نویسنده: مصطفی یاسینی
در وصایای پیامبر اکرم (ص) به ابوذر آمده است:
«یااباذرّ؛ ما من صباح و لارواح الاّ و بقاع الارض ینادی بعضها بعضاً: یا جار هل مرّ بک ذاکر للّه تعالی او عبدٌ وضع جبهته علیک ساجداً للهّ؟ فمن قائلة لا و من قائلة نعم. فاذا قالت نعم اهتزّت و انشرحت و تری انّ لها الفضل علی جارتها»
ای ابوذر؛ هیچ صبح و شامی نیست مگر اینکه نقاط زمین به همدیگر میگویند: ای همسایه من، آیا بر تو گذشت کسی که ذکر خداوند کند، یا بندهای که پیشانی خویش برای سجده برای خدا بر تو نهد؟ برخی گویند آری و برخی گویند نه، هر کدام که آری گوید برخود میبالد و شاد میگردد و خود را بر دیگری برتر میشمرد».
مطلبی که در این حدیث شریف بدان اشاره شده، این است که زمینی که بنده خداوند بر روی آن عبادت میکند و پیشانی به سجده بر آن مینهد، به خود میبالد و مباهات میکند. باید نگریست که راز این مباهات و به خود بالیدن چیست؟ سرّش این است که آنچه اصالتاً در پیشگاه الهی ارزش دارد، توجه به اوست و کارهای دیگر وقتی ارزش دارند که همراه با توجه به خداوند باشند و قربة الی اللّه انجام گیرند. وقتی کار برای خداوند انجام میگیرد که انسان به یاد خداوند باشد والا کسی که از خداوند غافل است، کارش قربة الی اللّه انجام نمیگیرد و یا به جهت ارضای دل و یا دل خوشی مردم، یا با سایر نیتهای مادی انجام میپذیرد و نزد خداوند ارزش ندارد.
پس یاد خداوند و توجه به او و چیزی که انسان را با ابدیت پیوند میدهد، اصالت دارد و هر چیز دیگر در سایه یاد خداوند ارزش مییابد و بدون یاد او ارزشی ندارد. از این جهت، کمال حقیقی انسان در سایه توجه به خداوند حاصل میگردد و اگر این معنا چون روح در همه اعمال انسان دمیده شود آن اعمال ارزش مییابند. در غیر این صورت، بدون توجه به خداوند و بدون همراه ساختن اعمال و عبادت با نیت الهی و خالص، آنها چون جسدی بی روح و بی ارزش میگردند. پس بایسته است که همه اعمال و عبادات ما برای خداوند انجام گیرند:
«قل انی امرت ان اعبدالله مخلصا له الدین»
«ای پیامبر، بگو که من مامورم که خداوند را پرستش کنم و دینم را برای او خالص گرداند»(زمر: 11)
تاکید خداوند بر اخلاص، بخصوص اخلاص در دین، به این جهت است که انسان بنده خداست و برای بندگی و عبادت خداوند آفریده شده است و در مسیر زندگی و در همه مراحل حیات خود، باید در پی تکامل و سعادت و رشد باشد، و این مهمّ حاصل نمیگردد مگر در پرتو اخلاص و توجه به خداوند. بنابراین خالص گردانیدن عبادت برای خداوند، بزرگترین دستور دینی است، چرا که خود عامل مهمّی است برای تقرب انسان به خداوند متعال و رسیدن به کمال مطلوب. از این جهت خداوند متعال، در قرآن مجید، مومنان را به اخلاص دعوت میکند.
آنچه به عمل انسان ارزش میدهد و باعث نجات انسان از دامهای نهان و آشکار شیطان میگردد، اخلاص و توجه به خداوند متعال است؛ از این جهت حتی مقدس ترین و بزرگترین کارها، اگر برای خداوند انجام نگیرد ارزش و بهایی ندارد، به تعبیر روایات و آیات، از بهترین اعمال جهاد است تا آنجا که خداوند فرمود:
«فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه و کلاوعدالله الحسنی و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما»
خداوند مجاهدان فداکار با مال و جان را برنشستگان بلندی وبرتری بخشید وهمه اهل ایمان را وعده نیکو (ورود به بهشت) داد و مجاهدان را بر نشستگان به اجر و ثوابی بزرگ برتری داده است»(نساء: 95)
حال جهاد با این والایی و شکوه، اگر بدون توجه به خداوند و با انگیزه غیر الهی انجام گیرد هیچ ارزشی ندارد، طبق برخی نقلها، در یکی از جنگهای صدر اسلام شخصی، در میدان جنگ، با رشادت تمام جنگید و در نهایت کشته شد. مبارزه و شهامت آن مرد تحسین دیگران را برانگیخت. از این روی به پیامبر(ص)گفتند: آن مرد که با آن رشادت و شهامت جنگید، در نزد خداوند مقام بس والایی دارد. پیامبر در جواب فرمودند: او در راه خداوند شهید نشد، بلکه در راه الاغش کشته شد. (چون الاغ او، از ترس و وحشت، به میان سپاه دشمن فرار کرده بود و آن مرد برای دستیابی به الاغش با دشمن میجنگید!)
بله هر جهاد و مبارزه و کشته شدنی انسان را به کمال نمیرساند. آن شهادتی انسان را به کمال میرساند که همراه با یاد خداوند باشد، بسان شهدای عزیز ما که در هنگام جنگ نذر میکردند که شهید شوند. گاه چهل شب جمعه و یا شب چهارشنبه به مسجد جمکران میرفتند و درخواست و آرزویشان شهادت بود. این شهادتها چون همراه با یاد و توجه به خداست ارزش دارد. ارزش و والایی و یا پستی اعمال و رفتار به نیت انسان بستگی دارد، اگر نیت انسان پاک و عمل برای خداوند انجام گیرد، آن عمل ارزش دارد؛ حال هر چند یاد خداوند فزونی گیرد و محبت و معرفت الهی بیشتر شود، بر ارزش عمل افزون میگردد. در مقابل اگر عمل بدون معرفت و محبت به خدا و بدون یاد و توجه به او انجام گیرد، بسان جسدی بیروح و بیخاصیت است.
نقطهها و قسمتهای زمین، وقتی از یکدیگر سوال میکنند، نمیگویند: کسی بر روی تو جهاد کرد و یا بر روی تو انفاق کرد یا نه، بلکه میپرسند کسی بر روی تو یاد خدا داشت یا نه. پس اگر عمل انسان با توجه به خداوند انجام گیرد عبادت به شمار میآید، جهاد، نماز و انفاق او عبادت میشود. تحصیل علم، تدریس، مباحثه و حتی شنیدن سخنرانی عبادت میشود. اما اگر اخلاص نباشد، نه تنها عمل او عبادت نیست، بلکه وسیلهای است برای جلب توجه دیگران! پس آنچه مهمّ و قابل توجه است تا آنجا که قطعات زمین نیز اهمیتش را درک کردهاند توجه به خداوند و حضور در پیشگاه الهی است.