دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نگاهی به جایگاه زن و نهاد خانواده در روم باستان

No image
نگاهی به جایگاه زن و نهاد خانواده در روم باستان

جايگاه زن، خانواده

نسترن میرزایی

در نظام امپراتوری روم باستان، دیدگاه و نگرش خاصی در باب مسائل اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی بود. از دید بسیاری از صاحب نظران جامعه روم فاقد ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای اجتماعی مناسب بود و همین مسئله موجب ظهور آیین مسیحیت در روم شده بود. یکی از نهادهایی که در روم باستان چندان ارزشی نداشت، کانون خانواده بود، همین مسئله موجب نگرش منفی نسبت به جایگاه زن در روم شده بود.

رواج سنت‌های غلط، وضعیت خانوادگی در روم را به مخاطره انداخته بود، تولد در روم، خود حادثه‌ای خطرخیز بود. اگر کودک، کژ و کور یا دختر بود، پدر به حکم سنت می‌توانست او را بکشد وگرنه مقدمش گرامی بود. تمامی تصمیمات مهم در مسائل خانوادگی، به نگرش پدر مربوط می‌شد و او می‌توانست در باب زندگی فرزندان خود تصمیم بگیرد.

رومیان این دوره، تا اندازه‌ای از گسترش خانواده جلوگیری می‌کردند، اما سخت آرزو داشتند که صاحب پسر شوند. پسر نماد قدرت و عظمت خانواده بود، پسر می‌توانست در جنگ‌ها از سرزمین و کشور خود دفاع کند، اما در مقابل زنان و دختران هیچ ارزشی در اجتماع نداشتند و در جنگ‌ها، سربار مردان بودند، به برده و اسارت بردن زنان، ننگی برای جامعه بود.

در روم باستان، نظام پدر سالاری در اوج خود بود و به عبارت دیگر، پدرشاهی اساسی‌ترین و اختصاصی‌ترین نهاد جامعه رومی محسوب می‌گشت. پدر از اختیار مطلقی برخوردار بود و او یگانه کسی بود که از حقوق و مزایایی بهره مند می‌شد. خرید و فروش با او بود و او حتی خود را مالک و صاحب جهیزیه همسر خود می‌دانست.

مرد تنها فردی بود که می‌توانست در مسائل سیاسی و اجتماعی شرکت کند و اختیار زن و فرزندان با او بود. مجرد اتهامی برای زن کافی بود تا شوهر او را به زندان و مرگ محکوم نماید. اختیار مرگ و زندگی و فروش و به اسارت سپردن فرزندان نیز با پدر بود. در واقع، پدر خود را ارباب و مالک همه وسایل حتی مالک همه اعضای خانواده از مادر گرفته تا فرزندان و نوه‌ها می‌دانست. پدر در خانواده بیشتر یک مالک و صاحب اختیار بود تا پدری دلسوز برای همسر و فرزندان خود.

شواهد تاریخی حکایت از بی‌عدالتی مضاعفی دارد که در نظام خانوادگی روم باستان در حق زن روا داشته می‌شد. ویل دورانت در صفحه 68 کتاب تاریخ تمدن چنین نوشته است: «زن حق حضور در محاکم را، حتی به عنوان شاهد نداشت. چون بیوه می‌شد، هیچ گونه ادعا یا حق زوجیت بر دارایی شوهر نمی‌یافت. شوهر اگر می‌خواست، می‌توانست برای او چیزی باقی نگذارد. در هر سنی از عمرش زیر قیمومیت مردی خواه پدر، خواه برادر یا شوهر، خواه فرزند یا سرپرست بود که بی اجازه او حق استفاده از اموالش را نداشت.»

ویل دورانت یک چنین تصویری را از موقعیت زن در روم باستان ترسیم می‌نماید و این در حالی است که هنری لوکاس تصویری معتدل تر از جامعه رومی ارائه می‌دهد، به نظر می‌رسید تصویری که لوکاس از زن رومی بیان می‌کند، در دوران بعد از ظهور مسیحیت باشد.

بعد از ظهور مسیحیت در روم، تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیاری در جامعه رومی رخ داد. زنان در محافل مذهبی پذیرفته شدند، اما حضورشان بدون حجاب ممنوع بود. بولس که یکی از حواریون بود، ابلاغ کرده بود: «زنان در کلیسا ساکت باشند. در آنجا محلی که زیردست تر باشد، بگیرند. اگر احتیاج به چیزی دارند، آن را در خانه از شوهرانشان بخواهند، زیرا شایسته نیست که زنی در کلیسا حرف بزند.» در واقع جایگاه واقعی زن با ظهور مسیحیت انجام گرفت و این آیین تلاش نمود تا نگرشی مثبت و انسانی نسبت به زنان و نهاد خانواده ارائه دهد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

راه های تربیت کودک از نظر اسلام

راه های تربیت کودک از نظر اسلام

آنان می‌پوشانند و موهای ایشان را برهنه می‌گذارند. سپس توقع دارند که در هنگام بلوغ شکل و ظاهری دیگری به خود گیرد و حجاب داشته باشد، درحالی که تا بیش از این نیمه عریان در اجتماع رفت و آمد داشته است.
No image

مهرورزی و گذشت

Powered by TayaCMS