18 اردیبهشت 1390, 0:0
كودكان خودسر، خواست هاي مثبت و منفي
عبدالرضا كريمزاده
بچّهها کم و بیش، حالت لجبازی و خودسری دارند. آنان دوست دارند هر کاری دلشان میخواهد انجام بدهند و کسی مزاحمشان نشود. اگر مطابق میلشان رفتار نکنیم، گریه و سروصدا راه میاندازند، خودشان را به زمین میکشند، سرشان را به دیوار میکوبند، قهر میکنند، غذا نمیخورند و...
بیشتر خانوادهها از لجبازی بچّهها شکایت دارند. آنان دربارهی لجبازی کودکان سه گونه نظر دارند که به آن اشاره میکنیم:
گروه اول عقیده دارند که باید در مقابل بچّهها مقاومت کنیم تا لجبازی از سرشان بیفتد. آنان با زور و کتک جلو بچّه را میگیرند. این کار، روش پسندیدهای نیست؛ زیرا به روحیّه و شخصیّت کودک آسیب میرساند و گاهی سبب میشود که کودک به کارهای خطرناک دست بزند.
گروه دوم عقیده دارند که باید دل کودک را به دست آورد و مطابق میل او رفتار کرد. باید به او اجازه داد هر کاری که دوست دارد انجام بدهد. آنان میگویند: باید به بچّهها آزادی داد، زمانی که بزرگ شوند لجبازی از سرشان میافتد. این خانوادهها نیز در اشتباه هستند. انجام بعضی کارها علاوه بر ضررهای مالی و جانی، تربیت کودک را نیز به خطر میاندازد.
این کودکان خودخواه و زورگو بارمیآیندو یاد میگیرند که با زور و سروصدا به مقصود خود برسند.
دستهی سوم راه میانه را انتخاب میکنند و برای تعلیم و تربیت فرزندان خود، بین خواستهای آنان فرق میگذارند. اگر خواستهای بچّه بیضرر باشد به او آزادی میدهند تا به این وسیله ارادهاش را تقویت کنند. به همین منظور با فرزند خود دوست میشوند و در انجام دادن کارها او را راهنمایی میکنند. امّا در مورد کارهای خطرناک یا خلاف دین و اخلاق، جلو کودک را میگیرند و دلیل بدی کارش را به او یادآوری میکنند.
فرزندان باید بدانند که والدین، دلسوز آنان هستند و خیر آنان را میخواهند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان