21 اردیبهشت 1395, 22:7
پاسخ: هرچند روشنفکر و روشنفکري به معناي مصطلح غربي آن، هنوز در جامعه ماسکه رايج است و تبادر ذهني غالب مي باشد، به بيان ديگر متبادر از معناي روشنفکر، تحصيل کرده به فرنگ رفته، متکي به تئوري علمي، معتقد به ناتواني دين در اداره جامعه و... است و ما نيز هرگز قائل به آشتي اين معنا از روشنفکر و روشنفکري با ديانت و ارزش هاي وحياني نبوده و نيستيم، اما در عين حال با بيان معادل صحيح روشنفکر به روشن بين و روشن انديش مي توان ويژگي ها و اوصاف ديگري غير از شاخص هاي غربي آن را مطرح کرد که در اينجا به نحو اجمال اوصاف هر دو گروه از روشنفکران واقعي و غيرواقعي را به صورت مقايسه بيان مي کنيم:
هرگز کسي انسان کم عقل و يا نامتعادل عقلي و بي فکر و يا کوتاه فکر را روشنفکر نمي خواند، در واقع اهل فهم، تامل، تدبر و عاقبت انديشي و پايبندي به لوازم عقل و عدم تقليد کورکورانه و بي دليل از ديگران، از ابتدايي ترين شروط روشنفکر واقعي است.
در عين حال، اين افراد به تقليد برخاسته از روي برهان و منطق ملتزم اند، برخلاف به اصطلاح روشنفکراني که چشم به ديار فرنگ دوخته و هر چيزي را چشم و گوش بسته گرفته و با جان و دل پذيرا هستند که بهره اي جز از لفظ روشنفکري نبرده اند. اينان تاريک بيناني هستند که جز تقليد کورکورانه از غرب چيزي نمي دانند، و نه تنها با خرافات و انديشه هاي پوچ و باطل در ستيز نيستند، بلکه به نوعي مروج انديشه هاي غيرمعقول و خرافي از نوع فرنگي اند.
از ديگر شرايط روشنفکران واقعي، آزادي در بعد انديشه است. درست انديشي و از قيد هواهاي نفساني رهايي يافتن و در قيد و بند تعصبات گروهي، حزبي و قبيله اي نبودن و از قيد هر نوع استعمار و استحماري رها شدن و استقلال در فکر و راي و نظر داشتن و... از ويژگي و صفات روشنفکري واقعي است. البته رهايي از جمود و انجماد فکري و تحجر و پرهيز از قشري نگري نيز از لوازمات آزادي در بعد انديشه است. برخلاف روشنفکران تاريک بين که در قيد و بند هواي نفساني خويش گرفتارند و در پي يافتن آزادي به معني مبتذل غربي آن و رهانيدن خويش از هر نوع فکر، عقيده، و قيد و بندي در بعد انديشه اند.
پالایش روانی Catharsis
پروشنفکران واقعي اهل کتاب، درس، مدرسه و علم و دانش اند. به طور کلي شغل اصلي روشنفکر کار فکري است. حداقل تخصص و يا نيمه تخصصي در يکي از علوم دارد. به مسائل روز و کشور خويش آگاه است، قدرت تجزيه و تحليل درست مسائل جاري را دارد، متکي به فرهنگ خويش و مطلع از آن است. بر خلاف، به اصطلاح روشنفکران وابسته اي که نه اعتقادي به تمدن و غناي فرهنگي ملي و يا ديني خويش دارند و نه مطلع از آنند و در تجزيه و تحليل نيز قبل از اينکه از فکر خويش بهره جويند به منابع، راديوها و رسانه هاي غربي متکیاند.
روزنامه كيهان، شماره 21061 به تاريخ 29/2/94، صفحه 8 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان