امام حسين(ع)، مسيح(ع)
استاد شهید آیتاللهمرتضی مطهری
8 ـ گفتیم که ما و مسیحیان ولادت و کشته شدن هر یک از حضرت سیدالشهدا و مسیح را بزرگ میداریم؛ با این تفاوت که آنها در هر دو مورد جشن میگیرند و ما تنها ولادت را جشن میگیریم و در شهادت امام حسین سوگواری میکنیم، و آنها روزی را که به عقیده خودشان مسیح در آن روز بعد از کشته شدن عروج کرده نیز، جشن میگیرند. دیگر اینکه جشن آنها به شکل جشنهای ملی و قومی است؛ اما جشن ولادت حسینی مقرون است به شکوه معنوی و تشکیل مجالس وعظ و خطابه و اشک شوق ریختن و کسب تقرب به خداوند، و تعلیم و تربیت.
یادم هست کتابی از«محمد مسعود» خواندم که در آن مقایسهای کرده بود بین نوع بزرگداشت مسیحیان کشته شدن عیسی را به زعم خودشان، و اما به عقیده ما که از قرآن متخذ است: «و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شُبّه لهم»، و بزرگداشت ما شهادت اباعبدالله را، و ترجیح داده بود کار آنها را از این نظر که آنها شهادت پیشوای خود را موفقیت میشمارند و ما شکست؛ لهذا آنها شادی میکنند و ما میگرییم. بعدها من این اعتراض را از دیگران هم شنیدم و یکی از رموز تقدم آنها و تأخر ما را همین مطلب ذکر میکردند. در جواب عرض میکنم: اعتراض کنندهها از یک نکته غافل ماندهاند و آن اینکه اگر ما قضیه را تنها با مقیاس شخصی و اخلاق فردی بسنجیم، مطلب همان است که آن آقایان گفتهاند. از این نظر در منطق خود اسلام هم شهادت موفقیت است نه شکست. مگر نه این است که علی علیه السلام همواره آرزوی شهادت میکرد و میگفت:
«لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی فراش»
مگر نمیگفت:
«و الله لابن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه»؟
مگر بلا فاصله پس از ضربت خوردن از ابن ملجم نگفت:
«فزت و رب الکعبه»؟
مگر در وقتی که در بستر افتاده بود نگفت:
«ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد»؟
مگر سیدالشهدا نگفت:
«ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف»؟
مگر نگفت:
«لا اری الموت الا سعاده و لا الحیوه مع الظالمین الا برما»؟
این مطلب را با مقیاس دیگری هم باید سنجید که آن، مقیاس اجتماعی است. در همه دستورات مسیح شاید یک دستور اجتماعی خالص پیدا نشود؛ اما اسلام یک سلسله تعلیمات اجتماعی دارد. اسلام یک سلسله حب و بغضهای منطقی دارد. دستور ائمه اطهار به اقامه عزای حسین بن علی علیهماالسلام، به خاطر تشفی قلب حضرت زهرا فیالمثل نیست، حضرت زهرا اجل شاناً از این امور است؛ برای احیای نیت حضرت سیدالشهدا و حضرت زهراست. از این جهت اظهار تأثر میشود که چرا چنین حادثهای واقع شد. به منزله«آخ» است که مبادا تجدید شود. برای تقویت روح مبارزه است. البته تجلیل شهادت و جشن شهادت نیز اگر به شکل معنوی و اخلاقی باشد، نه آن طور که فعلا در عید کریسمس معمول است، ممکن است تشویق به جهاد در او باشد؛ اما تشویق به تنهایی کافی نیست، حب و بغض باید با هم توأم باشد، تا روح مبارزه در شخص پیدا بشود. مکتب عزای حسینی مکتب تأثر محض نیست، مکتب انقلاب است. در طول تاریخ اسلامی این حادثه منشأ انقلابها شده و کاخهای ظلم را بر اثر بر انگیختن تأثر و بغض منطقی و اجتماعی واژگون کرده است و در آینده نیز خواهد کرد.
احیای روح مبارزه به این است که مظاهر ظلم و کفر همواره در برابر فرض شود و به آنها لعن و نفرین شود و آرزوی قطع و قمع آنها تلقین گردد؛ همان طور که در رمی جمرات همیشه ما باید شیطان را مجسم فرض کنیم و به او سنگ پرتاب کنیم. غرض این نیست که آرزوی مردن فقط تلقین شود؛ آرزوی مردن فقط خوب نیست، غرض آرزوی شهادت است؛ آرزوی شهادت وقتی محقق میگردد که انسان خود را در مقابل صف مخالف ببیند و از پیشرفت آنها و عملی شدن نقشه آنها در اجتماع متاثر گردد، و توأم با اشک شوق برای خوبان و سرمشقهای عالی انسانیت، آتش خشمش برای مظاهر کفر و ظلم زبانه کشد.
پس شهادت را اگر به مقیاس فردی بسنجیم، باید موفقیتبشماریم و جشن بگیریم و شادی کنیم؛ ولی اگر به مقیاس اجتماعی در نظر بگیریم، باید از یک نظر آن را شکست جامعه بدانیم؛ جامعهای منحط که خود سیدالشهدا فرمود:
«و علی الاسلام السلام اذ قد بُلیت الامه براع مثل یزید»
و امثال این کلمات، و از نظر مصالح اجتماعی و تجدید و احیای روح مبارزه و نبرد در راه حق البته ایجاد مکتب گریه و تأثر، مؤثرتر و مفیدتر است.
9ـ روز ولادت عیسی علیهالسلام به عقیده مسیحیان 25 دسامبر، یعنی شش روز مانده به آخر سال مسیحی است. اول سال آنها اول ژانویه است. عید ولادت را «عید کریسمس» میگویند. در این روز پاپ طبق معمول پیامی به مردم جهان مبنی بر دعوت به صلح و محبت میفرستد و در خاتمه دعایی میکند. گاهی مینویسند: پاپ از روی تخت طلا مردم را دعوت کرد به رسیدگی حال فقرا! در جشن کریسمس دو چیز نمودار است: یکی درخت کاج که مظهر و سمبل این جشن است و در خانه هر مسیحی و در هر یک از مجامع مسیحیان درختی یا لااقل شاخهای از کاج به چشم میخورد و این روزها درخت کاج بازاری دارد و درخت کاجهاست که از ریشه کنده میشود و بعضی سالها شهرداری در صدد مبارزه بر میآید؛ ولی فایده ندارد. این درختها را با چراغهای الوان و کاغذها و نوارهای رنگارنگ میآرایند. نمود دیگر بابانوئل است؛ زیرا طبق یک سنت قدیمی در این شب بابانوئل، پیرمردی که موی سر و ریش سفید انبوهی دارد، برای بچهها از آسمان هدیه و اسباب بازی میآورد. کودکان در این جشن سهم بزرگی دارند. در«اطلاعات»سوم دیماه 42، صفحه 13 مینویسد: «بسیاری از مراکز عمومی و باشگاهها و هتلها هم امشب به مناسبت کریسمس برنامههای فوق العاده دارند».
10ـ بدون شک مکتب حسینی راه نجات این امت است؛ زیرا علت مبقیه دین، امر به معروف و نهی از منکر است و این دو به معنی وسیع آنها یعنی تشویق و ترویج معروف و مبارزه با منکرات بستگی پیدا کرده با حسین علیهالسلام، تا آنجا که به قول بعضیها اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاست.
11ـ داستان امام حسین یک سوژه است برای عالم اسلام و یک نوع تجدید حیات امر به معروف و نهی از منکر است، یک نوع ظهوری است که همه ساله سیدالشهدا در مظهر خطبا و گویندگان یا در مظهر مصلحین و انقلابیون صالح میکند.
12ـ در کیهان چهارم دیماه 42(روز کریسمس) آمده است: «از یکی دو هفته قبل درختهای کاج فراوانی که در اطراف دیوارهای سفارت شوروی، سفارت انگلیس و سایر خیابانهای شمالی شهر چیده شده بود، خبر از فرارسیدن جشن بزرگ مسیحیان در تهران میداد. مسیحیان با آرایش درخت کاج و شب زندهداری پای این درخت، میلاد پیغمبر خود را جشن میگیرند. دیشب مسیحیان قبل از اینکه ساعت تولد که به عقیده مسیحیان نیمهشب است، فرارسد، به کلیسا رفتند و به دعا و عبادت پرداختند و سپس در خانه خود به صرف شام مخصوص شب کریسمس که در بسیاری از خانهها خوراک بوقلمون بود، مشغول شدند. مسیحیان کاتولیک که معتقدند حضرت عیسی در پای درخت کاج به دنیا آمده است(ولی قرآن کریم صریحا میفرماید که در پای نخله به دنیا آمده است)، این درخت را مقدس میدانند و به خصوص در شب کریسمس آن را به بهترین وجهی میآرایند و این درخت تا پایان جشن ژانویه که نه روز بعد آغاز میشود، همچنان زینتبخش خانه کاتولیکهاست. بابانوئل بنا به قصههای کودکانه، نیمهشب سوار بر کالسکه زرین از سرزمینهای پر برف میآید، تا برای کودکان هدیه آورد. دیشب کودکان مسیحی جورابهای خود را در زیر سر بخاریها یا نقاط دیگر نهادند تا بابانوئل هدایای خود را در جوراب آنان بگذارد و صبح امروز با خرسندی فراوان این هدایا را که عموما پدران و مادران برای کودکان خود تهیه میکنند، دریافت داشتند(ظاهراً ساختن این جریان از ریشه اعتقاد به الوهیت مسیح آب میخورد و برای این بوده که در کودکان اعتقاد به الوهیت مسیح را تلقین کنند). دیشب کافهها و کابارههای تهران نیز مملو بود از کسانی که شب کریسمس خود را در این گونه اماکن میگذرانند! عده زیادی از تهرانیهای غیر مسیحی نیز به دعوت دوستان مسیحی خود یا بدون دعوت در این مراسم شرکت کردند.»
پس در اینجا یک سلسله شباهتهای واقعی از نظر شخصیت واقعی این دو وجود مقدس وجود دارد که عبارت است از: الف) مادر: سیده النساء، صدیقه، مخاطب ملائکه، بتول عذرا؛ ب) مدت حمل؛ ج) کراهت حمل؛ د)مبارک بودن: عیسی علیهالسلام: «و جعلنی مبارکا»، امام حسین علیهالسلام: «جعل الشفاء فی تربته و الاجابة تحت قبته و الائمة فی ذریته»،«لولا صوارمهم و قطع نبالهم لم تسمع الاذان صوت مکبر».و یک سلسله شباهتها هست از نظر سوءاستفاده و سوءتعبیر مردم از آنها که هر دو مصداق «یهدی به کثیرا و یضل به کثیرا» هستند.(رجوع شود به المیزان، ج3، ص320: المسیح من الشفعاء عند الله و لیس بفاد).