کلید واژه ها: صلوات- مهمانی دادن- معیارهای احترام- خمس و زکات- عتاب کردن- محبت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به امتش- هول و هراس قیامت- زن و فرزند- حب دنیا- چشم هم چشمی.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: یکی از خاصیت های صلوات، همان کار توبه و استغفار است. صلوات کار سبحان الله والحمدلله و لااله الا لله والله اکبر را هم می کند. گناهان را از بین می بردو قوی تر است از آبی که بر آتش می ریزند. آقا علی ابن موسی الرضا فرمودند:«مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً»[1]. کسی که قادر نیست برای گناهانش کفاره ای بدهد زیاد صلوات برمحمد و آلش بفرستد. کثرت صلوات گناهان را منهدم می کند.
امیرالمومنین علیه السلام سه جمله راجع به پیامبرخدا و سلام و درود فرستادن برای پیامبر خدا فرموده اند: جمله اول، درود و صلوات فرستادن بر حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم ، دوم سلام کردن بر حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم ، سوم محبت و عشق به حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم است.
درود و صلوات فرستادن بر حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم برای ازبین بردن گناهان و زدودن و پاک کردن گناهان محکم تر و مهم تر و از بین برنده تر است از آبی که بر آتش می ریزید. بنده معتقدم کسی که جهنمی باشد موفق به صلوات فرستادن نمی شود. حالا ممکن است مثل سنی ها هم بفرستند که یا صلوات نمی فرستند یا بدون آل می گویند.( صلواتشان ناقص است.) که در روایتی پیامبرمذمت کرده است و فرموده صلوات ابتر و دم بریده بر من نفرستید. سنی ها صلی الله می گویند و علی آل محمد را نمی گویند و زیاد هم اهل صلوات فرستادن نیستند. البته در روایات آن ها هم خیلی سفارش شده است.
طبق روایات متعدد، اگر کسی جهنمی باشد، موفق به ذکر صلوات زیاد نمی شود. اگر هم بشود طبق روایات قطعا عاقبت بخیر می شود.
سلام کردن بر پیامبراست یک سنت خوبی را در حرم باب کردیم که هر روز بعد از روضه، به چهارده معصوم سلام می دهیم. روایتی نداریم که فقط به امام حسین یا به امام هشتم و امام زمان سلام بدهیم این یک سنتی است که در ایران مرسوم شده است. سنت خوبی است نمی خواهم بگویم که این تعطیل بشود می خواهم این را تکمیلش کنیم. همان سنتی که حاج آقا احمدی در اینجا گذاشتند وقتی اسم حضرت علی می آید صلوات می فرستند این را انشاالله سنت کنیم از پیامبر شروع کنید تا به امام زمان برسید. مختصر، یک سلام بدهید کافی است. امیرالمومنین می فرماید: اگر کسی به پیامبر سلام بکند افضل و بالاتر از آزاد کردن یک بنده در راه خدا است.
امیرالمومنین فرمود: خدا آن قدر سلام کردن بر پیامبرش را دوست دارد، که اگر کسی یک بار سلام بر پیامبر بکند افضل است از این که بنده ای را در راه خدا آزاد کند. بنده چقدر گران بود، حالابایک صلوات فرستادن، ثواب آزادکردن یک بنده، نصیب انسان می شود.
امیر المومنین می فرماید: محبت و عشق به حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم است.
حضرت در خطبه شعبانیه فرمودند:«مَنْ فَطَّرَ فِيهِ مُؤْمِناً صَائِماً»[2]. اگر کسی یک مومن روزه داری را افطار دهد مثل این است که«كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ»[3] بنده ای را از قید بندگی آزاد کرده است. اگرکسی نمی تواند ده نفر، بیست نفر را افطار بدهد، یک نفر را یا زن و بچه اش را مهمان کند. با خدا هر طور معامله کنید خدا حساب می کند. حالا کسی که ندارد نیت بکند خودش و خانوادش را مهمان کند.
این حدیث را آقای قرائتی می خواندند می فرمودند: درمهمانی ها همه صنف ها را دعوت کنید. در زمان پیامبر یک نفر همه ثروتمندان را دعوت کرد ثروتمندان که همه شکم هایشان پراست، وضعشان خوب است. این که افطاری دادن نشد افراد سیر را افطاری داده است. فردا همه فقراء را دعوت کرد، همه به هم نگاه می کردند همه گداء و گشنه و مستضعف اند، خجالت می کشیدند. یکی از نکات مهم مکتب ما این است که فقیر و غنی، عزیز و ذلیل، بزرگ و کوچک همه را یکسان و با هم به حساب می آورد. در نماز جماعت ها، نماز جمعه ها یا محرم و رمضان، می بینی وزیری وارد مجلس می شود اما هیچ کس خبر ندارد، می آید و پهلوی یک آدم مستضعف می نشیند. این خیلی مهم است. در خارج این خبرها نیست بااسکورت و دم و دستگاه می آیند. دراین حکومت هم بعضی ها هستند که قیافه می گیرند ما با آن ها کاری نداریم. ولی بعضی ها را می بینی که مثلا فرمانده لشکر است وارد مجلس می شود یک نفر هم به پاش بلند نمی شود. می آید و در مجلس می نشیند.یکی نماینده، یکی رئیس، یکی ثروتمند می آیند و با آدم فقیر و مستضعف می نشینند، یک مقدار بگذارید بدن ها به هم بخورد، لباس هایمان به هم بخورد، یک مقدار دل هایمان به هم نزدیک بشود. یک مقدار از درد دل های همدیگر باخبر بشویم یک مقدار این عنوان هایی که برای خودمان ایجاد کردیم برچیده شوند این مرزهای خیالی و پوشالی از بین بروند. یکی ازخاصیت های نماز جماعت و مجالس همین است. یکی را می بینی ثروتمند است و یک نفرهم می بینی غذای شب ندارد. البته باید به فکر آن ها بود. همین که کنار هم نشستن ها خیلی مهم است.در خارج این طور نیست یکی از آقایان آمار می داد جمعیت آمریکا دویست و شصت میلیون نفراست ولی ثروت ایالات متحده آمریکا دست چهار صد نفراست. یعنی اصل ثروت کلان، دست چهارصد نفراست آن ها یا نماینده اند یا به اصطلاح روئسائند. آن ها افراد راتعیین می کنند آن ها حزب دارند آن ها تبلیغات می کنند کارخانه های مهم دست آن چهار صد نفراست. ولی در مملکت اسلامی این گونه نیست.
معیاراحترام به اشخاص مسائل دنیایی نباشد. اگرکسی روزه داراست ومی خواهد روزه دار واقعی باشد به خاطر خدا احترام بگذارد نه این که چون این آقا، حاج آقاست احترام بگذارد قربان صدقه اش برود. این یکی بی چیزه وپول است اصلا کسی جواب سلامش را هم ندهد. این دیانت، مکتب اسلام نیست. گاهی مجلس ختم کسی می روی می بینی قاری و مداح نداردو نه کسی آمده که دم در بایستند. آدم گریه اش می گیرد چه قدرغریبانه است. آقا چرا این مجلسش غریبانه است به خاطر این که این آدم مستضعف و مومن و مسجدی بود. آدم خوبی بوده اما چون پول نداشته، چون شهردار، رئیس اداره، رئیس بانک نبوده مجلس ختمش، این قدرغریبانه است که دل آدمی می گیرد. ولی رحمت خدا و ملائکه آن جا هست، چرا ما همراه خدا و ملائکه نباشیم. ختم دیگری می روی می بینی از سر و کول هم بالا می روند ده تا مداح به نوبت نشستند فرصت هم نمی شود بخوانند.
موقعی بازار قم منبر رفتم برای یک آدم مستضعف می خواستیم یک یخچال تهیه کنیم ده روز نتوانستیم پول یک یخچال را تهیه کنیم. ولی نشان به همان نشان که در همین مسجد بنده عرض کردم که یک خانواده مستضعف یخچال لازم دارند دو، سه نفر از همین اهل مسجدی ها که خودشان هم مستضعفند آمدند و به من پیشنهاد دادند که ما یک یخچال دست دومی داریم که اضافه است می توانیم با یک یخچال هم زندگی کنیم. من فکر کردم که چرا اهل بازار قم این قدر اهل خمس نیستند، اهل وجوهات نیستند، اهل خیر نیستند چطور شد ما ده روز منبر رفتیم اثر نداشت، که یک یخچال برای یک مستضعف بخرند. بعد فکر کردم و به خودم گفتم فرحزاد نمی آیند به تو بدهند می دهند به یک آدمی که فردا به دردشان بخورد. چرا مرحوم آیه الله بهاءالدینی بیست، سی سال یک مسجد می خواست بسازد در نزدیک شهرک امام، هنوزهم نیمه کاره است. من فکر کردم دیدم به خاطر این که آقا اهل زد و بند نبود اگر یک کسی خمس و وجوهات می آورد فردا بخواهد آقا سفارشش را درفلان اداره بکند، فلان جا فلان کار را بکند آقا این کار را نمی کند. اگر کسی قاضی باشد و در دادگستری، یا کسی در کلانتری، یا شهرداری، یا دراداره مالیات آن قدرهدیه برایش می آورند چون کاره ای است می تواند برایشان کاری انجام دهد.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: هیچ غنیئی بی خودی بالا نرفته است مگر این که حق فقیری پایمال شده است. در روایات داریم که زکات را خدا حساب کرده است که چه قدر نیاز فقراء است. یک دهم، یک چهلم از گوسفند مثلا و اگر بیشتر لازم بود خدا بیشتر واجب می کرد، منتهی نمی دهند. اگر واقعا حق وحقوق اداء بشود فقیر و مستضعف و گرسنه نمی ماند. می گوید فلانی این فردا به دردت می خورد اما این آقا اسم و رسم ندارد و کاره ای نیست. منشاء چه اثری است؟ من چرابه او پول بدهم کجا حساب می شود. بازاری جماعت، کاسب نقشه می کشد اینی که می دهم کجا حساب می شود. این مساله را چند نفر ازمن پرسیدند بعضی هافکر می کنند پولی که به شهرداری و مالیات می دهند جای خمس حساب می شود فکر می کنند که حکومت اسلامی است پولی که می دهند خمس حساب می شود. یک ریالش هم پول خمس حساب نمی شود اصلا ربطی به خمس ندارد خمس حسابش جداست.خمس باید دست مراجع تقلید برسد یا به نماینده های آن ها داده شود. پولی که دولت جمهوری اسلامی می گیرد اعم از مالیات و دارای و عوارض و... هر نوع پولی که باشد خمس حساب نمی شود اگر هزار تا از این کاغذ ها را لای کفنت بگذاری احتمال داردعذابت بکنندوبرای آخرتت خیری نداشته باشند.
خمس که این قدر هول ندارد. شما وقتی که کاسب می شوید یا اداره ای می شوید مخصوصا دوستان جوان که محل در آمد مستقلی دارید شما تا یک سال بخور و بپوش هر چه مورد نیازت است استفاده کن بعد از یک سال اگر چیزی اضافه آمد یک پنجمش را به خاطر خدا بده. این حکم آیه قرآن است. که نصفش سهم امام است که باید به دست مراجع تقلید یا نماینده های آن ها برسد، نصفش هم سهم سادات است که به سادات بدهید. بعضی ها هنوز وسوسه در دلشان هست نمی دانم از بنده روحانی چیز خوب ندیدند که می گویند آقا ما پولمان را بدهیم این ها بخورند؟ این آقا وضعش چنین و چنانه، وضعش ازمنم بهتراست. بنده عرض می کنم شما اولا این دین را از گردن خودت اداء بکن، شما چه کار به این کارها دارید شما می دهید به دست آن مرجعی که قبولش دارید.یااز آقایان می توانی اجازه بگیری. آیه الله فاضل لنکرانی درمواردی خودشان اجازه می دادند،مثلا درمورد سیلی که در شمال آمده بود اطلاعیه ای رادر روزنامه چاپ کردند که آقا گفته اند یک سوم از سهم امام را اجازه می دهم به سیل زده ها بدهید. شما می توانید از خود مراجع تقلید اجازه بگیرد بگوئید آقا من مواردی دارم بین خود و خدای خود می دانم نیازمندند اجازه بگیر. دینت راادا بکن.این مسائلی است که مورد ابتلاء است من در جامعه هستم خبرها به گوشم می رسد. کسی چهل سال نمازجماعت می رود مسجد می رود روزه می گیرد نماز می خواند اما هنوز قلبش می خواهد از جا کنده بشود که بطرف خمس برود. بعضی ازخانم هابه من نامه می نویسند می گویند حاج آقا شوهر من پای منبر شما می آید اما اسم خمس رامی آری می خواهد زهر ترک بشود.
امام هفتم علیه السلام فرمود: می فرماید اگر کسی پولش را در حق مصرف نکند خدا او را گرفتارمی کند تا دو برابردرراه باطل مصرف کند. اگر جرات داری خمس ندی خمس نده، شما اگر پولت را در راه حق مصرف نکنی آن مقدارکه از صدقه و خمس و زکات فرار می کنی گیرم که فرار کردی گیر پول های بی خودی میافتی، یک حادثه بی خودی، یک عمل بی خودی، یک عمل جراحی می کنی که دو، سه میلیون باید خرجش کنی بعد هم خوب نمی شودو می میرد. واقعا شرمم می شود که بعضی جاها می شنوم که این آقا سی ساله که پای منبراست هنوز خمس نمی دهد.
کسی نیاز به پول تو ندارد امام زمان نیاز به پول تو دارند اولیاء خدا نیاز به تو ندارند شما در جهنم می سوزی. همین لباسی که با آن نماز می خوانی اشکال دارد پول آبی که می دهی اشکال دارد، غسلی که می کنی اشکال دارد، وضویت اشکال دارد. خدا که احتیاج به من و شما ندارد، ولی حیف که دم از مسلمانی می زند، هنوز در مسائل اولیش مانده است سر خمس و زکاتش مانده است. سر پولش مانده است. می گوید حاج آقا نماز هر چه بخواهی برایت خم و راست می شوم اما حرف پول را نزن. من خیلی کم، مسئله خمس را می گویم، می ترسم همین چند نفر هم که می آیند بلند شوند بروند. بعضی موقع ها پیش آمده که می گویند ما از حاج آقا انتظار نداشتیم حرف پول را بزند.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:«الْعِتَابُ حَيَاةُ الْمَوَدَّةِ»[4]. اگر یک آدم کسی را دوست داشته باشد به اوعتاب می کند تند حرف می زند. دردت نیاید ناراحت نشوی، ناراحت بشوی هم بشو، عیبی ندارد. عالمی به نام آقاسید یحیی زمان آیه الله بروجردی درتهران منبر می رفتند ایشان رو خال می زدند یعنی حسابی حال مردم را می گرفتند و باعتاب حرف میزدند.این حرف اوائل فکر می کردم شوخی است آنهایی که گاهی خیلی تند حرف می زنند گاهی عتاب می کنند پیامبر ما اول خیر خواه بوده اند اما قرآن می فرماید:«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها»[5]. تو منذری تو هشدارمی دهی تو مردم را می ترسانی این ترساندن ها نشانه شدت محبت است. خیلی فکر نکنید کسی که شما را باد می کند تعریف می کندحتما خیر خواه شماست. ما روایت داریم گاهی آنهائی که مخالف انسانند عیب های انسان را می گویند آن ها بهتر از دوستان نادانی اند که بی خودی انسان را بالا می برند بعدا می فهمی که خیلی پائین هستی.
موقعی بچه شما مریض می شود اگر شما خیلی علاقه نداشته باشی می بریدش دکتر، می گوئید این دواء واین آمپول، می گوید نمی زنم من این دواء را نمی خورم. اگرخیلی علاقه نداشته باشی می گوئی خوب نخور، آمپول نزن. ولش می کنی، اما گر این بچه را خیلی دوستش داشته باشی دستش رامی گیری وبهزورآمپول میزنی.این تهدیداست ترساندن است زوری است اما چون شدت محبت داری انذارش می کنی به زور دواء در حلقش می ریزی، به زور حمامش می بری.
سابق مادرها وقتی می دیدند بچه ها حمام نمی روند می گفتند که برو لباس هایت را در بیار و الا می گویم لولو بخوردت. نمی دانم این دواء را بخور والا می گویم لو لو بخوردت این آمپول را بزن والا می گویم لولو تو را بخورد. مادرها لولو درست کردند. انبیاء هم آمدند جهنم درست کردند. که پدرت را در می آورند و چنین و چنان می کنند. عرضم به حضور شما اگر شدت محبت باشد انسان بیشتر هشدار می دهد ده تا صدتا ماشین از این دره رفتند پایین، این دره خطرناک است. سی تا هشداروعلامت خطر می زنند. پلیس راه تابلو می زند خطرناک، خطر مرگ،علامت واژگون شدن می گذارند. این شدت خیر خواهی است اگر من بابعضی از دوستان تند صحبت می کنم ببخشند نیت دل سوزی است هنوز شما گرفتار پول، مال، عنوان، اسم و رسم و شهرت هستید. می خواهم از این جهنم ها بریده بشوید جدا بشوید.
پیامبر رحمت العالمین است بعد از خدا کسی مثل پیامبر امت را دوست ندارد واقعا می شود قسم به این مطلب خورد«لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ»[6]. دوتا اسم، برای خدا در مورد انسان آمده است. یک جا داریم که«إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ »[7]. همین صفت خد برای پیامبرهم آمده است«حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» از پیامبر مهربان تر و دلسوزتر و خیرخواه تر در عالم هستی پیدا نمی کنید.
«وَجي ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى»[8]. همه بیدار بشوید و الا روز قیامت، دم مردن همه بیدارمی شوند اما چه فایده دارد دم مردن، توبه قبول نیست،روز قیامت نه می شود نماز بخوانی، نه می شود روزه بگیری نه می شود دینت را ادا بکنی روز قیامت نمی توان کاری کرد. قرآن می فرماید: روز قیامت همه بیدار می شوند اما چه فایده دارد.
در تفسیر صافی در ذیل همین آیه، روایتی آورده است که درآن جبرئیل عرض می کند یا رسول الله به شما بشارت بدهم که انبیاء به زانو در می آیند و می گویند وانفسا وانفسا، خدا به داد ما برس خدایا به داد ما برس. اما شما رسول الله آنجا هم به فکر امتت هستی. می گوئی وامتاه واامتاه، خدایا امت مرا دریاب. این دوتا حدیث را کنار هم بگذارید حضرت یعقوب پاره تن وجگرگوشه اش را فراموش می کند اما پیامبر بچه هایش را که من و شمائیم، فراموش نمی کند حالا جرات داری کم صلوات بر محمد و آل محمد بفرستی. بیاییم قبل از قیامت بیدار بشویم.
یک مقدار شخصیت پیامبر را گفتم فقط یک شخصیت است که می گوید وا امتا، می شود این پیامبر را دوست نداشت، می شود عاشقش نشد، می شود همه وجودت را فدای این پیامبر نکنی. می فرماید: عشق به پیامبر افضل است از کشته شدن و شهید شدن در راه خدا وافضل از جنگیدن در راه خدا است. ما دوتا شهید داریم یکی شهید محبت داریم یکی شهید شمشیر داریم یکی در میدان جنگ از جراحت و زخمی شدن شهید می شود یکی از عشق شهید می شود«لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ»[9]. این درنهج البلاغه است حضرت امیر می فرماید: اگر یک کوه هم مرا دوست داشته باشد متلاشی می شود یعنی عشق انسان را از درون ذوب می کند.
«يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى» در ذیل این آیه است وقتی جهنم را برای مردم نمایان می کنند تمام انبیاء به زانو می افتند. جائی که انبیاء خدا سر به زانو بیندازند و بترسند همه اولیاء ومومنین سر به زانو می زنند. وانفساه می گویند خدا یا به داد ما برس.
در روایت داریم حضرت یعقوبی که چه قدر یوسفش را دوست داشت شاید به اندازه چهل تا یا هفتاد تا پدر معمولی به حضرت یوسف علاقه داشت. از فراق حضرت یوسف آن قدر ناله کرد که چشمانش نابینا شد، قدش خمیده شد، موی سرش سفید شد. می گفت: یوسف یوسف. عشق عجیبی به حضرت یوسف داشت حضرت یوسف هم در زندان هم برای پدرش گریه می کرد، اما روایت می گوید: وقتی روز قیامت جهنم نمایان می شود حضرت یعقوب می گوید خدایا من رانجات بده، یوسف پشت سرم است هر کاری می خواهی بکنی بکن. حضرت ابراهیم وقتی جهنم ظاهر می شود می گوید خدا یا من را دریاب، فرزندم اسحاق پشت سرم است هرکاری می کنی بکن.
«يَوْمَ يَفِرُّ المرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صَحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكلُ ِّ امْرِىٍ مِّنهْمْ يَوْمَئذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ»[10]. قرآن می فرماید: قیامت روزی است که ازپدر و مادروازهمین فرزندی که قربان صدقش می رفتی ودینت را فدایش می کردی، که نمی بایست می کردی آخرتت را فدایش می کرددی فرار می کنی. چون حالا دشمن شما می شوند حالا طلب کارت هم می شوند دنیایت را فدای دیگران بکن اما آخرتت را حق نداری فداء کسی بکنی.
روایت زیبایی در نهج البلاغه است می فرماید: این هائی که خیلی حرص بچه هاشان را می خورند این قدر حرص و جوش بچه ها را نخورید و آخرتتان را برای این ها نگذارید دنیات را بده عیبی ندارد اما دینت وآخرتت راحق نداری. هیچ کس نگفته که آخرتت را فدای بچه ات بکن.
امیرالمومنین فرمود: زن و بچه ای که این قدر حرص وجوششان را می خوری این ها یا اولیاءالله هستند یا دشمنان خدا، این زن وبچه ای که می گویی آقا من گرفتارم این ها به من مهلت نمی دهند من مسجد بروم هیئت بروم دعا بخوانم این بچه و زن شما آیا دوست خدایند یا دشمن خدا، حضرت می فرماید: دو حال که بیشتر نیست اگر دوست خدایند خدا حامی این هاست خدا کمک حال این هاست خدا حافظ این هاست خدا نگهبان این هاست خدا رزاق این هاست دوست خدایند مگر خدا دوستش را رها می کند خدا دوستش را رها نمی کند اولیا الله هستند .
اگرهم این زن بچه دشمن خدایند«وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ »[11].تو چرا این قدر دشمن خدا را کمکش می کنی اگر دشمن خداست تو چرا این قدر دشمن خدا را یاریش می کنی این قدر آتش به تنورش می فرستی اگرهم دوست خداست که خدا حمایتش می کند. منافات ندارد که انسان باخانواده اش خوش اخلاقی بکند. دین و آخرت و جوش و حرصش را برای این ها نگذارد.
مرحوم آقا سید یحیی می گفتند: من پای منبرشان بودم ایشان رو منبر مردم، یهودی ها گفتند: عزیر پسر خداست در آیه قرآن است«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ»[12]. مسیحی ها هم گفتند: ما چرا از یهودی ها عقب بمانیم آن ها برای خدا پسر درست کردند گفتند مسیح پسر خداست«وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ»[13]. امت اسلامی و این امت مرحومه گفتند: ما چرا از یهود و نصاری عقب بمانیم این امت مرحومه بعد از هزار و چهارصد سال ترقی کردند، می گویند: حضرت عیسی پسر خدا است حضرت عزیر پسر خدا است ما می گوئیم پول خود خداست خیلی از این حرف جگرم حال آمد حقیقتا همین طوراست شما فردا بگوهرکس نماز جماعت بیاید هزار تومان می دهیمببین چندنفرمی آید.
موقع ماه رمضان برو ببین چقدر جمعیت تو کوچه و بازاراست با این همه ثواب هائی که برای جماعت گفتند که اگر از ده نفر بگذرد همه ملائکه جمع بشوندنمی توانند ثواب یک رکعتش را بنویسند. این ها هیچ اثر ندارد. شما بگو صد تومان می دهیم دویست تومان می دهیم من خیلی دست بالا گرفتم هزار تومان می دهیم به خدا قسم تمام این کوچه ها نماز جماعت می شود من از یکی از آقایان پرسیدم آقا صبح ها نماز جماعت کسی می آید؟ گفت: چرا، هروقت کنار مسجد در پاییز و زمستان شیر تقسیم می کنند ساعتش هم زمان با نماز جماعت است مسجد پر می شود ولی وقتی شیری نباشد چهار نفرهم نماز جماعت نمی آید. یعنی شیر و نان سنگک انسان را در هوای سرد بیرون می آورد. شما این خدای پول را قبول ندارید من یکی که ایمان دارم شما قبول ندارید خوش به حالتان. به من بگویند آقا اگر کسی نماز شب بخواند صد هزار تومان می دهیم اگر شب خوابم ببرد، اگر گذاشتم نماز شب ترک بشود. یعنی این بشر دنیا را اصل وآخرت را فرع قرار داده است. امان ازاین ریا کاری ها و پول پرستی ها.
یکی از مداح ها سفری تبلیغی همسفر ما بودند باهم رفتیم سنندج ایشان می گفتند: که قبل از انقلاب، مارا به محلی دعوت کردند. کدخدایی از دنیا رفته بود بروبیا داشت دم و دستگاه داشت از دنیا رفته بود. ما را دعوت کردند. یکی از آقایان منبری هم بود ما هم همراه ایشان رفتیم آن مجلس از طرف یک خان دیگری بود یک خان برای یک خان دیگری مجلس گرفته بود.
ما آمدیم خانی فوت کرده بود یک خان دیگر از روی تظاهرواسم و رسم برایش مراسم گرفته بود ما هم خبر نداشتیم، مجلس ختم رفتیم ، ما را برد تو باغ و سورو سات واز این حرف هابود. بعد از ظهر می خواستیم بریم برای ختم، مرد گفت: بیا پهلوی من بشین. مداح می گفت: ما هم نشستیم، جناب خان گفت: من باشما کار دارم گفتم:چه کار داری؟ گفت: ما شما را از قم برای مداحی دعوت کردیم، هرچی حق وحقوقت می شود به جای خود، پاکتش محفوظ است. ولی شما در این مجلس هر چه می توانی اسم مرا بیاور هر بار که اسم من را بیاوری هزار تومان من به حسابت می گذارم تو بگو فلان خان چنین، فلان خان چناناست. قرارشدهر بار که اسم این خان رابگویم هزار تومان بگیرم.گفت:ما آمده بودیم مجلس ختم برای مرده بخوانیم. گفتم: عجب جائی گیرما آمده، بگذار یک کم همکاری بکنیم ببینیم به کجا کشیده می شود. خلاصه مارفتیم و بعد از قرآن ومداحی شروع کردیم گفتیم مجلس ترحیم از طرف فلان خان تشکیل شده است یواشکی باانگشت هایم می شمردم که ببینیم چند مرتبه می شود.
این جناب خان با این جناب خان شب ها تا صبح عربده می گشیدند مثلا این ها را من می گویم این جناب خان در فلان جا فلان غلط راکرده، این فلان خان در فلان جا چنان کرده است.به بهانه دیگر بلدند چه کار کنند آنهائی که اهل فنند. من شب ها تو جامعه مداح ها صحبت می کنم این ایام ماه رمضان معمولا جلسه شب هایم با مداح هااست. البته من ارادت به مداح ها دارم اما بعضی ها حرفه ای شدند و مرده خواری می کنند و این خیلی بداست مثل این بنده خدا، این بنده خدا می گفت: خلاصه هرچه توانستیم اسم این خان را آوردیم بعداین که مجلس تمام شد دیدم خان خیلی راضی و خوشحال است آمدیم خداحافظی کنیم و بریم، من را تو ماشین برد و گفت: این پاکت مال شماست حق و حقوقت اولیت است واما آن وعده ای که بهت دادم، من شمردم شما هشت مرتبه اسم من را آوردی. گفتم: نه من دوازده مرتبه اسمتان را آوردم. دعوایمان شد او می گفت: هشت مرتبه، من می گفتم: دوازده مرتبه. آخرکاردرده مرتبه مصالحه کردیم.
ازاین ختم ها چیزی نه گیر مرده و نه زنده می آید. جز ولخرجی و شکم پرکردن چیز دیگری ندارد یک ذره ثواب ندارد. نکند این کارهایمان همه اش چشم هم چشمی، همه اش ریا و تظاهر باشد. اگر هم خواستی برای مرده خرج کنی برو درخلوت یک کار ثوابی بکن که کسی متوجه نشود ثوابش برای مرده اتان بیشتر از همه چیزاست. امان از این ریا کاری ها، امان از این تظاهرها که درون این کارهای تظاهری چیزی نیست.بعضی از مسلمان ها همین طوری اند. درونشان حقیقت و اخلاصی نیست. اگر بگوئی برای یک آدم آبرومندی که اسم و رسم ندارد پول بدهید اصلا کمک نمی کنند اما اگربگوئی فلان آقا، فلان جا هست که به دردت می خورد فوراکمک می کنند.
مرحوم آقای خونساری حدود نود سال عمر کردند. نماز، عبادت درس، کتاب، روزه، کتاب فقهی، خیلی ایشان ورع، و تقوای عجیبی داشت، اما ایشان می گفتند من آخر عمر نشستم تاحساب کنم برای شب اول قبرم چه دارم این فکر را من و شما هم بکنیم آیا نماز شب ها به دردم می خورد قرآن خواندن ها به دردم می خورد درس گفتم، به فقرا کمک کردم، چنان کردم چنین کردم. یک مرجع تقلید این را می فرماید. می فرمودند: که من نشستم به این نتیجه رسیدم که اگر خدا به من بگوید سید احمد چه آوردی می خواهم عرض کنم بار پروردگارا من محبت فاطمه زهرا سلام الله علیها را آوردم من برای غربت و مظلومیت فاطمه زهرا اشک ریختم گریه کردم. چون می دانم خدای متعال حضرت زهرا را خیلی دوست دارد و محور ومرکز عالم حضرت زهرا سلام الله علیها است.
فاطمه زهرا سلام الله علیها روح و جان و قلب و پاره تن پیامبر است عرض ارادت داشته باشیم به ساحت صدیقة طاهرة فاطمه زهرا سلام الله علیها ، پیامبر فرمودند: سلمان هر کس فاطمه زهرا را دوست دارد او در بهشت با من خواهد بود. آیا این فاطمه زهرای که قلب وجان و روح پیامبر است. چه کردن با فاطمه زهرا، فرمود: آن قدر برمن مصائب وارد شد که اگر بر روزهای عالم وارد شده بود روزها مثل شب تیره و تار می شد. چه کردند کاری کردند که امیر المومنین می فرماید: فاطمه جان بعد از شما دیگر به بیداری سپری می شود شب های من دیگر به حزن و غم و اندوه سپری می شود. کاری کردند که امیر المومنین بعد از دفن زهرا یک وقت دید همه غم های دنیا و عالم به قلبش هجوم آورد.
چقدر فاطمه زود ازمن جدا شد و به شما ملحق شد یا رسول الله صبرمن در مصیبت فاطمه کم شده است شجاعت و توان من کم شده است یا رسول الله کمکم کن در این مصیبت بتوانم تحمل بکنم. اما هرچه درد دل کرد آرام نشد یک وقت دیدند امیر المونین خم شد و صورت رو قبر حضرت زهرا گذاشت...
خدایا به حق فاطمه زهرا و به حق پدر و شوهرو فرزندانش همه ما را از آتش جهنم آزاد بگردان. در فرج امام زمانمان تعجیل بفرما. به حق امام حسین قلب امام زمان از ما راضی و خوشنود بدار. همه مان را از شیعیان اهل بیت قرار بده. در دنیا و آخرت ما را آنی از قرآن و اهل بیت جدا مگردان. خدمتگذاران به قرآن ومملکت، مقام معظم رهبری ،جوان های ما در پناه امام زمان حفظ بفرما. هدیه کنیم به بی بی زینب کبری، اسرای کربلا سه صلوات بر محمد و آل محمد.