10 اسفند 1393, 19:36
موضوع کلی:تاریخ
موضوع عام:زندگانی پیامبر صلی الله علیه وآله
نمایه ها: پیامبر صلى الله عليه و آله و سلم - علی عليه السلام - فضائل علی عليه السلام - برادر پیامبر صلى الله عليه و آله و سلم - وصی پیامبر صلى الله عليه و آله و سلم .
على عليه السلام در روزهاى آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم لحظه اى آن حضرت را تنها نمى گذاشت. در يكى از روزها على عليه السلام براى انجام كارى از نزد حضرت خارج شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وقتى به هوش آمد ديد على عليه السلام بر بالين او حاضر نيست به يكى از همسرانش كه حاضر بود فرمود: به برادر و دوست من بگوييد نزد من آيد. عايشه به دنبال ابوبكر فرستاد و او بر بالين حضرت حاضر شد اما پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همين كه او را ديد از او روى برگردانيد. ابوبكر برخاست و گفت اگر با من كارى داشتند مى فرمودند، اين را گفت و رفت. حضرت باز تقاضاى خود را تكرار كرد اين بار حفصه به دنبال عمر فرستاد و چون او حاضر شد حضرت روى خود را از او برگردانيد او هم عمل و حرف ابوبكر را تكرار كرد و رفت. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مجددا تقاضاى خود را بيان داشت. ام سلمه گفت: بخدا قسم او على ( عليه السلام ) را مى خواهد. پس او را حاضر نمودند چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم على عليه السلام را ديد او را به سينه خود چسبانيد و صحبت هاى مخفيانه اى با او كرد كه بسيار هم طول كشيد. بعدا از على عليه السلام سؤال كردند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم چه چيزى به شما گفت؟ حضرت فرمود: هزار باب علم به من آموخت كه از هر باب ديگر برايم باز شد و وصايايى به من كرد كه ان شاء الله به آن ها عمل خواهم كرد [1]
منبع:پژوهه تبلیغ
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان