8 اسفند 1389, 0:0
4)خودخواهی و غرور: عجب و غرور که از صفات ناپسند انسانی است و چنان در شخصیت آنان ریشه دوانیده است که هیچ گاه به گذشته خود نمی اندیشند و فرصت جبران لغزشهای گذشته را نمی یابند. علاوه بر اینکه اشباهات خود را هم نمیپذیرند. خداوند میفرماید: «هنگامی که به آنان گفته شود بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند سرهای خود را از روی استهزاء و کبر تکان میدهند و آنان را میبینی که تکبرکنان از تو رو بر میتابند.» اهل نفاق به خود اجازه تفکر در عملکردهای گذشته شان را نمی دهند و این مهم ترین عامل بدبختی آنان است که بدترین جایگاه جهنم را به خود اختصاص میدهند. قرآن غرور و خودخواهی و عدم انعطاف آنان را به چوب خشک تشبیه کرده که هیچ تغییری در آن نمیتوان ایجاد کرد. اندیشه و عقل که رسول باطنی بشر و راهنمایی است که همواره انسان را به سوی شاهراه حقیقت هدایت میکند و اگر از انسان سلب شود و او نتواند از این نعمت الهی بهره گیرد هرگز روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید. رهاورد این علقیت که ریشه در غرور و خودخواهی افراد دارد در تمام زمینههای زندگی نمایان شده و ذلت و خواری دنیا را به ارمغان خواهد آورد.
5)نگرانی و افسردگی: منافقین گرچه در ظاهر خود را شاداب و پرنشاط نشان میدهند اما در حقیقت چنان نیستند. آنان در زیرپوشش سیمایی خندان ولی مضطرب، نگران و افسرده دارند و هر لحظه منتظر حادثه ای ناگوار علیه خود هستند. هر حرکت کوچکی را توطئه ای بر ضد خود پنداشته و هر گفتاری را اهانتی به خود تلقی میکنند. قرآن میفرماید: آنان هر فریادی را به زبان خویش میپندارند. نداشتن توکل و اخلاص چنان روحیه شان را تضعیف کرده که رعب و وحشت و هراس از آینده ای مبهم تمام وجودشان را فرا گرفته است.از معاشرت با برادران دینی خانواده و دوستان میگریزند و چون برای خود شخصیتی قائل نیستند از ارتکاب اعمال زشت و ناهنجار ابایی ندارند. طاقت انتقاد و شنیدن سخن حق را ندارند. اگر آنان را ملامت و سرزنش کنید پرده دری کرده و از هر وسیلهای برای نجات خود و یارانشان استفاده میکنند.
6)پیروان حزب شیطان: اهل نفاق در حقیقت با هر حرکتی که انجام میدهند یک گام به سوی شیطان و پیروان وی نزدیک میشوند. زیاده خواهی ، طمع ورزی، تحقیر دیگران، بخل و حسد، ستیز با حق، حیله گری، ایجاد شبهه و تردید و سایر صفات شیطان در نهاد اهل نفاق لانه کرده و چون قصد اصلاح و خودسازی ندارند و اصلادر فکر آن هم نیستند روز به روز اخلاق ناپسند در نهادشان رشد کرده و به تمایلات شیطانی آنان دامن میزند به همین جهت امیر مومنان علی (ع) آنان را پیروان شیطان و زبانههای آتش جهنم نامیده و فرمود: «آنان یاوران و پیروان شیطان و زبانههای آتش جهنم هستند. »( نهج البلاغه194)البته ویژگی اهل نفاق به چند مورد محدود نمی شود بلکه معیارهای دیگری نیز در قرآن و روایات برای شناختن آنان میتوان یافت اما مهمترینشان مواردی بود که گفته شد.
اما چه علل و انگیزههایی باعث روی آوردن به نفاق میشود؟ با تدبر در آن دسته از آیات قرآن که به مبحث نفاق پرداخته است و همچنین با تامل در رفتار و گفتار منافقان و نیز جو سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه صدر اسلام پی میبریم که علل گوناگونی در روی آوردن به نفاق موثر بوده است اما علل اصلی نفاق را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
الف) طمع به مال و ثروت: طمع به مال و منال دنیا، حرص در به دست آوردن ثروت و مکنت یکی از عوامل نفاق ورزیدن به حساب میآید. شخص منافق با اظهار ایمان میخواهد به مال و منال برسد و از بازار مسلمانان سود برده و به سمت و کار خودش رونق بخشد ، از این رو اظهارات اسلام و ایمان را وسیله رسیدن به مال و ثروت دنیا قرار میدهد تا زمانی که از این بازار سود عاید وی گردد. به مسلمانان اظهار علاقه میکند و خود را حامی حکومت اسلامی میداند آیات 58- 80 سوره توبه و آیه 11سوره حج به این نوع از نفاق اشاره دارد.
ب) ترس از دست دادن جان و مال و موقعیت اجتماعی: علت اصلی دیگری که در روی آوردن به نفاق نقش موثر دارد ترس از دست دادن مال و جان و زایل شدن موقعیت اجتماعی و فامیلی میباشد. در این نوع از نفاق شخصی منافق به علت ناتوانی در مبارزه با نظام معتقد و حاکم به ظاهر ایمان میآورد تا هم جان و مال خویش را حفظ نماید و هم در سایه اسلام مامن و پناهگاهی برای خود و بستگان خویش به دست آورده مانع از دست رفتن موقعیت اجتماعی و فامیلی خویش گردد. بیشتر منافقان اهل مدینه و قبایل اطراف آن که در شمار ثروتمندان و روسای قبایل و قوم و عشیره خویش محسوب میشدند نفاقشان به خاطر ترس و حفظ جان و مال و نیز حراست از موقعیت اجتماعی شان بوده است. در قرآن کریم آیات زیادی به این نوع نفاق اشاره دارد از آن جمله آیات -49 57 توبه به معرفی این دسته از منافقان پرداخته است.
ج) ضربه زدن به اسلام از درون: یکی از انگیزهها و علل نفاق ورزیدن برخی از منافقان این بود که با اظهار ایمان در شمار مسلمانان درآیند و آن گاه از داخل با اسلام مبارزه نمایند اینان چون جرات ندارند آشکار با اسلام مبارزه نمایند از این رو به صورت پنهانی ، با اختلاف انداختن میان مسلمانان ، تحریف دین ، رواج فساد و . . . . زمینه سقوط اسلام و حکومت اسلامی را فراهم میآورند آیه 107سوره توبه به معرفی این دسته از منافقان پرداخته است.
د) آرزوی قدرت: ریاست طلبی و آرزوی قدرت و حکومت و استیلابر دیگران یکی دیگر از عوامل موثر در روی آوردن به نفاق است. در این نوع از نفاق اگر چه هدف از اظهار ایمان سود دنیایی است اما نه سودهای مختصر و آنی و همانند به دست آوردن مال و منال دنیا که هدف دسته اول بود بلکه غرض نفوذ در جامعه مسلمانان و آماده ساختن زمینه برای ریاست و حکومت در آن جامعه میباشد. از این رو شخص منافق برای دستیابی به این اهداف به تقویت نظام حاکم پرداخته و به صورت بسیار مرموز و پنهانی و بدون سروصدا در هستههای محوری و مراکز مهم حکومتی نفوذ نموده ریشههای اصلی قدرت و رگههای حیاتی حکومت را در دست میگیرد . قرآن این دسته از منافقین را با عنوان الذین فی قلوبهم مرض معرفی نموده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان