است. تعامل فرهنگی او با جامعه ایران فراتر از یک اسوه نظامی یا جهادی یا انقلابی است، شهید سلیمانی همانند سایر سرداران و رفقای شهیدش نیست. مسأله قهرمان ملی بودنش با نامگذاری چند خیابان و ورزشگاه و فرودگاه تمام نمیشود. مردم ایران با شهید سلیمانی در حال زندگی هستند، به هر بهانهای نام او در حال تکرار است و ایران، امروز بدون نام سلیمانی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.
ظهور بخش مهمی از مؤلفههای هویتی جامعه ایران در شخصیت شهید سلیمانی، دلیل عمده در این تلّقیهای اسطورهای از ایشان است. به طور کلی ملّتها در پسندهای هویتی خودشان، به سوژههایی که بیشترین تطابق را با مؤلفههای هویت ملّی دارند، تمایل پیدا میکند. این تطابقها موجب میشود میان جامعه و شخصیت، احساس هم ذات پنداری پدید آید و جامعه برای یگانگی با آن ابراز تمایل نماید.
عدالتخواهی، جوانمردی، شجاعت، استقلالطلبی، عشقبازی، آزادیخواهی، مظلومنوازی، صداقت، معناگرایی، کارآمدی، ذکاوت، عقلانیت و ... از جمله مؤلفههای هویت ملی ایرانی است که در شخصیت حاج قاسم به صورت ملموسی متبلور بود. این تبلور موجب شد؛ تا ایشان تصویر خلاصه شدهای از یک آینده آرمانی یا یک گذشته افتخارآمیز، عینیشده ارزشهای تاریخی و روایت مورد پذیرش ملت ایران از بنیانهای هویتی خویش باشد. براین اساس آن چه در حماسه تشییع قاسم سلیمانی روی دستها گرفته شد، نه یک پیکر یا تابوت بلکه منِ آرمانی و پسندهای هویتی ملت ایران بود.
حال با این پرسش مواجهیم که چه بستری، ظهور چنین شخصیتی را به لحاظ تاریخی امکانپذیر کرده است؟ آیا بروز مؤلفههای هویتی یک ملت در قامت یک شخص به خودی خود میسر است؟ در پاسخ باید گفت؛ تحقق واقعی ارزشهای هویتی یک جامعه فقط در بستر یک ساخت سیاسی رسمی امکانپذیر است. نظام سیاسی است که مشخص میکند، ارزشهایی که بدان دعوت شد و نهضتی که برای آن شکل گرفت، نه یک هوس زودگذر بلکه قیامی مصمم برای زندگیسازی و جامعهپردازی است.
ارزشهای هویتی اگر در قالب یک ساخت سیاسی تحقق و استمرار ملی نداشته باشد چیزی جز تخیل آرزوها نیست. عدالتخواهی زمانی معنادارست که پنجه در پنجه جهان سرمایهداری داشته باشی ... معنویت زمانی واقعی است که تمام ارکان شرک و بتپرستی عالم را در صف مقابل خود داشته باشی... کارآمدی زمانی چشمگیر است که حل کننده مسألهای از نظام مسائل بشریت باشی... مظلوم نوازی زمانی حقیقی است که در بزرگترین میدان ظلم جهانی حاضر باشی... شجاعت زمانی قابل اعتناست که برهم زننده طرحهای گنده لاتهای عالم باشی... آزادیخواهی زمانی شعار نیست که در خاک خود مستقل باشی... صداقت زمانی پذیرفتنی است که دههها بر آرمانهای خود پایمرد باشی... عقلانیت زمانی دندانگیر است که حامل حرفی در برابر جهالت تمدنی باشی... شهادت زمانی زیباست که مقتول شقیترین ساختارهای جرم و فساد عالم باشی، در یک کلام باید برپاکننده ارزشهای هویتیات در قالب یک نظام سیاسی رسمی باشی.... باید یک نظام انقلابی باشی.
بدین معنا ظهور پدیدهای اجتماعی به نام قاسم سلیمانی به عنوان بازتاب دهنده هویت استعلایی یک ملت صرفاً در ظرف یک ساخت حقوقی و نظم سیاسی امکانپذیر است. این همه نهضتها آمدهاند و رفتهاند اما هیچکدام قابلهای برای زایشی چون سلیمانی نبودهاند، جنبشی چون اخوانالمسلمین و ... تا آخر دنیا هم نمیتواند ظاهرکننده شبحی از او باشند. تمام دلربائی حاج قاسم این است که نه شهید نهضت که شهید نظام و نه شهید انقلاب که شهید جمهوری اسلامی است و از همین روست که جمهوری اسلامی تنها امکان تاریخی برای بروز شخصیتی چون قاسم سلیمانی است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان