دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آسیب شناسی نیایش های دوره جوانی

No image
آسیب شناسی نیایش های دوره جوانی

آسيب شناسي نيايش هاي دوره جواني، نيايش- دعا- جواني-آسيب شناسي

احمدرضا حسنخاني

چکیده:

دعا و نیایش امری فطری و ضروری است که خداوند بندگان را به آن دستور داده، و هم او وعده داده کسانی را که از عبادت من (دعا) سرپیچی کنند و امتناع ورزند، به دوزخ بیفکند. نیایش پرواز روح است به سوی خدا و نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آفریدگار کل هستی، عقل کل، قدرت مطلق و خیر مطلق.

از ارزش‌های والای انسانی عبادت جوان و صرف جوانی در اطاعت امر خداست اگر او بتواند در جوانی بر خواهش‌های نفسانی خود غالب شود و لذت عبادت خدا را در کام خود نشاند به دلیل کم رنگ بودن بدی‌ها ،بهتر می‌تواند خود را به خداوند متعال نزدیک کند.

بهترین آفریدگان در پیشگاه خدا، جوان کم سن و سال و خوش سیمایی است که جوانی و زیبایی خود را برای خدا و در راه اطاعت خدا قرار داده است و خدای رحمان به وجود او بر فرشتگانش می‌بالد.

عدم تفسیر صحیح ، لازم و کافی از دعا و نیایش برای عموم افکار بشری به ویژه جوانان و آسیب های فراوانی که آن را تهدید می کند ، سبب شده که بسیاری از این موهبت الهی بی بهره و لااقل کم نصیب بمانند.آنچه در این مقاله بدان خواهیم پرداخت مروری است بر آسیب هایی که بطور اعم در دوران زندگی و به طور اخص در دوران جوانی دامنگیر نیایش و نیایشگران خواهد شد.

مقدمه:

«...آنگاه یک زن روحانی گفت با ما از دعا سخن بگو.

و او در پاسخ گفت:شما به هنگام سختی و نیاز دعا می کنید؛کاشکی در عین عافیت و در روزهای فراوانی هم دعا می کردید.

چون دعا چیست مگر گسترش خویشتن در اثیر زنده؟

آنگاه که دعا می کنید در هوا بر می آیید تا با کسانی که در همان ساعت دعا می کنند،و جز در آن دعا آنها را نخواهید دید،دیدار کنید.

پس بگذارید که زیارت شما از آن معبد ناپیدا همه خوشی باشد و دیدارتان همه شیرینی![2]

دعا و نیایش به عنوان یکی از برترین عبادات در فرهنگ شیعی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. نقش دعا در تربیت انسان به اندازه اى است که آن را «قرآن صاعد» لقب داده اند. دعا زیباترین سرود و نغمه خلقت است؛ سرود انقطاع انسان از ظلمت و حقارت و وصال او به معدن نور و عظمت.

در قرآن آیات متعددى بیانگر اهمیت فوق العاده دعا کردن است، به طورى که دعا به عنوان عبادت مهم به شمار آمده و بى‌توجهى به آن موجب استکبار و عذاب دوزخ خواهد بود.[3] و نیز خداوند مى‌فرماید:

«قُل ما یَعبؤا بِکُم رَبّى لَولا دُعَاؤُکُم‌» [4]

بگو پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد.

تکرار واژه دعا در اشکال مختلف و دعاهاى پیامبران ودر قرآن، نشان دهنده اهمیت ممتاز دعا از نظر قرآن است.

در گفتار و سیره چهارده معصوم (ع) و پیامبران نیز کمترین چیزى است که مانند دعا مورد توجه قرار گرفته باشد، آنها همواره در وقت‌هاى گوناگون به مناجات، دعا و راز و نیاز با خدا اشتغال داشتند.

امام سجاد علیه السلام در مناجات خمس عشر خود به خداوند چنین عرض می کند:

« و من أعظَمِ النِّعمِ علینا جَریانُ ذِکرکَ علی اَلسِنتنا و اِذنُکَ لنا بِدُعائِک و تَنزیهِک و تَسبیِحک»[5]

- یکی از برترین و بزرگترین نعمت های تو بر ما یاد توست که بر زبان های ما جاری است و اجازه توست به ما که تو را بخوانیم و دعا و تسبیح کنیم.

دعا تنها سرمایه عبد فقیر در محضر رب غنى است. در جهان بینى الهى همه بالذات فقیرند و تنها پروردگار جهان غنى بالذات است:

«أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»[6]

شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى نیاز ستوده است. و هر کس از این تنهاترین سرمایه استفاده نکند دچار خسران ابدى شده و خود را به ورطه پوچى و هلاکت افکنده است. پس هیچ کس نباید بپندارد که از دعا بى نیاز است، حتى وجود مبارک پیامبران الهى و اولیا و معصومان علیهم السلام، همواره خود را نیازمند دعا و استغاثه و تضرّع می‌دیده اند.

این نیاز بویژه در دوران جوانی که با ارزش ترین مرحله از دوران حیات است بیشتر احساس می شود.آمادگی روحی و ذهنی ،دوری از دغدغه های زندگی،طراوت و شادابی فکر و جسمی ، زمینه مناسبی برای اصلاح ، رشد و تکامل چشمگیر فرد را فراهم می سازد.

حضرت علی (ع )دل جوان را چونان سرزمین آماده و پاکی میداند که هر بذری در آن افشانده شود همان را قبول میکند و رشد بسیاری می کند.

« وإنَّما قَلبُ الحَدَثِ کالأَرضِ الخالِِیة ما أُلقِیَ فیها مِن شَیءٍ قَبِلتَه» [7]

دل جوان به زمین پاکی می ماند که هر بذری در آن بیفشاند ،همان را می پذیرد.

رسول خدا(ص)نیز فرموده است:

«اُوصیکُم بالشَّبان خَیراً،فإنَّهم أَرقَ افئده...» [8]

شما را به نیکى درباره جوانان سفارش مى‌کنم. به درستى که قلوب آنان نرمتر و مهربانتر است. (براى پذیرش فضیلتها آماده‌تر است.

جوانى دوره حساس وپرمخاطره زندگى است. اضطرابها، نگرانیها، ناکامیها و... همه در پرتو عبادت و بندگى از زندگى پرتلاطم جوان رخت بر مى‌بندد و زندگى‌اش از اطمینان و امید سرشار مى‌شود.

برای بهره برداری هرچه بهتر از نیایش جوانی و حفظ آن از انحراف و تباهی، نیاز فراوان بر آگاهی وشناخت آفات و آسیب های نیایش جوانی است، و این وظیفۀ مبلغان و دردمندان دینی است که در رفع و زدودن آسیب های دینی تلاش مضاعفی داشته باشند.استاد مطهری به عنوان اندیشمندی که برای احیای دین و گسترش اندیشه دینی در میان جوانان بسیار تلاش کرده است شناخت و درک جوان را مهم‌ترین عامل در هدایت نسل جوان می‌داند:« باید نسل جوان را بشناسیم و بفهمیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است000 نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب‌هایی؛ زیرا این نسل یک ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد. چاره کردن این انحراف بدون در نظر گرفتن مزایا و بدون احترام گذاشتن به ادراکات و احساسات وی میسر نیست. باید به این آرمان‌ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است.»

در ادامه پس از بررسی واژگان به شناخت بخشی از این آسیب ها می پردازیم.

بررسی واژگان محوری:

• آسیب شناسی :

«اصطلاح آسیب شناسی در همه رشته های علوم اعم از کاربردی ،پایه،تجربی،طبیعی و انسانی به کار گرفته شده است.آسیب شناسی در زمینه مسائل روان شناختی ،تربیتی،و یا فرهنگی اصولاً به مطالعه و بررسی دقیق عوامل زمینه ساز،پدید آورنده و یا ثبات بخش روانی ، فیزیولوژی، بیولوژیکی،تربیتی و فرهنگی آفات و آسیب های موجود در آن زمینه می پردازد.هدف اصلی از چنین مطالعاتی تکمیل و تامین فرایندهای مناسب برای دفع و یا رفع آفات و آسیب ها می باشد.»[9]

مفهوم آسیب شناسی نخست در مباحث پزشکی، برای شناسایی امراض و بیماری های مربوط به اعضای بدن و بافت هایش و درمان آن امراض به کار می رفت و سپس توسط دورکیم در مباحث «جامعه شناسی انحرافات» به کار رفت. «آسیب شناسی اصطلاح جدیدی درحوزۀ اندیشۀ دینی است و به مفهوم شناخت آسیب ها و اشکالاتی است که به اعتقادات و باورهای دینی و یا به آگاهی و معرفت دینی و علمی در یک جامعه دینی وارد می شود و یا ممکن است وارد شود.شاید بتوان گفت که مرحوم مطهری اولین کسی بود که اصطلاح آسیب شناسی دینی را وارد حوزه اندیشه دینی کرد و در آثار خود از آن بهره برد.» [10]

آسیب یا آفت در مباحث دینی به مفهوم ظهور عیب و نقص، و خارج شدن از وضع طبیعی ، و پیدایش تباهی است.

• نیایش(دعا)

نیایش برگردان فارسی کلمه دعا در عربی است . دعا در لغت به معنی خواندن ، سوال کردن ،نامیدن کسی ،رغبت به چیزی و خواستن از کسی آمده است.(قاموس المحیط: ماده دعا)دعا و مشتقاتش حدوداً بیش از 200 بار در آیات قرآن کریم بکار رفته است[11]

دعا درلغت به معنی صدا زدن و به یاری طلبیدن و در اصطلاح اهل شرع، گفت‌وگو کردن با حق تعالی، به نحو طلب حاجت و درخواست حل مشکلات از درگاه او و یا به نحو مناجات و یاد صفات جلال و جمال ذات اقدس اوست. [12]

• جوانی

واژۀ جوان یا برنا در زبان فارسی به معنای هر چیزی است که از عمر آن ،چندان نگذشته باشد؛اما در فرهنگ عربی،دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد؛یکی «فتی» و دیگری«شاب».اولی از ریشۀ«فتی/فتو(طراوت و شادابی)،و دومی از ریشۀ«شبب(شکوفایی و برخورداری از حرارت) است.[13]

آسیب های نیایش جوانی:

1- کسالت و عدم بهجت و نیایش عاشقانه:

نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا می‌کند. در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.

همان گونه که برای پیشرفت هر امری ،باید شوقی و عشقی باشدتا نتیجۀ مطلوب گرفته شود ،بدیهی است که برای مداومت نیایش و نتیجه گرفتن از آن نیز باید شوقی و عشقی باشد وعشق به نیایش ممکن نیست مگر آنکه انسان ،عشق به خدای عزوجل داشته باشدو از مناجاتهای خود لذت ببرد.

اینکه بزرگان دین در انجام عبادت‌ها، مردم را از هر گونه مانع جسمی و روحی که از بین برنده توجّه، راحتی و نشاط است، برحذر می‌دارند و از آن سو به فراهم آوردن ابزار و امکاناتی دعوت می‌کنند که ایجاد روحیۀ بهتر و شادتر در عبادت می‌کند، برای آن است که آنان را از سستی در عبادت دور سازند .از جمله خواهش های امام سجاد علیه السلام ازخداوند طلب نشاط و شادی در عبادت بود:

«واجعَل نشاطی فی عبادتک»

عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهرۀ فراوانی در پی نخواهد داشت بلکه چه بسا زیان‌هایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی می‌آورد. پس برای درک شیرینی عبادت‌ها به این کلام امیرالمؤمنین باید گوش جان سپرد که

« وَ خادع نفسَکَ فی العبادة ، وارفُق بها ولا تَقهَرها، و خُذ عَفوَها و نَشاطَها،إلا ما کان مکتوباً علیک مِنَ الفریضَة،فإنّه لابُدَّ من قضائِها وتعاهُدِها»[14].

با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهره‌گیر،جز درآنچه که بر تو واجب است، و باید آن را در وقت خاص خودش به جا آوری.

اگر انسان عملی را هر چند کم ارزش از روی علاقه و میل انجام دهد برای او خوشایند و لذیذ خواهد بود و اگر هر کاری را - هر چند پرارزش - بدون میل قلبی و از روی اکراه و اجبار پدید آورد نه تنها لذّتی نمی‌برد بلکه به رنج و عذاب می‌افتد.

برای لذت بردن از نیایش و درک شیرینی آن، مانند هر پدیدۀ دیگری، فراهم شدن زمینه‌ها و شرایط و نیز ازبین رفتن مشکلات و موانع امری ضروری است.اگر عبادت به معنای واقعی‌اش به انجام رسد لذت و شیرینی زاید الوصفی را به همراه خواهد داشت، ولی چنانچه برخی شرایط به کمال رسیدن عبادت محقق نشود یا مانعی در مسیر آن پدید آید، عبادت به معنای کاملش انجام نشده، در نتیجه عبادت کننده، به همان نسبت از چشیدن لذت عبادت محروم می‌ماند.

در مورد دعا و نیایش نیز که از جملۀ عبادات و به تعبیری جان و درونمایۀ عبادات است آنها که لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشیده اند هیچ لذتی را بر این لذت مقدم نمی دارند. دعا آن وقت به اوج عزت و عظمت و لذت می رسد و صاحب خود را غرق در سعادت می کند که دعا کننده لطف خاص الهی را با خود ببیند و آثار استجابت دعای خود را مشاهده کند.

مرحوم شهید مطهری(ره) در این مورد می فرمایند:

«عبادت باید با نشاط روح توأم باشد . مقصودم این‌ نیست که قبلا باید نشاطی وجود داشته باشد ، تا عبادت شروع شود ، بسا افرادی که هیچ وقت نشاط پیدا نکنند ، خود نشاط تدریجا با عبادت و انس‌ با ذکر خدا پیدا می‌شود ، اگر روی اصول صورت گیرد تدریجا انس و علاقه و نشاط پیدا می‌شود . مقصود اینست که ظرفیت انسان برای عبادت یک ظرفیت‌ محدود است ، فرضا انسان عبادت را با نشاط آغاز کند پس از مدتی که بدن‌ خسته شد نشاط هم از بین می‌رود و عبادت جنبه تحمیلی پیدا می‌کند و در حکم‌ خوردنی نامطبوع و مهوعی می‌گردد که عکس العمل بدن اینست که آن را به‌ وسیله استفراغ یا وسیله دیگر دفع نماید ، نه حکم غذای مطبوع را که عکس‌ العمل بدن اینست که آن را جذب کند .

پیغمبر اکرم ( ص ) خطاب بجابر بن عبدالله انصاری فرمود :

« یا جابر ان هذا الدین لمتین فاوغل فیه برفق و لا تبغض الی نفسک عباده الله »

یعنی دین اسلام دینی است متین و محکم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات‌ دقیق روانی و اجتماعی ، علیهذا با مدارا و عبادت خود را مبغوض و منفور نفس خودت قرار مده ، یعنی طوری عمل نکن که نفست عبادت را دشمن بدارد بلکه طوری عمل کن که نفس ، عبادت را دوست بدارد و به آن با میل و رغبت اقبال نماید و در خود جذب نماید . بعد اضافه فرمود :

« فان‌ المنبت لا ارضا قطع و لا ظهرا ابقی »

یعنی آنکه چند منزل یکی را می‌راند

نه مسافت را طی می‌کند و نه پشت سالم برای مرکب خود باقی می‌گذارد . سواره‌ای که میزان توانائی مرکوب را در نظر نمی‌گیرد و تنها شلاق را می‌شناسد و شلاقکش ، دو منزل یکی ، و سه منزل یکی ، میتازد یک وقت‌ می‌بیند که حیوان در حالی که پشتش زخم شده زانو برزمین زد و خوابید و قدم‌ از قدم بر نمی‌دارد زیرا نمی‌تواند بردارد . پیغمبر اکرم در حدیث دیگر فرمود :

« طوبی لمن عشق العباده و عانقها»

خوشا بحال افرادی که به عبادت عشق می‌ورزند و آنرا در آغوش می‌گیرند.

در این حدیث رسول اکرم می‌خواهد بفرماید تنها کسانی از ثمرات و نتایج‌ عالی عبادت بهره‌مند می‌گردند که عبادت را طوری انجام دهند که قلب آنها عاشقانه عبادت را انتخاب کند و بپذیرد . خوب عبادت کردن و از مواهب‌ آن بهره‌مند شدن حساب و قاعده و باصطلاح مکانیسمی دارد و مربوط است بحسن‌ مدیریت خود ، یعنی خود را ، احساسات خود را ، عواطف خود را ، غرائز خود را و بالاخره قلب و دل خود را خوب اداره کردن.»[15]

در بیانی دیگر پیامبر گرامی اسلام (ص) برترین افراد را در عبادت این گونه معرفی می‌فرماید:

برترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، پس دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل دوستش بدارد و با جان خویش با وی درآمیزد. خویشتن را وقف آن گرداند و در مقابل او را باکی نباشد که دنیایش به سختی می‌گذرد یا به آسانی. [16]

2- افراط در دعا و سختگیری در آن:

از جمله مواردی که به ایجاد حالت کسالت و رویگردانی از یاد حق کمک می نماید افراط و تفریط و عدم میانه روی در این امور است این امر به ویژه در دوران جوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که تب و تاب و عجلۀ بیشتری برای نیل به سعادت در جوانان وجود دارد. این رفتار اگر کنترل نشود مضرات فراوانی به دنبال خواهد داشت تا آنجا که میل به نیایش با خدا از بین میرود و امکان تحقق تربیت درست دینی فراهم نمی شود.

اصل اعتدال ،تسهیل و تیسیر از اصولی است که در قرآن کریم بدان عنایتی زیاد شده است و در زندگی سراسر نور پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی (ع) در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می شود.آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال خارج نشدند.

اصل اعتدال از چنان اهمیت و جامعیتی برخوردار است که حتی در عبادات و پرستش خداوند که از همه چیز بالاتر و مقصود آفرینش آدمی است نیز باید اصل اعتدال رعایت شود. [17]

دربارۀ اعتدال و میانه روی در عبادات ،روایاتی بسیار در کتب حدیث نقل شده است.شیخ کلینی و ملا محسن فیض در کتاب «الایمان و الکفر» بابی با عنوان «الاقتصاد فی العباده» (میانه روی در عبادت)آورده اند.

همچنین شیخ حر عاملی بابی با عنوان «الاستحباب الاقتصاد فی العباده عند خوف الملل»(استحباب میانه روی در عبادت در صورت ترس از ملالت آورده است. [18]

امام خمینی (ره)دربارۀ رعایت اعتدال و نقش مهمی که در تربیت ایمانی جوانها دارد ،چنین سفارش فرموده است:

«سالک در هر مرتبه که هست ،چه در ریاضات و مجاهدات علمیّه یا نفسانیّه یا عملیّه،مراعات حال خود را بکند و با رفق و مدارا با نفس رفتار نماید و زاید بر طاقت و حالت خود تحمیل آن نکند؛خصوصاً برای جوانها و تازه کارها این مطلب از مهمّات که ممکن است اگر جوانها با رفق و مدارا با نفس رفتار نکنند و حظوظ طبیعت را به اندازۀ احتیاج آن از طرق محللّه ادا نکنند، گرفتار خطر عظیمی شوند که جبران آن را نتوانند کرد؛ و آن خطر آن است که گاه آتش تیز شهوت که تحت فشار بی اندازۀ ریاضت واقع شود،ناچار محترق شود و مملکت را بسوزاند و اگر خدای نخواسته سالکی عنان گسیخته شود یا زاهدی بی اختیار شود،چنان در پرتگاه افتد که روی نجات را هرگز نبیند و به طریق سعادت و رستگاری هیچ گاه عود نکند.[19]

امام صادق در این مورد می فرمایند:

«إجتهدتُ فی العبادةِ و أنا شابٌّ، فقالَ لی أبی: یا بُنیَّ دون ما اراکَ تَصنعُ،فإن الله عزوجل اذا اَحبَّ عبداً رَضیَ عنه بالیسیر»[20]

در جوانی،بسیار در عبادت خدا می کوشیدم.پدرم به من فرمود:فرزندم!از آنچه انجام می دهی کم کن؛زیرا خداوند،اگر بنده ای را دوست بدارد،با عبادت کم هم از او خشنود می گردد.

شهید مطهرى (ره) نیز با درک این آسیب و ضرورت توجه به آن چنین میگوید:« غالبا خیال مى‌کنند که چون عبادت خوب است پس هر چه بیشتر بهتر. فکر نمى‌کنند که عبادت آنگاه اثر خود را مى‌بخشد که جذب روح شود و روح از آن به طور صحیح تغذیه نماید. همانطور که معنى استفاده از غذاى خوب این نیست که هر چه بیشتر بهتر، معنى استفاده از عبادت نیز آن نیست.»[21]

3- عدم معرفت و شناخت واقعی باریتعالی و غفلت در نیایش:

توجه به محتواى دعاها، و معارف بلند پایه‌اى که در دعاها وجود دارد، موجب ارتقاء سطح معلومات و معرفت انسان، و آشنایى بیشتر او با مفاهیم عالى اسلام خواهد شد که در راس آنها مساله توحید و خداشناسى است که نقش مهمی‌در استجابت دعا و استفاضه از نورانیت دعا دارند، چنان که در روایت آمده گروهى از امام صادق (ع) پرسیدند: « ما دعا می کنیم ولی اثری از اجابت نمی بینیم ؟» در پاسخ فرمود:

«لانکم تدعون من لا تعرفونه»[22]

زیرا کسى را مى‌خوانید که او را نمى‌شناسید.

انسان به اندازه فکر و اندیشۀ خود، در راه شناخت آن کسی که او را نیایش می کند تلاش می نماید.زیرا خداوند-به عنوان اصلی ترین رکن دعا می‌بایست نزد نیایشگر شناخته شده باشد، و انسان ،هرگز با ناشناخته و مجهول سخن نمی گوید.

صرف‌نظر از تفاوت‌های شکلی و ظاهری که گاه میان اعمال عبادی مردم به چشم می‌خورد، کیفیت عبادت براساس میزان شناخت و معرفت افراد نسبت به معبود تفاوت پیدا می‌کند.

این که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادت‌کننده رابطه مستقیم دارد. هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزون‌تر باشد، بهره‌مندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت او فزون‌تر خواهد بود. در روایتی از امام صادق(ع) عبادت‌کنندگان به لحاظ انگیزه و خاستگاه عبادت که از میزان شناخت آنان به خدای متعال سرچشمه می‌گیرد به سه گروه تقسیم شده‌اند.

دسته‌ای از مردم خدا را از روی ترس عبادت می‌کنند که این عبادت بردگان است. گروهی به هوای پاداش، خدا را می‌پرستند که این روش سوداگران است و دسته دیگر خدا را از سر عشق و محبت عبادت می‌کنند که آن سیره آزادگان است.

در این روایت حضرتش درصدد است تا عالی‌ترین جلوۀ پرستش را که همانا پرستش عارفانه‌ای است که فقط و فقط از سر اخلاص، مهرورزی و شناخت عمیق صورت می‌پذیرد به مردم بنمایاند. به روشنی پیداست فراهم آمدن این خصوصیت‌ها در گرو شناخت هر چه عمیق‌تر از معبود یگانه است.

حضور قلب داشتن در دعا و نیایش و به عبارتی ادب حضور از مواردی است که با شناخت و معرفت خداوند ارتباط مستقیمی دارد.

چنانکه پیامبر اکرم می فرماید:

«اِعلمواأن الله لا یستجیبُ دعاءً من قلبٍ غافلٍ لاه»

بدانید که خداوند، دعایی را که از دلی غافل و بی خبر باشد نمی پذیرد.[23]

امام صادق یکی از شرایط استجابت دعا را حضور قلب می داند:

«إن الله عزوجل لا یستجیبُ دعاءً بظهرِ قلبٍ ساهٍ،فاذا دعوتَ فأقبل بقلبکَ،ثمّ استیقن بالاجابهِ»[24]

خدای عزوجل دعایی را که از دلی غافل و بی توجه سر زند اجابت نمی کند.پس، هر گاه دعا کردی با دلت(به خدا)روی آر و یقین بدان که در این صورت دعایت مستجاب می شود.

علامه شهید مرتضی مطهری می فرماید:

«قطع نظر از اجر و پاداشی که برای دعا هست و قطع نظر از اثر استجابتی که بر دعا مترتب است،دعا اگر از حد لقلقۀ زبان بگذرد و دل،با زبان هماهنگی کند و روح انسان به اهتزاز آید یک روحانیت بسیار عالی دارد؛ مثل این است که انسان خود را غرق در نور می بیند،شرافت گوهر انسانیت را در آن وقت احساس می کند؛آن وقت خوب درک می کندکه در سایر اوقات که چیزهای کوچک، او را به خود مشغول داشته بود و او را آزار می داد چقدر پست و ساقط و سافل بوده...»[25]

امام خمینی (ره) در این مورد می فرماید:

«منشأ حضور قلب در اعمال آن است که قلب آن عمل را با عظمت تلقی کند و مهم بشمارد.اگر ما مناجات حقتعالی را به قدر مکالمه با یک مخلوق اهمیت دهیم، هرگز اینقدر غفلت و سهو ونسیان نمی کنیم.»[26]

4- قطع رابطه با خداوند به جهت عدم استجابت دعا:

از جمله آسیب هایی که بشدت در دوره جوانی دامنگیر جوانان شده و آنان را از فیض انس با خدا محروم می کند شکوه و شکایاتی است که از عدم استجابت دعاهایشان دارند،که در صورت عدم فهم دقیق و وا کاوی این آسیب، به ضعف اعتقاد آنان به نیایش و ارتباط با خدا منجر می شود. این آسیب که به جهت روحیۀ عجول بودن انسان به طور اعم باز می گردد. به راستی مگر خداوند وعده تحقق اجابت درخواست‌ها را نداده است؟ پس چرا برخی دعاها مستجاب نمی‌شود؟

در آیه اى خداوند درباره نومیدى به سبب کم ظرفیتى انسان می‌فرماید:

«وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لیؤوسٌ کَفُورٌ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّى إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ»[27]و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از وى باز گیریم قطعاً نومید و ناسپاس خواهد شد; و اگر پس از محنتى که به او رسیده است نعمتى به او بچشانیم، حتماً خواهد گفت: گرفتارى ها از من دور شد. بى گمان، او شادمان و فخرفروش (خودستاى) است.

افراد کوته نظر، که تنها زمان حال خود را دیده، از امور دیگر غافلند، هنگام از دست دادن امکانات و موهبت هاى مادى، از رحمت الهى ناامید شده، تدبیر خداوند را در هستى منکر می‌شوند. چون انسان از نظر روحى و روانى ضعیف است، وقتى خداوند برخى نعمت هاى دنیوى را به او داد، سپس باز ستاند، ناامید شده، تصور نمی‌کند که دیگر آن نعمت ها به سویش بازگردند. گویا امکانات مادى را حق مسلّم خود دانسته، خدا را مالک آن ها نمی‌شناسد. چنین افرادى پس از گذر از سختى ها و دست یابى به موهبت هاى دنیوى، به شادمانى بسیار، تکبّر، و فخرفروشى، که صفات نکوهیده اى هستند، مبتلا خواهند شد و آنچنان به خود مغرور می‌گردند که تصور می‌کنند همه مشکلات و ناراحتى هاى آن ها برطرف شده اند، و هرگز باز نخواهند گشت. بدین دلیل، شادى و سرمستى بى حساب و فخرفروشى بیجا به حدى سر تا پاى آنان را فرا می‌گیرد که از شکر نعمت هاى پروردگار غافل می‌مانند.

این افراط و تفریط بلاى بزرگى است که اینان بدان مبتلا شده اند; زیرا سبب می‌شود اینان هرگز نتوانند در زندگى موضعى متعادل و صحیح داشته باشند; گاه مغرور و متکبر و گاه ناامید می‌شوند. از این رو، دایم در حال تشویش و دلهره اند. فقط افراد با ایمان، که روحى بلند و سینه اى گشاده (شرح صدر) دارند و در برابر شداید و حوادث سختِ زندگى صبر را پیشه خود ساخته اند و در همه حالات از کارهاى شایسته فروگذار نمی‌کنند از این دو حالت افراط و تفریط بیرونند; آنان هنگام فراوانى نعمت مغرور نمی‌شوند و خدا را فراموش نمی‌کنند، و هنگام سختى ها و مصیبت ها از رحمت خدا ناامید نمی‌گردند و به تدبیر او در هستى کافر نمی‌شوند.[28]

در ضمن باید توجه داشت که برای تحقق یافتن هر چیزی دو شرط، ضروری است:اول عوامل مؤثر موجود باشد و دوم موانع خنثی کننده در کار نباشند. لذا در باب عدم استجابت دعا، چه بسا ممکن است ما عوامل مؤثر را ایجاد نکنیم و یا موانع تأثیر را از بین نبریم که در هر دو صورت، «دعا مستجاب» نمی‌شود.

5- ترک کار و کوشش و تلاش به بهانه دعا و نیایش:

یکى از شرایط مهم استجابت دعا، توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است،دعا و نیایش را علت تامه پنداشتن و از کار و کوشش دست شستن اندیشۀ بدعت آلودی است که می تواند نیایش و دعا را تهدید کند و به فهم عمیق نیایش آسیب جدی وارد می سازد. این امر بویژه در سیرۀ معصومین مورد توجه بوده است.

پیامبر اکرم (ص) با تشبیهی بسیار زیبا ،دعای بی عمل را به کمان بدون زه تشبیه کرده اند که اگر از کمان زهش را بگیریم همچون قطعه چوب یا آهنی بیشتر نیست.

«یا اباذر!مثل الذی یدعو بغیر عمل کمثل الذی یرمی بغیر وتر»

ای اباذر،مثال کسی که بی عمل دعا می کند،همچون شخصی که بدو کمان تیر می اندازد.

فواید عظیمی که برای دعا ذکر شد ،برای دعای همراه با عمل است،چرا که در حقیقت دعای بی عمل دعا و خواست حقیقی نیست و جز الفاظی بی اثر نخواهد بود.»[29]

استاد محمد تقی جعفری در ان مورد می فرماید:

«البته از نظر واقعی، توجه انسان در همه حال به خداوند بزرگ بسیار مطلوب است،ولی به معنای این اصل چنین نیست که ما کوشش ها و فعالیت های خود را رها ساخته و دعا را وسیلۀ زندگی مادی و معنوی قرار بدهیم .این توهم پوچ ،مخصوصاً در دین مبین اسلام که شالودۀ خود را روی اصل «و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری[30]گذاشته است،به طور جدی محکوم شده است و چنین شخصی را که دست از فعالیت برداشته و با دعا می خواهد به زندگی ادامه بدهد،«کلّ جامعه» خوانده و او را طرد و لعن کرده است،بلکه این شخص در حقیقت خداشناس نیست زیرا کسی که خدا شناس باشد،باید بداند که خداوند این دنیا را جایگاه کار قرار داده و وسایل آن را در اختیار انسانها گذاشته است...»[31]

استاد محمد تقی مصباح یزدی نیز می نویسد:

«گروهی چنین پنداشته اند که چون سیر تکامل انسان از دل به سوی خدا آغاز می شود،باید از همۀ فعالیتهای زندگی جز به قدر ضرورت چشم پوشید و گوشۀ خلوتی را برای ذکر و توجهات قلبی برگزید و با همه کس همه چیز قطع رابطه کرد.این گروه اگر چه در تشخص هدف و مسیر اجمالی درست اندیشیده اند ولی در تشخیص راه صحیح و طرح دقیقی که به کمال خاص انسانی (که از ویژگیهایش جامعیت و همه جانبه بودن آن است)منتهی شود ،به خطا رفته و ابعاد مختلف روح انسان را نادیده گرفته اند.»[32]

6- شبهات موجود حول دعا و نیایش:

دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است که از دایره قدرت انسان بیرون باشد، آن هم از کسى که قدرتش بى‌پایان و هر امرى براى او آسان است. بر این اساس آنها که حقیقت دعا و اثرات تربیتى و روانى آن را نشناخته‌اند، ایرادهاى گوناگونى به مسئله دعا گرفته‌اندکه ما در این مجال تنها به صورت گذرا و اشاره وار به اهم این شبهات اشاره خواهیم کرد بدیهی است پاسخ آنها نیاز به مقاله ای جداگانه و مبسوط خواهد داشت:

1- برخی دعا را عامل تخدیر دانسته‌اند؛ چرا که مردم را به جاى فعالیت و کوشش و استفاده از وسائل پیشرفت و پیروزى به سراغ دعا مى‌فرستد و به آنها تعلیم مى‌دهد به جاى هر تلاشی، دعا کنید که این مانع از حرکت و جنبش علیه ستم و مهمترین دست‌آویز براى توجیه سستى و تنبلى خواهد شد.

2- دعا و نیایش نوعی جسارت و فضولى در کار خدا است چرا که خداوند هرچه مصلحت بداند، انجام مى‌دهد، او به ما محبت داشته و مصالح ما را بهتر مى‌داند.

3- دعا با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند منافات دارد.چرا که اگر انسان باید نسبت به آنچه خدا می خواهد،راضی و خشنود باشد،پس دعا کردن چه معنی دارد؟آیا دعا با مقام رضا منافات دارد؟

4- «دعا از مصادیق ِ کار لغو وبی فائده به حساب می آید چرا که همه کارها مورد علم خدا و قضا و قدر قرار گرفته و هیچ کاری برخلاف آنچه در ازل مقرر شده ،نخواهد شد؛ بنابراین آنچه که مورد درخواست و موضوع دعا واقع می گردد،مثل صاحب فرزند شدن،اگر مقدر است،دیگر احتیاج و نیازی به دعا نخواهد بود، و اگر مقدر نشده است،دعا حتماً بی اثر خواهد بود.»[33]

5- دعا عبارت‌هایى است مانند “ورد” و “طلسم” که هنگام گره خوردن کارها باید خوانده شود، تا به سبب اثر تکوینى آن گره از مشکلات باز شده و حاجت‌ها روا گردد.

6- دعا یادگار روزگاران بیچارگی بشر اوائل در مقابل خطرات محیط زندگانی آن دوران است، بدین توضیح که در عصر خدا (theologique)،بشر بسبب ضعفی که داشت از همۀ تظاهرات قدرت طبیعت هراسناک بود و لذا طبعاً برای پناه جویی در عالم خیال خود موجوداتی درست می کرد و از آنها کمک می خواست مانند خدای دریا،خدای باد و امثال آنها.[34]

7-اجابت دعا خلاف قواعد طبیعی و روابط علّی است چرا که طبیعت احکامی دارد که با دعا تغییر نمی کند. بسا گرسنگان نیایشگر که از گرسنگی مردند و بسا بی خدایان که عمری در رفاه بسر بردند. [35]

8-رابطۀ دعا و نیایش با جبر و اختیار انسان .روشن است که اگر ما اختیاری نداشته باشیم و همۀ افکار و اعمال ما بسسب علم الهی یا ارادۀ خدا باشد طبعاً مسالۀ نیایش منفی است.

9- با وجود آگاهی خداوند به تمام امور و ظاهر و باطن انسانها نیازی به بیان لفظی و ابراز دعا و نیایش با خداوند نیست لذا باید تسلیم و خاموش بود و لب از نیایش فرو بندیم و این دعا خواندن ها چیزی جز تظاهر نیست.

10- حذف دعا و نیایش به بهانه کم رنگ شدن حضور قرآن و به میدان آوردن قرآن و کفایت پرداختن به آن .امام خمینی (ره) در پاسخ به کسانی که به مفاتیح جناب محدث قمی (ره) و به طور کلی به کتب ادعیه و مولفین آنها جسارت و استهزا کردند چنین سفارش نمودند:

«جوانهای ما را نباید از دعا منصرف کرد،و این صحیح نیست به اسم این که«قرآن باید به میدان بیاید»چیز هایی که راه قرآن می باشد از دست داد، اینها از وساوس شیطان است،و چیز هایی است که جوانهای ما را گول نزند!به اسم اینکه باید قرآن خواند،دعا و حدیث کنار برود،آنهایی که می خواهند ادعیه را کنار بگذارند،قرآن را هم نمیتوانن به صحنه بیاورند.اگر قرآن هم می خوانید ،قرآن از دعا تعریف می کند،و مردم را به دعا وا میدارد«قل ما یعبوا بکم ربی لولا دعاوکم فقد کذبتم فسوف یکون لزاماً»،ای پیامبر ،به مردم بگو اگر دعای شما نبود،خدا به شما توجه و اعتنایی نداشت شما کافران ، آیات حق را تکذیب کردید و بزودی به کیفر آن گرفتار خواهید شد.بنابر این آنها که می گویند ما دعا را نمی خواهیم ،قرآن را هم نمی خواهند،یعنی قرآن را قبول ندارند...» [36]

11- حذف اهل بیت به عنوان واسطه و توسل به معصومین در دعا و تلقی شرک از آن ،این اندیشه که اخیراً توسط وهابیون به شدت ترویج می شود از دیگر شبهات پیرامون نیایش و دعا است.ایشان معتقدند به حکم صریح قرآن ،ما نباید در مقام دعا ،غیر از خدا را بخوانیم.قرآن می فرماید:«فلا تدعوا مع الله احداً»با خدا غیر خدا را نخوانید.لذا این اعمال شعبه ای از کفر و شرک است.

12-عدم اعتماد به ادعیۀ رسیده از معصومین و وجود جعل و تحریف در این متون

13- ترک نیایش و دعا به خاطر برخوردار نبودن از توجه قلبی کافی به خداوند و لقلقه زبانی بودن صرف آن.«برخی از روشنفکران نیز که دچار انحراف و لغزش شده اند سخنانی شبیه این را تکرار می کنند؛مثلاً در مورد نماز می گویند:نماز هایی که اغلب مردم می خوانند،صرفاً لقلقه زبان و عاری از توجه به خداوند و توجه به محتوای نماز است و فایده ای ندارد و خواندن و نخواندنش یکسان است!این پندار ناشی از وسوسه شیطان است.»[37]

7- نیایش مقطعی و موسمی :

از جمله آسیب هایی که به ویژه نیایش نسل جوان را تهدید می کند عدم استمرار و مداومت بر انجام اعمال عبادی است به گونه ای که شخص مدتی بر انجام عملی استوار است و حتی گاه در انجام آن راه افراط می پیماید و گاه از انجام آن سر باز می زند.

«از نظر اسلام ،عبادت کوچک و کم ولی پیوسته ،ارزشمند تر از عمل نیک بزرگ ولی بی دوام است.قرآن می گوید:

«فَاعبُدهُ وَ اصطَبِر لِعِبادته»[38]

خدا را بپرست، ودرراه عبادت او صبور و شکیبا باش.

و در احادیث بسیاری این مضمون آمده است که:

«إنّ أَحبَّ الاعمالِ إلی الله أدومَها و إن قَلَّ»

نزد خداوند، محبوب ترین کارها،آنست که بیشتر دوام یابد،هر چند اندک باشد. »[39]

امام صادق نیز در روایتی می فرمایند:

«کان علی بن الحسین صلوات الله علیهما یقول إنّی لَاُحِبُّ أن أُداومَ علی العمل ِ و إن قلَّ »

امام سجاد می فرمود:من دوست دارم که برعمل مداومت داشته باشم ،گر چه کم باشد.[40]

از دیگر آسیب ها اینکه بیشتر بندگان از دعا فقط جنبۀ دریافت حاجات را در نظردارند و بس ،از این رو فقط در مواردی که به نیاز فوق العاده شدیدی برخورد می کنیم ،به یاد دعا و نیایش می افتیم که البته این دعا از روی کمال اخلاص و با رعایت تمام شرایط نیست.

آنچه از روایات معصومین (علیهم السلام) استفاده مى‌شود این است که هر فردی- چه آن کس که در عافیت زندگى مى‌کند و چه آن کس که گرفتار است- به دعا نیاز دارد، با این تفاوت که دعاى دومی‌براى برطرف کردن بلا و گرفتارى است و دعاى اولى براى افزایش عافیت و جلوگیرى و پیشگیرى از نزول بلا است.

خداوند متعال نیز کسانى را فقط در گرفتارى و محنت به درگاه او روى آورده و دعا مى‌کنند مورد نکوهش قرار داده و مى‌فرماید:

«واذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما کشفنا عنه ضره مرکان لم یدعنا الى ضر مسه کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون» [41]

هنگامی‌که به انسان زیان (وناراحتی) برسد، ما را (در هرحال) در حالى که به پهلو خوابیده، یا نشسته یا ایستاده است، مى‌خواند؛ اما هنگامی‌که ناراحتى را از او برطرف ساختیم، چنان مى‌رود که گویى هرگز ما را براى حل مشکلى که به او رسیده بود، نخوانده است، این گونه براى اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است(که زشتى این عمل را درک نمى‌کنند.

از پیامبر اکرم روایت شده است:

«تَعرَّف إلی الله فی الرخاءِ یَعرفْک فی الشّدّه»

در هنگام آسایش خود را به خدا بشناسان تا در هنگام گرفتاری و سختی تو را بشناسد.[42]

دعا چه اجابت شود و چه نشود ،شایسته است انسان همواره بر آن مداومت داشته باشد،آنهایی که تنها هنگام مشکلات رو به خدا آورده و در هنگام آسایش و راحتی به فکر سخن گفتن با خدا نیستند،از اجابت پروردگار دور خواهند بود.

شهید مطهری می فرمایند:«اولیاء خدا هیچ چیز را به اندازۀ دعا خوش نداشتند؛همۀ خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می گذاشتند،و بیش از آن اندازه که به مطلوب های خود اهمیت می دادندبه خود طلب و راز و نیاز اهمیت می دادند؛ هیچگونه احساس خستگی و ملامت نمی کردند.»[43]

پس بر جوانان لازم است که دعا را همواره و درهمه حال تداوم بخشنند و در متن زندگی آنها جاری و ساری باشد و هدف دعا و نیایش را که همان پرورش روح یکتا پرستی و میراندن روح سرکشی و استکبار است را در نظر داشته باشند.

8- عدم شناخت و رعایت شرایط و آداب نیایش:

به طور کلى دعا، عبادتى است که باید بیشترین نقش را در پاک‌سازى و به سازى روح و روان داشته باشد، براى وصول به این نقش، باید شرایط واجب، مستحب و کمال دعا را رعایت کرد، چنان که استجابت دعا بستگى به شرایطى دارد که حفظ آن شرایط، رابطه تنگاتنگ با تهذیب نفس و تکامل انسان دارد و مى‌توان گفت که هر اندازه که اثر مثبت دعا در انسان بروز کند، به همان اندازه آن دعا به استجابت رسیده است.

امام صادق (ع)فرمود:

« آداب و شرایط دعا را حفظ کن و متوجه باش که که را می خوانی و چگونه می خوانی و برای چه می خوانی؟»[44]

آنچه از کتاب وحی، قرآن کریم، و روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) رسیده است ترغیب و تاکید بر دعا و وعده استجابت آن است؛ ولى ذکر این نکته ضرورى است که استجابت دعا نیازمند شرایط و مقدماتى است و بی توجهی به این آداب، مانع از استجابت دعا و یا موجب به تاخیر افتادن آن مى‌شود و شخص نیایشگر در صورت عدم استجابت و مواردی از این دست نسبت به دعا بی اقبال خواهد شداز جمله این شرایط، توبه، پاکى قلب و روح، حضور قلب در هنگام دعا، عمل به پیمانهاى الهی، ایمان وعمل صالح، امانت و درستکارى از جمله این شرایط است . از دیگر سو شناخت موانع حبس دعا و تلاش در جهت رفع آن نیز ضروری است .

در روایات رسیده از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) موانع متعددى براى عدم استجابت دعا و یا تاخیر در آن ذکر گردیده است ،بدیهی است عدم شناخت این موانع و فروگذاری هر گونه تلاشی در جهت رفع و اصلاح آنها ضربات جبران ناپذیری به نیایشگری و نوع رویکرد ما به نیایش خواهد داشت. مناسب است به بیان مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه 186سوره بقره اشاره ای داشته باشیم که فرموده اند:

«پس درخواست حقیقی _با زبان فطرت همیشه با اجابت همراه بوده و از آن تخطی و تخلف نمی کند؛ و دعاهایی که به اجابت نمی رسد فاقد یکی از این دو امر است:

1-یا درخواست حقیقی در آنها نیست ،بلکه به واسطۀ روشن نبودن مطلب برای دعا کننده –به اشتباه- امری را خواستار می شود و یا چیزی را می خواهد که اگر بر حقیقت امر مطلع می شدنمی خواست...

2- و یا اینکه سؤال و درخواست هست، ولی – به طور واقعی- سؤال و درخواست از خدا نیست؛ مثل اینکه کسی چیزی را از خدا بخواهد ولی به سببهای عادی-یا امور وهمی که گمان دارد کفایت امرش را می کند- دل بسته باشد. در این صورت خواستن به حسب حقیقت از خدا نیست؛ زیرا خدایی که دعاها را مستجاب می کند، کاری را با شرکت و اوهام انجام نمی دهد. پس، این دو دسته از دعا کنندگان، گر چه با زبان، دعای خالص می کند ولی در دلشان چنین نیست.»[45]

9- توجه نداشتن به کیفیت دعا و تمرکز بر دعاهاى بى‌مورد یا کم فایده:

در ارتباط با نیایش و دعا ،هم باید کمیّت و مقدار نیایش ملاحظه شود و هم کیفیت آن.از این روی در روایات فراوان و سفارش های اولیای دین بر کیفیت دعا و ضرورت توجه به آن تاکید شده است.زیرا ارزش واقعی هر کاری در گرو کیفیت آن است،و عمل به ظاهر کوچک،اما با کیفیتی عالی بهتر است از عمل به ظاهر بزرگی که از کیفیت نازلی برخوردار باشد.

امام صادق(ع) فرمود:

« راههای هلاکت و نجات خود را بشناس که چیزی را طلب نکنی که هلاک تو در آن باشد و تو نجات خود را در آن دانی ؛خداوند متعال می فرماید:انسان بدی و زیان را مانند خیر و صلاح از خدا درخواست می کند،و پیوسته تعجیل می کند.تفکر کن چه چیزی درخواست می کنی ،و به چه اندازه و برای چه درخواست می کنی.» [46]

برای آنکه نیایشگر با کیفیت دعا کردن آشنا شود وهمواره به خود و نیاز های مادی خویش که ثمرۀ خود محوری و دنیا گرایی است نپردازد، توصیه فراوان شده که ازادعیه و مناجات هایی که از زبان پاک معصومین علیهم السلام به ما رسیده است و تحت عنوان «ادعیه مأثوره» نامگذاری شده است استفاده نماییم،چرا که ایشان بیش از هر کس ،هم بر خدا معرفت داشته و هم بر نیاز واقعی انسان واقف بوده و بهتر می دانسته اند که چگونه با خدا ارتباط برقرار سازند.

آیه الله مشکینی در بیان دلیل برتری و فضیلت ادعیۀ مأثوره برای آشنایان به مفاهیم دعا،چنین می فرماید:

«زیرا معصومین علیهم السلام یعنی پیام آوران و امامان-به امراض روحی فرد و جامعه آشناتر و در نحوۀ درخواست حاجت و چگونگی بیان و طرح آن و کیفیت راز و نیاز با حقتعالی آگاه تر و بینا تر بوده اند.آنها می دانستند که بشر چه نقصی را واجد و چه کمالی را فاقد است،چه باید بخواهد، اما سایر انسانها چون غیر معصومند، گاهی به جای خیر خویش شرّ،و عوض سود خویش زیان و به جای سعادت خویش،شقاوت می طلبند.»[47]

در قرآن نیز بارها به نحوه و نوع نیایش های و خواست های انبیا و اولیا الهی اشاره شده است، چنانکه در مورد ویژگى ممتاز بندگان برجسته خدا چنین مى‌فرماید:

« و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین و اجعلنا للمتقین اماما » [48]

یکى از ویژگیهاى بندگان خاص خداوند رحمان این است که آنها در نیایش خود با خدا چنین عرض مى‌کنند:پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهیزکاران پیشواگردان.

این ویژگى بیانگر آن است که بندگان ممتاز خدا اهل دعا و نیایش هستند، ولى در دعا به کیفیت آن توجه خاص دارند، چیزهایى را از خدا مى‌خواهند که بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است و براى تحقق آن، سعى مى‌نمایند، مانند خواستن همسران نیک، فرزندان نیک و از این‌ها بالاتر از خدا مى‌خواهند به مقامی‌برسند که پیشواى و الگوى جامعه شوند.

آنها مى‌گویند: پروردگارا! همسر و فرزندانمان را نور چشم ما قرار بده، این تعبیر (نور چشم) رمز کمال و سعادت است، چرا که همسر و فرزند نیک موجب آرامش و سعادت انسان شده و روح و روان انسان را شاد نموده و در نتیجه باعث روشنى چشم خواهد شد، و به عبارت روشن‌تر، همسر و فرزندان شایسته، به زندگى انسان نور و صفا مى‌بخشند و باعث آبرو و روسفیدى و سربلندى دنیا و آخرت خواهند شد.چنین دعایى مفید و داراى آثار درخشان است، به خلاف دعاهاى بیهوده و یا کم فایده که ارزش چندانى ندارند.

انسان باید در همه چیز حتى در دعا، داراى همت عالى و نظرى بلند باشد، و در پرتو نورانیت دعا، به مقام‌هاى عالى برسد.تا آنجا که دعا کند که امام و الگوى مردم شود.نبایددعا را در امور مادى منحصر کرد، یا در پیشگاه خدا چیزهایى حقیر را درخواست کرد.

در بررسى دعاهاى پیامبران، امامان و اولیاء خدا مى‌بینیم خواسته‌هاى آنها هنگام دعا، بیشتر در محور امور بلند پایه معنوى، اجتماعى و سیاسى بوده است مثلاً دعاى حضرت ابراهیم (ع) چنین بود:

« ربنا اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء »[49]

پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما) پروردگارا دعاى مرا بپذیر.

راسخان در علم (امامان) چنین دعا کنند:

« ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب‌ »[50]

پروردگارا! دلهایمان را بعد از آن که ما را هدایت کردى (از راه حق) منحرف مگردان، و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌اى.

دعاى اصحاب کهف چنین بود:

« ربنا آتنا من لدنک رحمة و هیى‌ء لنا من امرنا رشدا. » [51]

پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه هدایت و نجاتى براى ما فراهم ساز.

«خلاصه اینکه در باب چگونگی طرح خواسته ها ،ادعیه و[مفاهیم قرآنی] به ما می آموزند که اولاً:همواره سیر درخواستهای خود را از آخرت به سوی دنیا تنظیم کنیم.ثانیاً:در این حرکت از مسائل معنوی به سوی مسائل مادی جهت گیری نماییم.ثالثاً:دیگران را بر خود مقدم بداریم و جهت درخواست را از آنان به طرف خود هدایت کنیم و رابعاً:همراه با جمع در این مسیر نورانی حرکت کنیم؛که اگر چنین کنیم امید است که اجابت خداوندی شامل حال گردد و توفیق حضرتش رفیق راه شود و با دستی پر از کنار بساط نورانی نیایش برخیزیم. [52]

استاد مصباح یزدی در این مورد چنین می نویسند:

«عده ای تصور می کنند که تکرار یک سری الفاظ و اذکار،بدون توجه به محتوا و معنای آنها و بدون توجه قلبی به خداوند، به آنها کمال و تعالی می بخشد و عمل آنها از جهاد در راه خدا نیز برتر است! غافل از اینکه ذکری که طبق عادت انجام می گیرد و از حد لقلقه زبان فراتر نمی رود سودی به حالشان نمی بخشد.ذکر وقتی ارزش دارد که همراه با توجه و حضور قلب باشد و فرد را از گناه و عصیان باز دارد.»[53]

10- ورود فرهنگ های وارداتی نیایش و عرفانهای نوظهور:

در طول تاریخ همواره به موازات خط راستین انبیای بزرگ و پاک الهی جریان های غیرمستقیم و کم و بیش انحرافی وجود داشته است. راه مستقیم همواره یکی بوده ولی بیراهه ها متکثر هستند. افراد و گروه های منحرف و سود جو برای جذب مخاطب و ترویج عقاید و اعمال باطل خود از بستر نیازهای واقعی مخاطب و کشش های درونی و اصیل او بهره برداری می کنند و جاذبه های معنوی و ماورایی که ریشه در نهاد بشر دارد نیز از ابزارهای است که وسیله سوء استفاده سود جویان قرار می گیرد.

پیروزی انقلاب اسلامی و طرح شعارها و مضامین عرفانی و معنوی موجب توجه و گرایش نسل جوان و پاک نهاد به این موضوع شده است و افراد و تشکل های انحرافی نیز با پوشش همین شعارها اقدام به فعالیت و جذب افراد کم اطلاع نموده که موفقیت هایی نیز کسب کرده اند،چنانکه درسالیان اخیر و باخواست و دخالت قدرت های دارای زر و زور وتزویر به نحو چشم گیری بر تعداد آئین های ساختگی و انحرافی افزوده شده است. از عرفان های سرخ پوستی و غیرالهی ودرون گرا گرفته تاانواع فرقه های شیطان پرستی.

پرسش مهم این است که با وجود تعالیم غنی اخلاقی و عرفانی اسلام بویژه آموزه های شیعی که مورد تایید علما و بزرگان دین نیز هستند، چه نیازی به طرح و ترویج مباحث عرفان شرقی است؟ از آنجا که بسیاری از این اندیشه هاتحت عنوان معنویت و با ظاهری زیبا و در قالب متون ادبی ،نیایشی و حتی حرکات ورزشی به فکر و اندیشۀ این نسل وارد می شود .وبا فاصله گرفتن از ادیان سنتی و خالی شدن از مناسک و شعائر همراه است،آگاهی بخشی وروشنگری جوانان و شناخت دقیق این انحرافات است.مولف کتاب آفتاب و سایه ها در این مورد می نویسد:

« با توجه به رواج گسترده انواع و اقسام کیشها و نحله های مدعی عرفان و معنویت در جامعه ایرانی ما و روی آوردن هزاران جوان جویای معنویت به این گونه جریانها ، لازم است گام هایی در جهت شناخت صحیح و شناسایی دقیق ازآنها برداشته شود.تردیدی نیست که این گونه کیش ها و مسلک ها از آن جهت که بر اصول و پایه های واقعی بنیاد نشده اندنه تنها درمان کننده بحران های اخلاقی ،روحی و معنوی انسان های این عصر نمی باشند بلکه خود به تشدید این بحران ها کمک می کند و جسم و جان آدمیان را در معرض دردها و مصیبت های بغرنجی قرار می دهد. »[54]

«تاریخ مبارزه علمای شیعه با تفکرات انحرافی زیبا بسیار طولانی است. قرنهاست بزرگان با جریان های صوفی گرایانه به انحای مختلف مبارزه کرده اند. امروزه حرکتی ظریف تر و شاید خطرناک تر از صوفی گری در جامعه ما به وجود آمده و آن گرایش مردم و علی الخصوص جوانان به معنویت بدون خداست (معنویت الحادی) که هر چند برخی از مروجان این آموزه ها، آن را با برخی تعالیم اسلامی می آمیزند و التقاطی از دین اسلام و عرفان شرقی را به خورد مخاطب خود می دهند.

از آنجا که برخی از این تعالیم و مفاهیم بسیار نزدیک به سیر و سلوک عرفانی و مسائل مطرح شده در اخلاق اسلامی است ؛ لذا با دخل و تصرف در معانی واژه ها و عبارات از اسلام به عاریت گرفته می شوند؛ اما بار معنایی متفاوتی برای آنها ارائه می شود مراقبه با توجه و تمرکز در می آمیزد و در کنار این مسائل ورزشهایی چون یوگا توصیه می شود.

مراقبت که در عرفان اسلامی مراقبه بر رفتار و کردار است، تا منافاتی با فرامین و اوامر الهی نداشته باشد و از سویی درک حضور خداوند و ناظر بودن او بر همه اعمال ماست، به تمرکز حواس و دوری از حواس پرتی تقلیل می یابد.

روح دین و مذهب در حد مفهوم تمرکز پایین می آید و برخی آیات و روایات با ادبیات تمرکز و مدیتیشن و انرژی درمانی تفسیری می شوند. برخی از ایشان پا را فراتر می نهند و برای اثبات مدعای خود از آیات و روایات اسلامی نیز شاهد می آورند؛ اما باید دانست این زراندود کردن مس، ماهیت آن را تغییر نمی دهد و رواج چنین اندیشه هایی در هر شکل، بالاخره تاثیر خود را خواهد گذاشت و عزلت گزینی توصیه شده در نهاد این تعالیم خطری خواهد شد برای حرکت سازنده و ظلم ستیز انقلاب اسلامی ایران باید متذکر شد که به یقین، بسیاری از افراد مروج این مطالب به هیچ رو قصد سوئی از این فعالیت ها ندارند و با نیتی پاک و برای تعالی فرهنگ جامعه دست به اشاعه آنها می زنند». [55]

« شاید بتوان علل اجتماعی ذیل را برای پدیده گرایش[ جوانان ایرانی] به فرق جدید برشمرد:

1. از چیزی فرار می‌کنند؛ مثلاً از خانواده‌ای با محبت اما بیش از اندازه انحصارگرا، دوستی بد یا زندگی‌ای نامرضی.

2. معتقدند دین‌های سنتی گرفته و خفه، خسته‌کننده، ریاکارانه و بی‌حس و بی‌عاطفه هستند؛ در‌حالی‌که ادیان جدید، جمع‌های کوچک‌تر، صمیمی‌تر، هیجان‌انگیزتر و جذاب‌تر ایجاد می‌کنند.

3. برخی جویندگان می‌خواهند رابطه‌‌ای نزدیک‌تر با خدا یا جهانی بهتر (با ملکوت خداوند) داشته باشند.

4. برخی دوست دارند به جامعه دوستانه‌ای از افراد خوش فکر تعلق داشته باشند.

5. برخی نیز دوست دارند با کشف «خود حقیقی‌شان» خط مشی زندگی یا روابط خود یا سطح موفقیت خود در درس یا کار اقتصادی را بهبود بخشند.

توجه به عوامل فوق، برای آن‌چه در این راستا در شهرهای بزرگ ایران خصوصاً تهران مشاهده می‌شود مهم است. وجود برخی فرقه‌ها که نیمه مخفیانه تحت عناوین آموزش مدیتیشن و یوگا به عضوگیری و فعالیت مشغولند، ظهور افرادی که با تکیه بر فن بیان، چهره جذاب، نیروهای طبیعی فوق‌العاده همچون انرژی‌درمانی و … به جذب افراد می‌پردازند، گسترش نشر و اقبال به کتب برخی اساتید مشهور فرق جدید همچون سایی بابا، چاپ‌های متوالی و با تیراژ بالای کتب پائولوکوئلیو، اشو، خوزه سیلوا و … ، تشکیل و تبلیغ کلاس‌های خصوصی یا نیمه‌خصوصی، آموزش‌های وسیع‌الطیف تحت عنوان موفقیت، مدیریت، آرامش و... که می‌کوشند مجموعه‌ کاملی از پاسخ‌های لازم به سوالات غایی ارائه کنند و انسان را از رجوع به ادیان سنتی بی‌نیاز سازند، همه و همه سیگنال‌های کاملاً معناداری از رشد ادیان جدید در ایران دارند.[56]

از دیگر عللی که در توفیق و جذب جوانان کشور عزیزمان به این متون و عدم رغبت به متون نیایشی اصیل شیعی موثر است،عدم شناخت کافی و درک این متون،عدم اطلاع رسانی کافی از این متون و در آخر عدم روز آمد بودن و شیوا بودن ترجمه های متون ادعیه و مناجات های حضرات ائمه معصومین است به گونه ای که آن همه مفاهیم شگرف و والا به دلیل ترجمه ای کهن و در جامه ای نه چندان فاخر قدرت هم آوردی با متون وارداتی را نداشته و در این هم آوردی گوی سبقت از آن ایشان خواهد بود،و این رسالت مترجمان و دین آشنایان را دو چندان می کندکه دست به ترجمه هایی همگون با جامعه امروز زنند.

مآخذ:

1. قرآن

2. نهج البلاغه و کتب اربعه

3. آداب الصلوه،امام خمینی،تهران:موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)،1380

4. آسیب شناسی توسعه فرهنگ دینی:پژوهشی در باب آسیب های توسعه فرهنگ دینی در دو دهه گذشته انقلاب اسلامی،محمد جواد ابوالقاسمی؛محسن فرمهینی فراهانی،تهران:عرش پژوه،1383

5. آفتاب و سایه ها؛نگاهی به جریانهای نوظهور معنویت گرا،محمد تقی فعالی،قم:انتشارات نجم الهدی،1386

6. آیین نیایش،ابراهیم غفاری،مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی،1373

7. المصباح المنیر،علی مشکینی،قم:نشر الهادی،1370

8. امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری،تهران:صدرا،1379

9. بر بساط نیایش،اصغر صادقی،تهران:آفاق،1381

10. بیست گفتار،مرتضی مطهری،قم:صدرا،چ هشتم

11. پرتوی از اسرار نماز،محسن قرائتی،تهران:طرح اقامه نماز،1373

12. پیامبر و دیوانه،جبران خلیل جبران؛ترجمه نجف دریا بندری،تهران:نشر کارنامه،1380

13. حکمت نامه جوان،محمد محمدی ری شهری؛با همکاری احمد غلامعلی؛ترجمه مهدی مهریزی،قم:دار الحدیث،1384

14. خود شناسی برای خود سازی ،قم:مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،1378

15. دستان سبز نیایش،خدامراد سلیمیان،قم:انتشارات زائر،1377

16. ده گفتار، مرتضی مطهری،تهران:صدرا،1379

17. راز ورمز نیایش،اسدالله اسدی گرمارودی،تهران:نشر سبحان،1374

18. سیره نبوی:منطق عملی،مصطفی دلشاد تهرانی،تهران :دریا،1383

19. قرآن صاعد،علیرضا برازش،تهران:انتشارات امیر کبیر،1378

20. کلید سعادت،رحمت الله عرب نو کندی،قم:عصر رسانه،1382

21. مصباح الشریعة و مفتاح الشریعة،منسوب به امام ششم(ع)،ترجمه و شرح:حسن مصطفوی،انتشارات قلم،1363

22. منطق نیایش،علیقلی بیانی،تهران:شرکت سهامی انتشار،1366

23. میزان الحکمة همراه با ترجمه فارسی،محمد محمدی ری شهری،قم:دار الحدیث،1377

24. یاد او،محمد تقی مصباح یزدی؛نگارش کریم سبحانی،قم:مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،1382

25. مقاله« ایران و رشد دین‌نماهای جدید»، بهزاد حمیدیه ،سایت باشگاه اندیشه

26. مقاله« ترجمه غربی عرفان»،محسن حبیبی، سایت باشگاه اندیشه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS