یادداشت | حمید رضا باقری
یکی از شبهاتی که در سالهای اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی میگویند امام در باغهای بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی میکردند و بااینوجود در رسانهها به مردم یکخانه کوچک و ساده بهعنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده میشد پس معلوم نیست دیگر روایتهایی هم که از ایشان شده است مثل همین قضیه محل زندگی ایشان دروغ و نمایشی نباشد!
در فضای مجازی کلیپهایی منتشر شده است که تصاویری از باغ خسروشاهی و عمارت مجلل آن پس از بازسازی و مرمت توسط شهرداری تهران و افتتاح این باغ با عنوان سرای محله در سال ۱۳۹۵ در کنار تصاویر محل ملاقاتهای امام در کنار حسینیه جماران نمایش میدهد و مدعی میشود این جایی بود که به مردم نمایش میدادند و آن جایی بود که امام در آن زندگی میکردهاند.
این ادعا را اولینبار مهدی خزعلی دبیرکل جبهه آزادی ایران در فروردین ۱۳۹۸ مطرح کرد:
«امام برای مردم در دو اتاق ساده زندگی میکرده است؛ اما واقع قضیه اینگونه نبوده و ایشان در باغی با چند هزار متر مساحت در پشت این خانه ساده، زندگی میکرده است.» «آن اتاقهای ساده فقط برای ملاقاتها و مردم بود. واقعیت زندگی ایشان چنین نبوده است».
در ۹ اسفند ۱۳۹۵ نیز باز این ادعا در جلسهای با حضور فاطمه هاشمی دختر آقای هاشمی رفسنجانی در دانشگاه آزاد واحد تهرانجنوب مطرح میشود. در این جلسه دانشجویی به تفاوتهای زندگی ساده امام و زندگی اشرافی آقای هاشمی اشاره میشود و فاطمه هاشمی در توجیه زندگی پدر خود، سبک زندگی ساده امام را زیر سؤال میبرد و میگوید:
«آن خانهای که میبرند و به شما نشان میدهند آن خانه امام نیست. آن دفتری بود که امام برای ملاقاتهایش از آن استفاده میکرد. من بیشتر از این وظیفه ندارم دررابطهبا زندگی امام و خانواده امام توضیح دهم. خانهای که امام برای آقای هاشمی انتخاب کرده بود ۵۷۰ متر بود؛ ولی باغهایی که در جماران دست امام بود بالای سه چهارهزار متر بود. شما واقعیتها را نمیدانید».
دفتر حفظ و نشر آثار امام در جهت روشنگری بعد از انتشار این صوت خانم هاشمی، مصاحبه با ایشان در سایت جماران ترتیب میدهد و قضیه توسط ایشان به شرح زیر تکذیب میشود:
«اگر گفتم سه هزار متر در اختیار امام بوده منظورم این نبوده که منزل امام سه هزار متر بوده؛ بلکه چنین که میدانیم جماران تنها منزل امام نبوده؛ بلکه مقر رهبری نظام بوده و باتوجهبه موقعیت جنگ آنجا یک سری مراکز امنیتی بوده که درمانگاه، اقامتگاه محافظین، دفتر امام، حسینیه امام و کارهایی که امام بهعنوان رهبر انقلاب داشتند در آن محوطه انجام میگرفته است».
اما با وجود این ادعاها هیچگونه فیلم یا عکسی که مؤید سکونت امام در باغ خسروشاهی باشد وجود ندارد، بلکه فقط عکسها و فیلمهایی وجود دارد که نشان میدهد ایشان در آنجا حضور داشته و قدم میزدهاند.
تصویر 1:تصویر منزل امام جمارانی که پشت حسینیه جماران است و برای سکونت امام اجاره شده بوده است.
تصویر 2: تصویر قناتی که از داخل حیات منزل امام جمارانی میگذشته است و توطئه ترور امام توسط قطبزاده از طریق کانال همین قنات بود و خنثی شد.
تصویر 3: منزل امام جمارانی از زاویهای دیگر (فقط مدل موزائیکهای کف خانه و رنگ نردههای پلهها با تصاویر مربوط به زمان استقرار امام در این منزل متفاوت است.)
تصویر 4: تصویری از امام در منزل امام جمارانی که فرش در آن پهن است و لباسها روی بند و مقایسه دیوار نیمه سنگی و نیمه آجری با تصاویر دیگر منزل امام جمارانی گویای این مطلب است.
تصویر 5: تصویری از امام همراه با نوه خود(علی) هنگام قدمزدن در باغ خسروشاهی
تصویر 6: تصویر امام در کنار حاج احمد آقا و حاج عیسی خادم منزل امام.
در توضیح این عکس حاج عیسی در خاطراتش میگوید: «گفتم: میبرمت جلوی راه امام و پنهانت میکنم که پیدا نباشی. من میروم عقب میایستم. امام از اتاقش بیرون میآید تا نزد خانمش برود و ناهار بخورد، من از عقب میآیم کنار امام تو عکس بگیر». پذیرفت. رفتم در حیاط و وقتی امام آمد با بداقبالی دیدم برعکس همیشه حاج احمد آقا همراهش است. گفتم نقشه من نقشِبرآب شد. من هم گردنم را کج کردم و شکست همان عقبها ایستادم تا رد شوند! حاج رضا هم که پشت همین گلدانهای بزرگ پنهانشده بود با دوربینش بلند شد ایستاد. یکدفعه حاج احمد آقا انگار در قلب من بود؛ در کمال شگفتی و خیلی بیمقدمه گفت: «حاج رضا خوب موقعی آمدی. بیا یک عکس از امام و حاج عیسی بگیر».
در یکی از فیلمهایی که نشان میدهد امام در باغ خسروشاهی قدم میزنند مشخص است ایشان از منزل خود در خانه امام جمارانی بیرونآمده و برای قدمزدن به باغ خسروشاهی میروند و مجدد به همان جا بازمیگردند.
تصویر 7: تصویری از ابتدای فیلمی که در آن حضرت امام از منزل خود بیرون میآیند تا برای قدمزدن به باغ خسروشاهی بروند. از موزائیک کف منزل و پلهی مقابل مشخص است که این منزل همان منزل امام جمارانی است.
تصویر 8: تصویری از امام که همراه با نوه خود مشغول قدمزدن در حیاط خانه امام جمارانی هستند. ایشان به علت مشکل قلبی و توصیه پزشکان باید در یک محیط با آب و هوای خوب زندگی میکردند و به همین جهت محله جماران برای زندگی ایشان انتخاب میشود. ایشان هر روز باید برای حفظ سلامتی خود مقداری قدم میزدند.
تصویر 9: تصویری از امام که از درب منزل امام جمارانی وارد باغ خسروشاهی میشوند. موزائیکهای کف منزل امام جمارانی مشخص است.
پس از آنکه امام در ۱۲ اسفند ۵۸ از بیمارستان قلب مرخص میشوند. پزشکان تأکید میکنند به دلیل مشکلات جسمی ایشان باید در منطقهای با هوای خوب اقامت نمایند و هوای قم و تهران برایشان مناسب نیست. به همین علت منزلی واقع در "دربند" بالای تجریش که سهطبقه داشت را برای ایشان اجاره میکنند؛ طبقه اول برای رفتوآمد مسئولین و حضور محافظین و طبقه دوم برای خانواده و طبقه سوم برای اسکان امام بود. چند روز بعد از ورود همسر امام به این خانه حاج احمد آقا نیز همراه خانواده خودشان، در اتاقی در طبقه دوم ساکن میشوند.
تصویر 10: تصویر منزل امام در دربند.
این منزل در کوچهای بنبست بود که همین امر برای ملاقاتهای دستهجمعی و برگزاری مراسمها مشکل بزرگی به وجود میآورد. امام هم از حضور در آن خانه گلایه داشت و مدام میفرمود: "این خانه اشرافی است و بیم آن دارم با آن انس بگیرم. در این مکان زیستن برایم بسیار دشوار است". البته این ساختمان چندان هم اشرافی نبود و فقط نمای آن سنگ بود و مقداری تعمیرات ظاهری داشت.
حضرت امام به حاجآقا سید هاشم رسولی محلاتی میگویند: بروید منزلی مانند خانه پدرتان برای من تهیه کنید و تهدید میکنند که در غیر این صورت به قم میروم. مرحوم سید احمد آقا چند روز فرصت میخواهند و بعد از چند روز مکانی به نام «باغ لاجوردی» واقع در خیابان «دربند» را که مناسب استقرار امام بود انتخاب میکنند اما امام اقامت در آن مکان را به دلیل مجلل بودن نمیپذیرند.
حجتالاسلام انصاری کرمانی نقل میکنند:
«یک روز امام در بیمارستان قلب فرمودند که من باید از محیط بیمارستان بیرون بروم اینجا بیشتر مرا بیمار میکند و من باکی ندارم و اگر وسایل را مهیا نکنید خودم میروم چند مسئله برای بیرون آمدن امام وجود داشت رفتن امام به قم خیلی بعید به نظر میر سید چون امام در قم منزل نداشتند از طرفی در تهران نیز شورای پزشکی امام با این شرط موافق بودند که امام در خارج باشند که فاصله بین منزل امام و بیمارستان قلب فاصله زیادی نباشد، جنوب تهران مشکل آلودگی هوا و فاصله زیاد داشت تحقیقات زیادی شده در خیابان در بند یک ساختمان سهطبقه اجاره شد روزهای اول طبقه هم کف پاسداران مینشستند طبقه دوم خانواده امام و طبقه سوم برای دیدار و ملاقات، مدتی گذشت امام فرمودند این منزل مناسب نیست و من باید از اینجا بروم. شاید شما منزل را دیده باشید آنجا بدرد یک فرد متوسط تهرانی میخورد و تنها مسئله خانه، داشتن سنگ در نمای بیرونی آن بود. امام به آقای رسولی فرمودند بروید منزلی مانند خانه پدرت برایم پیدا کنید مشکل شروع شد تهیه منزل در قسمت شمالی شهر و نزدیک بیمارستان مثل منزل آقای رسولی یعنی یکخانه خشت و گلی کار آسانی بود. امام هم تهدید کرده بودند که اگر تهیه نشود میروم به قم، تلاش زیادی شد همه بسیج شدند که یکخانه پیدا کنند که هم خواسته امام را تأمین کند و هم اگر گروهی بخواهند ملاقات کنند جا باشد نتیجتاً همین منزل کنونی پیشنهاد گردید که از حسینیه جماران نیز برای ملاقات عمومی استفاده شود.
دو منزل که برای امام و دفتر گرفته شد در مجموع صد و شصت متر زمین داشتند. منزل خصوصی امام دارای دو اتاق یکی برای ملاقات با شخصیتها، دیگری برای استفاده و خواب که گاهی که ملاقاتکنندگان زیاد میشوند، مجبوریم از دیگری استفاده کنیم و دفتر هم با همین کیفیت با چند صندلی مختصر.
در کنار آن حسینیه جماران محلی که از پول مردم ساخته شده و بانی دارد یک روز امام آمدند در حسینیه و ملاحظه فرمودند که در طبقه بالا بناها و کارگران مشغول گچکاری حسینیه بودند امام با عصبانیت بیرونآمده و جمله بسیار عجیبی فرمودند: که بگذارید من بمیرم و شما این کارها را انجام دهید و با اینکه اجاره منازل پرداخت میشود قبل از ماه مبارک رمضان دستور دادند که اعضاء این خانهها بیایند و با من صحبت کنند من خاطرم جمع نیست که آیا در این خانه که میمانم صاحبانش راضی هستند یا خیر. امام جمارانی و برادرش و اعضاء خانواده آمدند امام اول با مردها صحبت فرمودند که شما راضی هستید یا خیر؟ آنها در مقابل امام خیلی تعارف کردند که شما بما و فامیل و به حل ما افتخار دادید ما تا قیامت از این موهبت الهی قدردانی میکنیم. امام میفرمایند: این تعارف را کنار بگذارید و جدی آیا رضایت دارید یا خیر؟ باز توضیح دادند و اظهار رضایت کردند. امام آنگاه فرمودند حالا به زنها بگوئید بیایند خانمها آمدند. امام باز از آنها سؤال کردند که ممکن است شما به چیزی در زندگی علاقهمند باشید و دوست نداشته باشید جای دیگری بروید آنها نیز به نوبه خود اظهار رضایت کردند. آنگاه امام فرمودند حالا میمانم».(1)
سرانجام بعد از تقریباً دو ماه و نیم سکونت امام منزل دربند، منزل جماران برای حضور امام در نظر گرفته میشود.(2) رضا فراهانی از پاسداران محافظ امام در مورد پیداکردن جماران برای سکونت امام میگوید:
«جماران آن روزها مثل الآن نبود کوچه جلو حسینیه و همه کوچهها خاکی بود یک جوی آبی از جلوی منزل آقای جمارانی رد میشد. کوچهها خاکی و پستیوبلندی داشت و ماشین بهسختی بالا میرفت. آنها خیلی گشتند و خسته شدند تا حدود یک بعدازظهر خسته شدند و به رفتند منزل آقای جمارانی که نهار بخورند».(3)
بعد از حضور امام در جماران ایشان در منزل امام جمارانی مستقر میشوند. چون امام نباید از پله بالا و پایین میرفتند، منزل امام جمارانی را به نحوی به حسینیه متصل کرده بودند که امام بدون بالا و پایینرفتن از پلهها بتوانند به قسمت مشخص شده برای نشستن ایشان در حسینیه جماران برای دید و بازدیدهای عمومی بروند.
مجموعاً دو منزل حدود ۱۵۰ متری به امام اختصاصدادهشده بود، یک منزل برای دفتر امام و دیدارهای ایشان و یک منزل هم برای استقرار خانواده و استراحت ایشان بود.
تصویر 11: تصویر منزلی که کنار حسینیه جماران برای دیدارهای رسمی و مختصر امام از آن استفاده میشد.
اگرچه انتخاب منزل امام در جماران بهصورت کاملاً تصادفی و اتفاقی رخداده بود؛ اما پس از اقامت امام در آنجا رادیو آمریکا میگوید: بعد از حدود سه ماه تجسس و تفحص جایی را برای امام در نظر گرفتهاند که از حملات هوایی مصون است. بعد از بیان این مطلب سپاه پاسداران تحقیقاتی در این زمینه میکند و به این نتیجه میرسد که در آنجا حملاتی هوایی کمتر موفق خواهد شد. در کنار منزل امام باغ بزرگی معروف به باغ خسروشاهی وجود داشت و امام از این باغ برای قدمزدن استفاده میکردند.
تصویر12: تصویر ماهوارهای که موقیت خانه امام چسپیده به حسینیه جماران و در کنار باغ خسروشاهی نشان میدهد
رضا فراهانی از پاسداران بیت امام به نام در خاطرات خود میگوید:
«در جماران حاجآقا خسروشاهی همسایه حضرت امام بود و یادم هست که امام رضوانالله تعالی علیه چند بار فرمودند که بروید به آقای خسروشاهی بگویید بیاید من میخواهم ایشان را ببینم. من میرفتم و به حاجآقا خسروشاهی خبر میدادم. ایشان میآمد و با آقا ملاقات میکرد. آقا در آن ملاقات میفرمودند: از اینکه ما همسایه شما هستیم و شما را اذیت میکنیم معذرت میخواهیم، چون پاسدارهای من پشت دیوار شما باعث زحمت و دردسرتان هستند. (آن ایام پاسدارها بین دیوار خانه امام و منزل آقای خسروشاهی قدم میزدند) چند بار هم از درخت خانه آقای خسروشاهی گردو به حیاط خانه امام افتاد که حضرت امام شخصاً آنها را جمع میکردند و از دیوار به آن طرف میانداختند».(4)
فراهانی در جای دیگری از خاطرات خود میگوید:
«آن ایام من به منزل آقای خسروشاهی که در کنار منزل امام واقع بود زیاد میرفتم چون ایشان تنها بود و زن و بچهاش آنجا نبودند. او بود و دو سه باغبانش. من علاقه به گلوگیاه داشتم و همین رفت و آمدهایم زمینهای شد بر اینکه تکثیرکردن و شیوههای کاشتن گل را یاد بگیرم. چون بعضی از گلها را باید قلمه زد و پیوند داد؛ لذا من برای چیدن گل از ایشان اجازه میگرفتم و ایشان میگفت از نظر من مانعی ندارد. شما هرچقدر که میخواهید از باغچه من گل بچینید؛ میخواهید پیوند بزنید یا تکثیر کنید در همه حال من راضی هستم و اشکالی وجود ندارد. ایشان حتی میگفت که چند شاخه گل هم بچینید و برای امام ببرید؛ لذا گاهی اوقات من چند شاخه گل میچیدم و یا به منزل حاج احمد آقا میآوردم یا به حضرت امام میدادم. آن را داخل لیوان میگذاشتم و در بیت امام آن را روی تلویزیون کوچک(۱۴ اینچ) خانه ایشان میگذاشتند».(5)
اما مستندانی وجود دارد که نشان میدهد ظاهراً مدتی امام به منزلی در کنار منزل امام جمارانی نقلمکان میکنند، اما این مدت چقدر بوده است مشخص نیست. در خاطرهای که محمدتقی رضایی کوپائی از پاسداران بیت امام دارد مشخص میشود امام تا خرداد ۱۳۶۵ در منزل امام جمارانی ساکن بودهاند. کوپائی میگوید:
«در ماه رمضان سال ۱۳۶۵ حضرت امام تصمیم گرفتند بعد از آن افطار معروف در باغ کناری که تصویر آن از تلویزیون پخش میشود و مسئولین نظام در خدمت ایشان حضور دارند، نماز جماعت را با حضور مردم، مهمانها، افراد محل و محافظین اقامه نمایند. تلفن منزل من دچار مشکل شده بود. نزدیکیهای سحر گشت جلوی درب منزل آمد و گفت به فرماندهی بیایید حاجآقا سراج با شما کار دارد. باعجله رفتم. ... وقتی خدمت آقای سراج رسیدم گفت: امام فردا شب میخواهند برای اقامه نماز جماعت به باغ خسروشاهی بیایند گفتم: حاجآقا آن جا امنیت ندارد و چون همه خانههای اطراف مشرف بر آن است لذا بسیار آسیبپذیر است، پرسیدم: پس بقیه مسئولین حفاظت کجا هستند؟ تا گفت: فلانی و فلانی این مسئولیت را قبول نکردهاند، به ایشان گفتم: من هم چنین جرئتی ندارم که مسئولیت این کار را بپذیرم، آقای سراج گفت: وضع شما با دیگران فرق میکند. شما مسئول انتظامات هستید و نیرو هم در اختیار دارید. بعد گفت: امام تصمیم گرفته برای اقامه نماز بیاید، من و شما مسئولیت بپذیریم یا نپذیریم، تشریف میآورند، پس بهتر است بروی و برنامهریزی کنی ولی مواظب باش فعلاً کسی از این قضیه باخبر نشود. ... به لطف خدا از صبح زود وارد باغ شده و آنجا را نظافت کردیم، موکت انداختیم و مکان نماز امام را آماده کردیم. غروب هم با بازرسی کامل هر کس که به باغ میآمد بدون کارت راه نمیدادیم. بعضی از فامیلها و دوستان را هم در لحظه آخر خبر کردم. شور و حال عجیبی بود. کسانی را که برای نماز دعوت کرده بودیم ما را دعا میکردند. این مراسم به خیروخوشی تمام شد، تصمیم گرفته شد در یک شب دیگر هم افراد محدودتری بیایند و افطاری هم بدهند آن شب هم به خیروخوشی تمام شد».(6)
شاید مستندترین مطلب در مورد سکونت امام در باغ خسروشاهی ادعای آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای در مورد معماری در ۱۶ خرداد ۱۳۸۸ باشد. ایشان در این مصاحبه میگویند: «گاهی که به خانههای بعضی از آقایان میرفتیم و بعد به منزل امام میآمدیم، میدیدیم که تفاوت خیلی زیاد و چشمگیر بود. یعنی چیزی که ما در آنجا دیدیم.
زمانی هم که به تهران آمدند، خانهای که ما به آنجا میرفتیم و شما دیدید. بله، به همین شکل ساده بود. اما وقتی به دو طرف این خانه نگاه میکنید، دو باغ بزرگ میبینید. یکی از این باغها، متعلق به خسروشاهی بود که ۱۴۰۰۰ متر وسعت و سه چهار قنات آب دارد. در این باغ چند ساختمان وجود دارد که امام با توصیه پزشکان (بهخاطر ناراحتی قلبی که داشتند) به یکی از ساختمانها که قدیمی بود، رفتند. آنطرفتر، یک ساختمان نقلی قشنگی وجود داشت که حاج احمد آقا در آن زندگی میکردند. در طرف دیگر آن، ساختمانی بود که محافظین و خدمه ایشان در آن زندگی میکردند. البته بعد از فوت امام(ره) خواستند مرا به آنجا ببرند که قبول نکردم و بهجای من، آقای موسوی خوئینیها رفتند.
باغ دومی، باغ سزاوار بود که از باغهای قدیمی بود. سزاوار درگذشته، وکیل مردم قم بود. (این باغ الان متعلق به مرقد امام است) این باغ هم درختهای بسیار زیاد، استخر و امکانات دیگری داشت که یکی از دربهای آن به خانه امام راه داشت. ما در این باغ پناهگاهی برای امام ساختیم تا اگر بمباران شد، به آنجا پناه ببرند. البته امام هیچوقت به پناهگاه نرفتند.(7) ولی ما میبایست وظیفه خودمان را انجام میدادیم؛ بنابراین باتوجهبه شرایط سیاسی زمان، مناسب نبود که مردم در آن باغ با امام ملاقات داشته باشند. گاهی برای جلسه به آنجا میرفتیم. یعنی فضا اینگونه بود. یک مسئله بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید استدلال دیگری برای آن داشته باشیم و آن، این است که اگر ما از مردم بخواهیم از نعمتهای خداوند استفاده نکنند، در آینده چه آثاری بر توسعه کشور و جامعه خواهد گذاشت؟! این مسئلهای است که باید روی آن کار شود. اگر خودمان استفاده کنیم و به مردم توصیه کنیم که استفاده نکنند، خسارت بسیار جدی در پی خواهد داشت».
علاوه بر این مطلب مرحوم هاشمی در فیلمی که شهرداری تهران از بازسازی باغ خسروشاهی و تبدیلکردن آن به سرای محله ساخته است منزلی را نشان میدهد که ادعا میشود مدتی امام در این منزل سکونت کردهاند.
تصویر 13: تصویر منزل آجری که در فیلم شهرداری تهران ادعا میشود امام مدتی در آن سکونت داشتهاند.
تصویر 14: تصویری دیگر از خانهای که در فیلم مربوط به شهرداری تهران ادعای سکونت امام در آن میشود.
تصویر 15: تصویری از حاج احمد آقا که در حال اصلاح موی سر امام است و ظاهر مکانی که ایشان در آن هستند شبیه به تصویر خانه آجری درون فیلم شهرداری تهران است.
تصویر 16: باغ خسروشاهی عملا دو قسمت است که یک فسمت آن که ساختمان بزرگی همراه با استخر دارد و با نشان سرای محله مشخص شده است مجزا از قسمت دیگر با دو ساختمان آجری است. ظاهراً مدتی امام و حاج احمد آقا در این قسمت وسط سکونت داشتهاند.
بهعنوان جمعبندی میتوان گفت برخلاف آنچه مرحوم هاشمی به نحوی ادعای سکونت امام در باغ خسروشاهی را مطرح میکنند که مخاطب احساس میکند، ایشان از ابتدا به این ساختمان رفتهاند،(8) آنچه مسلم است و شواهد مختلف بر آن گواهی میدهد اقامت طولانی امام در منزل امام جمارانی است و البته شاید هم ایشان مدتی در منزلی در کنار منزل امام جمارانی، زندگی کردهاند و این مدت بین سال ۱۳۶۵ الی ۱۳۶۸ بوده است اما این مدت چقدر بوده است مشخص نیست و فقط بنا به ادعای مرحوم هاشمی مشخص است به جهت توصیه پزشکان بوده است.
پینوشت:
1) به نقل از: حجتالاسلام انصاری کرمانی، وجدانی، مصطفی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی به روایت جمعی از فضلا، ج ۲، ص ۸۳ – ۸۵.
2) بانوی انقلاب، خدیجهای دیگر، ص: ۳۷۸-۳۷۹ و سیاحت خورشید، ص: ۲۰۸ -۲۰۹ و خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، خاطره رضا فراهانی از پاسداران بیت امام، ص: ۱۲۶.
3) برداشتهایی از سیره امام ج ۱، چ ششم، ۱۳۸۵، ص ۱۲۶.
4) خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، خاطره رضا فراهانی از پاسداران بیت امام، ص: ۱۵۴.
5) خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، خاطره رضا فراهانی از پاسداران بیت امام، ص: ۱۴۸.
6) رجائی، غلامعلی، تشنه و دریا (خاطرات یکی از پاسداران بیت امام، محمدتقی رضاییکوپایی)، چ دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۹۲ش، ص ۱۵۷ – ۱۵۸.
سید رحیم میریان نیز از دیگر پاسداران بیت امام(ره) در خاطرهای نقل میکند: «یک شب مردم محل میهمان سفره افطاری حضرت امام بودند. یادم هست که آن روز در حیاط منزل امام جا نبود لذا سفره را در باغ آقای خسروشاهی پهن کردند. حضرت امام نماز مغرب و عشا را خواندند و رفتند و ما سفره را پهن کردیم و افطاری دادیم. البته از آن دو سال یک شب را در همین خانه و دو شب دیگر را در باغ آقای خسروشاهی سفره پهن کردیم.»
خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، ص: ۵۱.
7) سید رحیم میریان از پاسدارن بیت امام میگوید امام در پاسخ اصرارهای زیاد برای حضورشان در پناهگاه پاسخ داده بودند: «اگر موشکی به جماران اصابت کند و در کنار من پیرزنی شهید شود و من در پناهگاه باشم و آسیبی نبینم فردا تاریخ درباره من چه قضاوتی خواهد کرد؟ آیا نمیگویند خمینی برای خودش پناهگاه ساخت اما آن پیرزن پناهگاه نداشت؟ من نه جواب خدا را میتوانم بدهم نه جواب ملتم را. شما بروید برای همه افراد این مملکت پناهگاه ساختید آن وقت من هم به پناهگاه میروم.» خاطرات خادمان وپاسداران امام خمینی، ص: ۴۱.
8) «یکی از این باغها، متعلق به خسروشاهی بود که 14000 متر وسعت و سه چهار قنات آب دارد. در این باغ چند ساختمان وجود دارد که امام با توصیه پزشکان (به خاطر ناراحتی قلبی که داشتند) به یکی از ساختمانها که قدیمی بود، رفتند.»