دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حجاب و آزادی زن

No image
حجاب و آزادی زن

حجاب و آزادي زن

دکتر علی شریعت‌مداری

آیا حجاب مانع آزادی زنان است؟ آیا حجاب، آزادی زنان را محدود می‌سازد؟ آنچه باعث این تصورات شده، تفسیر غلط از آزادی است. باید دید آزادی چیست تا بتوان دربارة ممانعت حجاب از آزادی زنان، بحث کرد. فیلسوفان اجتماعی دربارة آزادی، بحثهای فراوان کرده‌اند. بعضی، تاریخ حیات انسان را تلاش انسان، برای آزادی تلقی می‌کنند. بعضی از فیلسوفان اجتماعی، آزادی را عبارت می‌دانند از اینکه فرد، بتواند آنچه را میل دارد انجام دهد، در صورتی که مزاحمت دیگران را فراهم نسازد. این تعریف، با اینکه قابل دفاع نیست اما بیشتر از تعارف دیگر، مورد بحث و قبول فیلسوفان اجتماعی، قرار گرفته است.

نظر به اینکه ظاهراً این تعریف، قابل توجیه به نظر می‌رسد، ما به تحلیل آن می‌پردازیم. و ایراداتی را که بر آن وارد است، ذکر می‌کنیم.

براساس این تعریف، آزادی به معنای ارضاء تمایلات فردی است، در صورتی که این امر مزاحمتی برای دیگران فراهم نسازد. حال باید دید آیا این معنا از این آزادی، با طبیعت یا شخصیت انسان سازگار است؟ آیا پیروی از تمایلات بطور کلی، در خورشأن انسان است؟ آیا انسان با پیروی از تمایلات، خوشبخت می‌شود؟ ارضاء تمایلات فردی در مجموع، با انسانیت انسان سازگار نیست. انسان، موجودی است معنوی. انسان موجودی است که از قدرت عقل و تفکر، برخوردار است. انسان موجودی است اجتماعی. باید دید آیا ارضاء تمایلات فردی، با بعد معنوی شخصیت انسان سازگار است؟ آیا قدرت عقلانی انسان ارضاء همه تمایلات فردی را به انسان تجویز می‌کند؟ آیا اجتماعی بودن انسان، اجازه ارضاء تمایلات فردی را به انسان می‌دهد؟ علاوه بر بحثهایی که فیلسوفان اجتماعی دربارة آزادی کرده‌اند، محافل حاکمه در کشورهای غربی از طریق مختلف به مردم خود القاء می‌کنند که آزادی، یعنی:‌ارضاء تمایلات شخصی! و شما از نعمت آزادی، برخوردار هستید. چون می‌توانید هر چه میل دارید، انجام دهید.

به سخن دیگر، آزادی به معنای ارضاء تمایلات، یا عدم التزام به قیود اخلاقی و اجتماعی، امری است که از طرف محافل حاکمه و با استفاده از رسانه‌های گروهی، به مردم غرب القاء می‌شود. و آنچه بیشتر مردم از آزادی استنباط می‌کنند، همان ارضاء تمایلات است. همین مفهوم را، در میان زنان شایع ساخته‌اند. و غالباً تصور می‌شود، آزادی زن، یعنی: اینکه به هر شکل، بتوان لباس پوشید. یا با هر کس، بتوان رابطه برقرار کرد. یا مناسبات خانوادگی و اجتماعی را به هر صورت که مورد علاقه است ترتیب داد.

چرا محافل حاکمه در غرب، می‌خواهند آزادی را به معنای ارضاء تمایلات، یا بی‌بندو باری، جلوه دهند؟

اول اینکه افراد آدمی، غالباً از قید و بند گریزان هستند.

دوم اینکه ارضاء تمایلات، لذات آنی را تأمین می‌کند.

سوم اینکه اشتغال به ارضاء تمایلات شخصی، مانع توجه به ارزشهای اساسی، یا مسائل اساسی در جامعه می‌شود.

مخالفت با استثمار، استعمار، سلب حاکمیت و آزادی از ملل دیگر و دوستی و تفاهم با ملل دیگر و حمایت از صلح و عدالت اجتماعی، جزء ارزشهای اساسی در جامعه انسانی است.

وقتی، مردم یک کشور غربی به این مسائل می‌پردازند که خود را تسلیم تمایلات شخصی نکنند. یا به عبارت دیگر، خود را از نفوذ این گونه تمایلات آزاد سازند. و به امور اساسی بپردازند. در کشورهای غربی، غالباً از آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی، بحث می‌شود. در رادیو، در تلویزیون، در مجله، در روزنامه، در سخنرانی‌های مسئولان و رهبران، غالباً از اینگونه ارزشها بحث می‌شود. اما روابط اکثر دول غربی، با دیگر کشورها یا وضع افراد در داخل این کشورها با اینگونه ارزشها، سازگار نیست. گاهی رفتار دول غربی، مورد اعتراض گروهی از مردم کشورشان، قرار می‌گیرد. وقتی، مردم یک کشور، غالباً در چنگال تمایلات شخصی قرار گرفته باشند، کمتر به مسائل اساسی می‌پردازند. روی این زمینه، دولت‌های آنها، ضمن بحث از آزادی و حقوق بشر، در روابط خود با دول دیگر، آزادی و حقوق دیگران را نادیده می‌گیرند. و کسی هم نیست که آنها را مورد بازخواست قرار دهد.

آزادی را نمی‌توان بصورت ارضاء تمایلات، تعبیر نمود. همه تمایلات انسان، اساسی و ضروری نیستند. تمایلات اساسی نیز در حد اعتدال، قابل ارضاء هستند. ارضاء تمایلات نه موجب سعادت فرد است. و نه خوشبختی انسان را در حیات جمعی تأمین می‌کند. علاوه برغیر اساسی بودن بعضی از تضاد، می‌سازد. تمایلات افراد در زندگی جمعی، بیشتر افراد را با تضاد، مواجه می‌کند. افراد، در زندگی جمعی باید باهم بسر برند. زندگی جمعی با ارضاء تمایلات فردی، همیشه سازگار نیست. ناسازگاری تمایلات غیراساسی، روشن است. آنکه می‌خواهد برای تأمین سود شخصی، مرکز فساد تأسیس نماید، نمی‌تواند با دیگران زندگی کند.

گاهی تمایلات اساسی افراد هم، در زندگی جمعی ناسازگارند. مثالِ زندگی چهار دانشجو را که می‌خواهند در یک محل یا یک اطاق باهم بسر برند، در نظر گیرید. همه می‌خواهند مطالعه کنند. اما یکی می‌خواهد، در حال دراز کشیدن مطالعه کند. ودیگری می‌خواهد، در حال راه رفتن، به مطالعه بپردازد. یکی در سکوت مطلق، می‌تواند مطالعه کند. و دیگری ضمن گوش دادن بر رادیو، می‌‌خواهد مطالعه نماید.

در اینجا، یک سؤال اساسی مطرح است. کدام یک از این چهار نفر، مزاحم دیگری است؟ چه مقامی در مورد مزاحمت، قضاوت می‌کند؟ آیا در صورت اصرار هر یک، به انجام عادت خود در خواندن، حیات جمعی آنها قابل دوام است؟ در چه صورت، حیات جمعی این گروه امکان دارد؟ اگر ما آزادی را عبارت از ارضاء تمایلات بدانیم، در این صورت باید قبول کنیم حجاب، با آزادی به این معنا ناسازگار است. ولی همانطور که ملاحظه فرمودید، این معنا را آزادی، نه با شأن انسان سازگار است. و نه قابل تحقق می‌باشد.

پس آزادی چیست؟ آیا تلاش انسان از لحاظ تاریخی، برای فراهم کردن شرایط، ارضاء تمایلات است؟ بدون تردید، پاسخ این سؤال منفی است.

تلاش انسان در طول زمان، برای از میان بردن دیکتاتورها و حکام مستبد، یا نظام‌های دیکتاتوری است. چون دیکتاتوریها، یا نظامهای دیکتاتوری، مانع تحقق آزادی را بعضی، به عنوان رفع مانع یا نبود مانع، تعبیر کرده‌اند. این تعبیر، جنبة سلبی آزادی را بیان می‌کند. اما جنبه ایجابی آن را روشن نمی‌سازد. آیا رفع مانع، ـ سقوط دیکتاتور یا از میان رفتن نظام دیکتاتوری ـ همان تحقق آزادی ـ است؟ یا آنچه آزادی را محقق می‌سازد، همان جنبة ایجابی آن است؟ بعضی از فیلسوفان اجتماعی، آزادی را عبارت از پیروی از عقل می‌دانند. یکی از فیلسوفان اجتماعی می‌گوید: تنها آزادی، آزادی عقل است. و آنکه خود را تسلیم تمایلات و هوی و هوسها می‌سازد، خود را بصورت برده درآورده است. به نظر این فیلسوف، تسلیم تمایلات شدن، خطرناکتر از تسلیم دیکتاتور شدن است.

در قرآن مجید، به این آیه برمی‌خوریم: « أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ »؟ حضرت صادق (ع) می‌فرماید: «». در جنبه ایجابی نیز، پیروی از عقل به صورت‌های گوناگون، در متون اسلامی آمده است.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «صَدیقُ کُلُّ اْمرِءٍ عَقْلُهُ» دوست واقعی هر کس، عقل اوست. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «إِنَّ أَغْنی الغِنی العَقل» بالاترین بی‌نیازی، برخورداری از عقل است. در جمله زیر نیز نقش عقل در زندگی انسان، روشن شده است. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «لا یُستطَعانُ عَلَی الدَّهرِ إلابِ العَقْل» بر روزگار و مشکلات زندگی، نمی‌توان فائق آمد، مگر به کمک عقل.

پس آزادی، به معنای حاکمیت عقل به نحو روشن، در متون اسلامی ذکر شده است.

تعریف آزادی به این صورت، تعبیر مناسبی است. پیروی از عقل، بسیاری از مشکلات و اختلافات را از میان می‌برد.

در اسلام، تقوا یک فضیلت جامعی است که ایمان وعقل را درهم، آمیخته و فرد را برای اطاعت از اوامر الهی که پسندیده‌ترین اوامر است و خود دارای از منهیات الهی که زشت‌ترین و ناپسندیده‌ترین امور است، آماده می‌سازد. با توجه به وجه عقلانی احکام اسلامی و اینکه احکام براساس مصالح و مفاسد واقعی یا نفس الامری، وضع می‌شود، آزدی واقعی که در خور شأن انسان است و او را به فضائل اساسی، آراسته می‌سازد و از رذائل منزه می‌کند، همان رعایت تقوای دینی است.

چه آزادی را، صرفاً به معنای پیروی از عقل بدانیم. و چه آن را در رابطه با تقوا، مورد توجه قرار ددهیم. در هر دو صورت حجاب، نه تنها آزادی زن را محدود نمی‌سازد، بلکه برای زن، شرایطی را فراهم می‌کند که مورد تأیید عقل و باتقوا سازگارتر است.

انگیزه‌های رفع حجاب در جوامع غربی، خودنمایی زنان، ارضاء تمایلات جنسی مردان، استفاده از زیبایی زنان برای مقاصد تجاری و سیاسی و بالاخره، فراهم کردن مقدمات انحراف و فساد و فحشاء در جامعه است. هیچیک از این انگیزه‌ها در زندگی انسان، قابل اعتنا نیست.

زن، نه برای خودنمایی آفریده شده است. و نه، کالای بازرگانی است. اینکه در جوامع غربی، زنان را در میهمانیها و مجامع عمومی برای نشان دادن زیباییهای آنها و برای التذاذ مردان، شرکت می‌دهند، نه تنها شخصیت زن را بی‌ارزش جلوه می‌دهند، بلکه آزادی واقعی را نیز از او سلب می‌نمایند.

آزادی زن، در پرورش قدرت فکری و عقلانی او، در بالا بردن سطح معلومات او، در اجرای وظائف تربیتی او و در مشارکت منطقی او در حل و فصل امور اجتماعی، تحقیق‌پذیر است. حجاب اسلامی که اساس آن بر حفظ حرمت زنان، پرورش مسئله تقوا در ایشان و کمک به زنان در حفظ فضائل اخلاقی و پرهیز از رذائل است، نه تنها آزادی زنان را محدود نمی‌سازد، بلکه شرکت مؤثر و معقول آنها را در فعالیت‌های عملی، تربیتی و اجتماعی تسهیل می‌کند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS