ابوریحان بیرونی
مقدمه:
ابوریحان بیرونی از مورد شخصیتهایی است که با پیشرفت علوم، ابعاد شخصیت علمیاش برای جهانیان آشکار شد.
ابوریحان مردی است که به اکثر علوم طبیعی، زمان خود احاطه داشت. او از اولین کسانی است که در تمدن اسلامی به پیدا کردن وزن مخصوص بسیاری از اجسام مبادرت ورزید.
آنچنان وزن مخصوص این اجسام را دقیق محاسبه کرده که اختلاف آنها با وزنهای مخصوصی که دانشمندان قرون اخیر با توجه به تمام وسائل جدید خود تهیه کردهاند، بسیار ناچیز است.
او به شهرهای مختلفی سفر میکرد و به اندازهگیری طول و عرض جغرافیایی آنها میپرداخت، پس موقعیت هر شهر را در روی یک کره مشخص میکرد و پس از سالها توانست آن نقاط را در روی یک نقشه مسطح پیاده کند و این مقدمه علم «کارتوگرافی»[1] است که با ابوریحان شروع شد.[2]
تحقیقاتی که این مرد بزرگ، در زمینه جغرافیا کرده به تازگی در دنیای قرن 18 و 19 میلادی مشخص شده است. از جمله اینکه ابوریحان، اولین کسی بود که از کانالی که داریوش از نیل به دریای سرخ وصل کرد تا بتواند برای لشکرکشی – مصر تلفات کمتری دهد، آگاهی داد.
ابوریحان بیرونی نسبت به زمان خود، دقیقترین رقم مربوط به طول محیط کرهی زمین را حساب کرده و امکان حرکت زمین را به دور خویش مطرح ساخته است.[3]
تولد:
ابوریحان محمدبن احمد البیرونی ملقب به ابوریحان بیرونی، فیلسوف و جغرافیدان و فیزیکدان و ریاضیدان، بزرگ ایران در سوم ذیالحجه سال 362 هـ.ق در حوالی خوارزم متولد گردید.[4]
اینکه چرا به ابوریحان لقب بیرونی دادند، علتهای متعددی ذکر کردهاند که مشهورترین آن این است که: بیرون همان معنای فارسی امروزی را دارد، لذا منظور از بیرونی یعنی خارج از شهر خوارزم. در واقع چون ابوریحان در اطراف شهر خوارزم و در یک روستا متولد شد، به او لقب بیرونی، یعنی خارج از خوارزم دادند.[5] بعضیها هم گفته اند چون ابوریحان به غیر از مدت کمی از عمرش، بقیهی عمر خود را در خارج از خوارزم گذراند، به او لقب بیرونی داده اند.[6]
تحصیلات:
تحصیلات او در خوارزم صورت گرفت و بنا بر گفته "نامهی دانشوران" در تمام مدت تحصیل، نه در تعلیم زبانش از بیان فراغت یافت و نه دستش از قلم و در علم سیر[7] و تواریخ سرآمد روزگار خود شد. تا آنجا که "بیهقی"[8] در مقام اثبات صدق ادعای خود به اخبار و روایات او استناد میکند.
او از تربیت و تعلیم "ابونصر منصور بن علی بن عراقی"، ریاضیدان معروف زمان خود برخوردار بود. کتاب «آثار الباقیه» خود را در سال 391 بنام او تالیف کرد. پس از مدتی توقف در گرگان و عراق دوباره آهنگ خوارزم کرد و در خدمت آل مأمون از ولات (فرمانداران) خوارزمشاهیان درآمد.
پس از آنکه "سلطان محمود غزنوی" بر آن سامان دست یافت، ابوریحان را به غزنین برد،[9] ابوریحان از حضور در دربار سلطان محمود و برادران و پسران او حُسن استفاده کرد و در سفرهای جنگی محمود به هندوستان شرکت کرده و در مسافرتهای ممتد به آن دیار ضمن معاشرت با دانشمندان آن سامان از علوم و عقاید متداول آن سرزمین کسب اطلاع ژرف نمود.[10] و همین آشنایی با فرهنگ هند است که او را در تألیف کتاب ارزشمند «ماللهند» دربارهٔ گذشته و فرهنگ هند و ترجمه چندین کتاب از زبان سانسکریت یاری کرده است.[11]
بیرونی مدت زیادی از عمر خویش را ، البته به صورت متناوب در هند به سر برد. او در این مدت طولانی به مطالعه و بررسی در تاریخ، عقاید، رسوم و فلسفه مردم هند پرداخت. نکته جالب این است که علمای هند در آغاز آشنایی با ابوریحان، به دیده شک در او می نگریستند و از مجالست و مصاحبت با او طفره می رفتند و حتی او را از نظر علمی در شان مباحثه نمی دانستند، اما چندی نگذشت که بیرونی توانست اعتماد دانشمندان هندی را جلب کرده و با دعوت از آنان و ترتیب دادن جلسات متعدد توانست شمه ای از تمدن اسلامی ایران را به ایشان نشان داده و در مقابل، مطالعات عمیقی در رسوم و پیشینه آنان داشته باشد .اهمیت کتاب "ماللهند" در معتبر و مستند بودن اطلاعات آن است، و امروز که هزار سال از نگارش آن می گذرد، هنوز به عنوان یک مرجع معتبر، انتخاب اول هند شناسان است.
نوآوریهای ابوریحان:
ابوریحان تحقیقات تجربی و مطالعات علمی خود را که براساس اصول ریاضی استوار کرده است، مسائل بدیع و جدیدی را مطرح میکند و در بعضی از قسمتها، اصول و قواعدی بنا نهاده است که تا آن زمان سابقه نداشت و یا به صورت فرضیههایی پراکنده دیده میشد، اما قطعیت نداشت. ابوریحان قاعدهی بالا رفتن آبها را از فوارهها و چشمهها بیان کرده است. وی روشن کرده است که چگونه چشمهها جوشان میشوند و چگونه ممکن است، آبها را از عمق چاهها و چشمهها به قلعهها و منارهها جاری کرد. او محیط زمین را به دست آورد و ماه و سال و ایام هفته را در نزد اقوام و ملل مختلف بیان کرد. ابوریحان در باب رؤیت و شعاع نور نظر و رأی "ابن هیثم" را پذیرفته است که شعاع نور از جسم مرئی به چشم میآید.
همچنین ابوریحان در علوم فلسفه، ادیان و مذاهب، اعیاد فرس (عیدهای فارسیان زرتشت) در شعر و ادبیات، تاریخ و سیره، جامعهشناسی، و... تبحر داشت و آثاری نیز دارد.[12]
مذهب:
دربارهی اینکه بیرونی به کدامیک از مذاهب اسلامی عقیده داشته است، ابهام وجود دارد. بسیاری از عبارتها حاکی از گرایش عمیق او به تشیع است، گذشته از عبارتهای دعایی معمول که پیدرپی دربارهی حضرت علی (ع) و خاندان پیامبر (ص) به کاربرده است. این دلبستگی او بخصوص هنگام ذکر تفصیل واقعه و مراسم عاشورا و غدیر خم و واقعه مباهله آشکار میشود. بیرونی از خداوند، بخصوص برای شیعیان زیدی طلب حفاظت میکند و ضمن اشاره به چگونگی شهادت زیدبن علی، او را به عنوان امام نام میبرد؛ اما با این حال، در جدولی که برای ذکر حوادث تاریخ اسلام، به ترتیب زمانی از ابتدای هجرت تا روزگار خویش، تنظیم کرده از زمان رحلت حضرت محمد (ص) به بعد را با سه دوره خلافت، امارت، امامت مشخص میکند.
اما آنچه که از آثار ابوریحان برمیآید؛ مثل کتاب: «الآثار الباقیه»، ایشان شیعهی اثنا عشری نبود. بلکه ایشان شیعه زیدی (چهار امامی) بودند.[13]
فهرست کتب و رسائل:
ابوریحان به طرز جالب و عجیبی کتب و رسائل خود را دستهبندی کرده است او میگوید: اکنون که از عمر من 65 سال قمری و 63 سال خورشیدی میگذرد، این کتب و رسائل را تألیف و تدوین کردهام: 33 کتاب با ذکر نام آنها در مورد تقویم و جهتهای جغرافیایی، 8 کتاب در مورد علم حساب، 4 کتاب در مورد زمان و اوقات، 17 کتاب در مورد نحوهی محاسبه قضایای هندی و محاسبه محیط و مساحت اشیاء، 7 کتاب در مورد نجوم، 12 کتاب در مورد ادبیات، 19 کتاب در مورد عقائد و فلسفه که مجموعاً 111 کتاب و تألیف میباشد.[14]
وفات:
فقیه ابوالحسن علی بن عیسی الولوالجی گوید: آنگاه که نفس در سینه او (ابوریحان) به شماره افتاده بود، بر بالین وی حاضر شدم در آن زمان از من پرسید: حساب جدات فاسده (یکی از علوم حساب) را که وقتی، مرا گفتن بازگوی که چگونه است؟ گفتم: اکنون چه جای این سؤال است، گفت ای مرد کدامیک از این دو امر بهتر است؟ این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل درگذرم. و من آن مسئله را باز گفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز قسمتی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه وی برخاست. سرانجام ابوریحان در سال 440 ه.ق در شهر غزنین چشم از جهان فرو بست.[15]
-
[1] .یکی از شاخههای علم جغرافیا میباشد.
-
[2] .حکیمیان ابوالفتح، زندگینامه، ابوریحان، ص 403، ناشر آفتاب، سال 1352ش، تهران.
-
[3] .حکیمیان، ابوالفتح، زندگی نامه ابوریحان، ص 5.
-
[4] .گردیزی، زین الاخبار، ص 15، نامه انتشارات مرکزی، تهران.
-
[5] .سمعانی، الانساب، ج2، ص 392، چاپ اول ، بیروت دار الجنان، سال 1408 قمری.
-
[6] . شرح حال نابغه ایران ابوریحان، علی اکبر دهخدا؛ ص 21، چ دوم، تهران، انتشارات ظهور سال 1352.
-
[7] .علمی که در مورد سرگذشت و اموال شخصیتهای برجسته تاریخ سخن به میان میآورد.
-
[8] .از مورخین قرن 6 هجری.
-
[9] .از شهرهای خراسان قدیم که اکنون در افغانستان امروزی است.
-
[10] .سید حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعه، ج 7، ص 236، بیروت، دارالتعاریف للمطبوعات.
-
[11] . جمعی از نویسندگان بررسیهایی درباره ابوریحان به مناسبت هزاره و عادت او، ص 292 – 325 تهران، ناشر خرمی، سال 1351.
-
[12] .بررسیهایی درباره ابوریحان، ص 310.
-
[13] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج9، ص 66، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
-
[14] . بررسیهایی درباره ابوریحان، ص 325.
-
[15] . شرح حال نابغه ایران ابوریحان، ص 61.